به گزارش «سدید»؛ اهمیت موسیقی در آثار نمایشی همواره مورد توجه کارشناسان این حوزه بوده است. موسیقی میتواند نقش مؤثری در القای احساسات، فضاسازی و انتقال مفاهیم در فیلم و سریال ایفا کند؛ گاه جای دیالوگ را میگیرد و گاه در سکوتهای معنادار، عمیقترین لایههای احساس را به مخاطب منتقل میکند. سریال «پایتخت» از جمله آثاری است که با بهرهگیری از موسیقی بومی و محلی توانسته پیوندی عاطفی میان خود و مخاطبانش برقرار کند.
در این سریال به شکلی ملموس قصه خانوادهای روایت میشود که بسیاری از بینندگان میتوانند خود را در آن بازشناسند؛ خواه در نقش پسری که احساس میکند آرزوهایش بر باد رفته، خواه در جایگاه همسری که با وجود تمام سختیها، همچنان حامی خانواده است. سکوتها، اشکها و دیالوگهای ساده اما عمیق شخصیتها، همراه با موسیقیای که بهخوبی با حالوهوای داستان هماهنگ شده، تجربهای آشنا و تأثیرگذار برای مخاطبان به وجود آورده است. به همین بهانه و برای بررسی بیشتر نقش موسیقی محلی شمال کشور و نحوه استفاده از آن در سریال «پایتخت»، گفتوگویی داشتیم با محمدعلی مرآتی، پژوهشگر موسیقی نواحی و کارشناس موسیقی فولکلور ایران.
اهمیت موسیقی
مرآتی در پاسخ به پرسشی درباره اهمیت موسیقی در فیلم و سریال، گفت: «ببینید، این موضوع تا حدی بدیهی است. در واقع یکی از باندهای صدای فیلم، باند موسیقی است. صدای فیلم سه مؤلفه اصلی دارد: افکت، دیالوگ و موسیقی. این سه عنصر با یکدیگر تعامل دارند؛ گاهی موسیقی بهجای دیالوگ مینشیند، بسته به نگاه هنری سازندگان اثر. در مجموع این سه مؤلفه یعنی افکت، دیالوگ و موسیقی نقشهای متفاوت اما مکملی را ایفا میکنند.»
مرآتی در ادامه افزود: «هر یک از این عناصر اهمیت خاص خود را دارند و میزان استفاده از آنها بستگی به سلیقه و توانایی کارگردان دارد که با آهنگساز همکاری میکند. موسیقی اهمیت ویژهای دارد؛ چراکه در دوره معاصر، گاهی جای دیالوگها را در سکوتهای فیلم میگیرد، فضاسازی انجام میدهد و میتواند مضمون و کانتکس اصلی ماجرا را منتقل کند.»
موسیقی پایتخت
در ادامه گفتوگو، مرآتی درباره فرایند انتخاب موسیقی در سریال پایتخت گفت: «در مسئله انتخاب موسیقی فیلم، واقعاً اطلاعات دقیقی ندارم. درمورد سریال پایتخت هم باید گفت که موسیقی فیلم عموماً در دانش موزیکولوژی، خیلی جنبة هنری ندارد؛ چراکه در خدمت فیلم قرار میگیرد و ناچار است بخشی از ویژگیهای فنی و کاراکتر خود را تغییر دهد تا با تصویر و داستان هماهنگ شود. اما تا آنجایی که من اطلاع دارم انتخاب موسیقیها و آهنگسازی در این سریال پیوند خوبی ایجاد کرده و توانسته است ارتباط مناسبی با مخاطب برقرار کند. ضمن اینکه موسیقی بومی انتخاب شده هرچند جزئیاتی دارد، به نظر من کار ارزشمندی بود. البته وقتی دربارة موسیقی شمال صحبت میکنیم، باید توجه داشت که منظور کدام منطقه است؛ مازندران، گیلان یا حتی تالش که هرکدام موسیقی متفاوتی دارند. بااینوجود به نظر میرسد سریال در این زمینه موفق عمل کرده است.»
