گفتگو با اهالی سینما به مناسبت «روز ملی سینما»؛
علیرضا داوودنژاد یکی از مهم‌ترین و خلاق‌ترین کارگردانان سینمای ایران که آثار ماندگار و باارزشی مانند «نیاز»، «مرهم»، «مصائب شیرین»، «کلاس هنرپیشگی»، «خلع‌سلاح»، «عاشقانه» و «بی‌پناه» را در کارنامه هنری خود دارد، نگاه متفاوتی به «سینمای ملی» داشته است. او در این رابطه می‌گوید: «سینمای ملی سینمایی است که در تولید انبوه، سفارش و سرمایه‌اش را از مردم سراسر کشور می‌گیرد؛ البته فیلم ملی با سینمای ملی فرق دارد.
به گزارش «سدید»؛  اتفاق جالب و عجیب امسال برای سینمای ایران این بود که درست ۲۱ سال پس از اعلام روز ۲۱ شهریورماه به‌عنوان روز ملی سینما، همزمان در آستانه ۱۲۱ سالگی سینمای ایران نیز قرار داریم. فارغ از آنکه طی این زمان طولانی سینمای ایران چقدر توانسته به معیار‌های ملی‌شدن نزدیک شود یا دست بیابد، به همین مناسبت مروری کوتاه داشته‌ایم بر تعدادی از فیلم‌های سینمای کشور که با موضوع سینما ساخته شده‌اند یا در بستر خط داستانی خود به مساله سینما پرداخته‌اند. همچنین گپ‌وگفت‌هایی با کارگردانان و منتقدان سینمای ایران داشته‌ایم تا تعریف و دیدگاه آن‌ها را از سینمای ملی بدانیم. این شما و این هم پرونده کوچک ما به بهانه ۱۲۱ سالگی سینمای ایران!
اتفاق جالب و عجیب امسال برای سینمای ایران این بود که درست ۲۱ سال پس از اعلام روز ۲۱ شهریورماه به‌عنوان روز ملی سینما، همزمان در آستانه ۱۲۱ سالگی سینمای ایران نیز قرار داریم. فارغ از آنکه طی این زمان طولانی سینمای ایران چقدر توانسته به معیار‌های ملی‌شدن نزدیک شود یا دست بیابد، به همین مناسبت مروری کوتاه داشته‌ایم بر تعدادی از فیلم‌های سینمای کشور که با موضوع سینما ساخته شده‌اند یا در بستر خط داستانی خود به مساله سینما پرداخته‌اند. همچنین گپ‌وگفت‌هایی با کارگردانان و منتقدان سینمای ایران داشته‌ایم تا تعریف و دیدگاه آن‌ها را از سینمای ملی بدانیم. این شما و این هم پرونده کوچک ما به بهانه ۱۲۱ سالگی سینمای ایران!

شبح کژدم (کیانوش عیاری/۱۳۶۵)
شبح کژدم به نویسندگی و کارگردانی کیانوش عیاری و با بازی جهانگیر الماسی، حسن رضایی و ناصر آقایی، یکی از بهترین ساخته‌های کارگردانش با موضوع سینماست. ماجرای فیلم درباره محمود است که شیفتگی خاصی به سینمای هشت‌میلی‌متری دارد. او فیلم کوتاهی به نام «شبح کژدم» ساخته و قصد دارد تا از فیلمنامه آن، فیلم بلندی بسازد، اما فقدان امکانات مانعی بر سر راه اوست. محمود دوستی دارد که سیاهی‌لشکر فیلم‌های فارسی است. دوستی و رفاقت آن‌ها داستان فیلم را شکل می‌دهد. عشق به سینما و سرخوردگی از کوشش‌های محمود، سبب می‌شود موضوع داستان در زندگی واقعی اجرا شود. پس از سرقت از یک جواهرفروشی دوست محمود با پول‌ها می‌گریزد و برادر محمود که به سرقت مشکوک شده، به تعقیب حسن می‌پردازد.

