به گزارش «سدید»؛ یافتن الگوی توسعه و تمدن اسلامی نیازمند توجه به دو رکن اساسی یعنی انسان و جامعه است. این الگو براساس آموزههای دینی بر این باور است که تحولات اجتماعی و تغییرات هدفمند در جوامع بشری، از شالوده روانی و درونی انسان نشأت میگیرد. محتوای درونی انسان که سازنده ضمیر باطن یا من فردی اوست، شامل دو عنصر اصلی اندیشه و اراده است. هماهنگی و ترکیب این دو عنصر باعث تحقق آرمانها و اهداف انسان در جهان خارج میشود.
تغییرات اجتماعی
تغییر و تحول در ساختارهای اجتماعی و سیاسی تابع تغییر در اساس روانی و باطنی انسان است. این رابطه، رابطهای ذاتی و علت و معلولی است، نه قراردادی و دلخواه. به عبارت دیگر، تغییرات اجتماعی زمانی رخ میدهد که افراد جامعه تغییرات درونی و روانی را تجربه کنند. این مفهوم در آیهای از قرآن نیز بیان شده است: «إِنالله لا یُغیِّرُ ما بِقوْمٍ حتى یُغیِّرُواْ ما بِأنْفُسِهِمْ» (رعد، ۱۱)، به این معنا که خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. بنابراین، نگاه دین به تحولات اجتماعی و توسعه و تمدن بشری بر این نگرش استوار است که تحول درونی و روانی افراد باید در سطحی فراگیر و گسترده انجام گیرد تا به تحولات در جامعه منتهی شود. این تحول درونی، یک تحول بنیادین است و سایر تحولات از آن نشأت میگیرند. دین در طول تاریخ به این تحول بنیادین توجه داشته و آن را به عنوان پایهای برای توسعه و تمدن بشری در نظر گرفته است.
نقش ادیان در توسعه
ادیان الهی، به ویژه اسلام، نقش بسیار مهمی در شکلگیری و توسعه جوامع بشری و تمدنها ایفا کردهاند. این ادیان با ارایه نظامهای اخلاقی و اجتماعی، به ایجاد همبستگی و تعاون در جوامع کمک کردهاند. پیامبران الهی مانند حضرت داود، سلیمان و پیامبر اسلام (ص) با تاسیس حکومتهای بزرگ و یکپارچه، نقش مهمی در تاریخ ایفا کردهاند. ابن خلدون و دیگر محققان بر این باورند که دین میتواند به عنوان یک عامل مهم در کاهش نزاع و کشمکش و ایجاد همکاری در جامعه عمل کند. به عنوان مثال، حکومت پیامبر اسلام (ص) در مدینه و حکومت امیرالمومنین (ع) در کوفه نمونههایی از حکومتهای عدالتمحور و قدرتمند هستند که بر پایه اصول دینی بنا شدهاند. پیامبر اسلام (ص) با تشکیل دولت دینی در مدینه، تغییرات اجتماعی و فرهنگی مهمی را به وجود آورد. او با تشویق به مدنیت و یکجانشینی و نهی از بدویگرایی، جامعه را به سوی یک نظام اجتماعی پیشرفتهتر هدایت کرد. اعلام پیماننامه عمومی یا قانون اساسی مدینه نیز به ایجاد نظام شهروندی جدیدی با معیارهای نوین کمک کرد و جامعه را به سوی وحدت و همبستگی رهبری کرد.
هجرت پیامبر (ص) و گذار از مرحله تبلیغ به تثبیت و استقرار دولت اسلامی، تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مهمی را در جامعه اعراب به وجود آورد و به پیدایش تمدن اسلامی کمک کرد. این تمدن با تاثیرات عمیق خود در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی و اجتماعی، نقش مهمی در تاریخ بشریت ایفا کرده است.
نقش دین در جوامع
دیدگاههای مختلفی بر اهمیت دین در شکلگیری اجتماع و تمدن تأکید دارند؛ یونگ معتقد است که بدون اجتماع، هیچ تمدنی نمیتواند شکل بگیرد و دین به عنوان یکی از عناصر اصلی در ایجاد اجتماع و تمدن نقش دارد.
