گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ برای واکاوی ابعاد و زوایای مسئله «بازسازی ساختار فرهنگی» از زاویه دید یک مدیر فرهنگی و نه یک کارشناس دانشگاهی صِرف، از مدتی قبل پیگیر گفتگو با معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودیم.
پیگیری ما از یاسر احمدوند معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که اخیرا از دنیای کتاب و نشر به این حوزه وارد شده، با عذرخواهی وی مبنی بر عدم گفتگوی تلفنی یا حضوری مواجه شد و نهایتا قرار شد که به سوالات از طریق واتساپ یا تلگرام پاسخ داده شود!
دست آخر از چهار سوال کلیدی ارسال شده برای معاون فرهنگی وزیر ارشاد در موضوع «تحول و بازسازی ساختار فرهنگی کشور» که اخیرا رهبر معظم انقلاب آن را گوشزد کردهاند، یک صوت حدودا ۱۵ دقیقهای دریافت شد که متن این پرسش و پاسخ از نظر شما میگذرد:
معنا و پیام اصلی رهنمود رهبر انقلاب مبنی بر «تحول در ساختار فرهنگی کشور» چیست و آیا مفهوم این رهنمود ایشان، تنها اصلاح ساختارهای مدیریت فرهنگی است، یا تحول در حوزههای محتوایی را هم شامل میشود؟!
احمدوند: سوال مطرح شده، خیلی سخت است و نیاز به تامل جدیتر دارد که جواب سطحی داده نشود، اما آنچه الان به ذهن من میرسد، این است که همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، در زمینه ساختارهای فرهنگی باید یک بازنگری اساسی و جدی شود.
در شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین رویکردی دنبال میشود و این شورا در این زمینه کار خودش را شروع کرده و فعالیت میکند که برای بازنگری و اصلاح ساختارها، ایدهها و طرحها را جمعآوری کند، تنظیم و بازنگری کند و به یک ساختار پیشنهادی برسد. از دستگاههای مختلف نیز نظرخواهی شده، ما هم نظراتی را درباره مجموعه خودمان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه کردهایم
برخی به دلیل تغییر ماهیت برخی موضوعات است که لازم است توجه جدیدی به آن شود و برخی به دلیل موضوعات جدید و مسائل نوینی است که بروز کرده و لازم است برای آن فکری شود و یک دلیل هم این است که برخی از ساختارها ضعیف و ناکارآمد بودهاند؛ این سه دلیل جدی باعث میشود احتیاج منطقی و عقلانی برای اصلاح ساختار به نظر و چشم کارشناسان و مدیران بیاید. تاکید رهبری معظم نیز بر این مبناست که لازم است یک تغییری در ساختارها و بازنگری در ساختارها صورت گیرد.
این بازنگری اعم از منابع انسانی، امکانات، وظایف، ماموریتها و جایگاه و تعاملات بین دستگاهی و مردم–حاکمیتی است. همه اینها باید دچار بازنگری و بازبینی شوند و یک نگاه کلان و جدی اینچنینی لازم دارد.
طبعاً در مجموعه سیاستگذار بالادستی در حوزه فرهنگ، مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین رویکردی دنبال میشود و این شورا در این زمینه کار خودش را شروع کرده و فعالیت میکند که برای بازنگری و اصلاح ساختارها، ایدهها و طرحها را جمعآوری کند، تنظیم و بازنگری کند و به یک ساختار پیشنهادی برسد. از دستگاههای مختلف نیز نظرخواهی شده، ما هم نظراتی را درباره مجموعه خودمان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه کردهایم.
