به گزارش «سدید»؛ سال ۲۰۱۲، ولید الحوری، پژوهشگر، مستندساز و خبرنگار لبنانی، پایاننامه دکتری خود در دانشگاه آمستردام هلند را به کتابی جذاب و خواندنی تبدیل کرد. او در این پژوهش راهبردهای رسانهای حزبالله را بررسی کرد تا عناصری را که به محبوبیت اجتماعی و موفقیت سیاسی آن منجر شده، معرفی کند. در این پژوهش به مفهوم مقاومت از دیدگاه گروه شیعه حزبالله و اقدامات آنها برای گسترش این تفکر در جامعه لبنان و اعراب پرداخته است. این مقاله خلاصهای از کتاب الحوری است.
حس مقتدرسازی در فرهنگ ناامید اعراب
با وجودی که در کشور لبنان سیاستهای چپگرایانه فعالتر و غالبا در راس بوده است، اما تفکر چپ هیچگاه نتوانسته فضای ضدسلطه و مخالفت با کاپیتالیسم جهانی را در اختیار خود بگیرد. این گروه در ایجاد هویت مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل و فساد سیاسی و اقتصادی سیستم موفق نبوده است. در عوض گفتمان مذهبی حزبالله توانست گفتمانی برتر را ایجاد کند که بر آزادی بهعنوان نیازی سرزمینی و سیاسی بنا شده است. در واقع حزبالله بخش زیادی از نیازهای اقتصادی چپگراها را به گفتمانی تبدیل کرده که مذهبی است. در تفکر حزبالله برتری مردم به حدی آشکار است که اگرچه حلقه اول طرفداران آن مردم مذهبی و شیعه هستند، اما در عین حال همه کسانی را هم که در دایره ایدئولوژی این جنبش نیستند، دربر میگیرد.
احساس ناامیدی و خشم در نتیجه جنگهای اسرائیل و حملات آمریکا در خاورمیانه از جمله عواملی است که عموم مردم لبنان و حتی اعراب منطقه را به سمت گفتمان مقاومت و رودررویی با قدرتهای متخاصم و حکومتهای خودکامه منطقه سوق میدهد. خشم اولین احساس سیاسی است که افراد را به سمت اقدام و حرکت میبرد. در حالی که تئوریسینهای چپگرا بهدنبال فهمی از سیاست هستند که در بطن خود حامل مقتدرسازی باشد، حزبالله توانسته در فضایی که گفتمان اعراب از بعد ۱۹۶۷ مملو از ناامیدی و شکست بوده، بهخوبی این حس مقتدرسازی را به دست دهد. نکته مهم و قابل توجه این است که حزبالله این حس را در کشوری ایجاد کرده که عملا هیچگاه ثبات سیاسی نداشته است.
فرهنگ مقاومت و پایگاه اجتماعی حزبالله
دهه ۸۰ میلادی آتش جنگهای داخلی و همچنین حضور اسرائیل در جنوب لبنان آشفتگی اجتماعی و سیاسی گستردهای در این کشور ایجاد کرده بود. از سال ۲۰۰۰ و اخراج اسرائیل از جنوب لبنان تا سال ۲۰۰۵ و ترور رفیق حریری مدت کوتاهی ثبات در این کشور حاکم بود و پس از آن دوباره دستخوش انواع بیثباتیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شد. حزبالله در چنین شرایطی مفهوم مقاومت را بهعنوان راهی برای به هم نزدیککردن این ملت ازهمگسیخته مطرح کرد. در ذیل این مفهوم زنجیرهای از مواردی را تعریف کرد و همه اقشار لبنان، اعم از شیعه و سنی و غیرمسلمان را دور هم جمع کرد. این زنجیره که عامل اتحاد همه گروهها بودند، عبارتند از: مقاومت، آزادی، فلسطین/ بیتالمقدس، عدالت و غرور. این واژهها هویتی محبوب برای حزبالله به وجود آورد.
مقاومت، مهمترین دلالت وجودی حزبالله ، اگرچه متضمن اقدامات نظامی است اما همزمان سبکی از زندگی نیز به حساب میآید. همچنین موقعیتی سیاسی در تضاد با سلطه غرب و اشغالگری و تهدیدهای اسرائیل است. از این جهت، مقاومت به گروههای سکولار چپ فعال در حقوق فلسطینیها، مخالفان هژمونی آمریکا و غرب در کشورهای عربی، جمعیت عرب خواهان آزادی فلسطین و همچنین مسلمانانی که از جنبه دینی منتظر آزادی قدس هستند هم مربوط میشود. در واقع به گفته لارا دیب، محبوبیت حزبالله به خاطر ترکیبی از ایدئولوژی، مقاومت و رویکرد آن نسبت به فرهنگ و توسعه سیاسی ــ اقتصادی است. به همین دلیل طرفداران حزبالله نهفقط قشر ضعیف شیعه [در جامعه لبنان]، بلکه بین طبقات متوسط جامعه و حتی طبقه تحصیلکرده و ثروتمند لبنان هم دیده میشود. این حرف به این معنی نیست که همه گروههای ذکرشده جذب گفتمان حزبالله میشوند، اتفاقا بسیاری از لیبرالها، مذهبیون و چپها با این گفتمان مخالفند، اما در هر حال این گفتمان توانسته گروههای متنوعی از مردم را خطاب قرار دهد.
