یادداشت تحلیلی پبرامون وقایع اخیر جبهه مقاومت به قلم دکتر محمدمهدی اسماعیلی؛

اتحاد، اراده، مبارزه و توجه به تروریسم رسانه‌ای

اتحاد، اراده، مبارزه و توجه به تروریسم رسانه‌ای
امروز جامعه ایرانی و جبهه مقاومت، بیش از هر زمان دیگری نیازمند فهم واقعیات و پرهیز از غلتیدن در میان دام‌های رسانه‌ای دشمن خبیث است. هیچ سربازی در میدان جنگ، در مقابل فرمانده حق اعمال اجتهاد و فهم شخصی خود را ندارد.

به گزارش «سدید»؛ رویدادهای هفته‌های گذشته در محور مقاومت و لبنان سرافراز، شرایط بین‌المللی و داخلی جدیدی را پیش روی کشور عزیزمان نیز گذاشته که رسالت هریک از مصلحان، دلسوزان و کنشگران را خطیرتر از گذشته می‌کند. برای درک این وضعیت تازه، هم باید موقعیت اشغالگران قدس و جبهه مقاومت را شناخت و هم به مسئولیت‌های داخلی خود بیش از گذشته و بهتر از قبل واقف شد. 

 

به سوی پیش‌بینی‌ناپذیری

باید آگاه بود که رژیم‌صهیونیستی با اتخاذ استراتژی نظم نوین و شهادت نصرالله قهرمان- این بزرگمرد تکرارناپذیر تاریخ مقاومت اسلامی- پیشاپیش چند شکست را به خود تحمیل کرد؛ نخست اینکه در خط مقدم جنگ، اکنون لبنان را به انباری از باروت پیش‌بینی‌نشده تبدیل ساخته‌اند که تا پیش از این در ساختار سیاسی و در ساختار جنگ عمل می‌کرد و شاید رفتار آن تا حدی پیش‌بینی‌پذیر نیز شده بود، اما از این پس جسورتر عمل خواهد کرد. حزب‌الله یک «سناریوی بدیل» دارد که تمام حوادث این روزها در آن محاسبه شده است و افراد مطلع می‌دانند این نقشه چه پیچیدگی‌ها و مراحلی دارد تا نابودی کامل رژیم‌صهیونیستی را محقق کند. اکنون می‌توان گفت در این سناریوی بدیل، حزب‌الله یک جهش بی‌سابقه را از حیث ساختاری، عملیاتی و فرهنگی تجربه خواهد کرد که الزامات سیاسی نمی‌تواند آن را محدود کند. صهیونیست‌ها قدرت اطلاعاتی برای دستیابی به سناریوی بدیل را نداشته‌اند که جعبه‌سیاه مقاومت است، چون در لایه‌های ظاهری و تاکتیکی جنگ گیر کرده‌اند. همین حبس در لایه‌های بیرونی و عدم‌نفوذ به لایه‌های درونی مقاومت، اشتباه‌های محاسباتی آنها را در هفته‌های گذشته رقم زده است. آنها مغلوب پیش‌بینی‌ناپذیری حزب‌الله و مقاومت می‌شوند و وقتی به این جعبه‌سیاه دست می‌یابند که شکست مطلق خورده‌اند. 

 

سازندگان نظم نوین

نکته دوم اینکه ادعای آغاز نظم نوین از سوی اشغالگران قدس به معنای ساختن این نظم نیست. سازندگان دنیای جدید، ایده‌ها و اراده‌هایند، نه‌فقط ابزارها و ربات‌ها. درست است که تکنولوژی جنگ و سویه‌های شناختی آن تغییر کرده است، اما ایده‌ها و اراده‌ها نیز آهنین شده و تاریخ مقاومت در بیش از 100 سال اخیر و خصوصا در دفاع مقدس نشان می‌دهد پیروز نهایی میدان، عزم الهی رزمندگان اسلام است. این اراده‌ها سرمایه جایگزین‌ناپذیری‌اند که در مکتب اسلام می‌رویند و جان‌هایی قدسی را برای قدس تربیت می‌کنند. سرآمدان جهاد، جوهر شیعه‌گون خود را چنین امتداد می‌دهند و به همین سبب توقف‌ناپذیرند. صهیونیست‌ها درکی از این اراده‌های الهی ندارند. تاریخ جنگ‌ها تاریخ تکنولوژی‌ها نیست، بلکه تاریخ ایمان‌های پایدار بر سر عهد الهی است و دفاع مقدس ما نیز این را گواهی داده است. 

 

شکست تعقل صهیونیست‌ها

نکته سوم، شکست تعقل صهیونیست‌ها بیش از گذشته نمایان شده که ناشی از عدم‌درک رژیم از واقعیت‌های ژئوپلیتیک حاضر درصحنه معادلات است. وقتی لبنان به انبار پیش‌بینی‌ناپذیر باروت تبدیل شود و اراده‌های سلولی مقاومت از ایران و عراق تا یمن و سوریه روی یک هدف متمرکز شوند، هیچ اراده و تفاهم و توافق سیاسی‌ای نمی‌تواند این وسعت نیروی سلولی را کنترل کند، بنابراین ممکن است به‌صورت مقطعی نیروها و مواضعی از دست بروند اما در این تغییر شکل، مواضعی دیگر و سرمایه‌های تازه به‌دست می‌آید که چگالی قدرت مقاومت را عمیق‌تر و نفوذ آن را نیز بیشتر می‌کند. مقاومت با اشراف به فلسفه مبارزه و اتکا به این برآوردها می‌داند نباید حوادث را در یک برش محدود تاریخی تحلیل کند، بلکه به‌جای دیدن مقاطع کوتاه‌مدت، روندهای درازمدت را درنظر می‌گیرد و از این رو نه هیچ‌گاه با اخبار منفی مرعوب شده و نه سرمست پیروزی‌ها می‌شود، بلکه بادقت سناریوی بدیل خود را با محوریت حزب‌الله سرافراز پیش‌خواهد برد. 