البته موضوع فراتر از بحث دستگاههای فرهنگی است و در نگاه رهبر معظم انقلاب فقط منظور دستگاههای رسمی حاکمیتی نیستند. در واقع، فرهنگ اعم از این است که اگر جایی اسمش معاونت فرهنگی است یا یک دستگاه فرهنگی است، حتماً فرهنگ لزوماً مربوط به آنهاست. میدانیم خیلی از موضوعاتی که به طور گسترده مردم با آن مرتبط هستند از حوزه غذا، پوشاک، حمل و نقل، تفریح، سرگرمی، ورزش، اوقات فراغت و خیلی موضوعات دیگر، اینها فعالیت و عرصههای فرهنگی هستند. وقتی گفته میشود باید تحول و بازنگری صورت گیرد، همه این حوزهها را در برمیگیرد.
به نظر شما علت نهادسازیهای گسترده در حوزه فرهنگ در سالهای بعد از انقلاب اسلامی تاکنون، چه بوده و به نظر شما آیا این میزان نهادسازی و ایجاد ساختارهای مشابه، آسیبزا نبوده است؟
در مورد اینکه آیا رفتار فرهنگی یا وضعیت فرهنگی در جامعه، نتیجه عملکرد دستگاههای فرهنگی است، من موافق نیستم! چه فضایل و خصایل نیکو در جامعه و چه زشتیها و رذائلی که در جامعه دیده میشود، لزوما نتیجه عملکرد دستگاههای فرهنگی نیستند
احمدوند: در بحث نهادسازی گسترده، نهادهای مختلف هر یک به دلیلی تشکیل و راهاندازی شدهاند و برای پاسخ به یک نیاز و یا تحقق هدفی شکل گرفته اند. طبیعتاً نباید در حق این تلاشها و مجاهدتهای فرهنگی که در این سالها انجام شده، جفا کرد. از سالهای قبل تاکنون بخشهای فرهنگی و افراد فرهنگی خیلی در کشور کار کردهاند و زحمت کشیدهاند و طبعاً باید این زحمات پاس داشته شوند و به آنها توجه شود و قدردانشان باشیم؛ چراکه دستاوردهای فرهنگی جمهوری اسلامی و قبل از جمهوری اسلامی، در حوزه معارف دینی و فرهنگ ملی ایرانی، دستاوردهای ارزشمندی است و باید مراقبت کنیم، هم ناشکری نکنیم و هم داشتههایمان را کم ندانیم؛ داشتههای فرهنگی مردم ایران، داشتههای فرهنگی ارزشمند و پرقیمتی است.
نهادهای فرهنگی هم که شکل گرفتهاند، بسیاری از آنها نهادهای موثر، کارآمد و پرتلاشی بودهاند. طبعاً برای اصلاح، تغییر و رشد اینها باید فکر کرد که از حالت سکون و رکود، تبدیل به مجموعهای فعال، بانشاط و باانگیزه شوند.
این نهادسازیهای گسترده لزوماً چیز بدی نیست؛ جاهایی که تداخلی در کار بوده یا برخی وظایف و ماموریتها زمین گذاشته شده و یا محقق نشدهاند، باید اصلاح شوند و تغییر در آنها ایجاد شود. حتی ممکن است موجب تولید و تشکیل نهادها یا مجموعههای دیگر و متفاوت و جدیدی شود که بر این اساس، برخی از زمینههای فرهنگی احتیاج به یک ساماندهی، سازماندهی، خدمترسانی دارند و باید به آنها توجه بیشتری شود.
نسبت میان وضعیت فرهنگی موجود در جامعه و عملکرد دستگاهها و نهادهای فرهنگی (و همان نهادسازیهای گسترده که در سوال اول اشاره شد) چیست؟... اساسا آیا میتوان نسبتی میان برخی معضلات فرهنگی امروز جامعه با این تکثر نهادها برقرار کرد؟
احمدوند: در مورد اینکه آیا رفتار فرهنگی یا وضعیت فرهنگی در جامعه، نتیجه عملکرد دستگاههای فرهنگی است، من موافق نیستم! چه فضایل و خصایل نیکو در جامعه و چه زشتیها و رذائلی که در جامعه دیده میشود، لزوما نتیجه عملکرد دستگاههای فرهنگی نیستند.