گفتمان فرهنگی با رسانههای هویتبخش
حزبالله با اقدامات خود توانست جمعیت شیعه لبنان را از گروه محروم به گروهی منسجم تبدیل کند. شیعیان لبنان تا قبل از بروز جنبشهای سیاسی و اجتماعی شیعی در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی حتی جزئی از ملت لبنان هم محسوب نمیشدند و در روایتهای ملی از آنها یادی نمیشد. ظهور حزبالله در قامت نیرویی سیاسی و نظامی لبنانی در دهه ۸۰ و نیرویی منطقهای در دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ شیعه را به خط مقدم صحنه فرهنگی لبنان آورد. از این جهت حزبالله نهتنها توانست شیعیان را به قدرت و اقتدار برساند، بلکه آنها را در هویت ملی لبنانی هم گنجاند. بعدها آزادی جنوب لبنان و جنگ ۲۰۰۶ با اسرائیل به شیعیان لبنان حسی از غرور در حمایت
از حزبالله داد.
هویت و فرهنگ مقاومت نتیجه استراتژی همهجانبه حزبالله در تشکیلات، فعالیتهایی مثل مراسم مذهبی و بزرگداشتهای شهدا، تولیدات رسانهای و آراستن محل زندگی و خیابانها به تصاویر شهدا، رهبران مذهبی و همچنین نمادهای فلسطینی است. در چنین شرایطی مردم دائم هویت خود و هویت محل زندگی خود را به یاد میآوردند و به آن احساس تعلق داشتند. حزبالله موفق شد با استفاده بجا و مناسب از رسانه و گفتمان فرهنگی برتری هویتی برای خود ایجاد کند و مقاومت را به عنوانی تبدیل سازد برای همه مردمی که لزوما عضوی از تشکیلات شیعه حزبالله هم نبودند. آنچه از مقاومت مدنظر حزبالله است، با آنچه غرب لیبرال میفهمد، متفاوت است. مقاومت آنها در بسیاری موارد فرهنگی و اجتماعی است و سپس سیاسی و نظامی میشود.
نقش فعالیت رسانهای در استراتژی حزبی
در کلام سیدحسن نصرالله که ۳۲ سال رهبر حزبی بود، مقاومت یک فرهنگ است و ماموریت حزبی این است که آن را ترویج کند. برای این هدف باید به آموزش نسل جوان همت گماشت و فعالیتها، نمایشگاهها و رویدادهایی را ترتیب داد تا به انتشار پیام کمک کند. این کار برعهده شبکه رسانهای حزبی بود. برای همین سیاستهای رسانهای حزبالله همیشه مهم و قابل بررسی بوده است.
اهمیت نقش رسانه در استراتژیهای حزبالله در جنگهای با اسرائیل بیشتر خود را نشان میدهد. این جنگها بین یک ارتش سازمانیافته و مجهز است با گروهی چریک که منابع بسیار کمی دارند. برای همین حزبالله به دست بالای اسرائیل در این جنگها واقف بود. بنابراین مثل هر گروه چریکی دیگر رفتار کرد: «باید کاری کند تا اشغالگری برای نیروی قدرتمند پرهزینه باشد و موازنه قدرت را از آنها به سمت خود جابهجا کند.» این روش پیش از این در مبارزات چریکی ویتنامیها، کوباییها و الجزایریها هم به کار گرفته شده است. چنین سبک مبارزهای در کشورهایی مثل ویتنام، کوبا، افغانستان و الجزایر با موفقیت همراه بوده است. اما در بعضی کشورها مثل یمن، بولیوی و کشورهای حاشیه خلیجفارس به نتیجه مطلوب نرسید. پس باید بررسی کرد که چرا حزبالله با همین روش توانست به موفقیت برسد؟ برای پاسخ به این سؤال باید از یک طرف به شرایط نظامی و عملیاتی جنگ نگاه کرد و از طرف دیگر سایر عوامل مانند بسیج عمومی، جنگ روانی، رسانه و راهبردهای متغیر را در نظر گرفت.