 

وفاق بر سر اصول

اما در میان این نبرد سنگین و سرنوشت‌ساز با جریانات داخلی هم سخنی است. اکنون زمانه «وفاق» است، اما وفاق حداکثری بر سر «اصول انقلاب» که شرف مبارزه، جهاد و سرمایه زوال‌ناپذیر مقاومت فقط و فقط در گرو چنین اتحادی است، بنابراین دیگر وقت آدرس غلط دادن گذشته و هرکس سیستم محاسباتی جامعه را دچار اختلال کند باید تاوان سنگینی دهد. جریان‌های سیاسی ما باید بدانند برای شکل دادن به توازن‌های جدید به‌نفع مقاومت باید به تجربه‌های گران‌سنگ چند دهه اخیر بنگرند.

در این میان بدترین سم مهلک، زدن نعل وارونه است، به این معنا که وقتی باید از سیاست و عزت سخن بگوییم، به‌جای آن از مدارا و شفقت دم بزنیم. وقتی باید سرسختی عالمانه نشان دهیم، تجاهل کودکانه کنیم. وقتی باید چیرگی و برتری خود را نمایش دهیم، مانور ضعف دهیم و زانوی غم بغل بگیریم. صدالبته جامعه سیاسی ایران متحد است و متحدتر از گذشته نیز نیروی غنی خود را سامان خواهد داد و مقاومت را چابک‌تر خواهد کرد اما زدن نعل وارونه- هرچند در مقیاسی کوچک- اثر مخرب بسیاری دارد. در میدان مبارزه، حرکت غلط اقلیتی کوچک می‌تواند سبب شکست‌های بزرگ شود و امروز زمان آزمون‌وخطا نیست، بلکه زمانه بلوغ سیاسی برای حرکت در خط نورانی رهبر معظم انقلاب است که پیروزی نهایی را تضمین می‌کند. انقلابیون فراموش نمی‌کنند که اساس جهاد، یک مبارزه توأم با امید است و این امید به پیروزی است که راه را هموار می‌کند. زدن نعل وارونه که اگر تا دیروز کم‌هزینه بود، از امروز باید همراه با تاوان باشد؛ پس پیش به‌سوی اراده، اتحاد و مبارزه. 

 

هشدار جدی: مراقب تروریسم رسانه‌ای باشیم

آنچه در این وضعیت بحرانی نیازمند توجه و هشدار ویژه است، به‌کارگیری تروریسم رسانه‌ای توسط دستگاه‌های تبلیغاتی متصل به صهیونیسم، ارتجاع، غرب و آمریکا، به‌موازات ترور مقامات و شخصیت‌های مؤثر جبهه مقاومت است. تجربیات متعدد ما در رویارویی با نظام سلطه در حوادث و فتنه‌ها نشان می‌دهد اغلب آثار مخرب ترور شخصیت‌ها، به‌مراتب عمیق‌تر و کارآمدتر نسبت به ترور فیزیکی افرادند. دوستان ما در مدیریت اجرایی، نظامی و فرهنگی و رسانه‌ای باید متوجه باشند ورای تحولات میدان، دستگاه محاسبه‌گر و فتنه‌انگیز در حوزه مدیریت افکار عمومی نظام سلطه فعال است و با ترویج دروغ و شایعه تلاش دارد روح نقار، نفرت، تردید، یأس و ناامیدی را در میان مردم و جبهه مقاومت بدمد.

در افکار عمومی طرفداران مقاومت در لبنان، جمهوری اسلامی را متهم به کم‌کاری یا انفعال در مقابل هجوم و ترور دشمن صهیونی و در همین کشور و در بین افکار عمومی، حزب‌الله را عامل تشدید درگیری‌های گسترده موجود معرفی می‌کنند. در فلسطین، سنوار و حرکت قهرمانانه فرزندان مقاومت در 7 اکتبر را هم موردتردید جدی قرار می‌دهند. در داخل کشور ما تلاش می‌کنند در ابعاد مختلف، دوقطبی‌های کاذب را تشدید یا گسل‌های جدیدی ایجاد کنند. فرماندهان نظامی متهم به روحیه محافظه‌کاری، عافیت‌طلبی و ترس می‌شوند و بدنه عمومی جامعه را با میدان‌داری برخی چهره‌ها، به بی‌تفاوتی حاکمیت نسبت به مسائل داخلی نظیر حادثه غمناک معدن طبس در مقابل حساسیت و صرف امکانات برای جبهه مقاومت متهم می‌کنند.

امروز جامعه ایرانی و جبهه مقاومت، بیش از هر زمان دیگری نیازمند فهم واقعیات و پرهیز از غلتیدن در میان دام‌های رسانه‌ای دشمن خبیث است. هیچ سربازی در میدان جنگ، در مقابل فرمانده حق اعمال اجتهاد و فهم شخصی خود را ندارد. از دست دادن شخصیت‌های عزیز ما در منطقه بسیار سخت‌تر از شیوع این روحیه خطرناک است. پاسداری از خون ده‌ها هزار شهید مقاومت در یک‌سال اخیر، رهبران بزرگ و تاریخ‌ساز نظیر شهید سیدحسن نصرالله و شهید اسماعیل هنیه نیازمند اعتماد به فرماندهان و حرکت در مسیری است که رهبر عزیز انقلاب آن را تدبیر می‌کنند. 

 

/ انتهای پیام /