در گفتگو با علی اصغر شعر دوست مطرح شد؛
معرفی داشته‌های ادبی کهن و امروزی و معرفی این دستاوردها از طریق ترجمه، باید نهضتی باشد که از سوی مدیران فرهنگی و ادیبان کشور دنبال شود.

به گزارش «سدید»؛ در ۲۱سالگی روز شعر و ادب فارسی پای صحبت علی‌اصغر شعردوست نشستم؛ سیاستمدار، سفیرسابق و محققی که به عنوان نماینده ملت در مجلس، سالگرد درگذشت شهریار ملک سخن، استاد محمدحسین شهریار را به‌عنوان شاعری که با مردم معاصر زیسته، فرصت مغتنمی دانست تا موجبات حفاظت از زبان و ادب فارسی را از این طریق فراهم کند. در ادامه این مطلب، شرح گفت‌وگوی ما با شعردوست را می‌خوانید.



یکی از راه‌های تقویت شعر و ادب فارسی، ترجمه آثار به سایر زبان‌هاست که رهبر معظم انقلاب نیز بر نهضت ترجمه شعر تاکید داشتند. باتوجه به این‌که در سالروز درگذشت استاد شهریار، شاعر نام‌آشنای ایرانی و روز شعر و ادب فارسی قرار داریم، در این سال‌ها وضعیت ترجمه شعر فارسی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

باید گفت همپای آفرینش‌های ادبی اعم از شعر، داستان کوتاه و رمان، متاسفانه ترجمه آثار فارسی به‌ویژه شعر فارسی، حرکت رو به جلویی نداشته است. ما در این عرصه‌ها، در دو سه دهه اخیر به پیشرفت‌های شگرفی دست یافته‌ایم، اما این پیشرفت‌های ادبی کشور، در چهارچوب مرزهای ما باقی مانده و حتی در مواردی آثار ادبی داخل مرزها نیز به صورت قابل‌قبولی به دست خوانندگان و کاوندگان آثار نرسیده و به آنها شناسانده نشده است و مهم‌تر این‌که ترجمه‌های قوی و قویم از این آثار وجود ندارد. حتی دپارتمان‌های زبان فارسی ما از شعر و نثر معاصر ایران خالی هستند و بیشتر آثار دهه‌های ۴۰ و ۵۰ ادبیات کشور را مورد عنایت قرار داده‌اند و ترجمه‌ای از ادبیات فاخر دفاع مقدس؛ چه در قالب شعر که نمونه‌های چشمگیری آفریده شده و چه در قالب رمان که آثار ارجمندی خلق شده یا داستان‌های کوتاه‌ در دپارتمان‌ها وجود ندارد و هنوز آثار جلال آل‌احمد و صادق هدایت، نادر نادرپور، هوشنگ گلشیری و... بیشترین آثاری است که در این مراکز معرفی می‌شوند. این وضعیت در حالی برقرار است که نسل جوان بعد از انقلاب، به‌خصوص در شعر کارهایی کردند کارستان که به دنیا معرفی نشده‌اند. باید مترجمان زبده و مهم برای ترجمه این آثار تشویق شوند و نهادهای فرهنگی کشور اعتباری برای این امر در نظر بگیرند و متولی ترجمه آثار معاصر ادبیات و شعر ما برای کشورهای دیگر شوند، حتی کاری کنند که ترجمه نمونه‌های ادبی قابل دفاع ما، وارد فضای دانشگاهی آنها شود تا نخبگان شعر و ادب جهان، از تولیدات شاخص شعر فارسی و پیشرفت‌های آن مطلع شوند. 