تولیدات بصری؛ از فیلم تا بازیهای رایانهای
در مبارزه چریکی، رسانه میتواند ابزاری باشد برای نمایش مبالغهآمیز خشونت نظامی. در همین راستا میبینیم که حزبالله از عملیاتهای نظامی خود فیلم میگیرد و منتشر میکند. آنها میگویند ما در میدان یک سرباز اسرائیلی را اسیر میکنیم اما فیلم گریه و التماس او برای کمک بر هزاران اسرائیلی تاثیر میگذارد. شبکه رسانهای حزبالله شامل ایستگاه رادیویی، ایستگاه تلویزیونی، نشریات، سایتهای اینترنتی، دانشگاهها، مدارس، مراکز تحقیقاتی، بازیهای ویدئویی، ژانرهای مختلف تولیدات بصری مانند کلیپهای موسیقی، فیلمها، سریالها، تاسیسات و موارد دیگری است که در خدمت گسترش گفتمان حرکت و حمایت از حزبالله در زمان جنگ و درگیری قرار میگیرد. این سبک کار نوع جدیدی از قدرت را به دست میدهد.
حزبالله خیلی زود فهمید که جنگ فقط سلاح و نیروی جسمانی نیست، بلکه کشمکش بین نشانههاست. اهمیت رسانه در این راهبردهای مقاومت و مبارزه با سلطه آنجا معلوم میشود که میتوان به کمک آن قدرت تولید مفاهیم را بهدستآورد و در ادامه این مفاهیم را همهگیر و حاکم کرد. با تعریف و تثبیت این مفاهیم میتوان بین خودی و غیر تمایز ایجاد کرد و برای خودی هویت ساخت. این هویت باعث برتری گروه در بین مردم میشود و در هدف نهایی گفتمان مقاومت را ارائه میدهد.
رسانهها و پدیده نصرالله
۲۲ سپتامبر ۲۰۰۶، یکماه پس از آتشبس جنگ ۳۳روزه: دریایی عظیم از مردم را میبینیم در حال تکاندادن پرچمهای قرمز و سفید لبنان در کنار بنرهای زرد حزبالله و سایر گروههایی که مستقیم و غیرمستقیم در جنگ شرکت کردهاند. سیدحسن نصرالله قرار است بهزودی سخنرانی کند و جمعیت منتظرند تا به مردی سلام کنند که به آنها وعده پیروزی داده بود. بلندگوها با صدای بلند ترانهای حماسی پخش میکنند: «پیروزی شما دنیا را تکان داد» و در این لحظه رهبر در برابر جمعیت ظاهر میشود و با غرور لبخند میزند. لحظاتی بعد از محلی نامعلوم مجددا بر پرده ظاهر میشود تا برای صدهاهزار نفر در حومه تخریبشده جنوب بیروت سخنرانی کند. مخاطبان او لبنانیها، اعراب و همچنین اسرائیلیها هستند. سخنرانی از شبکه الجزیره و شبکههای ماهوارهای و محلی پخش زنده میشود. در این سخنرانی نصرالله یک بار دیگر به پیروزی الهی مقاومت اشاره میکند.
بعد از آزادسازی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و بهخصوص بعد از جنگ
۳۳ روزه جایگاه خود را بهعنوان رهبر موفقترین جنبش مقاومت مسلح در طول دههها محکم کرد. نفوذ او خارج از لبنان در فلسطین و اراضی اشغالی از جاهای دیگر عمیقتر بود. پس از سخنرانی معروف نصرالله در سال ۲۰۰۰، انتفاضه دوم رخ داد و حزبالله نماد مقاومت مسلحانه موفق علیه اشغالگری اسرائیل شد. برای همین عبارت پدیده نصرالله مطرح شد. این عبارت مربوط به ظهور دبیرکل حزبالله بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین چهرههای سیاسی در منطقه است. رهبری کاریزماتیک که از طریق تلویزیونهای ماهوارهای و سایر رسانههای موجود در لبنان و کشورهای عربی دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ به مردم دسترسی دارد. سیدحسن نصرالله رهبری سیاسی و دینی شد و نقشی مهم در رفتار شیعیان لبنان داشت. او علاوه بر نمایندگی حزبالله ، نماد مقاومت علیه اسرائیل چه در لبنان و چه در جامعه عرب بود. اعتبار نصرالله در جامعه اعراب و حتی اسرائیل یکی از عوامل اصلی برتری راهبردی حزبالله شد.
