به گزارش «سدید»؛ امید به زندگی بیشتر در زنان موضوعی است که موجب شده است آنها سالهای طولانیتری زندگی کنند و همین مسئله هم در بعد جمعیتی پدیده زنانهشدن سالمندی را ایجاد کرده است. همین حالا هم تعداد مادربزرگهای تنها به مراتب بیشتر از پدربزرگهای تنهاست! اما پیشبینیها حاکی است این تفاوت آماری در سالهای آینده میتواند بیشتر هم بشود. این پدیده جمعیتی و رشد جمعیت سالمند طی سالهای آینده و به خصوص درصد بالاتر پیرزنها نسبت به پیرمردها موضوعی است که باید از همین امروز برایشان فکری کرد و برنامهریزی مناسبی داشت تا کرامت سالمندان ما چه امروز و چه در دهههای آینده حفظ شود و بتوانند در سالهای پایانی عمر زندگی سلامت و کمدغدغهای را سپری کنند و چالشهای کمتری داشته باشند. قطع به یقین یکی از مهمترین راهکارها برای مدیریت پدیده سالمندی در کشور و حفظ نمای جوان جامعه که البته طی سالهای اخیر به سمت میانسالی رفته تدبیر برای افزایش جمعیت و رشد نیروهای جوان و تازهنفس و کمک گرفتن از آنها برای اداره جامعه است. اما سوی دیگر این ماجرا هم سالمندانی هستند که عمرشان را برای آبادانی این مرز و بوم گذاشتهاند و باید برای مواجهه با آنها آماده بود و تدبیر کرد، به خصوص اینکه اغلب این سالمندان خانمها هستند و در سالهای آینده ترکیب جمعیتی زنان سالمند تنها بیشتر هم خواهد شد. این موضوع گپوگفت ما با دکتر حسین مطلبی، دکترای تخصصی بهداشت سالمند و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز است که در ادامه میخوانید.
آقای دکتر، طی سالهای اخیر عنوان میشود پدیده سالمندی در کشورمان زنانه شده و آمار زنان سالمند نسبت به مردان بالاتر رفته است. اهمیت توجه به پدیده زنانهشدن سالمندی چیست و این پدیده چه چالشهایی را در پی دارد؟
مطلبی: در شهرستانها اکثر افراد سالمند بیسوادند و این افراد از نظر اقتصادی وابسته به سایر افراد خانوار مانند شوهر یا فرزندانشان هستند و موقعی که همسران این خانمها فوت میکنند، به این دلیل که از نظر اقتصادی به آنها وابسته بودند، دچار مشکلاتی میشوند، بنابراین استقلال مالی و اجتماعی چالش مهمی است که وزارت رفاه باید برای این افراد تدبیری بیندیشد. اگر ما این را پیشبینی میکنیم که زنانهشدن جمعیت سالمندان یکی از چالشهای ماست، باید برای آنها اقدامات مؤثری داشته باشیم. زنان سالمند کمسواد یا بیسوادی که در استخدام مراکز دولتی یا خصوصی نیستند، حداقل لازم است از بیمه زنان خانهدار برخوردار باشند تا چنانچه افرادی را که از نظر مالی به آنها وابسته هستند از دست میدهند، بتوانند تحت پوشش خدمات بیمهای باشند و مشمول دریافت مستمری قرار بگیرند. این یکی از مهمترین مسائل کرامت انسانی و اسلامی است که باید مدنظر گیرد.