کلوزآپ (عباس کیارستمی/۱۳۶۸)
«کلوزآپ» فیلمی در سبک درام و رئالیسم است که نمونه موفقی از سینمای مستند و واقع‌گرا بود. این فیلم باعث شناخت بیشتر جامعه غرب از سبک فیلمسازی کیارستمی شد و موردتوجه منتقدان قرار گرفت. داستان فیلم درباره حسین سبزیان است که از شباهتش به یک کارگردان سابق سینما سوءاستفاده کرده و خود را جای او به خانواده آهن‌خواه معرفی می‌کند تا به بهانه ساخت فیلم وارد خانه آن‌ها شود. «کلوزآپ» براساس یک ماجرای واقعی در شمال تهران شکل گرفته است. کیارستمی سال ۶۸ پس از خواندن ماجرا در مجله سروش، از قضیه آگاه شد. در این فیلم تمام بازیگران نقش اصلی خود را بازی می‌کنند. مثلا سربازی که سبزیان را در فیلم دستگیر می‌کند، همان سربازی است که واقعا سبزیان را دستگیر کرد. این فیلم کلوزآپ براساس رتبه‌بندی نشریه سایت اندساوند از بین ۵۰فیلم برتر تاریخ سینما در رتبه چهل‌وهفتم قرار گرفت. مجله فرهنگی «فار اوت» انگلیس با بررسی شاهکار‌های سینمای جهان، فهرستی از برترین و تاثیرگذارترین فیلم‌های غیرانگلیسی‌زبان تاریخ سینما گردآوری کرده که بین ۲۵فیلم این فهرست، نام کلوزآپ نیز آمده است.

دو فیلم با یک بلیت (داریوش فرهنگ/۱۳۶۹)
«دو فیلم با یک بلیت» به نویسندگی و کارگردانی داریوش فرهنگ و در مردادماه۱۳۷۰ روی پرده رفت. داستان فیلم درباره یک کارگردان سیماست که پس از سال‌ها از آمریکا برگشته تا اولین فیلمش را بسازد. هنرپیشه اول مرد فیلم بر اثر سانحه‌ای نمی‌تواند به کار ادامه بدهد و فیلم باید به جشنواره برسد. کارگردان بعد از جست‌وجوی بسیار، فروشنده دوره‌گردی را پیدا می‌کند که شباهت زیادی به هنرپیشه فیلم دارد. از سوی دیگر، هنرپیشه اول زن فیلم در فیلم درگیر مسائل خانوادگی و سفر به آمریکاست. این فیلم جوایزی کسب کرد، ازجمله: سیمرغ بلورین بهترین نقش اول مرد (مهدی هاشمی)، دیپلم افتخار بهترین فیلم (غلامرضا معیری)، جایزه ویژه هیات داوران بهترین فیلم.

میکس (داریوش مهرجویی/۱۳۷۸)
«میکس» درمورد مشکلات فیلمسازی و سینمای ایران است و شاید تا امروز هیچ فیلمی به این خوبی نتوانسته مصائب فیلمسازی در سینمای ایران را به تصویر بکشد. داستان فیلم میکس درباره خسرو، کارگردان سینماست که چند روز مانده به شروع جشنواره، فیلم جدیدش در مرحله صداگذاری دچار مشکل شده، فرسودگی دستگاه‌های فنی، قطع و وصل مدام برق، آماده‌نبودن موسیقی متن و خستگی عوامل فنی، باعث ایجاد فضایی پرتنش و عصبی‌کننده برای گروه شده است. از سوی دیگر، الزام حضور فیلم در جشنواره که شرط لازم برای نمایش عمومی در سال آینده است، باعث شده تهیه‌کننده لحظه‌به‌لحظه فشار بیشتری برای آماده‌شدن فیلم به خسرو وارد کند. در این ساخته مهرجویی، تماشاگران از نزدیک با مشکلات ساخت فیلم به‌ویژه مراحل صداگذاری آنالوگ آشنا می‌شوند، ضمن اینکه چند نفر از صداگذاران و صدابرداران نام‌آشنای سینما در فیلم حضور دارند.

وقتی همه خوابیم (بهرام بیضایی/۱۳۸۷)
«وقتی همه خوابیم» آخرین ساخته سینمایی کارگردانش پس از مهاجرت به آمریکاست. این فیلم دومین فیلم بیضایی در ژانر «حدیث نفس» است. او پیش از این، در «شاید وقتی دیگر» نیز به پشت‌صحنه تلویزیون پرداخته بود و حالا این فیلم او، گشت‌وگذاری در پشت‌صحنه سینماست. این فیلم بیضایی در جشنواره فیلم فجر سال۱۳۸۷ جوایزی برای تدوین، چهره‌پردازی و طراحی صحنه و لباس دریافت کرد.

