به گزارش «سدید»؛ مقابله جبهه مقاومت و رژیم صهیونیستی فارغ از ابعاد سیاسی و نظامی، ابعاد الهیاتی و اندیشهای مهمی دارد، به نظر میرسد ایده اولیه شکلگیری جبهه مقاومت براساس همین تفکر ایدئولوژیک و الهیاتی باشد.
در واقع نبرد جبهه مقاومت و اسرائیل بیش از آنکه یک رویارویی نظامی و سیاسی باشد، در نگاه رهبران اسلامی، یک رویارویی اعتقادی و از جنس تقابل گفتمان حق و باطل است. به همین دلیل از آغاز جنگ غزه پرسشهایی الهیاتی زیادی در رابطه با این موضوع و تأثیرات این جنگ بر آینده جهان اسلام و حتی نسبت آن با مهدویت و ظهور امام زمان(عج) مطرح شد و اکنون نیز با شهادت سیدحسن نصرالله، پرسشهای جدیدتری درباره ماهیت جهاد و دفاع در اندیشه اسلامی و گفتمان تشیع مطرح میشود که برخی از آنها صورت شبهه دارد و باید به آنها پاسخ داد.
برای یافتن پاسخ برخی از این سؤالات با حجتالاسلام والمسلمین مهدی مسائلی، نویسنده و پژوهشگر دین گفتوگو کردهایم. حاصل آن را در ادامه میخوانیم؛
وقایعی که در حال حاضر در منطقه اتفاق میافتد و رویارویی رژیم صهوینیستی با محور مقاومت چه آیندهای خواهد داشت و چه تأثیری بر مناسبات جهان تشیع خواهد گذاشت؟
مسائلی: به نظرم این وقایع، یک مقدار هوشیاری را در تشیع نسبت به حوادث سیاسی و اجتماعی بیشتر میکند. همچنین نقطه ضعفها و آسیبهایی که در کاربرد تعالیم تشیع و شعارهای مذهب تشیع داشتیم را مشخصتر و ملموستر میکند. شاید ما در برخی مواقع رویکردهای شعاری و آرمانگرایانه داشتیم یا در پرداختن به جزئیات نبرد حق و باطل غفلت داشتیم و تسامح میورزیدیم. به هر ترتیب این برخوردها میتواند هوشیاری ما را بیشتر کند.
حوادثی که در لبنان اتفاق افتاد و ترور جمعی از رهبران و فرماندهان حزبالله مخصوصا شهادت سیدحسن نصرالله میتواند به جوانان انگیزه دهد که راه این شهیدان و فرماندهان را دنبال کنند و از طرفی این هوشیاری را به ما میدهد که در رویارویی با دشمن، جزئیاتی که آنها برای ضربه زدن به ما مورد نظر دارند را اصلاح کنیم و نگاههای غیرواقعی به وقایع آخرالزمان و قبل از ظهور را کنار بگذاریم و بدانیم نبرد حق و باطل در این قضیه نبردی است که مبتنی بر هوشمندی است.
نصرتهای الهی هم وجود دارد و ما در مواقع مختلف نصرتهای الهی را دیدیم و لمس کردیم اما نمیشود که ما از برخی مسائل غفلت کنیم و همه چیز را به نصرت الهی واگذار کنیم و انتظار داشته باشیم با معجزه و کرامت همه چیز حل شود. باید پیشبینی کنیم، آینده را رصد کنیم و ایراداتی که وجود دارد را مرتفع کنیم و از آن طرف سعی کنیم روحیه ناامیدی به جامعه تزریق نشود. طبیعتا وقتی شخصیتی مثل سیدحسن نصرالله به شهادت میرسد در وهله نخست ممکن است یک حس ناامیدی میان مردم ایجاد کند ولی وقتی خون شهید به درستی تبلیغ و تبیین شود میتواند جوششساز و حرکتساز باشد.