 
در ترجمه شعر یکی از چالش‌های پیش‌روی مترجم، زنده ماندن روح شاعر و حس و حال اثر است. چقدر این مسأله را می‌توان مانعی در ترجمه اشعار فارسی دانست و برای عبور از این چالش چه الزاماتی را باید در ترجمه مدنظر قرار داد؟

حفظ تمام زیبایی‌های اصیل یک اثر ادبی در ترجمه غیرممکن است. به‌خصوص ترجمه‌هایی که از آثار نظم صورت می‌گیرد که نه می‌توان وزن شعر را حفظ کرد و نه برخی لطایف و ظرایف زبانی قابل انتقال به مخاطب خارجی است، اما این بهانه که نمی‌توان حلاوت و زیبایی شعر فارسی را با ترجمه منتقل کرد، بهانه قابل‌قبولی نیست.مترجم زبده می‌تواند زیبایی‌شناسی کلام منثور را منتقل کند و در آثار منظوم نیز به هر حال راهی برای حفظ کیفیت اثر وجود دارد که مترجمان می‌توانند با تسلط بر صنایع ادبی زبان مبدا و مقصد به نگهداشت عمق و جذابیت‌های اثر ادبی کمک کند. مرحوم استاد شهریار زمانی مشتاق بود منظومه معروفش «حیدربابایه سلام» را ترجمه کند؛ چراکه این شعر شهرت جهانی پیدا کرده بود و اکنون ده‌ها ترجمه، نظیره و اقتباس از این اثر شده است. استاد آن زمان به من گفتند وقتی خواستم حیدربابایه سلام را ترجمه کنم، بعد از ترجمه دو سه بند از اثر، احساس کردم زیبایی شعر از بین رفته است. یعنی حتی خود شاعر هم احساس کرده روح شعرش با ترجمه منتقل نمی‌شود، اما تاکید می‌کنم با علم به این مسأله همان‌طور که رهبر انقلاب نیز تاکید کرده‌اند، باید نهضت ترجمه شعر را جدی گرفت، همین حالا بسیاری از اشعار خارجی از آمریکای لاتین تا اروپا و... در کشور ترجمه شده و مورد‌استقبال مخاطبان هم قرار گرفته است. پس ترجمه می‌تواند اثرگذاری داشته باشد و ما باید در برابر آنچه از شعر خارجی به ایران وارد شده، اشعار فارسی کهن و امروزی خودمان را نیز به زبان‌های گوناگون بازگردانی و ترجمه کنیم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیادهای ادبی، حوزه هنری و... همه می‌توانند بانی این کار شوند و در قالب نهضت، ترجمه شعر را پی بگیرند. 


 
انقلاب اسلامی ایران بنیان اشاعه، احیا و باززنده‌سازی بسیاری از مفاهیم ارزشمند اخلاقی و دینی شد. چنین رویداد مهمی در تاریخ معاصر کشور، قطعا در ادبیات معاصر ما به‌خصوص در شعر اثرگذار بوده است. این تحولات شعر و ادب فارسی را به کدام سمت هدایت کرد؟

من معتقدم پیروزی انقلاب اسلامی، معارف والای دینی و مفاهیم ارزشمند و انقلابی را وارد شعر و ادبیات فارسی کرد که موجب دمیدن روح تازه‌ای در این جهان شد، انقلاب ما انقلابی در شعر و ادب بود و حتی در زبان اقوام گوناگون تجلی پیدا کرد. حقیقتا پیش از انقلاب اصلا چنین روحی در ادبیات و شعر کشور وجود نداشت، پس از انقلاب اسلامی شیوه‌ای از کار ادبی پدید آمد که بسیار بومی و هم‌راستا با فرهنگ ما بود. پیش از پیروزی انقلاب اگر می‌خواستیم اسم چند نویسنده و شاعر نامدار را بیان کنیم، به چند عنوان محدود می‌رسیدیم، اما حالا بین جوانان کشور شاهد فعالیت حرفه‌ای ده‌ها شاعر واقعا توانا هستیم. مفاهیم دینی و انقلابی، دفاع مقدس، ایثار و شهادت، مبارزه با استکبار و ستم‌ستیزی و بسیاری مضامین بدیع دیگر، موجب پویایی و بلندی روح شعر و ادب ما شده و باید این تحول را مبارک دانست و به آن افتخار کرد و با ترجمه آثار به سایر زبان‌ها، این انقلاب ادبی را که انقلاب اسلامی به بار آورده، برجسته و نمایان کرد. 


