اقدام رهبر معظم انقلاب در دیدار مهم چهارشنبه چه بود؛

«حق‌رانی» بر اساس تبیین

«حق‌رانی» بر اساس تبیین
رهبر معظم انقلاب در تبیین تحولات سوریه، با نگاهی عمیق و حق‌بین، چرایی و ابعاد مختلف این رخدادها را به دقت مورد بررسی قرار داده و تأکید کردند که مقاومت و حضور ایران در این عرصه، بر اساس منطق عقلی و با هدف صیانت از امنیت منطقه و دفاع از مقدسات صورت گرفته است. ایشان انفعال در برابر چنین حوادثی را ناپسند و هم‌معنای جرم دانستند.

به گزارش «سدید»؛ یک تفاوت و تمایز مفهومی وجود دارد که عموماً مورد توجه قرار نمی‌گیرد. این سال‌ها، کلیدواژه حکمرانی در انواع و اقسام ترکیب‌های کلامی، شایع شده و به نحو غیر متأملانه‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. اگر اجالتاً از تعریف این کلیدواژه صرف نظر کنیم و بحث درباره آن را به مجالی دیگر‌ واگذاریم، باید گفت به دلیل محدودیت‌های معنایی، نمی‌توان بیان رهبری نظام اسلامی را با آن فهم استفاده کرد. بیانات مقام‌معظم‌رهبری در خصوص تحولات مربوط به سوریه، نمونه بسیار خوب و ملموسی برای فهم این نکته است. در برابر آن واژه می‌توان از «حق‌رانی» استفاده کرد که تا حد زیادی به صواب نزدیک است.

در «حق‌رانی» با اینکه محاسبات مربوط به حکمرانی هم دیده می‌شود، اما داوری و قضاوت در مورد امور و فهم پدیده‌ها، فقط محدود و منوط به شواهد حسی و میدانی نیست. شواهد و قرائنی دیگر نیز واقعیت دارد که با نگاه معمولی به صحنه و به بیان بهتر چشم غیرمسلح قابل دیدن نیست. به بیان دیگر یک وقت سروکار ما با تحلیل یک پدیده است، داده‌هایی را حاضر می‌کنیم، ارتباطاتش را می‌یابیم و در نهایت بر اساس آن تحلیلی ارائه می‌دهیم، اما یک زمان، نگاه ما معطوف به چرایی ماجرا می‌شود، چرا چنین اتفاقی افتاد که این واقعیت‌ها را موجب شد؟ چه کار‌هایی باید می‌شد و چه کار‌هایی نباید می‌شد که این وضعیت رخ نمی‌داد‌؟

در حق‌رانی با چرایی رخداد‌ها کار داریم، نکته اما آن است که چرایی را معطوف به «تحلیل» موضوع نمی‌کنیم، بلکه جهت‌گیری ما به سمت «تبیین» آن ماجرا می‌رود. رهبر انقلاب در هر بیان و کلام خویش، چنین شیوه‌ای از مسلح دیدن را می‌آموزند. البته گرانی بار تجربه، دانش و ایمان معظم‌له، نگاه ایشان را به لایه‌های حقیقی موضوعات، دقیق‌تر از دیگر تبیین‌گران و حق‌جویان می‌کند. تبیین، فهم معانی حوادث و پدیده‌هاست و نه دلالت‌های آشکار و ارتباطات عادی ظاهری آن. می‌توان حکمرانی بر اساس حق‌بینی (تبیین) را «حق‌رانی» معنا کرد و بر این اساس گفت بنیان رهبری نظام اسلامی، اشاعه حق و گستراندن آن در جامعه، کشور و منطقه است. با حق‌رانی است که امکان فراروی از زمان حال و چشم‌اندازی به افق آینده ممکن می‌شود.

حال با این نگاه، تبیین رهبر معظم انقلاب از صحنه تحولات سوریه را مورد توجه قرار دهیم. سؤالات متعددی در این چند روز پیش آمد. برخی از این سؤالات به دلیل پاسخ‌های ناقص، تبدیل به شبهات شد. برخی دیگر از سؤالات که برای ما بی جواب بود، زمینه خوبی برای تحلیلگران ناآگاه در داخل و مغرض در خارج ایجاد کرد تا با پاسخ‌های انحرافی و غلط، ذهنیت‌ها را تحت تأثیر قرار داده و دل‌هایی را خالی کنند. رهبر انقلاب با وقوف به این فضا، در لحظه مناسب تصمیم به سخنرانی و تبیین موضوع گرفتند. در گفتار خویش نیز یک به یک و به نحو بسیار دقیقی پاسخ تبیینی به سؤالات را دادند. این سخنرانی از جهت تعداد پاسخ‌های تبیینی به سؤالات پرشمار پیش‌آمده، آن هم در یک فرصت محدود 50 دقیقه‌ای، کم‌نظیر و آموزنده بود.

رهبر انقلاب، اشغال سوریه را، نقشه مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی یافتند و ذهن‌ها را متوجه دشمن اصلی کردند

رهبر انقلاب عقبه عاملیت مستقیم یک کشور منطقه در اشغال سوریه را، نقشه مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی یافتند و ذهن‌ها را متوجه دشمن اصلی کردند.  واقعیت وجودی مقاومت را که تبدیل به تفکر و ایمان و مکتب شده، تبیین کردند و بر همین مبنا بیان داشتند مقاومت با چنین ستم‌ها و جنایاتی زائل نمی‌شود، بلکه مستحکم‌تر و عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شود.

