بررسی تکامل مجالس روضه و کارکرد‌های آن؛
برگزاری روضه برای حضرت سیدالشهدا (ع) سابقه‌ای دارد به امتداد تاریخ اسلام، آغاز آن به قبل از ولادت آن ذات مقدس برمی‌گردد و ادامه آن به روز قیامت خواهد کشید. هیأت، اما ظرف این اقامه عزاست؛ ظرفی که در طول تاریخ تغییرات متعدد داشته است. قالب و شکل روضه به‌واسطه وضعیت‌های مختلف تاریخی، تفاوت داشته است.
به گزارش «سدید»؛  برگزاری روضه برای حضرت سیدالشهدا (ع) سابقه‌ای دارد به امتداد تاریخ اسلام، آغاز آن به قبل از ولادت آن ذات مقدس برمی‌گردد و ادامه آن به روز قیامت خواهد کشید. هیأت، اما ظرف این اقامه عزاست؛ ظرفی که در طول تاریخ تغییرات متعدد داشته است. قالب و شکل روضه به‌واسطه وضعیت‌های مختلف تاریخی، تفاوت داشته است. شکل کنونی عموما منتسب است به دوره صفویه و سپس تداوم آن و تغییر در برخی زوایایش تا رسیدن به دوره کنونی؛ در هر دوره به‌واسطه چرخش حکومت‌ها و تغییر وضعیت پیرامونی و از همه مهم‌تر شرایط اجتماعی، هیأت نیز تغییر کرده است. قطعا و بدون‌شک انقلاب اسلامی نیز در این مسیر اثری شگرف را بر روضه و روضه‌خوانی داشته است. سبکی که در دهه اول انقلاب بر مدار جنگ با باطل متجاوز می‌چرخیده و در دهه دوم و سوم، عموما به یاد شهیدان جنگ تحمیلی پیش رفته است.

شکل‌گیری هیأت‌های هفتگی
آغاز شکل‌گیری هیأت‌های هفتگی، ازسوی جوانانی بوده که در دهه ۷۰ به یاد دوستان شهیدشان دور هم جمع می‌شده‌اند. گسترش این قالب جدید نیز در بستر حاکمیت اسلامی و تربیتی که حاصل آن بوده رخ داده است. گرچه از اواسط دهه ۸۰ و سپس در دهه ۹۰، تغییرات ویژه‌ای در هیئات رخ داده و شکل‌های جدید به‌همراه شخصیت‌های جدید به فضای مداحی و حتی سخنوری وارد کرد. تغییراتی که با جوانی متولدین دهه ۶۰ و سپس ورود دهه هفتادی‌ها، تثبیت شد.

تمامی این تغییرات، نتوانسته هیأت را از آن مناسک اصلی که گریه بر حضرت اباعبدلله (ع) است به‌صورت ذاتی دور کند. سبک‌های جدید سینه‌زنی یا برخی اضافات دیگر، خط اصلی هیأت در اقامه عزا را دگرگون نساخت، اما خطر اصلی همچنان باقی بود و هست. خطر به‌هم‌خوردن هسته اصلی آنچه یک هیأت را هیأت می‌کند و آن ذات مقدس حضرت امام‌حسین (ع) است. در هیأت همه‌چیز حول ایشان رخ می‌دهد، حتی اگر قرار باشد فاطمیه یا غدیر برگزار شود. همین اصل اساسی است که موارد موهن را از هیأت سلب می‌کند؛ برای مثال، نوا‌ها و سبک‌هایی که همخوان با حزن آل‌الله نیست، نباید در هیأت‌ها اتفاق افتد. سخنرانی یا روضه‌ای که منطبق با تاریخ نیست یکی دیگر از این موارد موهن و خارج از دایره است؛ لذا هیأت باید هیأت بماند و این یعنی همه چیز باید منطبق با امام و منویات ایشان باشد. این ذات، بخش ایجابی هم دارد؛ رفتار هیأتی در سختی عمومی همانند امامش است که می‌شتابد برای کمک به مردم. هیأتی به‌دنبال جذب حداکثری است، چون اسم امام‌حسین (ع) نماد جذب همگانی است و....

اما یک قدم جلوتر چیست؟ چطور یک هیأت می‌تواند علاوه‌بر اجرا و برگزاری مناسک دینی، واقعیت‌های حول خود را تغییر دهد؟ ملزومات اینکه هیأت از درون خود بیرون آید و به دین و جامعه خدمت کند، چیست؟ چگونه می‌توان مساله عاشورا را بسط داد و دیگر نقاط اجتماعی را درگیر کرد؟

کارکردی صرفا فردی؟
اگر هیأت را صرفا در قامت مناسکی گذرا -حتی به‌صورت هفتگی- ببینیم، کارکردی عموما فردی خواهد داشت که البته سرجای خودش بسیار لازم و ضروری است. کارکردی که در آن هیأتی‌ها هفته‌ای یکبار دور هم جمع می‌شوند تا قلب خود را منور کنند به نور اهل‌بیت (ع) و سپس برگردند به همان جایی که قلب را تهی می‌کند از نور اهل‌بیت (ع)؛ این پلکان بی‌فرجام جز بالا و پایین رفتن، رخداد بیشتری را رقم نمی‌زند. آنچه بالا رفتن در سطح فرد را تثبیت می‌کند، اتفاقا بسط هیأت در عرصه بیرون از قرار‌های هفتگی و ماهانه است.