قندون جهیزیه (علی ملاقلی‌پور/۱۳۹۳)
«قندون جهیزیه» فیلمی کمدی بود که صابر ابر، اکبر عبدی و نگار جواهریان در آن ایفای نقش کردند. این فیلم اجتماعی و در بستر طنز است و به رابطه فرهنگ صاحب‌خانه و مستاجر می‌پردازد. عطا و معصومه، زن و شوهری هستند که در خانه‌ای مستاجرند و موعد تخلیه منزل‌شان فرارسیده، اما عطا می‌خواهد هر طور شده، قرارداد را تمدید کند، ولی توانایی مالی کافی ندارد. در این میان، یک گروه تولید فیلم از خانه آن‌ها به‌عنوان لوکیشن استفاده می‌کنند. «قندون جهیزیه» در جشنواره فیلم شهر و جشنواره فیلم کوتاه سما حضور داشت. همچنین ملاقلی‌پور، سیمرغ بلورین بهترین استعداد جوانان را در جشنواره سی‌وسوم بین‌المللی فیلم فجر را برای کارگردانی فیلم خود به دست آورد.

سفارش و سرمایه سینمای ملی از مردم می‌آید
علیرضا داوودنژاد یکی از مهم‌ترین و خلاق‌ترین کارگردانان سینمای ایران که آثار ماندگار و باارزشی مانند «نیاز»، «مرهم»، «مصائب شیرین»، «کلاس هنرپیشگی»، «خلع‌سلاح»، «عاشقانه» و «بی‌پناه» را در کارنامه هنری خود دارد، نگاه متفاوتی به «سینمای ملی» داشته است. او در این رابطه می‌گوید: «سینمای ملی سینمایی است که در تولید انبوه، سفارش و سرمایه‌اش را از مردم سراسر کشور می‌گیرد؛ البته فیلم ملی با سینمای ملی فرق دارد. وقتی می‌گویید سینما، به منظومه سرمایه‌گذاری، تهیه، تولید، توزیع و نمایش فیلم اشاره می‌کنید. تفاوت دارد با اینکه فیلمی شاید به‌طوری موضعی این‌گونه ساخته شود. در تولید انبوه ممکن است گه‌گداری فیلم‌هایی ساخته شوند که از زندگی اجتماع الهام گرفته و مورد استقبال اجتماع هم قرار بگیرد، ولی این ویژگی، الزاما ویژگی همه فیلم‌هایی که تولید می‌شود، نیست. جریان تولید فیلم تابع یکسری ویژگی‌هاست. مثل منبع تامین سرمایه، نحوه عملکرد دولت و عملکرد بخش خصوصی و نیرو‌های خوش‌قریحه و متخصص و خلاق سینما. بستگی دارد چه مناسباتی بین این‌ها وجود داشته باشد تا سینمایی در کلیت و تولید انبوه خودش ویژگی ملی داشته باشد یا نداشته باشد، اما در دل سینمایی هم که شاید ویژگی‌های ملی نداشته باشد، ممکن است گاهی فیلم‌هایی ساخته شود که بتوان آن‌ها را مصداق بارز سینمای ملی به حساب آورد، ولی لازمه ملی‌شدن سینما این است که بین عواملی که گفتم، نحوه‌ای از ارتباط برقرار شود تا برآیندش این باشد که سینما دارد سفارش و سرمایه‌اش را از ملت می‌گیرد».

سینمای ملی ما در دنیا مطرح شده
مهدی صباغ‌زاده پس از تبریک روز ملی سینما به فیلمسازان و تهیه‌کنندگان سینما، در پاسخ به پرسش «صبح‌نو» درباره تعریف سینمای ملی می‌گوید: «سینمای ملی، سینمایی است که از کشور خودمان برخاسته باشد. موضوعات فیلم‌ها در راستای شرایط و موقعیت اجتماعی و فرهنگی و بومی کشورمان شکل بگیرد. پس از انقلاب معمولا غالب فیلم‌ها در همین‌جا تهیه می‌شود، شاید گاهی برخی صحنه‌ها هم در خارج از کشور اتفاق بیفتد، اما در کل موضوعات مربوط به ایران‌زمین است. ما جز این سینما، سینمای دیگری نداریم. اگر بخواهم به شکل موردی اشاره بکنم، فیلم‌های زیادی را می‌توان جزو سینمای ملی دانست. مثل «آن سوی آتش» کیانوش عیاری، فیلم «خانه خلوت»، «سال‌های خاکستر»، «روز‌های خوب زندگی»، «خانه کاغذی» یا فیلم‌های آقای علی حاتمی. مسعود کیمیایی هم فیلم‌های ملی ساخته و هنرمند این کشور است یا ناصر تقوایی. به‌هرحال فیلم‌هایی که تابه‌حال در کشور ساخته شده‌اند، بعضی‌ها شهری بودند یا در اقلیم‌های مختلف با لحن و موضوعات گوناگون سینمای ملی کشور ما را تشکیل داده‌اند».

