به گزارش «سدید»؛ در فاصله کمتر از یک ماه به سالگرد واقعه هفت اکتبر و جنگ غزه، اولین نشست دفتر هنر و ادبیات بیداری با بررسی کتاب «لهجههای غزهای» برگزار شد. دبیری این نشست را معصومه رامهرمزی برعهده داشت. کورش علیانی، نویسنده کتاب «روایت و ذهن نویسا» و «متاستاز اسرائیل»، محمدرضا ابوالحسنی مترجم کتاب «لهجههای غزهای»، سمیه جمالی نویسنده، فاتنه الغره شاعر، روزنامهنگار و نویسنده فلسطینی به بیان نظرات خود درباره روایتهای کتاب لهجههای غزهای پرداختند. این کتاب به قلم یوسف القدره و فاتنه الغره است که انتشارات سوره مهر آن را در ۱۳۶ صفحه در سال ۱۴۰۳ منتشر کرده است.
قصه شکلگیری کتاب لهجههای غزهای
در ابتدای این نشست، محمدرضا ابوالحسنی، مترجم کتاب لهجههای غزهای در توصیف روند شکلگیری کتاب و در پاسخ به این سؤال که این روایتها چه ویژگیهایی دارند و مترجم چطور به آنها رسید؟ گفت: بعد از طوفانالاقصی دیدم تداوم خبررسانی به این سبک که در رسانهها در جریان است راجع به موضوع جنگ غزه، کمکم آدمها را راجع به چنین مسئله مهمی منزجر و بیعلاقه میکند. موضوعات رنجآور و چندشآور میشود و این کمکم ما را کرخت و بیحس میکند. در این حین به توصیه دوستی برای یک کار سینمایی به تحقیق میپرداختم که به وبگاهی رسیدم. دیدم در این وبگاه روشنفکری عربی، نویسندگان مختلف دنیا نوشتههایشان را درباره جنگ غزه منتشر میکنند. من در آن روایتهایی دیدم که نظرم را جلب کرد.
وی با اشاره به توانمندی راویان کتاب لهجههای غزهای، خواندن این کتاب را تجربهای بیواسطه در شناخت مردم غزه دانست و تشریح کرد: یکی از نویسندههای این وبگاه، خانم فاتنه الغره و دیگری آقای یوسف القدره بود. دیدم روایتهایی داشتند که به لحاظ ادبی کاملاً متمایز از دیگر نویسندگان است. زبان روایتها شیرین و دوستداشتنی و بهروز بود. سعی کردیم با این ادبیات کار را ترجمه کنیم و به نمایشگاه کتاب برسانیم. هر دو نویسنده، در غزه و در میدان نوشتند. یکی از ویژگیهای خوشایند این کار، پرهیز از پرداختن به خونریزی و خشونت جنگ بود. در اندازهای به آن پرداخته بودند که واقعیت جنگ را به مخاطبش منتقل کند و منزجرکننده نشود. یعنی شما جنگ را میبینید ولی دل را نمیزند.
در راهروهای بیمارستان در کنار آوارگان غزه روایت نوشتم
در ادامه تماس تصویری با فاتنه الغره نویسنده کتاب برقرار شد.فاتنه الغره به نحوه حضورش در غزه و داستان شکلگیری روایتهای غزه اشاره کرد و گفت: چهار روز قبل از جنگ غزه به آنجا سفر کردم تا پدر و مادرم را ببینم. با شروع جنگ و مشاهده وضعیت، در غزه ماندم تا روزهای جنگ را روایت کنم. در شرایط سختی که در راهروهای یک بیمارستان در کنار باقی مردم آواره حضور داشتم و بهسختی میتوانستم جایی را برای نوشتن پیدا کنم؛ اما شروع به ثبت و نگارش روایتها از زاویه دید خودم کردم. وی درباره حضورش گفت: در همان ابتدای جنگ با اینکه امکان این را داشتم که از غزه خارج شوم، نرفتم، احساس رسالت و وظیفه میکردم تا آنجا باشم و این جنگ و وقایع را برای کسانی که نیستند روایت کنم.
