به گزارش «سدید»؛ نقش سینما در بازتاب مسائل اجتماعی و نحوه پرداختن به موضوعات اجتماعی همیشه مهم بوده است، بعد از برگزاری چهلوسومین جشنواره فیلم فجر به سراغ اکبر نصراللهی، رئیس دانشکدگان جامعه و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی رفتیم تا به بررسی ژانر اجتماعی در این جشنواره و چالشهای پیشروی آن بپردازیم.
از اسم ژانر اجتماعی مشخص است که به مسائل جامعه میپردازد و موضوعاتش را از بستر جامعه انتخاب میکند. آیا این ژانر فقط باید تلخیهای یک جامعه را نشان دهد؟
سینماگران و هنرمندان، همانند سایر خبرنگاران و اصحاب رسانه، موظفند به دو جنبه زندگی مردم توجه کنند؛ هم مشکلات و چالشها و هم موفقیتها و دستاوردها. پرداختن یکجانبه به موضوعات مثبت و بیتوجهی به مشکلات مردم، اشکالی بزرگ و محل انتقاد است. از سوی دیگر، تمرکز صرف بر موضوعات منفی و نادیده گرفتن موفقیتها و کامیابیهای مردم نیز اشتباه است. انتظار میرود سینماگران به هر دو جنبه زندگی مردم، یعنی موضوعات منفی و مثبت توجه متوازن داشته باشند.
اما وضعیت موجود به نحوی است که انگار یک فیلمساز با پرداختن بیشتر به موضوعات تلخ اجتماعی، همراهی و بازخوردهای بیشتری از سمت مخاطبان دریافت میکند. حتی برخی معتقدند برای جلب توجه مخاطب، باید به موضوعات منفی و تلخ پرداخت. آیا این نگاه درست است؟ چگونه میتوان تعادل مناسبی بین نمایش مشکلات و موفقیتهای جامعه برقرار کرد؟
توجه به conflict و برخورد ، رویکرد معمول رسانهها برای جلب توجه است اما به نظر من استفاده غیرمسئولانه و افراطی از آن میشود. در این رویکرد تصور می شود بدون بهکارگیری عناصر تلخ، خشونت، یا مسائل جنسی، نمیتوان توجه مخاطبان را به موضوعات اجتماعی جلب کرد. این نگرش به نظر من، در موضوعات اجتماعی ملی، غیرمسئولانه و اشتباه است. در واقع، هنر واقعی در این است که حتی اگر به مسائل تلخ و چالشبرانگیز اجتماعی پرداخته می شود که باید پرداخته شود، نتیجه نهایی کار باید ارائه تحلیل و راهحل و نشاندادن افقهای روشن باشد. هنر این نیست که صرفاً مسائل تاریکتر و پیچیدهتر نشان داده شود، بلکه هنر واقعی در این است که ضمن نمایش مشکلات، راههای خروج از بنبستها نیز به تصویر کشیده شود.
متأسفانه، یکی از بزرگترین اشکالاتی که سالهاست گریبانگیر سینماگران شده، این تصور نادرست است که برای جلب توجه مخاطب، باید نگاهی یکبعدی و تلخ به موضوعات اجتماعی داشته باشند. این نگاه، غلط است. مردم ایران، پس از سالها جنگ و تحریمهای ظالمانه، نیازمند آن هستند که هم به مشکلات و چالشهای زندگیشان توجه شود و هم به موفقیتها و دستاوردهایشان. اگر سینماگران تنها به موضوعات منفی بپردازند، از سوی مردم طرد خواهند شد. اما این به معنای آن نیست که فقط باید به موضوعات مثبت توجه کنند. باید تعادل و توازنی در پرداختن به سوژهها و موضوعات وجود داشته باشد.
آیا میتوان این انتظار را داشت که در پرداختن به موضوعات منفی، رویکردی مثبت و امیدبخش داشت؟
بله، دقیقاً. نکته مهم این است که حتی در پرداختن به موضوعات منفی و معضلات اجتماعی، میتوان رویکردی مثبت داشت. میتوان با نگاهی حلمسئلهمحور، افقهای امیدبخش برای حل این معضلات را نشان داد. سینمای ما، مانند بسیاری از رسانههای دیگر، به پرداختن صرف به مشکلات مردم و توجه به سوژههای کلیشهای عادت کرده است. خلاقیت و ابتکار در انتخاب سوژهها کمرنگ شده و گاه به بهانه جلب توجه، از شگردهایی مانند نمایش خشونت و مسائل جنسی استفاده میشود.