 
درطول تاریخ ادبیات فارسی، نام‌های پرآوازه‌ای مانند سعدی، حافظ، مولانا، فردوسی و...مایه‌ افتخار ما بوده و هستند. آیا می‌توان امیدوار بود که ایران آینده هم شاهد تولد چهره‌های ادبی مطرحی هم‌وزن شاعران گذشته شود؟ نقش نهاد خانواده در تحقق این آرمان چیست؟

هر بازه‌زمانی نیازمندی‌های خودش را دارد و آفرینندگان عرصه هنر اعم‌از شاعران، نویسندگان، نقاشان و موسیقیدانان به تناسب دوره تاریخی خود دست به خلق اثر می‌زنند که هر کدام مطالبات عصر خودشان را پاسخ می‌گوید. این‌که هنرمندی اثری بیافریند که پس از قرن‌ها بتواند حیات با نشاطی داشته باشد، شاهکار است که در ادب فارسی با بی‌شمار استعداد این چنینی مواجه هستیم. به عنوان مثال رودکی بزرگ گرچه ۱۰۰۰سال قبل شعر سروده، اما وقتی ما این اشعار فارسی را امروز می‌خوانیم، گویی که روز گذشته در سمرقند سروده گفته شده یا حکیم فردوسی و شاهنامه‌اش نیز چنین شأنی دارند.اما امروز ما با دو روش می‌توانیم شاهد بروز استعدادهای جدید شویم. نخست این‌که به ادبیات کهن و پرافتخار ایران توجه داشته باشیم. در همه‌گیری فضای مجازی، خلاصه‌اندیشی و مختصرنویسی آفت شده است و اگر به کسی بگوییم شاهنامه فردوسی یا نظامی گنجوی و قصه‌هایش را که بسیار شیرین است طی یک‌سال بخواند، حوصله نمی‌کند. پس اگر می‌خواهیم استعدادهای نو بروز پیدا کنند و تولیدات فاخر ادبی داشته باشیم، باید ادبیات کلاسیک خودمان را مطالعه و درک کنیم. تسلط به ادبیات کهن کشور، کمک می‌کند تا هنرمندان جوان این امکان را به‌دست‌بیاورند که کارهای نویی بیافرینند و خلاقیت خود را در تناسب با نیازهای زمانه به مخاطبان عرضه کنند. اگر استاد شهریار از هم‌عصران خود متمایز شد، به‌دلیل تسلط وی بر ادبیات کهن فارسی بود. به‌عنوان نمونه شهریار شعر معروف خود که می‌گوید: «برو ‌ای گدای مسکین در خانه علی زن/ که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را» را از محتوای سروده سعدی الهام گرفته که می‌گوید: «برو ‌ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن/ که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی». اگر شهریار در آثار سعدی تعمق نکرده بود، چطور می‌توانست در مدح مولا علی(ع) شعری بسراید که مفهومی ارزشمند را بیان کند. شهریار فقط سعدی نخوانده بود، بلکه شاگرداول کلاس حافظ هم بود و با صناعی، مولانا و...هم به اندازه کافی آشنایی داشت.ما هم اگر پیشینیان خود را بشناسیم آثاری در شعر و ادب خلق خواهیم که برای مخاطب امروز اصیل و جذاب است. دوم این‌که باید از ادبیات و شعر حمایت ویژه‌تری شود و نسبت به نقش آن در جهان امروز بیشتر دقت کنیم.



