پیروزی انقلاب اسلامی و چالش با آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه؛

وضعیت منطقه قبل و بعد از انقلاب اسلامی

وضعیت منطقه قبل و بعد از انقلاب اسلامی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در فوریه ۱۹۷۹، ۵ ماه پس از پیمان کمپ دیوید و صلح میان مصر و اسرائیل با میانجی‌گری کارتر، لحظه نمادینی بود که آرزوی ایالات متحده برای ادغام سریع رژیم‌صهیونیستی در خاورمیانه را با گسست مواجه می‌کرد شخصیت‌های اصلی این انقلاب در استعماری بودن اسرائیل هم‌نظر بودند و آن را زائده امپریالیسم در این منطقه می‌دانستند.

به گزارش «سدید»؛ سپتامبر سال 1978 (شهریور 1357)، کارتر دست انور سادات، رئیس‌جمهور مصر و مناخیم بگین، رئیس رژیم تل‌آویو را در دست هم گذاشت تا مهم‌ترین دشمن خارجی اسرائیل در آن زمان را مهار کند. 
کمپ دیوید، قرار بود که آغاز دومینوی عادی شدن رژیم تل‌آویو در منطقه باشد؛ دشمنی که تا چند سال پیش سرزمینی از این منطقه را اشغال و صد‌ها هزار بومی این منطقه را آواره کرده بود، حالا قرار بود به عنوان یک همسایه پذیرفته شود. 

ترومای شکست‌های پی‌در‌پی ائتلاف‌های کشور‌های عرب حافظه اعراب را می‌آزرد، با کمک شاه مخلوع ایران، نه اتحاد‌های تحریم نفتی جواب داده بود نه حمله‌های برق‌آسا، ملک فیصل پادشاه عربستان ترور شده بود؛ لبنان درگیر جنگ داخلی و اشغال اسرائیل بود و سوریه پس از ناتوانی در پس گرفتن بلندی‌های جولان، تهدید جدی‌ای برای اشغالگر به حساب نمی‌آمد. 

رویای شیرین ادغام اسرائیل در منطقه و مهار دشمنانش برای آمریکا کمتر از 5 ماه دوام نیاورد؛ در فوریه 1979 ایالات متحده و اسرائیل،‌ نزدیک‌ترین هم پیمانشان در منطقه را از دست دادند و عقربه‌های منطقه دیگر بر ساعت کمپ دیوید تنظیم نشد. 

 

پرده اول‌؛ ارتش‌های عربی شکست می‌خورند

برای دهه‌ها، دولت‌های ملی‌گرای عرب، ایده ناسیونالیسم عربی را به عنوان آلترناتیوی در برابر استعمار و سلطه خارجی ترویج می‌کردند. بااین‌حال، شکست سریع و ویرانگر از اسرائیل این روایت را درهم شکست. اشغال کرانه باختری، نوار غزه و شرق بیت‌المقدس نه‌تنها به‌معنای از دست دادن سرزمین‌ها بود، بلکه نماد فروپاشی رؤیای ملی‌گرایی عربی نیز شد. حس عمیق تحقیر در میان مردم شکل گرفت و بسیاری را به بازنگری در مورد رهبران، بنیان‌های ایدئولوژیک و حتی هویت جمعی‌شان واداشت. 

پیش از ۱۹۶۷، رهبرانی چون جمال عبدالناصر نماد امید برای دنیایی مستقل و قدرتمند عربی بودند. اما این شکست، نقاط ضعف این دولت‌ها را آشکار کرد و مشروعیت آن‌ها را متزلزل ساخت. لحظه شکست اعراب از اسرائیل در جنگ 6 روزه در تاریخ ملت‌های عرب این منطقه، با لحظه شکست ایران از روسیه در دوره قاجار قابل مقایسه است؛ ضربه‌ای از واقعیت که موجب فطرت ایدئولوژیک و بازخوانی ایده‌ها می‌شود. با این حال این سرخوردگی موجب عبور ملت‌های عرب از پان‌عربیسم شد. غیر از آن درکی از شکست‌ناپذیری اسرائیل در میان دولت‌های عربی به وجود آورده که به مرور زمینه‌های عقب‌نشینی کشور‌های عربی از مسئله فلسطین را فراهم آورد. 

