بهتر ­بود تا سازمان سینمایی قبل از ارائۀ برنامه و بودجه برای سال پیشِ رو، گزارشی از دستاورد‌ها و نتایجِ عینیِ اقدامات خود در سال قبل ارائه می‌­کرد تا مشخص شود آیا اساساً این­گونه برنامه­‎ریزی­‌ها و بودجه­‌بندی­‌ها به موفقیت ختم می­‌شود یا به شکست؟ به زعم ما مطالعۀ اجمالیِ این جداول بار دیگر تردید­های فراوانی را نسبت به توان مدیران امروز سینمای کشور برمی‌­انگیزد.
گروه هنر فرهنگ سدید؛ عبدالحسن پیروز: به تازگی سازمان سینمایی اقدام به انتشار جدول برنامه و بودجه برای زیرمجموعه­‌های خود (بنیاد فارابی، انجمن سینمای جوانان و...) برای سال ۱۳۹۸ کرده است. هرچند انتشار چنین مطالبی در راستای شفاف­سازیِ اقدامات این سازمان حرکت پسندیده­ای است، اما بهتر ­بود تا سازمان مذکور قبل از ارائۀ برنامه و بودجه برای سال پیشِ رو، گزارشی از دستاورد‌ها و نتایجِ عینیِ اقدامات خود در سال قبل ارائه می‌­کرد تا مشخص شود آیا اساساً این­گونه برنامه­‎ریزی­‌ها و بودجه­‌بندی­‌ها به موفقیت ختم می­‌شود یا به شکست؟ به زعم ما مطالعۀ اجمالیِ این جداول بار دیگر تردید­های فراوانی را نسبت به توان مدیران امروز سینمای کشور برمی‌­انگیزد و بیش از هر چیز گواه آن است که مدیریت کنونی بی­‌اعتنا به پی‌آمد‌های برنامه­‌ریزی غیرعلمی و راهبردی و بی­‌توجه به میزان اثربخشیِ روش‌­های کلیشه‌­ای و بار‌ها شکست­خورده تاکنونی، همچنان به ادامه همان راه و روش­‌ها اصرار می­‌ورزد. ­در متن پیشِ ­رو به برخی از مهمترین مشکلات برنامه و بودجه منتشر­شده اشاره کرده‌­ایم.

بی‌­اعتنایی به مسائل اساسی و بنیادین سینمای ایران

رویکرد غالب بر فعالیت نویسی و بودجه‌بندی زیرمجموعه‌های سازمان سینمایی، همان روند تکراری، کلیشه‌ای و رونویسی از فعالیت‌های این‌چنینی در سال‌های قبل است؛ اختصاص مقادیر قابل‌توجهی پول برای ساخت یا خرید تعداد زیادی فیلم، برگزاری جشنواره‌های متعدد، برگزاری چند دوره آموزشی و چاپ تعدادی مجله در کنار تعدادی عناوینِ عمدتاً تکراری یا بی‌اثر دیگر. این تقریباً همه هنرِ برنامه‌ریزان و است که کاملاً بی‌اعتنا به مسائلِ حل‌نشده و بیماری‌های درمان‌­نشده سینمای ایران (نظیر آماتوری ماندنِ نظام تولید و عرضه، از دست دادن طیف‌های مختلف مخاطب، نزول سلیقه و ذائقه تماشاگران، ضعفِ فیلمنامه‌ها و ناتوانی در داستان‌گویی، فقدان تنوع ژانری، ضعف کمی و کیفی آثار منطبق با ارزش‌های اسلامی و انقلابی، ناتوانی از حضور مؤثر در بازار‌های جهانی، سیستم نظارتی عقب‌مانده و ناکارآمد، ورود سرمایه‌های مشکوک و...) همان راه و شیوه همیشگیِ خود را که تا امروز نیز دستاورد قابل‌توجهی نداشته است ادامه می‌دهند.