بازتولید گفتمان هویتی حزبالله با موسیقی و ترانه
از طرف دیگر، حضور کم و گزیده نصرالله در رسانهها باعث شد سخنرانیهای او جزو مورد انتظارترین رویدادهای رسانهای باشد. سخنرانیهای طولانی او با نظم و ساختاری دقیق تنظیم میشد که قبل از هر سخنرانی فهرستی از محتوای آن به اطلاع مستمعین می رسید. نصرالله مثل یک آموزگار مباحث خود را با طرح درسی بهدقت طراحیشده ارائه میداد تا عقاید و ایدههایش به گوش طیف گستردهای از همراهان و دشمنان، تحصیلکردهها و عوام و همچنین سیاستمداران و رایدهندهها برسد. او در سخنان خود از ترکیب عربی رسمی و عربی محلی لبنان استفاده میکرد تا جامعه گستردهتری از مخاطبان عرب را جذب خود کند و تصویر مردی از جنس مردم را برای آنها جا بیندازد.
سخنرانیهای نصرالله قطبنمای گفتمان فرهنگی ــ سیاسی حزبالله بود. در این سخنرانیها، تصمیمهای درون سازمان را بهطور خلاصه به عموم اطلاع میداد. سخنان او در همه رسانههای عربزبان و حتی غربی منتشر میشد؛ البته در رسانههای غرب معمولا یا تحریف میشد یا درست درک نمیشد. این سخنرانیها در انواع دیگر رسانه بارها استفاده میشدند. رایجترین مدل آن کلیپهای تصویری و ترانههایی است که در سایر رسانههای حزبالله بازتولید میشدند. درواقع سخنرانیهای نصرالله برای بازنمایی هویت حزبالله ضروری بود.
تاکید بر فرهنگ مقاومت در سخنرانیهای عاشورایی
با بررسی گفتمان سخنرانی او متوجه میشویم که سخنانش بر مباحث اخلاقی بنا نهاده شده است. یکی از اصلیترین این مباحث بحث خیر و شر بود. در سخنان سید حسن نصرالله، شر مطلقی که در اسرائیل بهعنوان نیروی اشغالگر، اعمالگر تبعیض نژادی و شهرکسازیهای غیرقانونی نمود پیدا کرده است، دربرابر خیر مطلقی قرار میگیرد که در مقاومت و مبارزه عادلانه حزبالله و گروههای مبارز فلسطینی دیده میشود. روایتهای نصراللهسرشار از وعدههای حتمی پیروز خیر در برابر شر بود. این وعدهها برمبنای منطقی دینی ارائه میشد. در واقع نصرالله با استفاده از تمایل فطری آدمها به پیروزی خیر بر شر، تفکر شیعی مبتنی بر پیروزی نهایی و قطعی نیروهای الهی بر نیروهای شیطانی را تبیین میکرد. او از این راهبرد در سخنرانیهای معروف خود در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ پس از غلبه بر نیروهای اسرائیل استفاده کرد و این پیروزیها را نه فقط برای جمعیت شیعه لبنان که برای همه مردم این کشور دانست و آن را به لبنان قوی پیوند داد.
وی هر سال در روز عاشورا دیدگاههای سیاسی حزبالله را دررابطه با وقایع روز مطرح میکرد. اگرچه بهظاهر این سخنان برای مخاطب شیعه بود، اما از سال ۲۰۰۶ و با افزایش محبوبیت وی، مخاطبین عربزبان منطقه را هم درمقابل خود مینشاند. در این سخنرانیها او هم چهرهای سیاسی بود و هم روحانیای مذهبی و به مخاطبین خود بهخصوص گروههای مختلف سیاسی و قومی لبنان یادآور میشد که باید به فرهنگ مقاومت وفادار بمانند. او با تکیه بر مفهوم ما و لزوم اتحاد در همه لبنان به مستمعین خود یادآوری میکرد که دشمن چه کسی است.