مرآتی درباره اینکه موسیقی سریال پایتخت تا چه اندازه به موسیقی بومی منطقة شمال ایران نزدیک بوده و آیا توانسته حس و حال آن را بهدرستی منتقل کند، گفت: «باوجود تمام مشغلههایی که داشتم اما قسمتهایی از این سریال را دیدم. در قسمتهایی که دیدم به نظرم حس و حال موسیقی استان مازندران بهخوبی منتقل شده بود؛ بنابراین میتوان گفت سریال از این لحاظ موفق عمل کرده است. این را بهعنوان کسی میگویم که سریال را بهصورت پیوسته دنبال نکرده، اما موسیقی تیتراژ و قطعاتی از آن را شنیده است.»
آریا عظیمینژاد و نوآوریهایش در دنیای موسیقی
در بخشی دیگر از گفتوگو، این هنرمند درباره همکاریاش با آریا عظیمینژاد گفت: «آقای آریا عظیمینژاد آهنگساز ارزشمندی است و نوآوریهای جالبی را در موسیقی فیلم به وجود آورده. برای نمونه، استفاده از سازهای آکوستیک بهصورت الکترونیک در موسیقی فیلم، از جمله نوآوریهای ایشان بوده. ایشان آگاهی بسیار دقیقی در زمینه موسیقی فیلم دارند. البته من همکاری مستقیمی با ایشان نداشتهام، اما همواره برای کارشان احترام قائل بودهام.»
چالشهای آهنگسازی برای یک منطقه
مرآتی در ادامه در خصوص چالشهای آهنگسازی برای سریالی همچون پایتخت که موقعیتهای متنوع و شرایط مختلفی را در بر میگیرد، صحبت کرد و گفت: «در آهنگسازی برای یک منطقه خاص، این چالش همواره وجود دارد. یعنی باید دو نوع مخاطب را راضی نگه داشت؛ نخست مردم خود منطقه که باید از آنها جامعه آماری گرفته شود یا از نخبگانشان پرسیده شود که آیا موسیقی حق مطلب را ادا کرده است یا خیر؛ و دوم مخاطبان عمومیتر، مانند کسانی که در تهران یا سایر مناطق کشور موسیقی را میشنوند. در موسیقی فیلم، چالش اصلی این است که موسیقی باید در خدمت تصویر باشد و اکتهای بازیگران را همراهی کند؛ بنابراین تصور موسیقی فیلم بهعنوان یک موسیقی اصیل نواحی اشتباه است. آهنگساز باید بتواند هم جذابیت موسیقی بومی را حفظ کند و هم نیازهای فیلم را پاسخ دهد. از منظر من آقای عظیمینژاد در این زمینه موفق عمل کردهاند.»
موسیقی فولکلور شمال کشور
مرآتی درباره موسیقی فولکلور شمال کشور گفت: «ببینید، اصطلاح موسیقی شمال، اصطلاح دقیقی نیست. باید بگوییم موسیقی مازنی، یعنی موسیقی مازندران که خود نیز تنوعی دارد؛ بهعنوانمثال علیآباد و موسیقی کتولی بخشی از آن هستند. به دلیل هممرزی با استان گلستان، بخشی از موسیقیهای دیگر نیز در این ناحیه تأثیرگذار بودهاند. استادان بزرگی در این منطقه فعالیت کردهاند. اگر بخواهیم شمال را صرفاً باتوجهبه این فیلم به مازندران محدود کنیم، باید در نظر داشت که در شمال ایران موسیقی گیلکی هم وجود دارد که موسیقی بینظیری است. در خود گیلان نیز موسیقی تالشی دیده میشود. این موسیقیهای ارزشمند در سراسر ایران پراکندهاند و نکتة مهم این است که موسیقیهای فولکلور عموماً سنتی و زنده هستند و بهطور مستقیم با زندگی روزمره مردم در ارتباطند. این موسیقیها پیش از آنکه کسی بخواهد بر اساس برنامهای غیرواقعی آنها را بسازد، در دل زندگی شکل گرفتهاند. «موسیقی فولکلور شمال، بهویژه در سالهای اخیر، از طریق جشنوارهها و اجرای استادان برجسته، توانسته است به گوش مردم در پایتخت برسد و خوشبختانه امروز موسیقی شناختهشدهای محسوب میشود. از منظر موزیکولوژی، ایران دارای یک تنوع در وحدت است؛ یعنی با وجود تفاوتهای زبانی و لهجهای، همگی زیرمجموعة زبان فارسی محسوب میشوند. این لهجهها در واقع عاملهای صوتیاند که در موسیقی و آواز منطقه منعکس میشوند؛ بنابراین موسیقی فولکلور مازندرانی که در سریال هم مورد استفاده قرار گرفته، کاملاً با زبان و گویش محلی پیوند دارد.»