سینماگران و رسانهها باید به این نکته توجه کنند هنر واقعی در این است که ضمن نمایش مشکلات، هنرمندانه، امید و راهحل را نیز به مخاطب نشان دهند. اینگونه است که سینما میتواند به رسالت خود به عنوان یک ابزار فرهنگی و اجتماعی به درستی عمل کند. نشان دادن معضلات اجتماعی، به نوعی وظیفه سینماست؛ اما نه به شکلی که تنها فاجعه را نمایش دهد. بلکه باید با نگاهی هنرمندانه و هوشمندانه، تبعات و عوارض این معضلات را نشان دهد و مخاطب را به مشارکت در حل آنها ترغیب کند. سینماگران نباید صرفاً برای جلب توجه، از هر روشی استفاده کنند. نتیجهای که از فیلم گرفته میشود، باید به حل معضلات کمک کند. این تهدید برای سینماگران وجود دارد که با نشان دادن تاریکی و مشکلات زیاد، مخاطب آنها را ترک میکند.
به صورت کلی، ساخت فیلمهایی با موضوعات اجتماعی مانند اعتیاد، طلاق، فضای مجازی و... چه اهمیتی دارد؟
سینما باید واقعیتهای جامعه را بازتاب دهد، اما نه به شکلی که تنها سیاهیها و تلخیها را نشان دهد. باید در کنار طرح مشکلات، امید و راهحل نیز ارائه شود. سینماگران باید به موضوعات اولویتدار مانند بحران جمعیتی، طلاق، اعتیاد، آلودگی هوا و خشونتهای اجتماعی بپردازند، اما با نگاهی مسئولانه و هنرمندانه. تنها در این صورت است که سینما میتواند به رسالت واقعی خود عمل کند و به جای ایجاد ناامیدی، امید و تحرک را در جامعه زنده نگه دارد. همانطور که گفتم، باید رویکردی هوشمندانه و مسئولانه داشته باشد. متأسفانه در حال حاضر، نگاه بیشتر منفعتطلبانه است. بخش قابل توجهی از این نگاه، بابت فیلمهای اجتماعی که در گیشه فروش به نسبت خوبی داشتند، است.
در حوزه اجتماعی، اینکه بتوان با پرداختن به یک مسئله، یک جریانسازی اجتماعی را ایجاد کرد، وجود دارد. اما ما خیلی این اتفاق را با پخش این نوع از فیلمها نمیبینیم. فیلمهای اجتماعی چه زمانی میتوانند اثرگذار باشند؟
در پرداختن به موضوعات سینمای اجتماعی، ابتدا باید اولویتها را مشخص کرد. برای مثال، آیا مسائل جمعیتی ایران در اولویت هستند؟ این موضوعات باید بررسی، دستهبندی و اولویتبندی شوند. اگر بخواهیم درباره مشکلی تحقیق کنیم، نیاز به مطالعه و تشکیل گروههای پژوهشی داریم؛ نمیتوان صرفاً بر اساس احساسات و برداشتهای شخصی اظهارنظر کرد. بنابراین، باید به موضوعات مختلف توجه داشت، آنها را فهرست کرد و برای پرداختن به هر کدام، رویکردی مناسب در نظر گرفت. همچنین اگر محتوای فیلمی تلخ است، باید به گونهای ساخته شود که درنهایت تأثیری مثبت و محرک برای حل مشکلات داشته باشد.
البته که نمیتوان انتظار داشت که سینما بهتنهایی بتواند رویکردها و سیاستهای کلان را تغییر دهد، اما فیلمهای قابل تقدیری در این حوزه ساخته شدهاند. مهم این است که سینما را جدی بگیریم. حمایت نظام، مردم و خانوادهها از سینما ضروری است. در این میان، فیلمسازان نیز نباید صرفاً با نگاه انتقادی، تلخیهای جامعه را به تصویر بکشند. اگر هدف، آگاهیبخشی، هشدار دادن، مطالبهگری و طرح مسائل واقعی باشد، هیچ اشکالی در پرداختن به موضوعات اجتماعی وجود ندارد. اما نمایش صرف مشکلات، بدون هیچ تلاشی برای ارائه راهکار یا ایجاد روزنهای از امید، آن هم در شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی کنونی، یا ساختن فیلم برای اهداف سیاسی و راه یافتن به جشنواره های خارجی ، غیرمنصفانه و نادرست است.