ما روایتنویسها از زیر عبای آوینی بیرون آمدهایم
در بخش دیگری از این برنامه کوروش علیانی نویسنده و روایتپژوه که خود پیش از این کتاب «متاستاز اسرائیل» را درباره جنگ اسرائیل با فلسطینیان منتشر کرده، درباره معنای روایت و نیز روایتهایی که در این کتاب از غزه نوشته شده گفت:همه افرادی که روایت کار میکنیم، از زیر عبای مرتضی آوینی بیرون آمدیم. ما روزبهروز بیشتر فهمیدیم که فرم چقدر بد است. برخلاف محتوای روایت که زندگی انسانی است روایت با حافظه رویدادی ما تقریباً یکسان است. روایت گزارش ما از زندگی و آنچه بر ما میگذرد است.بزرگترین لطفی که به روایت میتوانیم کنیم این است که تواناییهای ادبی را وارد روایت نکنیم و بگذاریم زندگی خودش حرف بزند. کوتاه و بدون هیچ هنری اتفاقات را بازگو کنیم. چقدر خوب است ادبیات کنار میرود و زندگی بروز میکند. علیانی درباره روایتهایی که رسانهها از حملات اسرائیل به غزه میسازند گفت: این تصویر که مردم غزه چقدر بدبختاند درست نیست. آنها از یکجهت خوشبختاند. شما یک جامعه آرمانی را در غزه میبینید. آنجا کسی دزدی نمیکند، چاقو در شکم همنوعش فرو نمیکند. همه برای زندگی میجنگند و امید به زندگی دارند. پس آنچه در غزه میگذرد و ما با روایتش سروکار داریم، راهحلی است برای درست زیستن ما، راهحلهایی که مردم غزه برای مواجهه با آن خباثتهای اسرائیل پیش گرفتند.
او گفت: ما بعدازاین جنگ یک فرمول پیدا کردیم که بیشتر بشود با روایت رنج ادامه داد. آن هم این است که به تصاویر جنگ زل نزنید. ولی متنها را بخوانید. اگر زل بزنید، عادت میکنید. بهزودی انشاءالله این مردمخواری اسرائیل تمام و بعدش جهاد ما شروع میشود. جهاد ما این است که راهحلهای غزهای را جهانی کنیم.
دنبال شناخت درست مردم غزه بودم
در بخش دیگر این نشست، سمیه جمالی نویسنده و منتقد ادبی به بیان نظر خود درباره اولین مواجهه با روایتهای کتاب لهجههای غزهای پرداخت. وی بیان کرد: کتاب لهجههای غزهای را که خواندم گفتم خیلی کتاب خوبی است، ولی کاش آنقدر با عجله کار نمیشد. البته آنموقع مطلع نبودم که در زمان کوتاهی این روایتها جمعآوری و ترجمه شد تا به نمایشگاه کتاب برسد. جمالی از مسیر خود برای رسیدن به این کتاب گفت: دوست داشتم داستانی درباره فلسطین بنویسم. ولی دیدم باید اطلاعات بیشتری به دست آورم.بهرغمم اینکه از بچگی با موضوع فلسطین بزرگ شدیم، ولی باز احساس میکنم یک دیواری بین من و فلسطین است که نمیتوانستم داستانم را بنویسم. دنبال شناخت بودم. به روایتهای متعدد برخوردم. اما روایتهای این کتاب کانالیزه نشده و از کانال سیاسی و ادبی و غیره عبور نکرده و کسی خودش را در آن سانسور نکرده است. بلکه در خود شرایط خاص جنگ این دو نویسنده آن را نوشتهاند. من این را پسندیدم. آن چیزی که به دل مینشیند این است دارای جزئیاتی است که به فهم وضعیت غزه و آگاهی از آن کمک میکند. این نویسنده که خود پیش از این کتاب «پرچم در اهتزاز» را به شیوه روایت با موضوع در حضور در هیئات در دوران کرونا نوشته است، درباره روایتنویسی گفت: درمورد روایت و داستان باید خونسرد روایت کرد و روضه باز نباید نوشت. لهجههای غزهای دارد آن روایتها را با خونسردی روایت میکند و این اثرگذاریاش را بیشتر میکند و باعث میشود واقعیت را بتوان بهتر نشان داد. دادههایی که این کتاب دارد، یک جهان واقعی را نمایش میدهد.