به گزارش «سدید»؛ جمعه شب بود که صهیونیستها در جنایتی که این روزها نمونههای مختلف آن را در غزه نیز شاهد هستیم، به شش برج مسکونی در مرکز ضاحیه لبنان حمله کرد؛ بمباران سنگین صهیونیستها منجر به شهادت دبیرکل و برخی از اعضا و فرماندهان حزبالله به همراه سردار نیلفروشان شد و بسیاری از مردم عادی را که در این منطقه زندگی میکردند نیز به خاک و خون کشید. هر چند این نوع حملات به مناطق مسکونی تبدیل و به رویه عادی صهیونیستها شده، اما همواره از نظر حقوق بینالملل، حقوقبشر و حقوق بشردوستانه این نوع اقدامات نقض فاحش اصول اولیه حقوق محسوب میشود. در گفتوگوی با هیبتالله نژندیمنش، استاد حقوق دانشگاه علامه طباطبایی ماهیت حقوقی این اقدامات صهیونیستها و تضامینی حقوقی را که در واکنش به این جنایات وجود دارد، مورد بررسی قرار دادیم.
حمله در یک منطقه مسکونی که منجر به شهادت تعداد بسیار زیادی از افراد عادی میشود، از نظر حقوق بینالملل چه جایگاهی دارد؟
این حمله نقض صریح حقوق بینالملل، حقوقبشر و حقوق بشردوستانه است. همچنین تجاوز به قلمرو یک کشور مستقل عضو سازمان ملل متحد محسوب میشود و در مغایرت کامل با بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد است. سلب حق حیات افراد و همچنین نابودی ساختمانها و اماکن نقض صریح حقوق بشر است. از سوی دیگر این اتفاق استفاده از زور توسط یک کشور علیه کشور دیگر و مخاصمه مسلحانه بینالمللی است؛ در نتیجه هدف قراردادن افراد و اماکن غیرنظامی جنایت جنگی است. با فرض وجود یک مخاصمه مسلحانه بین رژیم صهیونیستی و حزبالله میتوان این حمله را جنایت جنگی دانست.
حقوق بینالملل چه تضامینی برای جلوگیری از این نوع اتفاقات دارد؟
در صورتی که مرجع حقوقی برای احراز مسئولیت متخلف وجود داشته باشد، میتواند از محکوم علیه بخواهد که تعهد و تضمین به عدم تکرار بدهد. با این حال، متأسفانه ضمانت اجرا در حقوق بینالملل ضعیف است.
با توجه به اینکه فرمان ترور شهید سیدحسن نصرالله از نیویورک و در حاشیه اجلاس سازمان ملل توسط نتانیاهو صادر شده وضعیت فعلی حقوقی جهان مثلاً چقدر با زمان جنگ جهانی دوم و جنایات فردی مثل هیتلر تفاوت کرده و آیا وجود شورای امنیت، ICC و ICJ نمیتواند مانع چنین اتفاقاتی شود؟
از جنگ جهانی دوم تا کنون سازوکارها، قواعد و نهادهای متعددی در حقوق بینالملل ایجاد شده و توسعه پیدا کردهاست، اما به نظرم وجدان سیاستمداران دچار فساد بیشتری شدهاست. آنچه هیتلر را در ارتکاب جنایات خود جسور کرد، دلگرمیاش به عدم پاسخگویی بود. آنچه امروزه نتانیاهو را هار و جسورتر کرد عبارت از عدمپاسخگویی، حمایتهای بیدریغ و قاطعانه امریکا و چند کشور اروپایی و در نهایت انفعال کشورهای اسلامی است.
این در حالی است که در حقوق بینالملل همه این موارد دیده شدهاست. مسئولیت کیفری افراد در قبال جنایت نسلزدایی، جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و جنایت تجاوز سرزمینی و همچنین مسئولیت بینالمللی دولت از مهمترین تحولات حقوق بینالملل بعد از جنگ جهانی دوم است. همچنین کسانی که به هر نحوی در ارتکاب این جنایات نقش داشتهباشند نیز دارای مسئولیت هستند. به علاوه، تعهدات کشورها در مورد بسیاری از مسائل فلسطین و لبنان جنبه عامالشمول دارند، بنابراین همه کشورها ملزم به مقابله با اسرائیل هستند، اما متأسفانه نبود اراده سیاسی و نبود ضمانت اجرای کافی و مؤثر باعث میشود تا حقوق بینالملل نتواند رسالت خود را به انجام برساند. تردیدی نیست که روز به روز ضرورت وجود اصل حقوق بینالملل بیشتر عیان میشود، اما نبود سازوکارها و آییننامههای مؤثر باعث میشود تا نوعی بدبینی نسبت به حقوق بینالملل ایجاد شود.