چه پیشنهادی برای بیرون آمدن از این چرخه نشان دادن فلاکت و بدبختی در فیلمهای اجتماعی دارید؟
سینمای ما با فقر سوژه مواجه است. سوژههای تکراری و تقلیدی از فیلمهای خارجی یا فیلمهای فارسی قدیمی، جای خلاقیت و ابتکار را گرفتهاند. در حالی که میتوان به موضوعاتی پرداخت که غرور ملی، حس خوب و انسجام ملی را تقویت کنند. موضوعاتی مانند فداکاری جوانان در دورههای مختلف تاریخی، همیاری و همزیستی مسالمتآمیز، و آگاهیبخشی نسبت به تمدن و فرهنگ ایرانی، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
درمجموع باید از فعالان این حوزه قدردانی کرد. پیشنهادها و انتقادهایی که مطرح میشود، همگی از روی دلسوزی و دغدغهمندی برای بهبود سینما و تأثیرگذاری آن بر جامعه است. با این حال، انتظارات از سینماگران بیش از اینهاست. سینما تأثیر زیادی بر مردم دارد و باید بهعنوان یک ابزار جدی در راستای تحقق راهبردهای واقع نمایی، جهاد تبیین و روایتگری درست به کار گرفته شود. روایت برتر، نمایش واقعیتهای مهم و امیدبخشی در سینما باید در دستورکار قرار گیرد. اگر سینماگران ایرانی در برخی موضوعات مهم و راهبردی، بهموقع ورود نکنند، دیگران ورود میکنند و برای ما فیلم خواهند ساخت. بنابراین، باید بهصورت همهجانبه به سینما نگاه کرد و آن را ابزاری برای نمایش مسائل راهبردی جامعه دانست.
شما بخشی از فیلمهایی که امسال در جشنواره به نمایش درآمدند را دیدهاید. عمده فیلمهایی که دیدهاید، در ژانر اجتماعی ساخته شده بودند. نظرتان درباره فیلمهای اجتماعی جشنواره امسال چیست؟
در سینمای امسال و فیلمهای جشنوارهای، شاهد صحنهها و موضوعاتی بودیم که پیش از این به این شکل و اندازه به آنها پرداخته نمیشد. بیان آشکار مشکلات، استفاده و نمایش برخی عبارت و صحنههای مستهجن، مشروبخوری، تعرض به حریم خانواده، درگیری و خشونت اعضای خانواده در بالاترین حد، از جمله این موضوعات بودند. برخی استدلال میکنند که در سراسر دنیا، سینماگران برای جلب توجه مخاطب، به مسائل جنسی و خشونت میپردازند. اما ما در ایران زندگی میکنیم و باید به ارزشها و فرهنگ جامعهمان احترام بگذاریم. مردم ایران نمیپذیرند که حریم خانوادهشان زیر سؤال برود. اگر معضلی در خانواده وجود دارد، باید به شیوهای هنرمندانه و امیدبخش به آن پرداخته شود، نه اینکه مخاطب در نهایت با احساس ناامیدی و بنبست از سالن سینما خارج شود.
سوژههایی مانند اعتیاد، خانواده، توجه به پدر و مادر، فضای مجازی و نسل Z که شاخصهای اجتماعیاند، به چه شکل در فیلمهای امسال نمایش داده شدند؟
به عنوان مثال، وقتی به موضوعاتی مانند مسائل قومیتی، مانند مشکلات قوم بلوچ یا چالشهای پیشروی برادران افغانستانی در کشور همسایه میپردازیم، باید بهگونهای عمل کنیم که ضمن ایجاد حساسیت در مخاطب، راهحلی برای خروج از این معضلات نیز ارائه دهیم. اگر این حساسیتسازی بدون ارائه راهحل باشد، به نظر من کار ناقص و ناکافی و احتمالا بحرانساز است. در چنین مواردی، سازنده فیلم یا کارگردان به نظر میرسد نتوانسته است به رسالت خود به طور کامل عمل کند و تنها بخشی از وظیفه خود را انجام داده است. اینجاست که مخاطب ممکن است بگوید: «ای کاش این فیلم ساخته نمیشد.»
به ویژه در موضوعات حساس مانند مسائل قومیتی یا روابط بین کشورها، مانند رابطه ایران و افغانستان، باید دقت کنیم که چگونه این موضوعات را مطرح میکنیم. فیلمهایی که در مورد افغانستان ساخته میشوند، اگر به گونهای باشند که باعث ناراحتی افغانها شوند، ممکن است نه تنها احساسات آنها را جریحهدار کنند، بلکه حتی به تنشهای اجتماعی دامن بزنند. بنابراین، باید در پرداختن به این موضوعات بسیار هوشمندانه عمل کنیم. در فیلمی که به معضل کودکهمسری در افغانستان پرداخت، شاهدیم که دختری خردسال بهزور به عقد مردی درمیآید. این معضل واقعی است و باید به آن پرداخته شود، اما در کنار آن، میتوان نشان داد که چگونه میتوان این معضل را حل کرد یا حداقل امیدی برای تغییر ایجاد کرد.
