به گزارش «سدید»؛ زنان و دختران جوانی که روسریهایشان را دور گردنشان میاندازند و با همین شکل و شمایل در سطح خیابانها و اماکن عمومی دیده میشوند، این روزها در هر قابی از شهر میتوان دید، آن هم در شرایطی که طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران حجاب یک قانون است و تمامی شهروندان ملزم به رعایت این قانون هستند. از سوی دیگر حجاب یک دستور دینی است و تمامی احکام دینی بر مبنای خلقت و فطرت بشری هستند و دین بهترین نسخه را برای ارتقای انسان میپیچد و نقش مهم حجاب در امنیت فردی و اجتماعی زنان موضوعی است که زنان در دنیای غرب هم به آن رسیدهاند و به همین خاطر است که در دل کشورهای غربی با موج فزاینده گرایش به اسلام و گرایش به حجاب مواجهیم چراکه آنها دریافتهاند نقش و جایگاه حجاب در سبک زندگی چه اهمیتی دارد. در ایران، اما در مواجهه با جنگشناختی که نوک پیکان آن زنان و دخترانمان را هدف گرفته است با آسیبدیدگان این جنگ مواجهیم، همین مسئله هم مواجهه با افرادی را که در این زمینه بیقانونی میکنند، ضروری کرده است. بر همین اساس لایحه عفاف و حجاب در سال ۱۴۰۱ تدوین شد و پس از چند بار رفتوآمد به شورای نگهبان بالاخره مهر تأیید این شورا را گرفت و هم اکنون چشمانتظار ابلاغ از سوی دولت است، اما ضرورت ابلاغ و اجرای چنین قانونی در شرایط کنونی جامعه چیست؟ این سؤالی است که در گفتگو با دکتر بشری هاتف، دانشیار مرکز تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله و پژوهشگر حوزه جنگشناختی به آن پاسخ دادهایم.
خانم دکتر هاتف همانطور که میدانید شورای نگهبان قانون جدید عفاف و حجاب را تأیید کرد و این قانون برای ابلاغ به دولت واگذار شده است. از نگاه شما ضرورت اجرای این قانون در جامعه کنونی چیست؟
هاتف: برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید وضعیت موجود را توصیف کرد و ببینیم در چه اکوسیستم و شرایط فرهنگی قرار داریم و طبق فضای موجود، چه تدبیری میتواند شرایط را به سمت بهتر شدن پیش ببرد. واقعیت این است که با مرور تاریخ بعد از انقلاب میتوانیم دریابیم انقلاب اسلامی زمانی که به وقوع پیوست، حرکتی برای مقابله با فرهنگ غربی بود. جامعه ایرانی این تدبیر را اتخاذ کرد تا از این فرهنگ فاصله بگیرد و به نوعی فرهنگ اسلامی را متولد کند، اما فرهنگ اسلامی در همه ابعادش محقق نشده و در قالب یکسری وظایف دینی و اکثراً هم در بخش فردی متوقف شده است و برای اینکه بخواهد به سبک زندگی اجتماعی برسد، خلأهایی وجود داشت و دچار یک مقدار عقبماندگی شدیم که دلایل زیادی دارد، اما یکی از مهمترین آنها این است که مراکز دینی و منابع جریانسازی دینی ما مقداری ضعیف بودند. اگر در ابتدای انقلاب هم جریانهایی پیش آمد، اینها هم عقیم ماند، یعنی کسانی که موتور این حرکت را روشن کردند و به شهادت رسیدند، پیروان قدر، محکم و جریانسازی در جامعه نداشتند. این عقبگرد یا به نوعی نشستن روحانیت و ادامه ندادن به پویایی این حرکت، با این تصور که انقلاب شد و همه چیز در جریان خودش قرار میگیرد، باعث ایجاد خلأ شد و برای ایجاد یک دین قابل لمس و کاربردی و سبک زندگی اسلامی، کاری انجام نشد، بنابراین سبک زندگی غربی این خلأ را پر کرد! در خود غرب هم بعد از انقلاب جنسی این موج داشت همه دنیا را فرا میگرفت و ما هم لاجرم دچار این موج شدیم که با انقلاب این جریان ایستاد، اما پس از انقلاب به واسطه خلأهایی که ایجاد شد، دوباره این موج در کشور ما هم به شکلی اتفاق افتاد.