 

پرده دوم؛ مستضعفان جهان متحد شوید

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در فوریه 1979، 5 ماه پس از پیمان کمپ دیوید و صلح میان مصر و اسرائیل با میانجی‌گری کارتر، لحظه نمادینی بود که آرزوی ایالات متحده برای ادغام سریع رژیم‌صهیونیستی در خاورمیانه را با گسست مواجه می‌کرد. تمایزگذاری و ابراز دشمنی و برائت انقلابیون در ایران نیاز به واکاوی عمیقی نداشت. از رهبری انقلاب گرفته تا متفکران آن بارها در رد اشغالگری اسرائیل صحبت کرده بودند. شخصیت‌های اصلی این انقلاب در استعماری بودن اسرائیل هم‌نظر بودند و آن را زائده امپریالیسم در این منطقه می‌دانستند.

فراتر از آن، بسیاری از چریک‌هایی که در این انقلاب مشارکت کرده بودند، در لبنان و سوریه زیر نظر گروه‌های چریکی فلسطینی و لبنانی آموزش دیده بودند. سفارت اسرائیل در تهران از اولین مراکزی بود که در ‌«روز انقلاب» تعطیل شد. کشوری که سال‌ها از متحدان اسرائیل در منطقه به شمار می‌آمد و در جریان تحریم‌های نفتی کشورهای عربی، یک‌تنه مانع سقوط اسرائیل شده بود، حالا به دست مردم انقلابی افتاده بود که آن را شر مطلق می‌دانستند. در لحظه‌ای که جهان عرب در فترت پس از شکست‌های پی‌درپی از رژیم‌صهیونیستی بود و زمزمه‌های عادی‌سازی با اسرائیل داشت عادی می‌شد، نگاه مردم منطقه به ایران دوخته شد. از کشوری که طی مناسبات استعماری و پروژه‌های باستان‌گرایانه وارداتی از منطقه جدا شده بود، حالا صدای هم‌سرنوشتی با مردم منطقه شنیده می‌شد.

 

پرده سوم؛ اسرائیل عادی نشد!

یاسر عرفات به تهران سفر می‌کند و این لحظه به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ مبارزاتی فلسطین در نظر گرفته می‌شود. مسئله فلسطین پیش‌تر با صلح مصر و اسرائیل، حامی منطقه‌ای برجسته خود را از دست داده بود و اسرائیل از صدر مسائل کشورهای عربی خارج شده بود. ایران انقلابی حالا در این شیفت تاریخی به حامی منطقه‌ای جدید فلسطین تبدیل می‌شد.

دهه ۱۹۸۰ نخبگان انقلابی را شکل داد. حمله عراق به ایران نه‌تنها ایرانیان را از پیگیری آرمان‌های انقلابی خود بازنداشت، بلکه آن‌ها را به تشدید این تلاش‌ها سوق داد. در حقیقت، در میانه جنگ، انقلابیون ایرانی ایده تشکیل نیروی قدس سپاه پاسداران را مطرح کردند؛ «ارتش قدس» که وظیفه آن ‌«آزادسازی فلسطین‌» و صدور انقلاب فراتر از مرزهای ایران بود.

حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲، که پس از تشدید درگیری‌ها بین سازمان آزادی‌بخش فلسطین (PLO) و ارتش اسرائیل در جنوب لبنان رخ داد، زمینه را برای یکی از مهم‌ترین بازیگری‌های منطقه‌ای ایران فراهم کرد؛ حمایت از ایجاد حزب‌الله. برای ایران، اشغال یک کشور مسلمان توسط «نهاد صهیونیستی»، غاصبی که در قلب جهان اسلام برای تحقق ‌اهداف استعماری‌ غرب، به‌ویژه ایالات متحده، ایجاد شده بود، یک اولویت روشن بود. تشکیل حزب‌الله و موفقیت تاکتیک‌های حزب‌الله علیه اسرائیل بعدها توسط گروه‌هایی مانند حماس و جهاد اسلامی الگو قرار گرفت.

به عبارت دیگر، تشکیل گروه‌های چریکی ارگانیک مقاومت، با حمایت ایران، جایگزینی برای ارتش‌های کلاسیک منطقه‌ای در مقابله با اشغالگری رژیم صهیونیستی شدند. در لحظه انفعال همه ارتش‌های کلاسیک عربی و دولت‌هایشان، نظم منطقه تحت‌تأثیر انقلاب اسلامی ایران برای همیشه دگرگون شد.

/انتهای پیام/