گروه دین و اندیشه «سدید»؛ هرچند به موازات سلطه روزافزون رسانههای ارتباط جمعی و تعاملی شاهدیم که سهم کتاب روزبهروز از فرهنگ و سبک زندگی ما کمتر میشود، اما ایام نمایشگاه کتاب بهانهای است تا بتوانیم از کتابها بیشتر سخن بگوییم و نظر خود را در مورد آنها با یکدیگر به اشتراک بگذاریم. کتاب «هم رومی و هم زنگی» - نوشته دکتر محمد نیازی - مدیر گروه مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و هنر - و دکتر صابر جعفری - جامعهشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) - از همین دست آثار است که به نظر خواندن آن برای امروز ما لازم بوده و میتوان آن را در شمار آثاری قرار داد که نباید از خواندن آن چشمپوشی کرد.
از گذشته چه میدانیم؟
همه ما شاید به نوعی درگیر این مسئله بودهایم که در برابر کیفیت دینداری نسل گذشته دچار نوعی احساس عذاب وجدان شویم. در دورهمیها و مهمانیها همیشه بحث از این میشود که جوان هم جوانهای قدیم! حجب و حیا هم حجب و حیای زنهای قدیم و حتی شاید این جمله را هم شنیده باشید که لات هم لاتهای قدیم، غیرتی دیگر داشتند و مراقب ناموس مردم بودند. همه این محاورههای عرفی اما یک ایماژ از گذشته را در ذهن نسل جدید برساخت میکنند که عبارت است از آنکه وضعیت دینداری به نسبت گذشته ضعیفتر شده است. البته گاه و بیگاه در دل همین گفتگوها شاید پیرمردی دنیادیده نیز پیدا شود که نهیب بزند «نه بابا! همچین خبری هم نبوده» کتاب «هم رومی و هم زنگی» را شاید بتوان در حکم همان پیرمرد محاورههای عرفی دانست که با نهیب خود تلاش میکند تصویر ما از دینداری گذشتگان را تعدیل و اصلاح کند. دکتر محمد نیازی - دکتری تاریخ و مدیر گروه مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی - در گفتگو با ما پیرامون این اثر میگوید:
«کتاب «هم زنگی و هم رومی» درباره موضوعی است که بسیاری از اهل علم و حتی عامه مردم گمان میکنند در موردش چیزهای زیادی میدانند و جزئیات آن را بهخوبی میشناسند: دینداری در ایران معاصر. مسئله دینداری در ایران امروز با یک ایده کلی و مبهم شروع میشود و گویی در این باره توافقی وجود دارد که دینداری در زندگی روزمره و در ساحتهای مختلف زندگی اجتماعی ایرانیان در یک افول نسبی قرار دارد و بحران و چالش این ارزیابی، طرف قیاس آن با وضع حاضر است. مرجع قیاسی که گاه به آن تصریح میشود و گاه به طور ضمنی از آن یاد میشود، دو دهه پایانی پهلوی دوم است. به نظر میرسد ما با دورهای تاریخی مقایسه میشویم که گویی بهخوبی وضع دین و دینداران در آن را میشناسیم، ابعاد و جزئیات و پیچیدگیهایش را کشف کردیم و بر همان اساس دینداری در وضع حاضر را با آن سنجه میزنیم؛ درحالیکه به نظر اینگونه نبوده و ما نیازمند شناخت مفصل از آن هستیم».
مسئله مهمی که در اینجا وجود دارد، پرسش از سوگیری و نتیجهگیری کتاب است. کتاب در واقع چه رسالتی را دنبال میکند و از همه مهمتر تصویری که از آن برهه به دست میدهد دارای چه مختصاتی است؟ دکتر محمد نیازی در پاسخ به این مسئله میگوید:
«مؤلفان این کتاب رسالت خود را آشناییزدایی از این تصویر ظاهراً مکشوف و آشنا قرار دادهاند. ما تلاش کردهایم تصویر عاری از پیچیدگی و سیاهوسفید دینداری در آن عصر را تا حد توان خاکستری و پرجزئیات ترسیم کنیم. کتاب حاضر، حافظة تاریخی مخدوش ایرانیان پیرامون دینداری در دوره پهلوی و برساخت باوری اسطورهای از زهد پیشینیان را به چالش کشیده است. انگاره و درکی عمومی که اغلب تحتتأثیر ادراکات رسانهای و پروپاگاندهای سیاسی شکل گرفته است.»