چرا ما نتوانستیم در برابر موجهای ایجادشده از سوی دنیای غرب موضعگیری مناسبی داشته باشیم؟
هاتف: دلایل متعددی وجود داشت که ما نتوانستیم به موازات حرکتی که برایش خیلی هزینه میشد و دنیای توانمند صهیونیست پشتش بود و از طریق سینما و رسانه تلاش میکرد در همه ابعاد زندگی این آزادی جنسی را با محوریت زن، فرهنگسازی و اعمال کند، واکنش داشته باشیم. در واقع در این حوزه ما هیچ دستاوردی نداشتیم! این عقبماندگی فاصلهای را ایجاد کرد تا اینکه بالاخره به دلیل جریان آزاد اطلاعات و انبوه بمباران اطلاعاتی که سطح زیادی از آن دستکاری شده و سیاهنمایی است، با چالشهایی در زمینه حجاب و عفاف مواجه شدیم. کار رسانه این است که اطلاعات را مهندسی کند و به خروجی رفتاری که آنها میخواهند برساند. این کاری است که مهندسی اطلاعات دنیا انجام میدهد. اینجا بحث جنگشناختی پیش میآید. ما دچار جامعهای جنگزده هستیم و در جنگشناختی گیر کردهایم و این جنگزدگیشناختی موجب شده است در فضای کلی جامعه فراموش شود که ما برای چه چیزی انقلاب کردهایم. مبانی انقلابی تغییر کرد و به دلیل یکسری کمبودها، مدیریتهای ضعیف و برخی فسادهایی که در ابعاد مختلف وجود دارد، نتوانستیم پاسخگوی نیازهای مردم باشیم. این مسئله تعارضی را در زندگی افراد به وجود میآورد و با دستکاری شناختی، در این میان نگاه تمدنی اسلامی به ارزشهای اسلامی کنار گذاشته شده و جایش را تمدن غربی پر کرده است.
حجاب واجبی شرعی است و احکام شرعی با فطرت انسان همخوانی دارد. پس چرا امروز در جامعه حرکت در مسیر خلاف فطرت را شاهدیم؟
هاتف: اگر شما فردی را از بمباران اطلاعاتی ایزوله و به فکر وادار کنید، طبعاً در برابر آزادی جنسی یا روابط نامناسب موضعگیری خواهد کرد، چون فطرتش این را نمیپذیرد، اما وقتی در فضا و شرایط بمباران اطلاعاتی و جنگشناختی قرار بگیرد، این کار را انجام میدهد. یکی از ویژگیهای ما انسانها این است که دچار انواع اعتیادهای رفتاری میشویم تا خودمان را از استرسهای موجود رها کنیم. در جامعه امروز با فشارها و استرسهای اقتصادی و فاصله طبقاتی و مسائل اینچنینی مواجه هستیم، در نتیجه افراد به دنبال رهاسازی مغزشان از فضای استرسی هستند. وقتی غرب میتواند شرایطی ایجاد کند که آنها را به لذت برساند، لاجرم به این سمت کشیده میشوند.
در این شرایط راهکار صحیح مواجهه ما با پدیده بیحجابی چیست؟
هاتف: درمان ریشهای این قضیه نیازمند اصلاح اطلاعات و آگاهسازی است. درمان ریشهای قضیه این است که فردی را که در سیکلهای اعتیادگونه رفتاری غرق شده است، با شکستن این سیکل معیوب به تفکر وادار کنیم. یکی از راههای شکستن این سیکل معیوب، برخورد سلبی و تنبیهی بابت رفتاری است که انجام میدهد. شما حتی یک معتاد را هم در نظر بگیرید اگر تحت شرایط سختی قرار بگیرد، لاجرم از مواد مخدر دوری میکند، بنابراین یکی از راههای مقابله با این رفتارها در برابر جنگشناختی که افراد را به سمت لذتهای زودگذر و آزادی جنسی هل میدهد و افراد را به نوعی دچار اعتیاد میکند، این است که با رفتارهای سلبی و تنبیهی مواجه شوند. در برابر چنین مواجههای ابتدا فرد از نظر ذهنی مقابله و سعی میکند مخفیانه و یواشکی خطا را انجام دهد، اما اگر بداند حاکمیت او را بابت رفتارش بازخواست میکند، این مسئله به شکستن سیکل معیوب اعتیاد کمک میکند. این یکی از راههای مؤثر است. از منظر روانشناسی هم تحقیقات نشان میدهد تنبیه میتواند در اصلاح رفتارها تأثیرگذار باشد، البته من تأکید میکنم اکوسیستم باید درست شود و میپذیریم که خیلی وقتها کم کاری کردهایم و گذاشتهایم غرب تفکر و باور و ارزشهای اسلامی را ببلعد و به جای آن سبک زندگی و تفکر خودش را جایگزین کند، بنابراین دوباره باید کار را شروع کنیم و این جریانسازی اتفاق بیفتد، اما از این طرف مسئله هم هیچ راهکاری نداریم و برای تغییر رفتار ناگزیریم از رویکردهای تنبیهی استفاده کنیم، بنابراین تنبیه باید باشد و بدون تنبیه انسانها در سطح جامعه تغییر رفتار نمیدهند.