هیأت وقتی به نتیجه غایی می‌رسد که علاوه‌بر اجرای مناسک دینی و طهارت‌یابی قلب فردی، بتواند اثر اجتماعی بسازد. جایی که مومنین را دور هم جمع می‌کند و قالبی برای کنش اجتماعی در عرصه‌های مختلف ایجاد می‌کند. وقتی هم‌هیأتی‌ها با هم رفت‌وآمد خانوادگی دارند، وقتی رفیق هم هستند، وقتی باهم معامله می‌کنند و از کالای یکدیگر خرید کرده و از همه مهم‌تر وقتی باهم می‌نشینند و معاشرت می‌کنند. این همان امر اسلام بر تحقق اجتماع مومنین است. یعنی برادری حول اصول دینی؛ و نکته اساسی آن است که بدون این برادری امکان تحقق دین در فضای اجتماعی وجود ندارد. قرآن هم بر این موضوع تاکید دارد؛ وقتی در آیه ۷۲ انفال می‌فرماید: «کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و با مال و جان در راه خدا جهاد کردند و کسانی که (به مومنان مهاجر) پناه دادند و یاری نمودند، آن‌ها پشتیبان یکدیگرند و آن‌ها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ‌گونه ولایتی در برابر آن‌ها ندارید تا هجرت کنند.» قسمت دوم آیه حتی با پذیرش ایمان آن‌هایی که مهاجرت نکرده‌اند، آن‌ها را خارج از ولایت معرفی می‌کند؛ چراکه در شکل‌گیری اجتماع مومنین حضور نداشته‌اند.

اجتماع مومنین و حفظ هنجار‌ها
بدون اجتماع مومنین، هنجار‌های دینی حفظ نمی‌شود و ارزش‌ها به نسل بعدی منتقل نمی‌شود. شیعیان در تمام هزارسال گذشته، با حفظ این اجتماع‌ها ولو به‌صورت کوچک و تقیه‌ای بوده که توانسته‌اند تحت فشار‌ها از لحاظ اجتماعی زنده بمانند. فرد در قالب همرنگی با جمع پیرامونی خودش است که به استمرار اندیشه و هنجارمندی پایبند است والا مگر چند نفر می‌توانند آنقدر عمیق شوند که در برابر همه فشار‌های اجتماعی ایستادگی کنند و رعایت قواعد دین را ادامه دهند. فرد وقتی همراه گروهی از دوستان و رفیقان خودش است، حس خوبی درباره رعایت دستورالعمل‌های اجتماعی دارد والا تنها بودن، هم فرد را به انزوا می‌کشاند هم او را از هنجار‌های دینی دور می‌کند.

محتوا درباره اهمیت اجتماع مومنین بسیار است که در این متن نمی‌گنجد، اما مهم آن است که هیأت، قالبی اساسی برای ایجاد این اجتماع در سطح خرد است. جمع‌هایی که حول محبت حضرت سیدالشهدا (ع) ایجاد می‌شود و رفاقت‌ها را شکل می‌دهد. سپس سطح تعامل را از محیط صرفا هیأت خارج و به تمامی بستر‌های حیات اجتماعی افراد می‌کشاند و حفاظی حول هیأتی‌ها ایجاد می‌کند. اگر این دایره به‌درستی و با قوام جدی شکل گرفته باشد، تبیین خودبه‌خود رخ می‌دهد، آثار احساسی و عاطفی به مباحث عقلانی پیوند می‌خورد و هویتی ایجاد می‌شود که خودش فعالانه پاسخ شبهات را می‌دهد. باید توجه کرد که نسخه‌های فردی تبیین بدون شکل‌گیری اجتماع، نتیجه‌ای جز آنچه امروز پیش‌روی ماست، نخواهد داشت؛ جوانانی که روزی به‌واسطه علقه دینی شبهات خود را می‌پرسیدند، اما به‌مرور و به‌علت عضویت در گروه‌های دوستی دیگر به سمت‌وسویی کشیده شده‌اند که دیگر دغدغه‌ای برای دین و پرسیدن شبهات نداشته‌اند؛ لذا برای جهاد تبیین باید هیأت را به محل اجتماع مومنین به معنای واقعی تبدیل کرد و علت خطاب رهبر معظم انقلاب در این زمینه به هیأتی‌ها نیز همین است.
 
انتهای پیام/
منبع: صبح نو
ارسال نظر
captcha