دورکیم تفاوت بین جادو و مذهب را در جهتگیری آنها میبیند؛ جادو به فردیت و مذهب به جمعیت و اجتماع گرایش دارد. دکتر شریعتی نیز بر اجتماعی بودن روح مذهب تاکید دارد و حتی مذاهب عرفانی و آخرتگرا را نیز اجتماعی و جامعهساز میداند. بسیاری از پژوهشگران تاریخ بر این باورند که عقاید مذهبی نقش مهمی در پیدایش اجتماع بشری داشتهاند. به عنوان مثال، پرستش نیاکان و ایجاد خانواده و قوانین اولیه نتیجه مذهب بوده است.
کنت، فلنری و رابرت درنان نیز به نقش دین در تشکیل جوامع نخستین اشاره کردهاند و معتقدند که دین و آداب و شعایر مذهبی برای تشکیل جوامع اولیه حیاتی بودهاند.
بن نبی هم معتقد است که خداوند و دین آسمانی روابط اجتماعی بین انسانها را شکل میدهند. آیات قرآن، اما بر وحدت انسانها و نقش پیامبران در هدایت و ایجاد اجتماع تأکید دارند.
نقش اجتماعی دین در قرآن
آیات قرآن کریم به وحدت و یگانگی انسانها و نقش پیامبران در هدایت و راهنمایی آنها اشاره میکنند. در آیه (إِن هذِهِ أُمتُکُمْ أُمةً واحِدةً وأنا ربُّکُمْ فاعْبُدُونِ) از سوره انبیاء، خداوند به این نکته اشاره میکند که همه انسانها یک امت واحد هستند و باید خداوند را پرستش کنند. این مفهوم به این معناست که اختلافات ناشی از نژاد، ملیت و سایر عوامل نباید باعث تفرقه و جدایی بین انسانها شود.
در سوره بقره (کان الناسُ أُمهً واحِدهً فبعثالله النبِیِّین مُبشِّرِین ومُنذِرِین وأنزل معهُمُ الْکِتاب بِالْحقِّ لِیحْکُم بیْن الناسِ فِیما اخْتلفُوا فِیهِ...) به تاریخچه انسانها اشاره میشود که در ابتدا یک امت واحد بودند و با گذشت زمان و پیدایش جوامع و طبقات مختلف، اختلافاتی بین آنها به وجود آمد. در این شرایط، خداوند پیامبران را فرستاد تا مردم را به راه راست هدایت کنند و اختلافات را برطرف سازند. این آیات تاکید میکنند که پیامبران نقش مهمی در ایجاد وحدت و هدایت انسانها به سوی خداوند دارند و انسانها باید با پیروی از تعالیم الهی، به سوی یگانگی و همبستگی حرکت کنند.
تمدن بشری در ایران پیش از اسلام
ایران قبل از اسلام دارای تمدنی بسیار غنی و باسابقه بود که در دورههای مختلف تاریخی، از جمله دوره هخامنشیان و ساسانیان، به اوج خود رسید. این تمدن در زمینههای مختلفی ازجمله معماری، هنر، علم و فلسفه دستاوردهای قابلتوجهی داشت. در دوره ساسانیان، توجه ویژهای به ساخت و ساز و معماری میشد و این امر در بناهای تاریخی و آثار باستانی بهجا مانده از آن دوره مشهود است. با این حال، به نظر میرسد که در مقایسه با دوره اسلامی، توجه کمتری به کتاب و نوشتار وجود داشته است.
ایران پس از اسلام
با ورود اسلام به ایران، تغییرات فرهنگی و اجتماعی گستردهای رخ داد. در دوره اسلامی، علاوه بر ادامه توجه به معماری و ساخت و ساز، توجه بیشتری به علم، فلسفه و کتابت شد. این دوره شاهد شکوفایی علمی و فرهنگی بود که در آن کتابخانهها و مراکز علمی متعددی تاسیس شدند و آثار علمی و ادبی بسیاری به زبانهای فارسی و عربی نوشته شد. بنابراین، میتوان گفت که تمدن ایران قبل از اسلام پایههای محکمی برای پیشرفتهای بعدی در دوره اسلامی فراهم کرد و عناصر فرهنگی و علمی آن به شکلهای جدیدی در دوره اسلامی ادامه یافتند و توسعه پیدا کردند.