مفهوم فرهنگی ملت در برابر خانه عنکبوت
این تاکید نصرالله بر ملتبودن لبنانیها از هر قومیت و مذهبی در سخنرانی معروف او در ۲۶ می ۲۰۰۶ هم دیده میشود. درست یک روز پس از عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان و پایان ۲۲ سال اشغال، نصرالله سخنرانی معروف آزادی یا خانه عنکبوت را ارائه کرد، آن هم در شهر بنتجبال و چند کیلومتری مرز لبنان و سرزمین اشغالی. اسرائیلیها یک روز قبل با عجله آن منطقه را ترک کرده بودند، بهطوری که حتی فرصت تخلیه تجهیزات و سلاحهای خود را نداشتند و همه این تجهیزات به دست نیروهای حزبالله افتاد. درکنار این مسئله، تصاویر چریکهای ارتش جنوب لبنان (SLA) و خانوادههایشان که تا دیروز با رژیم جعلی همکاری میکردند و حالا به اسرائیلیها التماس میکردند آنها را به اسرائیل راه دهند، پیروزی حزبالله را پررنگتر کرده بود. نصرا... در سخنرانی خود اعلام کرد نیروهای باقیمانده SLA و خانوادههایشان در امان هستند. همه اینها جزو روایت ملت لبنانی و با نگاهی به کشورهای عرب منطقه بود.اما سخنرانی آزادی (خانه عنکبوت) سیدحسن نصرالله چه داشت که توانست نهتنها شیعیان بلکه همه لبنان و اعراب منطقه را به خود جذب کند؟ او در ابتدا از همه نیروهای حاضر در مبارزه علیه اسرائیل از جمله جنبش امل، نیروهای ملی لبنان، ارتش لبنان و سوریه تشکر کرد و بعد از همه شهدای حزبالله ، خانوادههای شهدا و مبارزین، چهرههای مذهبی مهم مثل امام خمینی(ره) و امام موسی صدر، ساکنین مناطق مرزی، گروههای سیاسی لبنان از جمله امیل لهود رئیسجمهور وقت سخن گفت و در نهایت از دو کشور همراه حزبالله یعنی ایران و سوریه و رهبران آنها یاد کرد. درانتها تشکر خود را به طیف گستردهتری از مخاطبین تعمیم داد: همه لبنانیها، اعراب، مسلمانها و هر انسان آزادهای که با کلام، نیت، قلم، دعا، تایید و حتی لبخند خود در کنار مقاومت بود. یعنی در این سخنرانی نهتنها بعد مذهبی که بعد ملی و منطقهای هم در نظر گرفته شده بود. او در ادامه با معرفی چندباره آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن، مقاومت را نیرویی معرفی کرد که در برابر سلطه اسرائیل و غرب بر ملت میایستد. همچنین این پیروزی را با عبارت شیعی پیروزی خون بر شمشیر توصیف کرد چرا که پیروزی مظلوم در برابر ظالم زمانه بود.
نصرالله، شخصیت رسانهای بدون تعطیلی
در جنگ ۳۳ روزه (۲۰۰۶) اسرائیل همان روز اول ساختمان مرکزی المنار را در هم کوبید. اما تا پایان جنگ و تمام ۳۳ روز المنار از جایی نامعلوم فعالیت خود را ادامه داد و مشغول ارائه گزارش زنده میدانی، برگزاری میزگرد و نشست و مناظره و پخش کلیپهایی از صحنههای جنگ بود. در این مدت سخنرانیهای نصرالله از المنار و ایستگاههای تلویزیونی ماهوارهای در منطقه پخش میشد. بهطور متوسط هر ۵ روز یک سخنرانی داشت و اسرائیلیها هم به این سخنرانیها دسترسی داشتند. در خلال این برنامهها نصرالله چه در میان اعراب و چه برای اسرائیلیها اصلیترین روایتگر جنگ شد. مطالعهای در اسرائیل نشان داد که دبیرکل حزبالله معتبرترین و صادقترین منبع اطلاعات برای جامعه اسرائیل بود و به حرفهای او بیش از سخنان مسئولین خود اعتماد داشتند.نصرالله از طیف متنوع موافق و مخالف در میان مخاطبین عرب و اسرائیلی و غربی خود مطلع بود و آگاهانه همه آنها را خطاب قرار میداد. گاه میگفت به مردم لبنان عرض میکنم... و گاه به دولت اسرائیل میگویم... یا خطابم به ملت عرب است... و از این طریق پیامهای خود را به گروههای مختلف ارائه میداد.