امروزه، بسیاری از افراد در خانوادهها به بلاگرها و اینفلوئنسرها به عنوان منابع فکری و مرجعهای اطلاعاتی نگاه میکنند، در حالی که این موضوع نیاز به دقت و آگاهی بیشتری دارد. بنابراین یکی از اهداف سینما باید بالا بردن سواد رسانهای و سواد مجازی مردم باشد. این هدف نباید فقط در حد شعار باقی بماند، بلکه باید در عمل نیز اجرا شود. سینما بهترین ظرفیت برای آموزش موثر، مستمر و غیرمستقیم است و میتواند به مردم بیاموزد که چگونه در فضای مجازی با دقت و ملاحظات بیشتری عمل کنند. به عنوان مثال، فیلم «گوزنهای اتوبان» به خوبی به مسئله فضای مجازی پرداخته است. هرچند در این فیلم نیز فقط جنبههای منفی فضای مجازی پررنگ شده، اما پرداختن به این موضوع نشان میدهد سینماگران به دغدغههای جدید مردم و آموزش غیرمستقیم توجه دارند.
یا فیلم «پیر پسر» فیلمی جذاب است که توجه مخاطب را به خود جلب میکند. در این فیلم، ما شاهدیم که هیچ حریم و حرمتی بین شخصیتها وجود ندارد. این موضوع اگرچه ممکن است در برخی خانوادهها وجود داشته باشد، اما نحوه ارائه آن باید به گونهای باشد که هدف نهایی تنها نمایش مشکل نباشد، بلکه راهحلی نیز برای آن ارائه دهد. حتی اگر این فیلم اکران نشده باشد، کسانی که در جشنواره آن را میبینند، حق دارند در ابتدای فیلم هشدار ببینند که این فیلم شامل صحنههای خشونتآمیز است و مناسب همه سنین نیست. متأسفانه در پخش برخی فیلمها، این اشکالات دیده میشود و محدودیت سنی به درستی رعایت نمیشود.
فیلم «رکسانا» نیز نمونهای دیگر است. در این فیلم، شخصیتی میخواهد زندگیاش را تغییر دهد و اصلاح کند، اما در یک چرخه معیوب و بنبست اجتماعی گرفتار میشود. دیالوگهای جنسی و پرداختن به موضوعات جنسی به شکلی عریان و بدون هیچ تفسیر یا ابهامی، در سینمای پس از انقلاب بیسابقه است. پرداختن به موضوعات حساس قومیتی نیز میتواند تنشهای قومیتی را فعال کند. اگرچه اشکالاتی در برخی قومیتها وجود دارد، اما سینما باید در کنار نشان دادن این مشکلات، به جنبههای مثبت و سرمایههای ملی آن قومیتها نیز بپردازد.
نحوه پرداخت این فیلمها چطور بود؟ آیا مطابق با واقعیت بودند؟
متأسفانه این روزها شاهد فیلمهایی هستیم که مسائل اجتماعی را به خوبی تشخیص دادهاند، اما نحوه ارائه و بستهبندی آنها به گونهای است که مخاطب پس از تماشا تنها احساس تأسف و ناامیدی میکند. به عنوان مثال، فیلمهایی مانند «ماریا»، «مرد آرام»، یا «پیر پسر» مسائل اجتماعی را به خوبی شناسایی کردهاند، اما نحوه ارائه آنها باعث میشود مخاطب در حیرت و ناامیدی باقی بماند و بهجای امیدواری، تنها با احساس «ای کاش» از سالن سینما خارج شود. در حالی که میتوان این موضوعات را به گونهای ساخت که مخاطب نهتنها با مشکل آشنا شود، بلکه امیدوار باشد که راهحلی برای آن وجود دارد. البته منظورم امید کاذب نیست، بلکه امیدی واقعبینانه است که به مخاطب انگیزه دهد.
از سوی دیگر، پرداختن به تعارضات خانوادگی و دیالوگهای جنسی که اساس خانواده را زیر سؤال میبرد، به شکلی یکبعدی و اغراقآمیز، اشکال دیگری است که سینمای ما با آن مواجه است. این موضوعات اگرچه وجود دارند، اما باید به اندازه و با نگاهی متوازن به آنها پرداخته شود. راهحل این نیست که فیلمها توقیف شوند، بلکه باید تولیدات سینمایی با تولید انبوه سوژههای مثبت، امیدبخش و مردمی افزایش یابد.
/انتهای پیام/