تحلیلگری که معنای مقاومت را نفهمیده، نادان دانستند و بر خلاف تحلیل ناقص او که ایران را ضعیف شده تلقی کرده بود، بر اساس نگاه عمیق تبیینی بیان داشتند اولاً ایران مقتدر است و به‌اذن الهی مقتدرتر هم خواهد شد.

تحقق اهداف و اغراض دشمنان را از این اشغال، ناممکن دانستند و با همان نگاه حقگرا و آینده‌بین، بیان داشتند‌ این جوانان غیور‌ سوری هستند که مناطق تصرف‌شده را آزاد خواهند کرد و این تجاوز به غلیان و جوشش انگیزه‌های مقاومت می‌انجامد.

دلیل حضور ایران در سوریه را دقیق و همه‌جانبه تبیین کردند. دلایلی که منطق عقلی داشت. هم احتمال واقعی کشیده شدن ناامنی داعش به تمام حوزه سرزمینی ما وجود داشت و هم خطر تخریب اعتاب مقدسه که جوانان غیور ما آن را بر نمی‌تابیدند.

  «حضور ایران مستشاری بود، نه لشکرکشی.»

نوع حضور ایران در سوریه را نیز تبیین کردند. اینکه این حضور از نوع لشکرکشی و مقابله نیابتی با دشمن نبود، بلکه ماهیت مستشاری داشت؛ یعنی تشکیل قرارگاه‌های مهم مرکزی و اصلی، تعیین راهبرد‌ها و تاکتیک‌ها و از همه مهم‌تر بسیج جوانان خود آن کشور. عده‌ای از بسیجی‌ها و جوانان مشتاق ما نیز ذیل این راهبرد، وارد شدند.

چرایی حضور چند‌ساله ما در سوریه را نیز تبیین کردند. اینکه این حضور، در عوض کمک حساسی بود که سوریه در دوران دفاع مقدس به ما کرد؛ خط لوله نفت درآمدزای صدام به مدیترانه را قطع کرد.

دلیل بی‌انگیزگی، ضعف و خالی کردن میدان توسط ارتش سوریه را نیز به کاهش روحیه ایستادگی و مقاومت در میان نیرو‌های نظامی این کشور‌ مربوط دانستند و البته امید صادقی دادند که جوان‌های سوری این خلأ را جبران می‌کنند.

علی‌رغم تبلیغات منفی و گسترده علیه نیرو‌های مسلح، رهبر انقلاب به واقعیت بی‌تابی این نیرو‌ها برای حضور در جبهه لبنان اشاره کردند و آن را با ارتش بی انگیزه سوریه مقایسه کردند و رمز این روحیه بالا را وجود عنصر مقاومت در ایران دانستند.

اشاره کردند که با وجود بی‌انگیزگی ارتش سوریه، فرماندهان و نیرو‌های مسلح برای حضور در جبهه این کشور، بر اساس همین انگیزه بالا، آمادگی داشتند، اما آمریکا و رژیم راه زمین و آسمان سوریه را بسته بودند.

دلیل بسته شدن راه آسمان و زمین این کشور را نیز به درستی و با نگاه تبیینی عمیق به کاهش انگیزه مقاومت در ارتش سوریه نسبت دادند. 
مجدداً و مؤکداً با نگاه تبیینی، وضعیت تحمیلی پیش‌آمده را در مقابل انگیزه‌ها و اراده‌های جوانان غیور سوری، پایدار ندانسته و بیان داشتند آن‌ها خواهند ایستاد، فداکاری خواهند کرد، تلفات خواهند داد، اما بر آن وضع فائق می‌آیند.

«نباید در برابر حوادث منفعل شد، تحلیل‌های دلسرد‌کننده بازی در نقشه دشمن است.»

معظم‌له با چنین دیدگاهی در پایان، نفس این ماجرا را نیز حاوی درس‌ها و عبرت‌هایی دانستند. درس‌هایی که تنها با نگاه تبیینی قابل استحصال است. این درس که نباید از دشمن غافل شد؛ چرا‌که دستگاه‌های اطلاعاتی ما از چند ماه قبل به سوریه هشدار داده بودند. این درس که دشمن را نباید حقیر دانست، یا به تبسم او اعتماد کرد، بلکه باید او را واقعاً شناخت به نحو تبیینی.

و در نهایت این عبرت که نباید از پیروزی‌ها مغرور شد و در برابر شکست‌ها مأیوس. به بیان دیگر این عبرت که نباید در برابر چنین حوادثی منفعل شد. زیرا ما در این چهل و چند سال حوادث بزرگی را پشت سر گذاشته‌ایم اما هیچ‌گاه منفعل نبوده‌ایم، بلکه به صورت فعالانه‌ای عبور کرده و به موفقیت رسیده‌ایم.

بر همین منهج، در آخر نیز گستراندن روحیه انفعال را به شدت نهی کردند و آن را هم‌معنای جرم دانستند. یعنی ما را متوجه کردند که تحلیل‌های دلسرد‌کننده، دقیقاً بازی کردن در نقشه دشمن بوده و باید با نگاه تبیینی واقعیت‌ها را دیده و دل به تحلیل‌های منفعلانه نداد.

/انتهای پیام/