نگاهی به روند تاریخی و جهانی رابطه مردم با دین به قلم دکتر علیرضا رحمانی؛

آیا تغییر چهره دین اجتناب‌ناپذیر است؟

آیا تغییر چهره دین اجتناب‌ناپذیر است؟
نگرانی از فاصله گرفتن مردم، به‌ویژه جوانان، از دین و اخلاق همواره در طول تاریخ مطرح بوده است. اما آیا این پدیده به معنای جدایی کامل از معنویت است؟ آمارها و تحلیل‌های جهانی نشان می‌دهد که گرایش به معنویت در حال افزایش است، حتی اگر این گرایش در قالب ادیان رسمی نباشد. در این میان، چالش اصلی دین‌ها، انطباق با نیازهای جدید جوامع است، تغییری که برای بقا و تأثیرگذاری ضروری به نظر می‌رسد.

به گزارش «سدید»؛ به این جملات توجه کنید: 1. جوانان امروز عاشق تجمل‌اند؛ به بزرگ‌تر‌ها بی‌احترامی می‌کنند، قوانین را نادیده می‌گیرند و از مسئولیت فراری‌اند. 2. انسان‌ها قلبشان را از خدا برگردانده‌اند و خدای حقیقی را با بت‌های خودساخته جایگزین کرده‌اند. 3. جوانان، دین را به‌عنوان یک بار می‌بینند و از فراگیری علم دین خودداری می‌کنند. آن‌ها به دنبال بازی و لذت‌اند، گویی که خداوند را فراموش کرده‌اند.3

قبل از اینکه به پاورقی‌ها نگاه کنید، جملات بالا را در نظر بگیرید. فکر می‌کنید گوینده این جمله‌ها کیست؟ احتمالاً فردی را در لباس روحانیت، بالای منبر و پشت میکروفن در یک مسجد یا حسینیه تصور می‌کنید که از اوضاع و احوال دینداری و به‌خصوص فاصله گرفتن نسل‌های جدید از دین شکایت می‌کند. حالا یک بار دیگر جملات را بخوانید و نام گوینده واقعی آن‌ها را به ترتیب مقابلشان بگذارید: جمله اول منسوب به سقراط، همان فیلسوف یونانی مشهور است که نزدیک به دو هزار و چهارصد سال پیش می‌زیسته است. جمله دوم را آگوستین قدیس، یکی از تأثیرگذارترین متفکران و متکلمان مسیحی در قرن چهارم میلادی گفته است و جمله سوم نیز متعلق به غزالی، همان امام محمد غزالی، فقیه و متکلم برجسته قرن پنجم هجری است.

 

آیا دین‌گریزی داستانی تکرارشونده است؟ 

این‌طور که به نظر می‌رسد، پدیده فاصله گرفتن مردم از دین یا دین‌گریزی جوانان داستانی تکرارشونده در طول تاریخ است. همواره و در هر دوره‌ای، این نگرانی برای عده‌ای وجود داشته که جامعه از معیار‌های دینی و اخلاقی در حال فاصله گرفتن است. اگر بخواهیم نگاهی خطی به این روند داشته باشیم، احتمالاً نباید اثری از دین و دیانت در حال حاضر باقی مانده باشد. اما حقیقت این است که نگاه خطی در این مورد چندان به صواب نزدیک نیست. اینجا محل طرح یک سؤال است: این جنس نگرانی از کجا پدید می‌آید؟ و در پی این سؤال باید پرسید: آیا به‌راستی مردم در حال جدا شدن از دینند و روزبه‌روز غیر دیندارتر می‌شوند؟

 

2 سطح از نگاه به مسئله دینداری
می‌توان دو سطح از نگاه به مسئله را در این موضوع دنبال کرد. 
1. در سطح اول، نگاه تنها محدود به ایران خواهد بود و نسبت مردم با دین در چهارچوب ملی مورد توجه قرار می‌گیرد. 
2. در سطح دوم، می‌توان این نسبت را در تصویری بزرگ‌تر و در وسعت جهانی دید و نسبت دین و مردم در ایران را نیز در همان تصویر بزرگ فهم و تفسیر کرد. 
قطعاً در نگاه دوم، برخی از ویژگی‌ها و جزئیاتی که مرتبط با فضای ایران است، از دست می‌رود و سطح تحلیل کلان‌تر خواهد بود. اما مزیت نگاه دوم این است که می‌تواند تبیین بهتری از جریان کلی نسبت مردم با دین را ناظر به شرایط جهان امروز ارائه دهد.