درباره معضل تنهایی زنان سالمند چطور؟
مطلبی: بله، بحث بعدی این است که این سالمندان اغلب تنها زندگی میکنند و با بیماریهای مزمن چندگانه درگیرند و دچار پلی فارمسی هستند، به این معنا که باید چندین مدل دارو مصرف کنند. همچنین نامناسببودن خانهها مطرح است، بنابراین ما باید خدمات اجتماعی و سلامت را مثل سایر کشورهای پیشرفته از طریق مجموعه وزارت رفاه یا وزارت بهداشت برای این افراد پیشبینی کنیم تا سالمندانی که به هر حال با مسائلی مثل تنهایی یا بیماری مواجه خواهند بود، کمتر دچار چالش شوند. طبق الگوی جهانی زندگی اکثر سالمندان به این شکل خواهد بود و در آینده هم این تکفرزندان ممکن است سالمندان را ترک کنند و سالمندان زیادی باشند که تنها زندگیکنند، این مسئله ضرورت ارائه مراقبت در منزل و سیستمهای تله هلث یا تله میسن برای سالمندانی که کمسواد هستند و مدیریت مالی انجام فعالیتهای روزانه و اقدامات بهداشتی و درمانی اینها نیاز است که در نظر گرفته شود تا به نحو مؤثر این خدمات را بگیرند.
در میان زنان سالمند افرادی هستند که هرگز ازدواج نکردهاند و کسی را ندارند تا به نیازهای آنها رسیدگی و تنهاییهایشان را پر کند. برای این گروه چه کاری میتوان کرد؟
مطلبی: بحث بعدی زنان سالمندی است که به تجرد قطعی رسیدهاند، این هم یکی از معضلاتی است که در زنان به هر حال مسائل خاص خودش را از نظر روحی و روانی دارد. در این زمینه هم سازمان بهزیستی کشور برای واگذاری کودکان بدسرپرست و بیسرپرست به این خانمها میتواند نقش مهمی داشته باشد تا آنها بتوانند از نظر روحی- روانی ارتقا پیدا کنند.
بحثهای مناسبسازی جامعه برای معلولان یکی از معضلات ماست. با حرکت جامعه به سمت سالمندی هم ما با مشکلاتی در زمینه رفت و آمد و بیماری و ناتوانی این گروه مواجه خواهیم بود. آیا لازم نیست مناسبسازیهای شهری متناسب با رشد گروه سالمندان جامعه صورت گیرد؟
مطلبی: بحث مناسبسازی و اصلاح محیط زندگی موضوع دیگری است که موجب میشود این افراد به راحتی از محیط زندگیشان بیرون بیایند و خدمات فرهنگی، اجتماعی، سلامت و ... را دریافت کنند و دچار انزوای اجتماعی نشوند و طردشدن از جامعه را تجربه نکنند. من به عنوان دبیر بورد و همکارانم اقدامی را از طرف رئیس انجمن سلامت سالمندی به این شکل برنامهریزی کردهایم که سازمان فنی حرفهای را مجاب کنیم به عنوان جایی که برای همه گروههای سنی برنامه آموزش فنیحرفهای دارد، برای زنان سالمند یا زنانی که در سن میانسالی بیسواد یا کمسواد هستند هم یکسری آموزشهای فنیحرفهای را درنظر بگیرد تا برای اشتغال مجدد یا استقلال مالیشان فعالیتهای لازم انجام شود و انشاءالله اینها از نظر مشارکت اجتماعی بتوانند نقش خودشان را ایفا کنند.