رهبری که صادقترین منبع اطلاعات بود
نکته مهم و جذاب دیگر حضور زنده او در شبکهها در دوران جنگ بود. آخرین تحولات سیاسی و پیشرویهای نظامی را بیان میکرد و به مخاطب لبنانی وعده پیروزی قریبالوقوع را میداد. در تحلیلهای سخنرانیهای او میگویند سخنان نصرالله در چهار سطح عمل میکرد: بسیج عمومی، اطمیناندهی، انتقاد سیاسی و جنگ روانی. دو مورد اول برای مردم لبنان بود تا هویت فرهنگی آنها را منسجم کند که از شرایط جنگی خسته و ناامید نشوند و بدانند که این مقاومت و صبوری آنها پایانی خوش دارد.در بخش انتقاد سیاسی سخنان خود، آمریکا را بهخاطر حمایت از اسرائیل و مخالفت با آتشبس محکوم میکرد. اما به کشورهای عربی هم که جنگ را بهصورت زنده از شبکههای مختلف میدیدند و واکنشی نداشتند، میتاخت. با اینکه حکومتهای کشورهایی مانند عربستانسعودی، اردن و مصر، حزبالله را محکوم کرده بودند و بهطور مخفیانه طرف اسرائیل بودند، مردم آنها از کشتار و تخریب گسترده در لبنان خشمگین بودند. در این شرایط حزبالله و بهخصوص سیدحسن نصرالله تبدیل به چهرهای آشنا برای مخاطبان عربزبان شد و پایگاهی مردمی در جهان عرب پیدا کرد. نصرالله اوایل جنگ، حکومتهای عرب را دعوت به بیطرفی میکرد اما در مراحل نهایی جنگ، آنها را بهخاطر پوشش سیاسی و دیپلماتیک حمله اسرائیل توبیخ کرد. با این حرکت مردم این کشورها را تشویق کرد تا مخالفت خود را با سیاستهای دولتهایشان اعلام کنند. این تحریک مردم عرب علیه استعمار کشورهایشان توسط آمریکا و اسرائیل از او چهرهای کاریزماتیک ساخت و بعد از جمال عبدالناصر اولین کسی بود که باعث طغیان ملت عرب علیه حکام شد.
ویترین قوی رسانهای حزبالله
به طور کلی رویکردهای حزبالله و به خصوص سیدحسن نصرالله در حوزه رسانه را میتوان این طور خلاصه کرد: حزبالله به اهمیت رسانه برای بازنمایی خود و ارزشهایش پی برده بود. سیدحسن نصرالله به عنوان چهره و نماد حزبالله از این ظرفیت نهایت استفاده را برد. عمده موارد ارتباطات او با عموم مردم اعم از شیعه، سنی و مسیحی، عرب و غیرعرب صورت میگرفت. به عنوان یک روحانی شیعه منبرها و سخنرانیهای خود را از طریق رسانههای جمعی بهروز پیگیری میکرد. در سخنرانیها عواطف و احساسات مخاطب را درگیر میکرد تا با او همراه شوند. برای این همراهی از زبان مردم کف جامعه استفاده میکرد و زبان بدن و مهارتهای سخنرانی را هم فراموش نمیکرد. در خلال این سخنرانیها، جملات و عباراتی را مطرح میکرد که قابلیت برجستهشدن در کلیپها و متنها و شعارنویسیها را داشت. مثال معروف آن لبیک یا حسین یعنی... و اسرائیل از خانه عنکبوت سستتر است بود. سخنان سید حسن نصرالله با اقدامات عملی و ملموس و البته غرورآفرین حزبا... درهم تنیده بود. این ترکیب حرف و عمل به اعتبار حزبالله و شخص دبیرکل آن در بین دوست و دشمن میافزود به طوری که حتی ساکنان اسرائیلی سرزمینهای اشغالی هم در دوره جنگ حرفهای او را باور داشتند و میدانستند اگر وعدهای بدهد حتما به آن عمل میشود. مجموعه این ویترین قوی از حزبالله هم روحیه جامعه اسرائیلی را تخریب و هم غرور ملت لبنان و عرب مسلمان وآزاده را تحریک میکرد. این طور شد که در ماههای اخیر و پس از بیعملی یکساله حکام عرب در برابر نسلکشی غزه، فلسطینیها بیش از پیش شاهد حمایت حزبالله شیعه از خود بودند و تصاویری از شهادتین گفتن آنها برای شیعهشدن در فضای مجازی پر شد.
جنگ رسانهای حزبالله از کجا شروع شد؟
چند چریک از بین بوتهها و درختها عبور میکنند، رو به دوربین لبخند میزنند و علامت پیروزی نشان میدهند؛ آنها قرار است اولین نمایش خود را اجرا کنند. اینجا سال ۱۹۸۶ و روستای سجود در جنوب لبنان اشغالشده است. دوربین به سمت ساختمانی روی تپه میچرخد و پایگاه مرزی اسرائیل را میبینیم. بعد همان چریکها را میبینیم که شلیک میکنند و غریو ا...اکبر سر میدهند. دوربین بلافاصله دو جسد از دشمن را نشان میدهد. چریکها تانک دشمن را میگیرند؛ دستها به علامت پیروزی بالا میرود. ماموریتشان انجام شده؛ پاسگاه مرزی را گرفتهاند و اولین ویدئوی نظامی حالا آماده انتشار است. این ویدئو اولین مورد از مجموعه فیلمها و کلیپهایی بود که حزبالله از عملیاتهای خود در جنوب لبنان پخش میکند. فیلمهای عملیات اول در تلویزیونهای لبنان، کشورهای عرب و اسرائیل پخش میشدند و بعدها روی نوار ویدئویی، سیدی و دیویدی و سایتها در دسترس قرار گرفتند. حزبالله با این روش میکوشید بر افکار عمومی تاثیر بگذارد، پیامش را برساند و اهداف نظامیاش را پیش ببرد.