بانکداری به جای مدیریت و هدایت فرهنگی

واژه تکراری در سرتاسر فهرست موجود، "حمایت از" و "کمک به" است. گویی تنظیم‌کنندگان این قبیل فعالیت‌ها و بودجه‌ها، وظیفه سازمان سینمایی و زیرمجموعه‌های آن را فقط در قالب نوعی بانک یا مؤسسه مالی و اعتباری درک کرده‌اند و هیچ آگاهی و شناختی از هیچ نوع فعالیت بالادستیِ دیگری در سازماندهی وضع سینما نداشته‌اند؛ نتیجه آنکه کل فعالیت نویسی و اختصاص بودجه، به پخش مستقیم پول به افراد مختلف تقلیل یافته است. پیش‌فرض این نوع رویکرد، وجود افراد ناتوان و محتاجِ کمکی نظیر تولیدکنندگانِ فیلم و برگزارکنندگانِ جشنواره و... است که هرساله باید برای بقاءِ ایشان به آن‌ها پول داد! واقعاً باید پرسید که اتخاذ چنین شیوه‌ای از برنامه‌ریزی و بودجه‌نویسی به‌عنوان بدترین و تباه کننده‌ترین شیوه و نیز بیان آن در قالب تنها شیوه موجود، چه حاصلی جز ناتوان ماندن همیشگیِ ناتوانان و ضعیف ماندنِ همیشگیِ ضُعفا (در عوضِ توانمندسازیِ و ایجاد سازوکار خوداتکاییِ سالم و پایدارِ ایشان) در پی داشته و خواهد داشت؟

حفظ وضع موجود در غیابِ بودجه­ نویسیِ راهبردی، توسعه­ محور و تحول­ خواه

فهرست فعالیت‌ها و بودجه بندی‌های سازمان سینمایی، با تکرارِ صرفِ آیتم‌ها و ارقامِ مشابه با گذشته، تداعی‌گر علاقه این سازمان به حفظ وضع موجود (علیرغم تمام نابسامانی‌های آن) از طریق تکرار اقدامات و شیوه‌های قبلیِ خود است، به‌نحوی‌که هیچ سرفصل یا ردیف بودجه‌ای به ایجاد تحولِ اساسی در وضعیت کنونی سینمای ایران، به‌ویژه در حوزه‌های راهبردی‌ای نظیر صنعت سازی فرآیندهایِ تولید و عرضه، مخاطب شناسی حرف‌های، توانمندسازیِ سینمای انقلاب اسلامی به‌عنوان نگین سینمای کشور و افزایش آثارِ مُروجِ ارزش‌های فرهنگی، خاصه ارزش‌های فرهنگیِ مورد تأکید مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) اختصاص نیافته است.

بیماریِ جشنواره­ زدگی

در حالی که اعتبارِ هنری و نیز کارکرد و فایده واقعی جشنواره‌های سازمان سینمایی برای سینمای ایران، خواه به لحاظ فرهنگی (اثرگذاری، جریان سازی و...) و خواه به جهت اقتصادی، همواره زیر سؤال بوده است، بر اساس کدام منطق و با چه توجیهی در دوران اقتصاد مقاومتی، رقمی بالغ‌بر ۱۷ میلیارد تومان به برگزاری جشن‌های سینمایی‌ای اختصاص‌یافته است که برخی از آن‌ها به صحنه نمایشِ مُد و لباسِ بازیگرنما‌ها تبدیل شده‌اند؟!

نازل‌­های گران و فاخرنما

تاکنون اختصاص بودجه‌های سنگین به تولید آثار به‌اصطلاح فاخر، کدام موفقیت هنریِ بزرگ داخلی و خارجی و کدام نتایج درخشانِ فرهنگی را در سپهر جامعه اسلامی/ایرانی برای ما رقم‌زده است که این بار نیز در میان ۲۴ فعالیت پیش‌بینی شده برای فارابی، درشت‌ترین رقم (۲۰ میلیارد تومان)، یعنی رقمی نزدیک به نیمی از کل بودجه فارابی برای ساخت این قبیل آثار در نظر گرفته‌شده است؟!