ارزش حب وطن
عشق به وطن یکی از قویترین و اصلیترین احساسات انسانی است که تاثیر زیادی در تکامل شخصیت و شناخت سرنوشت فرد دارد. این عشق به وطن، انسان را با جهان و هستی هماهنگ میکند و باعث میشود فرد با محبت و علاقه به جامعه و فرهنگ خود نگاه کند. هیچ ملتی این احساس را رد یا محکوم نمیکند؛ بلکه دولتها همواره سعی در تقویت و توسعه میهنپرستی در جامعه دارند. تاریخ نشان داده است که بزرگترین شخصیتهای هر ملت، با اعمال یا افکار خود، میهن دوستی بودهاند. علم تاریخ در توسعه و رشد افکار وطندوستی نقش مهمی دارد و در برخی موارد تعیینکننده است. تاریخنگاران و وقایعنگاران گذشته ایران در توسعه و رشد اندیشههای میهندوستی نقش آشکاری داشتهاند.
وطن در اسلام
در اسلام، وطن حتی اگر اسلامی نباشد، دارای احترام و ارزش است. این موضوع در آیات مختلف قرآن کریم به وضوح بیان شده است. به عنوان مثال، در آیات ۸ و ۹ سوره ممتحنه، خداوند به مسلمانان اجازه میدهد که با کسانی که در دین با آنها جنگ نکردهاند و آنها را از خانه و دیارشان بیرون نراندهاند، به نیکی رفتار کنند. این نشان میدهد که اخراج از وطن یک ضد ارزش است و به طور ضمنی به ارزش ذاتی وطن اشاره دارد. همچنین در آیه ۲۴۶ سوره بقره، از زبان گروهی از بنیاسراییل نقل شده که انگیزه آنها برای جهاد، علاوه بر حفظ دین، نجات وطن بوده است. پیامبر اسلام (ص) نیز هنگام هجرت از مکه، ناراحتی و دلتنگی خود را نشان داد که نشاندهنده علاقه او به زادگاهش بود.
امام علی (ع) در سخنان خود «عُمِرتِ الْبُلْدانُ بِحُبِّ الأوْطانِ؛ شهرها با حبّ وطن آباد مىشود»؛ به اهمیت عشق و علاقه به وطن و تاثیر آن بر توسعه و آبادانی جامعه اشاره میکند. این نشان میدهد که احساس تعلق به وطن و عشق به آن میتواند محرکی قوی برای پیشرفت و آبادانی باشد.
بهترین وطن کجاست؟
همچنین، امام علی (ع) در حدیثی به ارزش و شخصیت انسان از طریق توجه به گذشته و احساس تعلق به وطن اشاره میفرمایند: «مِنْ کرمِ الْمرْءِ بُکائُهُ على ما مضى مِنْ زمانِه و حنینِهُ اِلى أوطانِه؛ از نشانههای ارزش و شخصیت انسان آن است که نسبت به عمر از دست رفته [که در آن کوتاهی کرده است]اشک بریزید و نسبت به وطنش علاقهمند باشد.» این بیانگر آن است که افراد با شخصیت و ارزشمند به تاریخ و ریشههای خود اهمیت میدهند و این احساس تعلق میتواند در زندگی آنها نقش مهمی ایفا کند.
در حدیث معروفی که در کلمات قصار نهجالبلاغه از امیرمومنان على (ع) نقل شده، میخوانیم که فرمودند: «لیس بلدٌ بأحقّ بِک مِنْ بلد. خیرُ الْبِلادِ ما حملک؛ هیچ شهری به خودی خود برای تو شایستهتر از شهر دیگر نیست و بهترین شهر، شهری است که تو را بپذیرد و امکانات پیشرفت را برایت فراهم کند. این نشان میدهد که در مواقع ضروری، ممکن است نیاز به مهاجرت از وطن باشد و باید به جایی رفت که شرایط بهتری برای زندگی و پیشرفت فراهم کند.» درنهایت، امام علی (علیه السلام) به اهمیت ترکیب ارزشهای مادی و معنوی در ایجاد تعلق و انگیزه برای دفاع از وطن اشاره میکند. وقتی که وطن مادی و جسمانی با ارزشهای معنوی و روحانی ترکیب شود، عشق و علاقه به آن بیشتر میشود و انگیزههای معنوی و مادی برای دفاع از آن تقویت میشوند. این نشاندهنده اهمیت ایجاد تعادل بین نیازهای مادی و معنوی در زندگی فردی و اجتماعی است.