به نظرم بیشتر از آن که اسرائیل به حقوق بینالملل لطمه بزند خود سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، ایالات متحد امریکا و حتی کشورهای اسلامی به آن لطمه میزنند. وقتی در سازمان ملل متحد در صحن مجمع عمومی و از طریق تریبون مجمع عمومی نتانیاهو علناً و به طور صریح اولین گام برای ارتکاب نسلزدایی را بر میدارد و سازمانی را که هدفش توسعه روابط دوستانه میان ملتها و حفظ صلح و امنیت بینالمللی است به مرکزی برای ایجاد نفرت و خشونت تبدیل میکند و سازمان سکوت میکند، طبیعی است که خشونت، نفرت، بیعدالتی و نقض فاحش حقوق بینالملل امری طبیعی شود.
همان طور که دیدید نتانیاهو در صحن مجمع عمومی نقشهای را نشان داد و دو دسته کشورها را نشان داد. کشورهایی با رنگ مشکی که نفرین و لعنتی هستند و کشورهایی با رنگ سبز که برکتدهنده و رحمت هستند. شما هر نسلزدایی را در طول تاریخ مشاهده کنید، از ابتدا با همین تقسیمبندی آغاز شدهاست. این اقدام تحریک به نسلزدایی فرامرزی و چند قومیتی یا چند نژادی است. متأسفانه سازمان ملل متحد که به موجب ماده ۸ کنوانسیون نسلزدایی متعهد به پیشگیری از نسلزدایی است، سکوت کردهاست. تأسفبارتر آنکه کشورهای مشخصشده به رنگ مشکی هیچ اعتراض رسمی و جدی بهعمل نیاوردند. بنابراین در چنین شرایطی متأسفانه نمیتوان به سازمان ملل متحد دل بست.
به علاوه در همین سازمان یکی، دو هفته پیش ۱۲۴کشور قطعنامهای را برای خروج اسرائیل از سرزمینهای اشغالی تصویب کرده، اما حتی همین کشورها که خودشان رأی مثبت دادند هیچ کدام برای اجراییشدن این قطعنامه قدمی برنداشت.
راهکار شما برای بهبود وضعیت در نظام حقوق بینالملل و مجازات مرتکبان جنایات شدیدی که اکنونی شاهد آن هستیم، چیست؟
بهبود وضعیت در نظام حقوق بینالملل امری زمانبر است. به نظرم خود همین اتفاقات موتور محرکهای برای اصلاح وضع موجود است. آشغالهایی را که سالها قدرتهای بزرگ و سازمان ملل متحد با لابیهای ضد انسانی در زیر فرشهای مختلف پنهان کردهبودند، الان بر ملأ شده، بنابراین افکار عمومی حتماً کشورهای خود را به این سمت خواهند برد که آشغال را نباید زیر فرش پنهان کرد. آگاهیرسانی و بیداری انسانی در میان افکار عمومی میتواند گام مهمی برای تغییر وضع موجود باشد. نظامهای حقوقی داخلی باید تقویت و به روز شوند.
حتی امروز این سؤال در مورد نظام حقوقی کشور ما نیز مطرح است که آیا واقعاً نظام حقوقی ما با شعارها، آرمانها و اهداف کشورمان سازگار است. آرمانها و اهدافی که برآمده از فرهنگ اسلامی ایرانی است، آیا با یک نظام حقوقی عاریه گرفته از چند کشور اروپایی و همچنین یک نظام حقوقی به روز نشده میتواند محقق شوند. امروزه پدیدهای به نام جنایات بینالمللی در کجای این نظام حقوقی پیشبینی شده و سازوکارهای مقابله با آن کدامند، بنابراین همه تقصیرها را نباید گردن حقوق بینالملل انداخت. یکی دیگر از سؤالاتی که اکنون مطرح است، این است که چرا کشور ما شبکهای از معاهدات همکاری در حوزه کیفری ندارد تا امروزه بتواند در کشورهای مختلف برای مجرمان جرائم ارتکابی علیه مردم فلسطین اقدام کند.
در کنار همه این موارد در مورد خاص وضعیت فلسطین به نظرم همین قطعنامه اخیر مجمع عمومی میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند به شرط آنکه اراده سیاسی وجود داشتهباشد.
/ انتهای پیام /