به گزارش «سدید»؛ هیئتهای عزاداری در جامعه ایران نه فقط یکی از نهادهای پررنگ دینی در حیات مذهبی شیعیان، بلکه تجسمی از عمق فرهنگی، اجتماعی و حتی تاریخی تشیع ایرانیاند. کتاب «هیئتهای عزاداری در جامعه ایران» نوشته جبار رحمانی، اثری متمایز در میان پژوهشهای فارسی زبان پیرامون آیینهای محرم است. چرا که با بهرهگیری از ابزارهای انسانشناسی، این نهادهای آیینی را در جایگاه «جماعتهای مناسکی» نه صرفاً به عنوان سنتهایی مذهبی یا مراسمی آیینی تحلیل میکند. این کتاب نه تنها در امتداد دغدغههای نظری و تجربی نویسنده در فهم مناسک عزاداری شیعی است بلکه بهطور خاص یکی از اولین تلاشها برای صورتبندی نظری «هیئت» بهعنوان یک نهاد اجتماعی مدرن در بستر جامعه ایرانی معاصر به شمار میرود.
رحمانی که در کتابهای دیگری چون «آیین و اسطوره در ایران شیعی»، «عزاداری، زیارت و تشیع فراملی»، «مطالعات جامعهشناختی و انسانشناختی مناسک عزاداری محرم»، «آیین و هنر در فرهنگ ایرانی»، «دین مردمی: رویکردی انسانشناختی به حیات دینی مردم ایران»، «تغییرات مناسک عزاداری محرم»، «خیمههای عزا»، «آیین و اسطوره در ایران شیعی» و نیز «اجتماعات شیعی در گستره جهانی» به موضوع آیینهای عزاداری پرداخته، در این کتاب تمرکز ویژهای بر ساختار، تحول، معنا و تهدیدهای پیشروی هیئتها دارد. کتاب «هیئتهای عزاداری در جامعه ایران» حاصل تأملات و مشاهدات میدانی در کنار صورتبندیهای نظری دقیق است و میتوان آن را نقطه تلاقی تجربه زیسته و تئوری انسانشناسی دانست.
در مقدمه کتاب رحمانی با صراحت مینویسد: «فرهنگ شیعی بدون محرم امکان حضور و وجود و تجلی نداشته و ندارد.» او محرم را تجلیگاه «روح فرهنگ شیعی» میداند. جایی که عناصر عاطفی، عقلانی، اعتقادی و اخلاقی این فرهنگ در هم تنیده میشوند. در واقع کتاب از این نقطه آغاز میشود که آیینهای عاشورایی صرفاً بازنمایی سنت نیستند و باید آنها را زایشگاه فرهنگ نیز دانست. امری که سنت را تداوم میبخشد و در عین حال امکان بازسازی آن را فراهم میکند.
ساختار روشمند برای فهم هیئتهای عزاداری
کتاب از دو بخش اصلی و دوازده فصل تشکیل شده است که با یک مقدمه نظری و فصلهایی در باب منابع و نمایه سازمان مییابد. نویسنده کوشیده تحلیلهای نظری و تجربی خود را درباره هیئتهای عزاداری بهمثابه نهادهایی آیینی در قالبی روشمند ارائه دهد. ساختار اثر بهگونهای طراحی شده که اول با صورتبندی نظری درباره جماعتهای مذهبی و هیئتهای عزاداری آغاز میشود، سپس به تحلیل مشاهدات میدانی و واکاوی تاریخی این پدیده میپردازد و در بخش دوم خواننده را به جهان گستردهتر مناسک، سنتها، نمادها، گفتمانها و تحولات آیینی در فرهنگ شیعی ایران هدایت میکند.
بخش اول کتاب با عنوان «رویکردی انسانشناختی به هیئتهای عزاداری در ایران» از چهار فصل تشکیل شده و بنیان مفهومی اثر را میسازد. در این بخش رحمانی تلاش میکند هیئت را نه به عنوان یک نهاد دینی صرف یا ساختار رسمی، بلکه به عنوان نوعی «جماعت آیینی» و ساختار مناسکی مدرن تحلیل کند. نویسنده این تحلیل را با تبیین تمایزات میان «جماعت دینی سنتی»، «نهادهای مدرن مذهبی» و پدیدهای میانی به نام «جماعت هیئتی» آغاز میکند. از نظر او هیئتها برخلاف سازمانهای رسمی یا نهادهای سنتی مذهبی، حاصل نوعی بازسازی آیین در دل جامعه مدرن هستند. شکل تازهای از سازمانیافتگی مؤمنانه که از دل افول جماعتهای پیشامدرن و تحت فشار نوسازی سربرآورده است.