الگوسازی رسانهای مقاومت با فیلمهای چریکی
این رفتار حزبالله بعدها الگویی شد برای گروههای چریکی و مبارز فلسطینی. ارائه فیلمهایی از پیروزیهای مبارزین فلسطینی، تحرکات مردم عادی در انتفاضهها و همچنین طوفانالاقصی در کنار لحظات خواری و شکست سربازان اسرائیلی جزئی لاینفک از مبارزه میدانی بود. این کار موازنه جدیدی از قدرت را ارائه میکند؛ تصاویر با حداقل دو مخاطب حرف دارد: مخاطب همراه لبنانی/ فلسطینی و مخاطب مخالف اسرائیلی. همچنین نوع فیلمبرداریها که به فیلمهای چریکی معروف است حس حرکت و هشیاری را به مخاطب القا میکند. این حس با ترانهها و آهنگهای حماسی که روی فیلمها گذاشته میشود ترکیب شده و حس هیجان را هم برای مخاطب همراه و موافق به همراه دارد.
اولویتبخشی به فعالیت رسانهای پیش از اقدام نظامی
رسانه نظامی حزبالله از همان اولین موارد استفاده از VHSهای اولیه همواره بهدنبال جدیدترین فناوریهای رسانهای و پخش برنامه بوده تا تولید و پخش رسانهای بهروزی داشته باشد. وقتی اینترنت رایج شد، هم در سایتهای رسمی خود و هم در سایتهای اشتراک ویدئو مثل یوتیوب تولیدات رسانهای متعددی را در اختیار همگان گذاشت. این ویدئوها وقتی برای مخاطب اسرائیلی نمایش داده میشود جنبه تادیب و ترساندن دارد.
انواع مختلف فعالیتهای رسانهای
فعالیتهای رسانهای حزبالله فقط محدود به ضبط ویدئویی عملیات نبود. اداره مرکزی اینترنت حزبالله بازیهای ویدئویی نیروی ویژه (۲۰۰۳) و نیروهای ویژه ۲ (۲۰۰۷) را هم تولید کرد. بازی اول داستان آزادسازی لبنان در سال ۲۰۰۰ را میگوید و بازیکنان باید عملیاتی را بازی کنند که در واقعیت رخ داده بود. بازی دوم مربوط به جنگ ۳۳ روزه است و بازیکنان باید آموزشهای نظامی ببینند و جنگهایی را بازی کنند که سال ۲۰۰۶ رخ داد. این بازیهای اول شخص به بازیکن امکان میدهد عملیات نظامی خود را در محیطی نظامی اجرا کند و در قامت سرباز حزبالله فقط با پیروزی علیه اسرائیل هر مرحله را رد میکند. در زمانه دیجیتال و بازیهای ویدئویی که رسانهای فراگیر هستند حزبالله با این دو بازی همان کاری را علیه اسرائیل کرد که آمریکا با بازیهای جنگی اول شخص خود علیه کشورهای عرب و مسلمان انجام میدهد.
اما در این میان یکی از ویژگیهای انحصاری کارهای رسانهای حزبالله این است که ویدئوهای نظامی حزبالله فقط القاکننده پیروزی و غلبه بر مرگ نیست؛ بلکه این تفکر شیعی را هم القا میکند که پیروزی در مرگ است. این همان روایت مبتنی بر عاشوراست که ارزشهای پایه حزبالله را نشان میدهد. مفاهیم شهادت، افتخار، حریفطلبی، مقاومت و ازخودگذشتگی هم در روایت عاشورا و هم در بازنماییهای حزبالله مطرح هستند. اما مردانی که در فیلم میبینیم خود را لشکر حسین مینامند که مرگ را به حقارت ترجیح میدهند. این سربازان در فیلمهای آخر خود با خانواده و دوستان و سایر مخاطبان احتمالی با هر تفکری از عقاید خود صحبت میکنند و مرگ پرافتخار یکی از کلیدواژههای مشترک سخنان همه آنهاست.
موسیقی در تبلیغات حزبالله
اما در کنار سخنان سیدحسن نصرالله و فیلمهای مبارزان حزبالله نباید نقش موسیقی و استفاده درست این گروه از این امکان را فراموش کرد.