آموزههای دینی بر این باور است که تحولات اجتماعی و تغییرات هدفمند در جوامع بشری، از شالوده روانی و درونی انسان نشأت میگیرد. محتوای درونی انسان که سازنده ضمیر باطن یا من فردی اوست، شامل دو عنصر اصلی اندیشه و اراده است. هماهنگی و ترکیب این دو عنصر باعث تحقق آرمانها و اهداف انسان در جهان خارج میشود.
ادیان الهی، به ویژه اسلام، نقش بسیار مهمی در شکلگیری و توسعه جوامع بشری و تمدنها ایفا کردهاند. این ادیان با ارایه نظامهای اخلاقی و اجتماعی، به ایجاد همبستگی و تعاون در جوامع کمک کردهاند. پیامبران الهی مانند حضرت داود، سلیمان و پیامبر اسلام (ص) با تاسیس حکومتهای بزرگ و یکپارچه، نقش مهمی در تاریخ ایفا کردهاند.
ابن خلدون و دیگر محققان بر این باورند که دین میتواند به عنوان یک عامل مهم در کاهش نزاع و کشمکش و ایجاد همکاری در جامعه عمل کند. به عنوان مثال، حکومت پیامبر اسلام (ص) در مدینه و حکومت امیرالمومنین (ع) در کوفه نمونههایی از حکومتهای عدالتمحور و قدرتمند هستند که بر پایه اصول دینی بنا شدهاند. یونگ معتقد است که بدون اجتماع، هیچ تمدنی نمیتواند شکل بگیرد و دین به عنوان یکی از عناصر اصلی در ایجاد اجتماع و تمدن نقش دارد. دکتر شریعتی نیز بر اجتماعی بودن روح مذهب تاکید دارد و حتی مذاهب عرفانی و آخرتگرا را نیز اجتماعی و جامعهساز میداند.
آیات قرآن کریم به وحدت و یگانگی انسانها و نقش پیامبران در هدایت و راهنمایی آنها اشاره میکنند. در آیه (إِن هذِهِ أُمتُکُمْ أُمهً واحِدهً وأنا ربُّکُمْ فاعْبُدُونِ) از سوره انبیاء، خداوند به این نکته اشاره میکند که همه انسانها یک امت واحد هستند و باید خداوند را پرستش کنند. این مفهوم به این معناست که اختلافات ناشی از نژاد، ملیت و سایر عوامل نباید باعث تفرقه و جدایی بین انسانها شود.
تمدن ایران قبل از اسلام پایههای محکمی برای پیشرفتهای بعدی در دوره اسلامی فراهم کرد و عناصر فرهنگی و علمی آن به شکلهای جدیدی در دوره اسلامی ادامه یافتند و توسعه پیدا کردند.
در اسلام، وطن حتی اگر اسلامی نباشد، دارای احترام و ارزش است. این موضوع در آیات مختلف قرآن کریم به وضوح بیان شده است. به عنوان مثال، در آیات ۸ و ۹ سوره ممتحنه، خداوند به مسلمانان اجازه میدهد که با کسانی که در دین با آنها جنگ نکردهاند و آنها را از خانه و دیارشان بیرون نراندهاند، به نیکی رفتار کنند. این نشان میدهد که اخراج از وطن یک ضد ارزش است و به طور ضمنی به ارزش ذاتی وطن اشاره دارد.
امام علی (ع) در سخنان خود «عُمِرتِ الْبُلْدانُ بِحُبِّ الأوْطانِ؛ شهرها با حبّ وطن آباد میشود»؛ به اهمیت عشق و علاقه به وطن و تاثیر آن بر توسعه و آبادانی جامعه اشاره میکند. این نشان میدهد که احساس تعلق به وطن و عشق به آن میتواند محرکی قوی برای پیشرفت و آبادانی باشد.
/ انتهای پیام /
منبع: روزنامه اعتماد