گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ پوریا فرجی: در بسیاری از کشورها از بدو ظهور رسانههای مدرن و مجموعه سامانههای چندرسانهای و حتی پیش از آن در مجموعه محصولات صوتی و تصویری، اهمیت مالکیت معنوی اثر رسانهای مدنظر بوده است؛ بهگونهای که در برخی کشورها تخطی از قانون حق کپیرایت - موسوم به مالکیت معنوی یک اثر رسانهای و هنری - با مجازات و پرداخت خسارت از سوی خاطی روبرو میشود.
در کشور ما همپای رشد رسانه و توسعه هنرهای منعکس در رسانه، این قانون مورد دقت کافی قرار نگرفت و جز اشارات ضمن قانونی متعلق به قوانین پیش از پیروزی انقلاب اسلامی پیرامون حق کپیرایت و لحاظ نمودن تذکر محفوظبودن حق کپیرایت نزد مالک اثر روی برچسب محصولات رسانهای، تلاش چشمگیری برای توسعه قانون کپیرایت در کشور نشده است؛ بهگونهای که رسانههای غیررسمی مانند پلتفرم اینستاگرام، بهمراتب مؤثرتر توانسته دستکم طی یک دهه اخیر، از نشر بدون مجوز اثر هنری خصوصاً در قالب صوت یک اثر هنری در رسانهاش ممانعت کند و با تکنولوژی هوش مصنوعی آن را تشخیص دهد و نشر غیرقانونی آن را مسدود و کنترل کند.
سود در تولید است!
در خصوص عدم تحقق کافی و وافی توسعه قانون منع آثار متعلق به غیر توسط افراد سودجو، کشورهای مختلف تمرکز و دقت فراوانی دارند؛ چرا که قاچاق محصولات هنری و فرهنگی در بستر رسانهها بدون رعایت حق کپیرایت در یک بازه کلان ملی، میتواند صنعت رسانهای کشور و خصوصاً گردش مالی حاصل از توسعه در فروش و عرضه محصولات رسانهای و هنری و فرهنگی ناملموس مانند موسیقی را با مشکل جدی روبرو سازد. این اتفاق از شکست سرمایهگذاریها تا سرخوردگی و فقر هنرمند و تلفشدن سرمایه انسانی و شخصی و معنوی او را با خود در پی دارد؛ لذا یک نظارت جدی در این خصوص در بسیاری از کشورهای دنیا که قانون کپیرایت در آنها اجرا میشود وجود دارد.
رسانههای غیررسمی مانند پلتفرم اینستاگرام، بهمراتب مؤثرتر توانسته دستکم طی یک دهه اخیر، از نشر بدون مجوز اثر هنری خصوصاً در قالب صوت یک اثر هنری در رسانهاش ممانعت کند و با تکنولوژی هوش مصنوعی آن را تشخیص دهد و نشر غیرقانونی آن را مسدود و کنترل کند.
در ایران این مسئله در سطحی بسیار ضعیف و نازل و ناامیدکننده مورد دقت و توجه است. بسیار دیده میشود که یک اثر سینمایی همزمان که روی پردههای سینماست، برخی کانالهای تلگرامی به پخش آن اقدام میکنند یا در سالهای اخیر سریالهای شبکه نمایش خانگی که در حال پخش سریالی هستند، بهیکباره قسمت به قسمت و فصلبهفصل در فضای مجازی غیر از پلتفرمهای اصلی مانند کانالهای تلگرامی پخش میشود و حتی قسمتهایی از آنها در پلتفرم اینستاگرام در اصطلاح وایرال میشود که نقش بسیار قابلتوجه و انگیزه و تبلیغ فراوانی برای دیدهشدن آن محصول توسط مخاطب ایفا میکند. مسئلهای که جای شک و تردید نیز دارد این است که چگونه یک اثر هنری که در انحصار سازنده آن است، اینچنین از سکوهای مجازی بدون مجوز پخش و کانالهای تلگرامی سر در میآورد و قانون کپیرایت را به سخره میگیرد!
مسئله فوق در شبکه نمایش خانگی و سینما در حالی امروزه رخ میدهد که همگان میدانند و دیگر اظهرمنالشمس است که در سینمای ایران، سود در تولید حاصل میشود و حال میزان فروش پس از تولید، بیشتر جنبه ارزشافزوده دارد و معمولاً هزینهها در مرحله تولید تأمین شده است و سازنده از محل فروش و اکران و گیشه، سودی اضافهتر به دست میآورد. این امر در جریان عدم رعایت حق کپیرایت نقش خاصی ایفا نمیکند و اساساً فروش یا عدم فروش یا میزان فروش یک اثر سینمایی در مرحله پس از تولید و اکران و گیشه، نقش چندانی در بازگشت سرمایه ایفا نمیکند؛ پس طبیعی است که با تداوم این روند، سازنده آنچنان ضرر نمیبیند و اگر صرفاً منفعت شخصی و نه مسئله فرهنگی عمومی مطرح باشد، انگیزهای برای سازنده پدید نمیآید که به استیفا و بازگشت حقوق خود اقدام کند.