رویکردهای تنبیهی ما در این خصوص باید چگونه باشد تا بتوانیم به نتیجه برسیم؟
هاتف: ما الگوهای مختلفی داریم که با توجه به سطح رفتارهای تخلفی مختلف باید اعمال شود. مثلاً تخلف رانندگی، دزدی یا تخلفات دیگر هر کدام تنبیهاتی به تناسب خودش دارد. در این بین این سؤال مطرح میشود که تنبیه پوشش باید چگونه باشد؟ به طور یقین رفتارهای خشن و بگیر و ببند متناسب با نوع خطا نیست! از نظر شناختی در سبک زندگی که پوشش یکی از قسمتهای مهم آن است، برخی افراد معتقدند ما به بلوغ عقلی رسیده و این سبک زندگی را انتخاب کردهایم، مثلاً انتخاب کردهایم چگونه لباس بپوشیم. من عقل دارم و بر اساس المانهای مختلف این را انتخاب کردهام، اما در مواجهه با نوع سبک زندگی که فرد انتخاب میکند و قسمتی از آن که ناهنجار است و آسیب اجتماعی دارد، ما باید تبیین کنیم که شما نمیتوانید این سبک زندگی را در اجتماع انتخاب کنید. میتوانید در خانه اینگونه رفتار کنید ولی در جامعه نه! ما باید در عین حال که این افراد را تنبیه میکنیم و بابت رفتارشان به عنوان یک کار ناهنجار و غیرقانونی مجازات میگذاریم، اما رویکرد تنبیهیمان باید با احترام به شأن انسانیت و حق انتخاب فرد باشد. مثلاً میتوانیم در برابر سبک زندگی و ناهنجاریهای رفتاری افراد آنها را از برخی از امکانات شهروندی محروم کنیم و این آگاهی را به آنها بدهیم که اگر این انتخاب شماست، شما اجازه ندارید از بخشی از امکانات استفاده کنید. به طور نمونه برای استفاده از خدمات یک مرکز تفریحی یا درمانی ابتدای ورود افراد به آنها بروشوری داده شود و ضوابط و قوانین اجتماعی به آنها گوشزد شود.
یکی از سؤالات من هم همین است، ما در حوزه حجاب و عفاف قوانینی از قبل داشتیم چه قوانین سلبی که قانون مجازات اسلامی در این خصوص مصوب کرده و برای بیحجابی و بدحجابی مجازاتهایی را در نظر گرفته است و چه قوانینی مانند مصوبات ۴۲۷ و ۸۲۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی که برای ۲۸ دستگاه تکالیف ایجابی را در این حوزه اضافه و تعیین کردند، با عنایت به این پیشینه قانونی آیا باز هم نیازمند قانون جدید بودهایم؟
هاتف: جامعه ما امروز به شرایطی دچار شده است که دوباره باید قانون بگذاریم. جامعه قانون قبلی را رد کرده است و به نوعی قوانین قبلی منقضی شدهاند. قوانین قبلی از نظر رویکرد و پذیرش اجتماعی باطل شده است. با رصد جامعه متوجه میشویم جامعه این قوانین را باطل کرده است، بنابراین لازم است دوباره این قوانین را بهروزرسانی و سناریوهای خاصی را طراحی کنیم. به طور نمونه وقتی فرد برای دریافت خدمات وارد یک محیط میشود، باید بروشوری به وی بدهیم و ضمن خوشامدگویی به او بگوییم که طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران باید این موارد به لحاظ پوشش رعایت شود و در صورت عدمرعایت خدمات به شما ارائه نمیشود. در چنین رویکردهایی با احترام به شأن و عقلانیت فرد قوانین را هم پیادهسازی میکنیم. نیازی نیست مستقیم برخورد کنیم. ما میگوییم فرد این پوشش را انتخاب کرده است، اشکالی ندارد، اما باید تاوان این انتخابش را هم بدهد! اگر این موضوع قانونمند شود، بخش مهمی از مشکلات ما در این حوزه حلوفصل خواهد شد. نوع مجازات و برخورد با ناهنجاری بیحجابی باید متفاوت باشد. مدلی که من برای شما مثال زدم، مدلی است که در کشورهای عربی اجرا میشود. پولیکردن و در نظر گرفتن جریمه نقدی فرهنگسازی ایجاد نمیکند. در کشورهای عربی روسری اجباری نیست، اما سطح پوشش اجباری است و ما شاهد آن هستیم، توریستهای کشورهای مختلف قوانین سطح پوشش را در کشورهای عربی رعایت میکنند و این مدل موفقی بوده که در دنیا انجام شده است.