کارگردان فیلم «مارال» می‌افزاید: «سینمای ملی ما پس از انقلاب شکل واقعی‌تری پیدا کرد. پیش از انقلاب هم موضوعاتی در رابطه با سینمای ملی بوده‌اند، اما در فیلم‌های آن دوره ویژگی‌های وجود داشته که قابل استفاده و طرح در این موضوع نیستند. فیلم‌های سینمای پس از انقلاب، فیلم‌های سالم‌تری با نگاه انسانی و اجتماعی بهتری بوده که موردتایید کشور‌های دنیا هم قرار گرفته، مثل سینمای کیارستمی و برخی کارگردان‌های دیگر. این افراد توانستند به سینمای ملی کشور خدمات ارزنده‌ای ارائه کنند و در دنیا هم سینمای ملی ما مطرح بوده است. همه جشنواره‌ها به‌دنبال فیلم‌های کشور ما هستند و جوایز بسیار زیادی کسب کرده‌اند. امیدواریم با آمدن وزیر جدید، آن سینما بتواند دوباره شکل و شمایل بهتری پیدا کند و سینمای ایران را به اوج خودش برساند».

باید فرهنگ و هویت اصیل ما را معرفی کند
محمدرضا ورزی، کارگردان فیلم «ابراهیم خلیل‌الله» به «صبح‌نو» گفت: «سینمای ملی از هویت و فرهنگ اصیل ایرانی می‌آید. نباید فیلم‌هایی ساخته شوند که به‌نوعی فضایی تاریک از کشور ما ترسیم کنند، چون هر فیلمی در کشور ما ساخته شود، فرهنگ و هویت اصیل این کشور را معرفی می‌کند. ما می‌توانیم در این راستا کاری کنیم که پیش چشم جهانیان فقط بحث سینما نباشد. محتوای کشور را هم ارائه بدهیم. ما در زمینه‌های مختلف خیلی حرف برای گفتن داریم. موارد بسیاری داریم که می‌توانیم مطرح کنیم و سینما هنوز غافل بوده از مطرح‌کردن آن مسائل. نمی‌گویم معضلات اجتماعی را به تصویر نکشیم. این کار خیلی هم خوب است، ولی من همیشه فیلم «جدایی نادر از سیمین» را مثال می‌زنم که اولین اسکار آقای فرهادی را به ارمغان آورد. من این فیلم را خیلی دوست داشتم، چون هم معضل جامعه را نشان می‌داد، هم زیبایی‌ها و عشق محبتی را که پسر به پدرش داشت، یعنی هم آسیب‌های اجتماعی را می‌دیدیم و هم لحظه‌های خوب جامعه را. آن فیلم توازنی را برقرار کرده‌بود. همه جوامع جهان از آمریکا گرفته تا روسیه و چین و هند، زوایای تاریک در جامعه‌شان دارند. نمی‌شود گفت همه‌جا بهشت است و فقط ما تاریکخانه هستیم؛ بنابراین نسبت به سینمای ملی، همیشه عرق و علاقه و دغدغه دارم».

او می‌افزاید: «در فیلم جدیدم «قصه عشق پدرم» که الان درحال اکران است، سعی کردیم کنار مسائل مربوط به دفاع مقدس، زیبایی‌های بشری را در معماری، سنت، فرهنگ و نشست و برخاست نشان بدهیم، یعنی فیلم من فقط شامل یک سوژه نمی‌شود. تمام این اجزای فیلم را تشکیل می‌دهند و آن تاثیری که روی مخاطب می‌گذارد مهم است که ببینیم پس از تماشای فیلم نسبت‌به کشورمان چه احساسی پیدا می‌کند. اگر یک خارجی فیلم را ببیند، آیا علاقه‌مند می‌شود سفری به ایران داشته باشد؟ این‌گونه متوجه می‌شویم که آیا در مسیر سینمای ملی حرکت کرده‌ایم یا فقط خواسته‌ایم حرف‌های تندی بزنیم؟!»

چرا زحمتکشان اصلی سینما را نمی‌بینیم؟
رضا ناجی، بازیگر خوب سینمای ایران که در فیلم‌های مجید مجیدی خوش درخشیده است، در پیامی کوتاه به مناسبت روز ملی سینما، به «صبح‌نو» گفت: «ما عادت کردیم وقتی فیلم به تیتراژ رسید، اگر در خانه باشیم، دستگاه را خاموش کنیم. اگر در سینما باشیم، سالن را ترک کنیم! ما در زندگی‌مان هیچ‌وقت کسانی را که زحمت‌های اصلی را برای ما می‌کشند، نمی‌بینیم. ما فقط دوست داریم کسانی را ببینیم که برای‌مان نقش بازی می‌کنند.... روز ملی سینما بر همه هنردوستان و اهالی سینمای ایران تبریک و تهنیت باد».