در فصل اول این بخش بحث از نسبت «جماعتوارگی و جماعت هیئتی» طرح میشود. نویسنده با مرور تاریخی مفاهیم و با تکیه بر مباحث کلاسیک جامعهشناسی دین، بویژه اندیشههای امیل دورکیم، ویکتور ترنر و فردیناند تونیس، نشان میدهد هیئتها در فضای مدرن، صورتبندی جدیدی از تجربه جمعی دین را ممکن ساختهاند. از نگاه رحمانی هیئتهای عزاداری محصول زایش جماعتهای مناسکی در شکاف میان سنت و مدرنیتهاند. در فصل دوم این دیدگاه مفهومی با تحلیل مشاهدات میدانی همراه میشود. نویسنده از طریق روایتهای عینی از فضاهای هیئت، رفتار اعضا، مناسبات درونی، نقشها و الگوهای کنش، وضعیت «تعلیق سلسلهمراتبی» را شرح میدهد. وضعیتی که در آن مرزهای منزلت و قدرت موقتاً ناپدید میشوند و همگان در تجربهای جمعی از عزا و مشارکت حضور مییابند.
فصل سوم این بخش، به پیوند تاریخی هیئتها با جماعتهای جوانمردان، عیاران و پهلوانان اختصاص دارد. نویسنده در اینجا به تاریخ اجتماعی نهادهای مردمی آیینی نظر میافکند و نشان میدهد هیئتها ادامه مستقیم سنتهایی چون فتیان هستند که در بزنگاههای بحران، ساختهای اخلاقی-معنوی را از دل جامعه پدید میآوردند. این روایت تاریخی، تحلیل انسانشناسانه پیشین را تکمیل میکند و نشان میدهد هیئتها همزمان که پدیدهای معاصر هستند، تجسم یک تبار عمیق فرهنگی در جامعه ایرانی نیز محسوب میشوند. در فصل چهارم بخش اول نسبت میان هیئتهای عزاداری و نوسازی فرهنگی ایران بررسی میشود. رحمانی در این فصل با استناد به تحولات قرن اخیر، از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی و دوران جنگ، نشان میدهد هیئتها چگونه خود را با مقتضیات مدرنیته بازآرایی کردهاند. این فصل خواننده را با این واقعیت روبهرو میسازد که هیئتهای عزاداری، برخلاف تصور رایج، سنتهایی منجمد یا در حاشیه مدرنیته نیستند بلکه دقیقاً در مرکز فرآیندهای مدرنشدن، کنشگری کردهاند و حتی در برخی موارد، ساختدهنده فضای عمومی و سیاستورزی در ایران شدهاند.
تحول فرهنگ ایرانی شیعی
بخش دوم کتاب با عنوان «سنتهای عزاداری و تحول فرهنگ ایرانی شیعی»، گستره تحلیلی خود را به فراسوی هیئتها گسترش میدهد و با طرح مسائل کلیدی در زمینه مناسک عزاداری، گفتمانهای مداحی، فضاهای شهری، نمادهای آیینی و تحولات رسانهای، یک چشمانداز وسیع انسانشناختی به آیینهای عاشورایی در جامعه ایرانی معاصر ارائه میدهد. این بخش از هشت فصل تشکیل شده که پیوستگی آنها در یک چهارچوب تحلیلی واحد قابل درک است. در اولین فصل این بخش، نویسنده نسبت علوم اجتماعی با مطالعه مناسک عزاداری محرم را به بحث گذاشته است. وی با ترسیم تمایزهای بنیادین میان رویکردهای دینی و جامعهشناختی، تأکید میکند که وظیفه علوم اجتماعی نه داوری درباره حقانیت آیین بلکه فهم آن در بستر تاریخی و اجتماعی آن است. همین موضعگیری فضای مفهومی فصلهای بعدی را نیز میسازد. فصل دوم به بررسی تأثیر آیینهای عزاداری بر هویت شهری میپردازد. اینجا نویسنده با تحلیل فضاهای ثابت و سیال عزاداری از مساجد و حسینیهها گرفته تا مسیرهای دستهروی و پیادهروی، نشان میدهد که چگونه مناسک محرم در شکلدهی به هویت محله، قوم، زبان، طبقه و خاطره تاریخی شهروندان نقشآفرین است. در فصل سوم مفهوم مناسک بهمثابه بستر تداوم و تحول جامعه طرح میشود.