از دهه ۹۰ میلادی، حزبالله ترانهها و موزیکویدئوهایی تولید کرده که در موقعیتهای مختلف فروخته، پخش یا شنیده شده است. اصلیترین مخاطبان این نوع موسیقی هواداران حزبالله یا شبکههای رسانهای آنها مانند المنار یا شبکهها و سایتهای اینترنتی است. اما حزبالله در همه آنها ملت لبنان و پیروزی ملت عرب را هم لحاظ کرده تا محدوده نهضت مقاومت را گستردهتر کند.موزیک ویدئوهای حزبالله ژانری با سازوکار خاص برای تولید مفاهیم و همچنین کارکردی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که هر دو نقش رسانه را ایفا میکند: هم جنبه سرگرمی دارد و هم راهبردهای تبلیغاتی رسانه جنگ را دنبال میکند. موزیک ویدئوهای حزبالله ترکیبی از تصاویر و فیلمهای آرشیوی عملیات علیه اسرائیل در جنوب لبنان، سربازان زخمی اسرائیلی در حال گریه و التماس و قسمتهایی از سخنرانی رهبران حزبالله به خصوص سیدحسن نصرالله بود.برای نمونه میتوان از شش موزیک ویدئوی معروف نام برد. موزیک ویدئوی لک البیعه که پیش از آزادسازی جنوب لبنان در خرداد ۱۳۷۹ برای مخاطب شیعه ساخته شد. نمادهای کلامی و تصویری آن همه برگرفته از عقاید شیعه است. شهادت از مفاهیم کلیدی آن است و در کنار اشاره به آزادی جنوب لبنان، از بیتالمقدس هم میگوید. این ترانه هرگونه نبرد با اسرائیل را از جنبه مذهبی مینگرد و سربازان این راه سربازان خدا هستند.
مستندسازی در راستای هویت ملی
اما پس از آزادی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و سخنرانی سیدحسن در سال ۲۰۰۶ لازم بود از نمادهای عمومیتری استفاده شود. اگر در کلیپهای قبلی سینهزنی برای امام حسین و شور حسینی برای یادآوری روحیه شیعی لازم بود اما حالا نمیشد برای مخاطب سنی یا مسیحی از همان نمادها استفاده کرد. این بار نمادهای ملی لبنان و همچنین جشن و سرور به موسیقی و کلیپهای آن اضافه شد تا حزبالله را بخشی از ملت لبنان نشان دهد. ترانهها به جای طرح مفاهیم مذهبی به مفاهیم و نمادهای ملی میپرداخت. این تاکید بر ملیت لبنان به خصوص بعد از ترور رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ و نسبت دادن اتهام آن به حزبالله مهمتر از پیش بود. تا جایی که در سخنرانی سال ۲۰۰۶ و کلیپهای بعد از آن بیش از پیش بر ملی بودن این پیروزی تاکید میشد. ویدئوی کلّنا للوطن سال ۲۰۰۵ و زمانی ساخته شد که حزبالله مخاطبان مسیحی هم پیدا کرده بود. کلنا للوطن مقاومت را حول محور دو نماد مهم برای مسیحیان لبنان مطرح میکند: لبنان و ارتش ملی لبنان. در این کلیپ مقاومت و ارتش دو عنصر مکمل هم معرفی شدهاند که با دشمن مشترک یعنی صهیونیستها میجنگند.
بازتولید هویت عربی با کلیپسازی
دو کلیپ نشید ا... اکبر و خلّی السلاح ساهی بازتولید ترانههای ناسیونالیستی و قدیمی عربی دوران جمال عبدالناصر بود که در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ ساخته شد. ترانه خلی السلاح ساهی ترانهای سرودهشده در سال ۱۹۷۳ و پس از مرگ جمال عبدالناصر بود که حزبالله بازخوانی کرد و با خطاب قرار دادن ملت عرب، مفهوم مبارزه با اسرائیل و امپریالیسم غرب را به آنها یادآوری نمود. این رویکرد در دوران جنگ ۳۳ روزه شروع شد. حزبالله با یادآوری این ترانهها آنهم پس از پیروزی در برابر اسرائیل، گفتمان شکست را که از سال ۱۹۶۷ بر ملت عرب چیره شده بود شکست. در نتیجه آن عربهای دچار خمودگی و ناامیدی حس کردند میتوانند بر مشکلات خود اعم از رژیمهای حاکم بر کشورشان یا دخالت خارجی یا دستدرازیهای اسرائیل غلبه کنند.
این دو کلیپ به علاوه کلیپ نصر العرب که یک سال بعد تولید شد، رویکرد جدید پانعرب حزبالله در زمان جنگ سال ۲۰۰۶ و بعد از آن را نشان داد که منتهی به آن چیزی شد که حزبالله پیروزی الهی نامید. موزیک ویدئوی ا... اکبر یک مرحله فراتر رفت و این بار با همه مسلمانان جهان صحبت کرد.
/ انتهای پیام /