اختلافات تهیهکننده و کارگردان
از جمله مواردی که منجر میشود یک اثر مثلاً سینمایی یکباره بدون اکران رسمی یا طی مراحل مرسوم برای رسیدن به مرحله اکران عمومی در فضای مجازی پخش شود، اختلافات معمول میان تهیهکننده و کارگردان اثر است. در سال گذشته چند مورد در اصطلاح لورفتن نسخههای سینمایی در فضای مجازی رخ داد که برای برخی از آنها این جنس اختلافات از علل اصلی انتشار خارج از رویه جاری یک اثر سینمایی بود. این جنس اختلافات شاید بهظاهر شخصی و درونی و صنفی قلمداد شود، اما در کلان مسئله اثر منفی و نامطلوبی بر فرهنگ عمومی نسبت به تهیه چارچوبمند آثار رسانهای از سکوی مجازی و فضای مختص به خود خواهد داشت.
پخش اعتراضی اثر
اساساً فروش یا عدم فروش یا میزان فروش یک اثر سینمایی در مرحله پس از تولید و اکران و گیشه، نقش چندانی در بازگشت سرمایه ایفا نمیکند.
در طی سالهای گذشته، انتشار و پخش آثار سینمایی با مایههای اعتراضی برجسته، بهخاطر اطمینان سازندگان آن از انتشارش در کشور، در فضای عمومی خارج از ضوابط و رویه قانونی خود رخ داد. از جمله اولین کارگردانها بهمن قبادی بود که برخی آثار خود را پس از ناکامی در اکران عمومی در کشور، داوطلبانه منتشر کرد و خواست از این جهت یک اقدام و حرکت اعتراضی به رویه جاری آن زمان داشته باشد. بهمرور طی سالهای اخیر خصوصاً پس از پائیز ۱۴۰۱ نیز مشاهده شد که برخی از فیلمسازان که آثارشان به جشنوارههای اروپایی نیز راهیافته بود و برای آنها جایگاهی در آن جشنواره تنظیم کرده بودند، اقدام به این عمل اعتراضی کردند و با علم به اینکه آثارشان قابلیت دریافت پروانه نمایش و اکران عمومی در داخل کشور نخواهد داشت، به پخش آن در فضای مجازی دست زدند. این رویه در کنار اینکه سیستم اکران عمومی و گیشه را تحتالشعاع قرار میدهد، به تضعیف آن بخش از فرهنگ عمومی که پیشتر با مسئله عدم رعایت حق کپیرایت مسبوق به سابقه عمل میکرد نیز بیش از پیش خواهد انجامید. در واقع با این روند، سازنده اثر با این عمل دست به نوعی حرکت اعتراضی میزند؛ در مقابل، آن بخش از فرهنگ عمومی که باید پیرامون رعایت حق کپیرایت آموخته و تربیت شود نیز به طور طبیعی تضعیف میشود.
مصلحت موقت فدای فرهنگ عمومی نشود
بارها در طی دهههای پیش ملاحظه شده است که فرهنگ عمومی و کلان مسائل فرهنگی کشور، در سایه اقدامات و اعتراضهای سیاسی بعضاً موقت، به محاق رفته و فراموش شده است.
آنچنان که گفته شد، از جمله مهمترین قربانیان این روند، تضعیف فرهنگ عمومی پیرامون رعایت حق کپیرایت است که با توسعه آن، بر سایر جنبههای رسانهای و دیگر آثار هنری و فرهنگی ناملموس اثر منفی میگذارد؛ لذا یک اقدام حاکمیتی کلان در بخشهای تصمیمگیر با احتساب سیاستهای مصلحتی و ایجابی و کلاننگر لازم است تا مثلاً اعتراضهای سیاسی کوتاهمدت و موقت که سرریز آن به پخش خارج از چهارچوب آثار سینمایی در فضای مجازی غیررسمی منجر میشود، در یک بازه بلندمدت بر فرهنگ عمومی کشور بیش از پیش خدشه وارد نکند. بارها در طی دهههای پیش ملاحظه شده است که فرهنگ عمومی و کلان مسائل فرهنگی کشور، در سایه اقدامات و اعتراضهای سیاسی بعضاً موقت، به محاق رفته و فراموش شده است؛ حال که اثر سوء تربیتی و اخلاقی خود را بر فرهنگ مردم نهادینه کرده است. بررسی جریانی ضعفها مربوط به عدم رعایت حق کپیرایت از دهههای پیش تاکنون و حاد شدن تعرض به آن، خود گواه بر این موضوع است.
/ انتهای پیام /