نویسنده با نقد سادهانگاریهایی که مناسک را صرفاً بازنمایی سنت میدانند، به نقش خلاقانه آنها در تولید معنا، بازآفرینی نظم اجتماعی و خلق ساختارهای فرهنگی جدید تأکید میکند. این بحث در فصل چهارم با تمرکز بر گفتمان مداحی در دهه اخیر ادامه مییابد. تغییر سبکها، تنوع صداها، تحولات رسانهای و شکلگیری گونههای جدید مداحی از منظر انسانشناختی تحلیل میشود. نویسنده نشان میدهد که گفتمان مداحی در بسیاری از موارد نه آنگونه که معمولاً تصور میشود در مسیر انحطاط بلکه در فرآیند انطباق با ذائقه و شرایط نوین جامعه در حال بازآفرینی خود است. در فصل پنجم این پویایی در قالب یک مطالعه موردی تحلیل میشود. نویسنده با تمرکز بر هیئتی در یزد، به بررسی واکنشهای اجتماعی، دینی و رسانهای به سبک عزاداری خاص این هیئت میپردازد.
فصل ششم به پدیده «نمادهای آیینی» در فضای عزاداری اختصاص دارد. این فصل یکی از دقیقترین و تازهترین تحلیلها درباره بازآرایی عناصر مادی مناسک (پرچم، لباس، رنگ، شمایل، دیوارنوشتهها، فضاهای صلواتی و...) در ایران امروز است. در اینجا، نمادها نه فقط بهمثابه تزئینات، بلکه بهعنوان حاملهای معنا، زبان تاریخ و تجسم زیستجهان دینی تحلیل میشوند. فصل هفتم مربوط به شمایلنگاری در فرهنگ شیعی ایران است. نویسنده با رجوع به تاریخ شمایلنگاری دینی و مقایسه آن با سنتهای تصویر در مسیحیت و اسلام، به تبارشناسی «چهرههای مقدس» در هنر عاشورایی میپردازد. این تحلیل، در کنار بخشهایی از کتاب «آیین و اسطوره در ایران شیعی» اثر دیگر رحمانی، فهم ژرفتری از نسبت آیین، اسطوره و نماد فراهم میآورد. در فصل پایانی نیز، تأملاتی درباره روندهای کلی تغییر در عزاداری ارائه میشود. این فصل خواننده را از توصیف بیرونی به پرسشهای راهبردی میبرد: اینکه چرا نقدهای روشنفکرانه و سیاستگذاریهای رسمی در مواجهه با عزاداری ناموفق بودهاند؟ و چگونه میتوان سیاست فرهنگی درباره آیینهای مردمی را مبتنی بر شناخت علمی، تکثرگرایی و مشارکت جامعه مدنی بازسازی کرد؟
هیئت به مثابه وضعیت معنایی
رحمانی در این اثر از زاویهای انتقادی به این نکته میپردازد که چرا بهرغم افزایش هیئتها در جامعه ایران، بحران معنویت همچنان پابرجاست. پاسخ او روشن است. چون بسیاری از این هیئتها دیگر هیئت نیستند. هیئت در معنای عمیق آن نه یک نهاد بلکه یک وضعیت معنایی است. جماعتوارهای است که افراد را در لحظهای از تعلیق قرار میدهد تا با خویشتن، دیگری، حقیقت و جامعه مواجه شوند.
ساختار کتاب بهرغم تنوع موضوعی، تا حدودی از انسجام مفهومی برخوردار است. هر فصل در امتداد مسألهای کلانتر درباره آیین، جامعه، هویت و قدرت نوشته شده و در مجموع الگویی نظری برای تحلیل مناسک دینی در بافت جامعه مدرن ایرانی عرضه میکند. این انسجام، به خواننده امکان میدهد که کتاب را هم بهعنوان اثری درباره «هیئت» هم درباره «آیین» و هم درباره «جامعه شیعی معاصر» بخواند.
کتاب نقطه تلاقی چندین مسیر تحلیلی در مطالعات فرهنگی ایران معاصر است. مطالعات مربوط به انسانشناسی دین، جامعهشناسی مناسک، سیاستگذاری فرهنگی و تحلیل تاریخی-اجتماعی تشیع در این اثر تلاقی کردهاند. رحمانی در عین دفاع از ارزش سنتها، در برابر تقلیلگرایی دینی و سیاسی ایستاده است و تلاش کرده تا صدای تجربه مردم در آیینها را به گوش نخبگان برساند. هیئتها از نظر رحمانی، ماشینهایی برای تولید معنویت فرمایشی نیست بلکه زمینههایی برای تجربه عمیق ایمان، انسانیت و اخلاقاند. ظرفیتی که اگر با شناخت، حمایت و آزادی همراه شود، میتواند همچنان سرچشمه حیات معنوی جامعه شیعی باشد.
/ انتهای پیام /
منبع: روزنامه ایران