 

3 گزاره مهم درباره دین در جهان امروز

گزارش‌های جهانی در خصوص دین سه گزاره کلی را بیان می‌کنند که شاید در وهله اول در تعارض با یکدیگر به نظر برسند: 
1. گرایش به معنویت در حال افزایش است. 
2. مسلمانان و مسیحیان تا 50 سال آینده به‌عنوان پرجمعیت‌ترین ادیان شناخته می‌شوند و حتی ممکن است جمعیت مسلمانان از مسیحیان پیشی بگیرد. 
3. عدم گرایش و جدایی از ادیان رسمی روندی صعودی دارد و از حیث رشد، در جایگاه اول قرار گرفته است.4 

چطور ممکن است عدم گرایش و جدایی از ادیان رسمی از لحاظ سرعت رشد در مقام اول باشد، اما در همین وضعیت، معنویت‌گرایی رو به افزایش باشد و بیشترین جمعیت 50 سال آینده متعلق به دو دین ابراهیمی باشد؟ اما باور کنید که این سه گزاره تناقضی با یکدیگر ندارند! 
پاسخ در توضیح مفاهیم کلیدی این سه گزاره نهفته است: 
میان معنویت و تعلق به یک دین رسمی باید تفکیک قائل شویم. معنویت‌هایی که خود را فارغ از ادیان رسمی، مانند اسلام و مسیحیت تعریف می‌کنند، در حال افزایش‌اند. این گرایش به معنویت یا یک قدرت ماورایی، لزوماً از طریق تعلق به یک دین محقق نمی‌شود. فردی می‌تواند خود را معتقد به معنویت بداند بدون آنکه خود را متعلق به یک خوانش رسمی از دین بداند. دینداری‌ها و معنویت‌گرایی‌های فردی در این فضا رو به افزایش است.

پرسش درباره تغییر یا ثبات دین
آیا عدم گرایش به دین از گذشته تا کنون دائماً در حال افزایش بوده است؟ پاسخ: هم بله و هم خیر! 
- بله، در صورتی که دین را یک ماهیت کاملاً ثابت در نظر بگیریم که هیچ تغییری در آن به وجود نمی‌آید. 
- خیر، در صورتی که قائل باشیم گونه‌های التزام به دین در طول زمان و مکان تغییر می‌کند و از شکلی به شکل دیگر درمی‌آید.

 

دینداری و تأثیرات جهانی

با در نظر گرفتن تصاویر کلی و در ابعاد جهانی می‌توان این‌طور بیان کرد که بخش قابل‌توجهی از تغییرات دینداری در ایران نیز متأثر از تغییرات دینداری در فضای جهانی است. بدین معنا که نحوه دینداری جوامع رنگ‌وبویی جدید به خود گرفته است. طبیعتاً این تغییر برای بسیاری به منزله جدایی و گریز از دین تلقی می‌شود. فارغ از اینکه این تغییر را دوست داریم یا نه، یا اینکه چه اسمی روی آن می‌گذاریم، یک موضوع حتمی است: درصورتی‌که دین در مواجهه با شرایط کنونی بخواهد بدون هیچ تغییری به حیات خود ادامه دهد، هرچه بیشتر با ابعاد این پدیده مواجه خواهد شد. دین یا باید خودش را تغییر دهد یا آن‌قدر قدرت داشته باشد که جهان و نیاز‌های مردمان آن را تغییر دهد. به نظر می‌رسد گزینه اول محتمل‌تر است، کما اینکه می‌توان نشانه‌های آن را در موضع‌گیری‌ها و فعالیت‌های اخیر رهبر کاتولیک‌های جهان، پاپ، مشاهده کرد. آیا جهان اسلام و تشیع نیز مسیری کاملاً مشابه با مسیحیت را طی خواهد کرد؟ قطعاً تفاوت‌هایی وجود خواهد داشت، اما جنس چالشی که این دو دین با آن مواجه‌اند کمابیش یکسان است. اگر موضوع این نوشتار برای شما جذاب است، می‌توانید به گزارش «جدایی از دین در ایران و جهان»5 مراجعه کنید و اطلاعات تفصیلی‌تری را در این خصوص مشاهده کنید؛ اطلاعاتی که مبتنی بر نظریات، داده‌های آماری و پژوهش‌های کیفی، زوایای مختلفی از این پدیده را به نمایش می‌گذارند. 

/انتهای پیام/ 

پرونده ها