او درباره حس و حال موسیقیهای شمالی و ویژگیهای آن، گفت: «نکته جالبی که دیده میشود، این است که این موسیقیها توانستهاند ارتباط نزدیکی با مخاطبان برقرار کنند. حتی کسانی که از استانهای دیگر هستند یا در تهران زندگی میکنند، با این موسیقی احساس نزدیکی میکنند. اگر بخواهیم مسائل هنری و سختگیریهای مرسوم در نقد موسیقی فیلم را کنار بگذاریم، باید گفت که این آثار در ایجاد ارتباط با مخاطب موفق عمل کردهاند. این یک کار ارزشمند و جالب است که تولیدکننده و آهنگساز سریال توانستهاند چنین ویژگیهایی را در موسیقی به وجود بیاورند.»
تنوع در عین وحدت
مرآتی در ادامه درباره تنوع موسیقی فولکلور در ناحیه شمال کشور گفت: «همانطور که در بخشی از صحبتهای قبلی هم به این موضوع اشاره کرده بودم؛ در شمال کشور انواع مختلفی از موسیقی وجود دارد؛ موسیقی گیلکی و تالشی که متعلق به استان گیلان هستند و موسیقی مازنی که خود شامل بخشهای مختلفی مانند موسیقی کتولی میشود. کتولی اکنون بیشتر در استان گلستان قرار گرفته است. استان گلستان نیز به دلیل حضور ترکمنها دارای موسیقیهای مستقل و خاصی است. بخشی از خراسان شمالی نیز در این ناحیه قرار میگیرد که با موسیقیهای کردی، ترکی و تاتی شناخته میشود. اگر از شمال کشور به سمت غرب حرکت کنیم به مناطق آذربایجان شرقی و غربی میرسیم که موسیقیهای آذری و کردی در آنها رایج است. این مناطق تنوع موسیقایی کمنظیری دارند که در عین تنوع، یک وحدت حیرتانگیز را ایجاد کردهاند.»
سازهای شمالی
در خصوص سازهای رایج در موسیقی نواحی شمالی کشور نیز مرآتی توضیح داد: «از منظر سازشناسی، در موسیقی شمال کشور ساز نی نقش پررنگی دارد؛ همانسازی که در مازندران به آن «للوا» میگویند. این ساز در منطقه توسط استادان بزرگی نواخته میشود. در کنار نی، کمانچه و دوتار نیز اهمیت ویژهای دارند. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، در مازندران و کتولی بیشتر شاهد استفاده از این سازها هستیم. در استان گلستان موسیقی ترکمنی با سازهای خاص خود دیده میشود و در خراسان شمالی نیز دوتار نقش پررنگی دارد. علاوه بر اینها، گروههای موسیقی در شمال ایران از سازهای دیگری همچون نقاره، طبل و سرنا استفاده میکنند. در گیلان، دو نقاره با عنوان «دسرکوتن» شناخته میشود. این سازها در کنار یکدیگر هویت موسیقایی این مناطق را شکل دادهاند.»
/انتهای پیام/