فیلم‌های کیارستمی را سینمای ملی می‌دانم
در گفتگو با «سحر عصرآزاد»، منتقد سینما، پرسیدیم سینمای ملی باید چه ویژگی‌ها و شاخصه‌هایی داشته باشد تا از آن با عنوان «ملی» یاد کنیم؟!
سحر عصرآزاد با بیان اینکه «چنین عناوین و القابی در سینمای ما خیلی بازتعریف و به اشتباه تعریف شده‌اند و درباره آن‌ها خلط مبحث به وجود آمده»، گفت: «فکر می‌کنم هر مدیر و مسوول و فردی تعریف خودش را از عناوینی مثل سینمای ملی یا سینمای فاخر و... دارد. باید دوباره این واژه‌ها بازنگری شوند، اما من اگر بخواهم تحت این عنوان فیلم یا سینمایی را معنی کنم، به نظرم این‌گونه است که هر فیلمی را که فیلمسازی از این آب و خاک ساخته باشد، عنوان فیلم ایرانی و سینمای ملی به آن می‌دهم. نباید یکسری عوامل و مولفه‌ها از بیرون تزریق شود و ما به‌عنوان پیش‌فرض در نظر بگیریم که اگر فیلمی این شاخصه‌ها را داشت، بگویم این سینمای ملی است، چون با این طرز فکر تبدیل می‌شویم به وضعیت الان که یکسری فیلم‌ها به‌صورت سفارشی ساخته می‌شوند تا فلان عنوان به آن‌ها تعلق بگیرد و می‌بینیم که آن‌ها از روح و زندگی و مبانی ملی‌گرایی خالی‌اند؛ بنابراین معتقدم این مسائل درونی است و وقتی هنرمندی متعلق به این آب و خاک است، فیلمی که می‌سازد آن مولفه‌ها را به‌شکل درونی در خودش خواهد داشت».

از این منتقد سینما پرسیدیم در سینمای کشور‌هایی نظیر هند و ایتالیا فیلم‌های مطرحی مانند «شعله» و «سینماپارادیزو» به‌عنوان آثار شاخص و ملی آن‌ها شناخته می‌شوند. در سینمای ایران کدام فیلم‌ها را می‌توان در دسته‌بندی سینمای ملی قرار داد؟
عصرآزاد در این رابطه می‌گوید: «سینمای ما یک دوران‌گذار و تغییرات را طی کرده که نگاهش در یک امتداد و راستا نبوده، بلکه دستخوش تغییرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی شده؛ بنابراین شاید ما نمونه‌های شاخصی مثل فیلم‌هایی که نام بردید، نداشته باشیم، اما باید بپذیریم همان فیلم‌هایی که می‌گوییم سینمای ملی آن کشورهاست، وقتی ما الان می‌شناسیم و تحلیل‌شان می‌کنیم، معلوم است آن فیلم‌ها به جهان گذر کرده‌اند و روند جهانی‌شدن داشته‌اند. از این‌رو فیلمی اگر ملی باشد، با وجودی که در آب و خاک خودش دیده می‌شود، ولی به جهان هم راه پیدا می‌کند. اگر از این منظر، سینمای خودمان را بررسی کنیم، قطعا فیلم‌های زنده‌یاد «عباس کیارستمی» نمونه‌های شاخصی هستند که در کمال بی‌ادعایی و مسکوت‌ماندن و ساخته‌شدن در کشور خودمان، دیده نشدند و مهجور ماندند، اما بعد راه خودشان را در جهان پیدا و مسیر جهانی‌شدن را طی‌کردند. من آن سینما را سینمای ملی می‌دانم یا فیلم‌های زنده‌یاد «علی حاتمی» جزو سینمای ملی ماست، هرچند با انقطاعی که در سینمای ایران به وجود آمد، نتوانست به جهان راه پیدا کند. به نظرم راه جهانی‌شدن یا سینمای ملی اصیل، از درون جامعه و مردم به جهان عبور می‌کند. به همین دلیل سینمای آقای اصغر فرهادی هم در این دسته قرار می‌گیرند. فیلمسازان ایرانی دیگری نیز که عرق و تعهدی دارند تا در سرزمین‌شان با نگاهی که شکل گرفته فیلم بسازند جزو این دسته‌اند، اما باید افق‌های گسترده‌تری را ببینند.
 
انتهای پیام/
منبع: صبح نو
ارسال نظر
captcha