شما به مسئله آرمانگرایی اشاره کردید؛ سؤال این است این آرمانگرایی یک نقطه قوت و امر مثبت است یا یک نقطه منفی و نقطه ضعف، چون برخی میگویند اعتقاد شیعیان به آینده سبز و آرمان مهدویت برای آنها انگیزهبخش است، برخی نیز نگاه منفی به مسئله آرمانگرایی دارند. تحلیل شما از این مسئله چیست؟
مسائلی: بستگی به مسیر رسیدن به آرمانها دارد یعنی اگر شما برنامههایتان را بر اساس آرمانها تنظیم کرده باشید ولی مقدمات آن را در نظر نگرفته باشید منجر به وهن آن آرمانها میشود. ما باید توجه داشته باشیم که برای رسیدن به آرمانها باید مقدماتی را طی کنیم اعم از مقدمات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. اگر کسی میخواهد به قله کوه برسد باید تجهیزات رسیدن به قله را فراهم کند و در مسیری که طی میکند تدبیر داشته باشد، مثلا یکجاهایی آرام حرکت کند، یکجاهایی سریع گذر کند، یکجاهایی متوقف شود.
اگر ما درباره برنامههای کلان و آرمانها صحبت کنیم ولی به حداقلهایی که باید کسب کنیم توجه نکنیم آرمانگرایی وجهه منفی پیدا میکند. مثلا ما مقدمات همکاریهای اسلامی را طی نکردیم یا هنوز مقدمات همزیستی اسلامی را پیگیری نکردیم ولی برخی بحث تمدن اسلامی را مطرح میکنند. خب با این وضعیت ممکن است صحبت از پروژههای کلانی مثل تمدن اسلامی دلزدگی به وجود بیاورد و ما را از توجه به واقعیت زمان خودمان غافل کند.
یک نکته دیگری که در فرمایشات شما بود بحث نصرت الهی بود. شما به نکته خوبی درباره نصرت اشاره کردید و آن اینکه نصرت یک سازوکاری دارد و اینگونه نیست که هر طور به میدان برویم نصرت شامل حال ما شود. با توجه به اینکه ما یک تجربهای در تاریخ اسلام داریم و خود پیامبر(ص) هم شکستهایی داشتند، بفرمایید سازوکار نصرت الهی به چه صورت است و آیا ما همواره باید توقع داشته باشیم هر عملی انجام میدهیم به پیروزی برسد و طرف مقابل شکست بخورد یا اینکه یک مسیر مشخصی در این زمینه وجود دارد؟
مسائلی: همانطور که اشاره کردید این نصرت الهی در جنگی مثل جنگ احد وجود داشت ولی به خاطر بیتدبیریهایی که صورت گرفت شکستی در جنگ احد رخ داد که حتی نزدیک بود پیامبر(ص) نیز به شهادت برسند. نصرت الهی حتمی است ولی ما هم وظیفههایی داریم و نباید در کارهایمان صرفا به نصرت الهی تکیه کنیم.
ما نباید از نصرت الهی غافل شویم و این نصرت باید برای ما انگیزهبخش باشد. در عین حال این نصرت نباید جای فعل ما را گیرد. کسانی که کار خود را به درستی انجام ندهند و همه چیز را به نصرت الهی واگذار کنند شکست میخورند ولی کسانی که وظیفه خود را انجام میدهند، لطف الهی موجب کمک به آنها میشود. ما در برخی مقاطع، کارها را به نصرت خدا واگذار کردیم، از دشمنشناسی غفلت کردیم، توان دشمن را در نظر نگرفتیم و در این زمینه کمکاری کردیم، طبیعتا نصرت الهی نمیتواند جای کمکاری ما را بگیرد.
در کل جهان اسلام که شامل کشورهای متعددی است عموما کشورهای شیعی نسبت به مسئله فلسطین و مقاومت حساسیت دارند. سؤال من این است چه عنصری در مذهب تشیع وجود دارد و از اختصاصات این مذهب است که موجب میشود این حساسیت در شیعه نسبت به مسئله مقاومت دوچندان شود؟
مسائلی: شیعه گذشته حسینی دارد و قیام امام حسین(ع) نقش بنیادینی بر اندیشه تشیع دارد. به همین جهت حساسیت سیاسی و اجتماعی تشیع نسبت به مقابله با ظلم بارزتر است. از طرفی ما برای دین، ابعاد سیاسی و اجتماعی قائل هستیم و معتقدیم بنابر آیات قرآن تمام پیامبران الهی آمدند تا مردم را برای قیام به قسط و عدل فرابخوانند و آنها را از پذیرش طاغوت دور کنند. به همین جهت چون ما ائمه را ادامهدهنده راه پیامبران میدانیم و تعالیم دینی را نیز در عرصه سیاسی و اجتماعی حاضر میدانیم این حساسیت بین ما وجود دارد.
/ انتهای پیام /
منبع: خبرگزاری ایکنا