پیوستگی نهادهای فرهنگی و توان اثرگذاری آنها در ذهنیت مخاطب، مهمترین عامل برای این است که در هر موضوعی بتوانیم فرهنگسازی کنیم یا به یک نتیجه فرهنگی برسیم؛ ما در این زمینه ضعف داریم، یعنی در پیوستگی نهادهای فرهنگی و در مهندسی پیام ضعف و ایراد داریم
اگر در ابتدای پیروزی انقلاب روحیه دیگرخواهی، ایثار، مقدم داشتن جامعه بر خود، مقدم داشتن همسایه بر خود، کمک به دیگران، شهادتطلبی، معنویت و امثال آن پُررنگ بود، آیا بدین معنا بوده که عملکرد صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان تبلیغات آن زمان باعث این امر شده و عملکرد درخشانی داشتهاند و فعال بودهاند و باعث شدهاند این فضائل در جامعه گسترش یابد؟ نه، معلوم است که اینطور نبوده است.
شاید اصولاً آنقدر هم توجه به این مفاهیم در حوزههای فرهنگی و دستگاههای فرهنگی نمیشد و انگار اینها جزئی از فرهنگ عمومی مردم بوده و احساس نیازی برای ترویج اینها وجود نداشته؛ جامعه اینطور بوده، مردم اینجوری بودهاند، جامعه و سبک زندگی مردم و تفکر و نگاه مردم به زندگی اینطور بوده؛ آنهم خروجی اش بوده است.
آیا دستگاههای فرهنگی و تولیدات محصولات فرهنگی در شکلگیری فضائل و خصایل در جامعه بیاثر است یا بیاثر در پاک کردن زشتیها در جامعه است؟ نه، اینجوری نیست. طبیعتاً اثر مستقیم و منطقی دارد، ولی اینکه فکر کنیم با تولید محصول فرهنگی و یا فعالیت دستگاه فرهنگی یک فضیلتی به صورت گسترده در جامعه ترویج میشود، لزوماً اینچنین نیست.
پیشنهاد کارشناسی شما برای زمینهسازی تحقق رهنمود رهبر معظم انقلاب در این حوزه -انقلاب در ساختار فرهنگی کشور- چیست؟
ما در حوزه فرهنگی دچار بیتقوایی هستیم! این به چه معناست؟ یعنی لزوماً آدمهای بدی در دستگاههای فرهنگی هستند؟ نخیر. اتفاقا این افراد تقوای فردی دارند، متدین هستند، عمل به شریعت دارند، اما دستگاه فرهنگی ما دچار تقوا نیست؛ یعنی قدرت درونی بازدارنده از آلوده شدن را ندارد
احمدوند: در این زمینه، پیوستگی نهادهای فرهنگی و توان اثرگذاری آنها در ذهنیت مخاطب، مهمترین عامل است برای اینکه در هر موضوعی بتوانیم فرهنگسازی کنیم یا به یک نتیجه فرهنگی برسیم؛ ما در این زمینه ضعف داریم، یعنی در پیوستگی نهادهای فرهنگی و در مهندسی پیام ضعف و ایراد داریم، نمیدانیم محتوایی که میخواهیم تبلیغ کنیم و به مخاطب برسانیم را باید چگونه به مخاطب رساند که اثر فرهنگی و رفتاری داشته باشد.
این مهارت سختی است و بر نرمافزار آن هنوز مسلط نیستیم و این کار را در دستگاه فرهنگی بلد نیستیم. به طور کلی در اینکه پیام را چطور تولید و چطور به مخاطب برسانیم، ضعف داریم. این ضعف هم صرفاً مربوط به امکانات و بودجه و نیروی انسانی و نگاه سیاسی این دولت و آن دولت ندارد؛ جامعه و کشور ما هنوز این مهارت را به طور عمومی بدست نیاورده است، یعنی یک فناوری نرمافزاری و محتوایی است که ما هنوز بدان دست نیافتهایم و قابلیت ترجمه و واردات هم ندارد، یعنی مهارتی است که باید به آن دست یابیم و کشف کنیم، در دستگاه فرهنگی به آن متخلق شویم تا بتوانیم این رفتار را انجام دهیم.