نقش شعر و ادب در حفظ ارزش‌های هویتی

زبان فارسی زبان وحدت‌بخش اقوام ایرانی است و در عین توجه به زبان فارسی باید سایر زبان‌های کشور و تولیدات ادبی با این زبان‌های بومی راهم مورد حمایت و توجه قرار دهیم. طبیعتا وقتی شاعری با زبان مادری شعری می‌سراید، بهتر می‌تواند حرف‌های دلش را با زبانی مطرح کند که عمری باهمشهری‌های خودش از کودکی به آن زبان سخن گفته است. اگر خواندن اشعاری که به زبان‌های اقوام گوناگون کشور سروده می‌شود را ترویج کنیم، اتفاقا هویت و اتحاد ملی ما مستحکم‌تر خواهد شد. این‌که برخی گمان می‌کنند انتشار این آثار ادبی با زبان‌ها و گویش‌های غیرفارسی رایج در کشور، به زبان فارسی آسیب می‌زند، تصور درستی نیست. اتفاقا امروز که شعر فارسی رشد کرده، باید اشعار فاخری به زبان‌های اقوام ایرانی داشته باشیم که همگان از آن بهره‌مند شوند. حتی به برکت این نوع سروده‌ها، می‌توان برخی اصطلاحات ادبی، آداب و رسوم و سبک زندگی و جهان‌بینی دیگر هموطنان را تجربه کرد. یکی دیگر از مزایای توجه به این نوع آثار ادبی، چه در قالب شعر و چه در قالب داستان‌های کوتاه و بلند، این است که می‌توانند جنبه فرامرزی پیدا کنند؛ همان‌طور که می‌دانید همه مرزهای ایران توسط قومیتی مشخص حفظ می‌شود. مثلا در استان‌های آذربایجان، ترک‌زبانان ایرانی در آن‌سوی مرزها هم‌زبانانی دارند که سروده‌های آنها به زبان ترکی، می‌تواند تبادل ادبی شاعران ما با ترک‌های سایر کشورها را تقویت کند. این مزیت ارتباطی در خصوص عرب‌زبانان ایران، کردها، ترکمن‌ها و... هم وجود دارد. شعر در این ساحت نه‌تنها حال‌وهوای ایران را به کشورهای همسایه منتقل می‌کند و موجب نوعی دیپلماسی فرهنگی می‌شود، بلکه انگیزه جوانان ایرانی برای تولید آثار فاخر ادبی جهت معرفی به جهان را افزایش می‌دهد. بنابراین زبان فارسی همیشه حرمت و اعتبار خود را داشته و خواهد داشت و در کنار آن وزن و جایگاه زبان‌‌های گوناگون قومیت‌های ایرانی نیز باید محترم شمرده شود و به دستاوردهای ادبی آنها نیز توجه کرد.

 

/ انتهای پیام / 

منبع: جام جم
ارسال نظر
captcha

سهم ناچیز دانش‌بنیان‌ها از کیک اقتصاد

اگر به دنبال سرنوشت نرویم، سرنوشت سروقت ما خواهد آمد

حضور اساتید سلبریتی دانشگاه‌های ما را تهدید می‌کند

عوامل اثبات وجوب عینی برپایی حکومت در عصر غیبت

جزئیاتی از جنایات صهیونیست‌ها در یک سال

ورود تل‌آویو به زنجیره‌ زد و خورد

شطرنج جنگ

جهان دوم دانشجویان

آیا همۀ مشکلات روانی نوجوانان تقصیر گوشی‌های‌ هوشمند است؟

آن‌قدر کشته‌ایم که اگر دست از کشتن برداریم، نابود می‌شویم

چگونه رژیم‌صهیونیستی نابود می‌شود؟

طرحی که با طوفان الاقصی به کما رفت

آیا فقاهت شیعی اجازه حمله نظامی به مناطق مسکونی اسرائیل را می‌دهد؟

مشروعیّت مقاومت؛ از احکام اسلامی تا قوانین جهانی

افزایش صد برابری آثار دفاع مقدس عزم ملی می‌طلبد

دیالوگ‌های فرهنگی مبتنی بر سوءتفاهم شده است

ایده هویت‌گرایی؛ پاسخ به چرایی دین‌ستیزی در عصر حاضر

آیا موفقیت نظامی تل‌آویو به شکست سیاسی اسرائیل می‌انجامد؟

راهبرد رسانه‌ای؛ رمز موفقیت حزب‌الله

از بمب‌گذاری تا ترور

پرونده ها