آقای دکتر در حال حاضر در میان نسل جدید که در پایان سنین جوانی و در دوره میانسالی قرار دارند و تا دوسه دهه دیگر جزو سالمندان محسوب میشوند، تقریباً اغلب تحصیلکرده و بسیاری شاغل هستند و شاید با مشکلات مالی هم درگیر نباشند ولی مشکلی که به نظر میرسد خیلی با آن درگیر باشند، همین بحث تنهایی است که اشاره داشتید. بسیاری از این افراد فرزند ندارند یا مجردند یا فقط یک فرزند دارند که به دنبال زندگی خودش میرود و ما یک جورهایی با چالش بهزیستی سالمندان مواجه خواهیم بود که بیشترشان هم خانم هستند. چگونه میتوان این ماجرا را مدیریت کرد و از امروز به فکر تنهایی و چالشهای سالمندان در دهههای آینده بود؟
مطلبی: در این باره به تناسب فرهنگ جوامع و کشورها میتواند برنامهریزیهای مختلفی صورت بگیرد. به طور نمونه من در کشور انگلستان شاهد بودم سالمندان تنهایی که از امکانات خوبی برخوردار بودند، خانههایشان را با قیمت مناسب در اختیار ما قرار میدادند تا هم ما زبان یاد بگیریم و هم به این افراد کمک کنیم. در واقع این موضوع موجب میشد بحث تنهایی و دریافت خدمات و انجام کارهایی مانند خرید، همصحبتی یا مواردی از این دست هم برای این سالمندان اتفاق میافتاد و از تنهایی هم درمیآمدند. با این برنامهریزی هم ما خانهای ارزانتر پیدا میکردیم و هم سالمندانی که تنها زندگی میکردند از تنهایی درمیآمدند و از نظر تعلق اجتماعی و دریافت خدمات هم منتفع میشدند، آن هم به صورت رایگان و بدون اینکه دولت بخواهد کلی هزینه کند. در حالی که اگر دولت میخواست وارد این ماجرا شود و این خدمات در منزل مانند خرید، مدیریت مالی، امورات درمانی و بهداشتی را انجام بدهد، خیلی هزینهبر بود، اما افرادی که با این سالمندان همخانه میشدند، این خدمات را به آنها ارائه میدادند، بنابراین برنامههای مختلفی را میتوان در نظر گرفت، مثلاً همین که ما بتوانیم برنامهای داشته باشیم تا افراد سالمند برخوردار بتوانند در ازای دریافت خدماتی از افراد مثلاً به آنها محلی برای زندگی بدهند. برنامههای اجتماعی متعددی را میتوان برای این مسئله برنامهریزی کرد. اغلب اینگونه است که سالمندان دوست دارند در جایی که متولد، بزرگ و سالمند شدهاند در همان جا زندگی و حتی فوت کنند، بنابراین ما نمیتوانیم سالمندانمان را مانند کشورهای دیگر به مجتمعهایی برای سالمندان انتقال دهیم و این مسئله برای جامعه و فرهنگ ما غیرمنطقی است و از این موضوع استقبال نخواهد شد. من به عنوان دبیر بورد شدیداً با موضوع خانه سالمندان مخالفم، مگر اینکه به شکل مجتمعهای روستایی یا مجتمعهای مسکونی مخصوص باشد که به جای آنکه سالمندان به تنهایی زندگی کنند، به صورت مشترک در مجتمعهای مناسبسازیشده اقامت داشته باشند.
در هر صورت ما مشکل مسکن را داریم و اگر سالمندانی هستند که به تنهایی زندگی میکنند، شاید وزارت مسکن و شهرسازی و وزارت بهداشت یا وزارت رفاه بتوانند این موضوع را کمی مدیریت کنند تا آنهایی که به تنهایی زندگی میکنند و استقلال مالی هم دارند با همراهی دانشجویان و افرادی که به تنهایی زندگی میکنند، بتوانند شرایط بهتری را تجربه کنند. همچنین دولت میتواند یکسری مجتمعهای مناسبسازیشده را برای سالمندان طراحی کند که مرکز بهداشت، مجتمع تفریحی، مراکز توان بخشی و بیمارستان سطح یک داشته باشند و سالمندان بتوانند در این مجتمعها زندگی کنند و به امکانات تفریحی، بهداشتی و خدماتی دسترسی بهتری داشته باشند. مشابه این مجتمع را ما در انگلستان طراحی کردیم و من هم در آن مشارکت داشتم، البته روحیات آدمها متفاوت است و بعضی از سالمندان تنهایی را دوست دارند و برخی دیگر اجتماعیتر هستند، در واقع میتوان گفت مفاهیم تنهایی و احساس تنهایی هم به مرور تغییر میکند.
/ انتهای پیام /