یکی از نقاط قوت قانون جدید این است که برای سلبریتیها و اینفلوئنسرهایی که لیدر جریانسازی بدحجابی و بیحجابی هستند، مجازاتهای جدیتری را در نظر گرفته است. نگاه شما در این باره چیست؟
هاتف: این نگاهی که صحبت کردیم درباره برخورد با عموم است، اما با کسانی که به صورت جریانسازیهای هدفمند با صرف بودجه ایجاد اختلال میکنند، به شدت باید برخورد شود. کسی که از کار فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران درآمد کسب میکند، حق ندارد تبلیغ فرهنگ دیگری بکند، اما در عین حال ما در تولید محتوا سستی کردهایم. اگر ما هیچ چارچوبی برای این افراد نگذاشته و آنها را اقناع نکردهایم، ایراد به ما باز میگردد. جامعه ما فقط یک راهکار نجات دارد و نیازمند آن هستیم افراد هنرمند ما در برابر فرهنگ اسلامی اقناع شوند. ما به سینماگرانمان گفتهایم شما فرزند سینما هستید و نهایت آرزوی شما این است که مثل هالیوود اسکار بگیرید! سینماگر ما هم سعی میکند خودش را شبیه آنها کند. انسان در الگوسازی، خودش را شبیه الگویش میکند، پس وقتی ما سینمای جهانی را الگوی خودمان قرار دادیم، ناخودآگاه فعالان این حوزه هم شبیه آنها و الگوهایشان میشوند، بنابراین دچار تناقض میشوند، پس یا باید الگوسازی داشته باشیم یا آنچنان آنها را اقناع کنیم که اصلاً آنها را الگوی خودشان قرار ندهند، البته سینماگرانی هستند که غرب الگویشان نیست، اما تعدادشان کم است. انسان را هرگونه تربیت کنید همانگونه رفتار میکند. ما در سینما الگویی برای آنها نساختهایم و معیارهایمان همان الگو و معیارهای هالیوود و اسکار بوده است، بنابراین سینماگران شبیه آنها شدهاند، لازم است در برخوردهایمان درصد خطای خودمان را هم ببینیم. اگر آموزش دادیم، آگاهسازی داشتیم و شرایط و چارچوب را ایجاد کردیم و باز هم با خطا مواجه شدیم، میشود همان مهره نفوذی استخدامشده تا جریانسازی کند، بنابراین باید کمکاریهای خودمان را هم بپذیریم.
در واقع ما طی سالهای گذشته با وجود در اختیار داشتن رسانه، تریبون و تمام امکانات لازم برای تبیین و فرهنگسازی و آگاهسازی کمکاری کردهایم و اگر امروز دختر خانم جوانی را در سطح خیابان میبینیم که بیحجاب است، در واقع با فردی آسیبدیده مواجهیم، حتی اگر خودش نداند!
هاتف: بله اینها آسیبدیدگان جنگشناختی هستند. الان هم اگر بخواهیم کاری را شروع کنیم، باید نوع برخوردمان را اصلاح کنیم. نمونههای موفقی هم در دنیا بوده است. ما باید با این رویکرد جلو برویم تا به جایی برسیم که فرزندانمان را اسلامی تربیت کنیم. الان شما ببینید در دنیای غرب چقدر بازگشت به حجاب زیاد شده است، دلیلش این است که آنها برای حجاب کاربرد پیدا کرده و متوجه شدهاند حجاب از آنها محافظت میکند، پس در سبک زندگیشان برای حجاب به نقشی رسیدهاند که برای آن جایگزینی نمیتوانند پیدا کنند، پس انتخابش کردهاند. ما باید دین را کاربردی کنیم. اگر دین کاربردی شود و فرد بفهمد که چقدر برایش مفید است، هیچ انسان عقل سلیمی از دین گریزان نخواهد شد، مگر اینکه عقلش سلیم نباشد. این فرایند باید آغاز شود و نیروهای انقلابی فعال شوند و تدبر و تدبیر داشته باشند و همت کنند تا دین را کاربردی کنند. وقتی دین کاربردی شد، دختر ما که نماز میخواند و به دینش اعتقاد دارد، دلیلی ندارد که بخواهد حجابش را کنار بگذارد.
/ انتهای پیام /