تولید بی­‌قاعده و بی­‌فایده

در فهرست موجود جمعاٌ حمایت از ساخت قریب به هزار و دویست فیلم (کوتاه، بلند و...) پیش‌بینی شده است که چند نکته دراین‌باره قابل‌اعتناست:

اولاً) تولید این تعداد فیلم با بودجه دولتی و آن‌هم صرفاً توسط یک سازمان خاص، کاشف از وجود نوعی بیماری در نظام طبیعی تولید این فیلم‌ها و اصرار سازمان مذکور به ادامه این بیماری (در عوضِ درمانِ) آن است.
ثانیاً) وقتی تولیدات کنونی فاقد استاندارد‌های سینماییِ روز دنیا در جذب سالم تماشاگر داخلی و خارجی‌اند، به لحاظ تطبیق با اصول و ارزش‌های فرهنگیِ جامعه با مشکلات جدی مواجه‌اند و عرصه پخش و اکران فیلم‌ها نیز عرصه‌ای مخدوش و فاقد ظرفیت‌های لازم است، هر نوع استمرار یا اصرار به افزایش کمیِ چنین تولیدات کم‌مایه و نازلی، چیزی جز آزموده شکست‌خورده را دوباره آزمودن، آن‌هم با بهایی سنگین‌تر از قبل نیست.
ثالثاً) در حالی در فهرست بودجه انجمن سینمای جوان، ساخت هزار فیلم (رقمی به‌شدت اغراق‌آمیز و دور از واقع) پیش‌بینی شده است که سال‌های سال است مهم‌ترین دغدغه فعالان این عرصه، اُمور دیگری است که جایگاه معناداری در میان فعالیت‌ها و ردیف‌های بودجه موجود ندارند، ازجمله: وجود شبکه توزیع، وجود رسانه‌های ذی‌نفوذ برای معرفی و تبلیغ آثار کوتاه، امکان نمایش عمومی، وجود بازار و امکان اتصال طبیعیِ کوتاه­سازانِ باتجربه و مستعد به جریان سینمای حرف‌های. بدین ترتیب تولید بی­قاعده انبوهی فیلم که غالباً به‌جز نمایش‌های محفلی و جشنواره‌ای، امکانی برای دیده­شدن ندارند و صرفاً قفسه‌ها را پُر خواهند کرد چه فایده‌ای خواهد داشت؟

مجلات بی‌­مصرف

در فهرست بودجه ردیف‌های مستقلی به حمایت از انتشار مجلات دولتی‌ای اختصاص‌یافته که سال‌هاست به جهت ضعف و کهنگیِ فرم و محتوایشان فاقد مخاطبِ پیگیرِ قابل‌توجهی هستند و از همین­رو قادر به ایستادن روی پای خود نیز نیستند. حال باید از بودجه­نویسان محترم پرسید که حمایت از بقاء تعدادی نشریه کاغذیِ ضعیف آن‌هم در دوره کمیابی و گرانی کاغذ و در عصر دیجیتال یعنی در دوره و زمان‌های که هرروز تعداد بیشتری از نشریات کاغذی به نشریات اینترنتی تبدیل می‌شوند، چه توجیهی دارد؟

در نهایت با عطف توجه به آنچه گفته شد، اُمید می‌رود سازمان سینمایی کشور ضمن پاسخگویی در خصوص میزان توفیق و اثرگذاریِ برنامه‌های سال گذشته، نسبت به بازنگری در شیوه برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی زیرمجموعه‌های خود با بهره‌گیری از کارشناسان خبره و برنامه نویسان مبرز و با هدف‌گیری سینمای انقلاب اسلامی اقدام نماید.
 

دکتر عبدالحسن پیروز (مدرس دانشگاه و کارشناس استراتژی فرهنگی)

ارسال نظر
captcha