چرا این کتاب را باید خواند؟
واقعیت آن است که وضعیت دینداری در دوران پهلوی، امروزه بهنوعی دستمایه برخی نزاعهای سیاسی شده است. از طرفی شاهدیم که پروژهای رسانهای طی بیش از یک دهه گذشته از سوی برخی جریانهای معاند بهمنظور تطهیر کامل دوران پهلوی در دستور کار قرار گرفته است. در زاویه دینداری نیز تلاش شده تا یک تصویر آراسته و بهینه از وضعیت دینداری از دوره پهلوی ارائه شود. از طرف دیگر، ذهنیت نوستالژیک ساز ما ایرانیان به پیشبرد این پروژه کمک کرده و بعضاً شاهدیم که ذهنیتهای نادرستی در خصوص وضعیت دینداری در دوران پهلوی، بین جامعه شکل میگیرد. در ضلع مقابل این پروژه نیز اما برخی به اشتباه هرچند با نیات درست تلاش میکنند تا با برجسته ساختن برخی معضلات مرتبط با دینداری در دوران پهلوی، بهنوعی اثر اجتماعی تصویر برساختی پیشین را مهار و کنترل کنند؛ اما نکته مهمی که هر دوی این حرکتها از آن غافل هستند، ضربهای است که به حافظه تاریخی جامعه ایرانی وارد میشود. جمله «گذشته، چراغ راه آینده» هرچند بهنوعی کلیشهای بوده اما واقعیت درستی را نمایندگی میکند. ما برای فهم درست وضعیت خود و آنکه بدانیم به لحاظ دینداری در چه موقعیتی قرار گرفتهایم، نیازمند فهمی تفصیلی و عاری از سیاه و سفید سازیها از گذشته هستیم و این مهم تنها با بررسی علمی و موشکافانه تاریخ میسر میشود. کاری که به نظر میرسد اثر «هم رومی و هم زنگی» تا حدی از پس آن برآمده است. یکی از نقاط مزیت این اثر، تلاش برای زنده ساختن حافظه تاریخی و نیفتادن در دام سیاه و سفید سازیها از گذشته است. بر همین اساس میتوان گفت که مطالعه اثر مذکور خالی از اهمیت نخواهد بود.
در بخشهایی از کتاب در خصوص وضعیت دینداری آن دوران چنین میخوانیم:
«روستاییِ ایرانی ایمان اولیهای را به ارث میبرد و معنای دینداری برای او در متن زندگی حراست از موهبت و ودیعهای بود که باید صحیح و سالم آن را به سرمنزل مقصود میرساند. عدول از ایمان اولیه هر سروشکلی که داشت، عجیب بود و رخدادی عجیب میتوانست رکود و سکون این ایمان را به چالش بکشد؛ اما برای ایرانی شهری سالهای دهههای چهل و پنجاه شمسی و هر چه به سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ نزدیک میشویم، بیشتر دین و دینداری موقعیتی بود در حال مخاطره و تردید و تهدید که برای انتخاب آن در بطن و متن زندگی روزمره باید دلیلی اقامه میشد. شاید رخداد انقلاب اسلامی را بتوان پاسخی بازاندیشانه دانست برای احیای دینداری که در لبه خطر و هجمه مدرنیسم اجتماعی قرار داشت.»
این اثر توسط انتشارات پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، امسال راهی نمایشگاه کتاب شده است.
/ انتهای پیام /