اما تعبیر ساده این مسئله این است که ما در حوزه فرهنگی دچار بیتقوایی هستیم! این به چه معناست؟ یعنی لزوماً آدمهای بدی در دستگاههای فرهنگی هستند؟ نخیر. اتفاقا این افراد تقوای فردی دارند، متدین هستند، عمل به شریعت دارند، اما دستگاههای فرهنگی ما دچار تقوا نیستند؛ یعنی قدرت درونی بازدارنده از آلوده شدن را ندارند. دستگاههای ما این قدرت را ندارند، یعنی در داخل آنها این غنا که لغزش نداشته باشند، آفت نزنند و دچار انحراف نشوند را ندارند.
دستگاه فرهنگی ما باید دچار عزتمندی شوند. اعتزاز، یعنی یک احساس افتخار، عزت و اقتدار داشته باشند. این باید در دستگاههای فرهنگی وجود داشته باشد و احساس کنند عزت دارند؛ یعنی فرهنگ ایرانی، فرهنگ شیعه، فرهنگ انقلاب اسلامی درونش عزت است و آدمی که دارای این اخلاق و رفتار است عزتمند است
این تقوای فرهنگی باید درون همه آدمهای جامعه وجود داشته باشد، تا عمل و رفتار فرهنگی این جامعه متناسب با نظام ارزشهای جامعه باشد. ما در این زمینه دچار خلاء هستیم، یعنی تقوای فرهنگی ما چه فرهنگی و چه ساختاری دچار مشکل شده و آنچه که باید بدان بپردازیم، این است که تقوای فرهنگی را در ساختارهای مرتبط با نظام فرهنگی بتوانیم ترویج دهیم و این را تعمیق دهیم، یعنی قدرت و جانمایه درونی برای حوزه فرهنگ را که باعث قوام این حوزه میشود، باید تقویت کرد. آن چیست که باعث تقویت تقوی میشود؟ آن عزتمندی است.
یعنی دستگاه فرهنگی ما باید دچار عزتمندی شوند. اعتزاز، یعنی یک احساس افتخار، عزت و اقتدار داشته باشند. این باید در دستگاههای فرهنگی وجود داشته باشد و احساس کنند عزت دارند؛ یعنی فرهنگ ایرانی، فرهنگ شیعه، فرهنگ انقلاب اسلامی درونش عزت است و آدمی که دارای این اخلاق و رفتار است عزتمند است. این اگر در دستگاههای فرهنگی رسوخ کند و در ذهن و دل و جان مردم رسوخ کند، این موجب عزتمندی، تقوای فرهنگی و ساخته شدن یک جامعه عزتمند میشود.
آن چیزی که در دوره درخشان سالهای اول انقلاب از نظر فرهنگی در جامعه پدیدار بوده، این حس عزتمندی بوده و اتفاقاً این حس عزتمندی آن جایی است که مورد هجمه است؛ یعنی آن چیزی که مهمترین هدف هجوم است، این است که عزت مردم دچار خدشه شود؛ یعنی محبت مردم نسبت به هم کم شود، همبستگی اجتماعی مردم کم شود، اعتماد به نهادهای حاکمیتی کم شود، اعتماد به نهادهای عمومی کم شود، اقوام با هم دچار مشکل شوند، بخشهای مختلف فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کشور دچار تنش با هم شوند. این چیزها غرور را میخورد و عزت را آسیب میزند. این دقیقاً نکته مورد تهاجم است؛ یعنی عزت ملی مهمترین چیزی است که بدان حمله میشود و این جایی است که اگر از دست رفت و فروریخت، خب براحتی خیلی چیزهای دیگر از دست میرود.
/انتهای پیام/