علل ضعف سیاستگذاری‌های فرهنگی در گفتگو با دکتر سیدمجید امامی، دبیر شورای فرهنگ عمومی؛
امامی عنوان کرد: وقتی از «فرهنگ عمومی» حرف می‌زنیم بدین معنا است که در جمهوری اسلامی ایران پذیرفته‌ایم که افکارعمومی و «ارصاد الناس» و عرف عام جامعه اساساً سطح تحلیل و سکوی پرش ما به سوی تعالی فرهنگی است و به عبارت دقیق‌تر، ما با اوهام و خیال، فرهنگ را نگاه نمی‌کنیم. در آن شرایط اگر کانون، فرایند و مراکز مشروع رصد فرهنگی در جامعه سر جای خودشان باشند، دیگر شاهد تأخر فرهنگی و عقب‌ماندگی نظام حکمرانی فرهنگی و تأثیرپذیری صرف از فناوری و الگوهای توسعه‌ای نیستیم.

به گزارش «سدید»؛ «عدم توفیق‌ ما در برخی عرصه‌های مدیریت فرهنگی را باید در ضعف رصد و تحلیل و طبقه‌بندی اطلاعات فرهنگی کشور دانست، اگر نظام فرهنگی کشور، اشراف کامل به داده‌های انبوه فرهنگی نداشته باشد، اساساً سلاح را در اختیار جریان‌های مخالف قرار می‌دهد. با رصد فرهنگی می‌توانیم به نبض جامعه، انگاره‌های جامعه و نظام فاهمه جمعی دسترسی پیدا ‌کنیم و اینچنین تصمیمات فرهنگی و تولیدات فرهنگی، هنری و رسانه‌ای ما با واقعیت‌های فرهنگی جامعه قرابت بیشتری پیدا خواهند کرد.» این اظهارنظر دکتر سیدمجید امامی، دبیر شورای فرهنگ عمومی و عضو کارگروه رصد فرهنگی کشور است. با او در خصوص «ضرورت رصد فرهنگی و ساز و کارهای آن» به گفت‌وگو نشستیم. او معتقد است  برای اینکه بتوانیم فاصله بین «فرهنگ رسمی» و «فرهنگ عمومی» را کم کنیم باید در وهله نخست ارزیابی درستی از فرهنگ جامعه داشته باشیم که تشکیل کارگروه «رصد فرهنگی» این راه را برای ما هموار خواهد کرد.

 

جناب دکتر امامی، شما از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌عنوان یکی از اعضای کارگروه «رصد فرهنگی کشور» انتخاب شده‌اید. می‌خواهیم از شما بشنویم که «رصد فرهنگی» اساساً چه لزومی دارد و در مدیریت فرهنگی چه کمکی به ما خواهد کرد؟

حکمرانی نوین اساساً دو بازوی اصلی دارد؛ نخست، بانک‌ها یا کانون‌های جامع داده، آمار، اطلاعات و رصد است و دوم، توانمندی و کارآمدی در تنظیم‌گری و قواعدگذاری است. این دو بازو، ماهیت حکمرانی در دنیای امروز را شکل می‌دهند. در این میان، اهمیت «رصد فرهنگی» برای جوامع بسیار پیچیده‌ای همچون جامعه ما به مراتب ضروری‌تر به نظر می‌رسد.

 

چرا جامعه‌ ما را «جامعه‌ای بسیار پیچیده» توصیف می‌کنید؟

تنوعات قومی و فرهنگی، گسست‌ها و شکست‌ها و در عین حال پایایی‌ها و پویایی‌هایی که نسبت به سنت و تجدد در جامعه شاهد هستیم و همچنین تأثیرپذیری عرصه فرهنگی از انقلاب‌های سیاسی و منطقه‌ای و... عرصه فرهنگی ما را با وضعیتی فوق‌سریع و با تغییرات متراکم فرهنگی مواجه کرده‌ است که طی آن، عرصه فرهنگی را نمی‌توان جز در حالت حرکت شناخت. در واقع، فرضِ فهم جامعه ایران این است که جامعه و فرهنگ در حال حرکت و ذاتاً در حال تغییر است. از این رو، هر گونه مواجهه حکمران و نظام حکمرانی با این جامعه، نیازمند رصد و رصدخانه‌ها و همچنین مراکز وضعیت‌سنجی جامع فرهنگی و اجتماعی است، حتی اگر ما به فکر توسعه یا پیشرفت فرهنگ‌بنیان هم نباشیم، نمی‌توانیم از نقش تغییرات و تحولات فرهنگی و اجتماعی و تأثیری که بر افکار عمومی دارند، غافل باشیم.

 

«رصد فرهنگی» را یک اصل ضروری در حکمرانی نوین برشمردید، اما رصد فرهنگی چه رهاوردی برای «فرهنگ عمومی» خواهد داشت؟

وقتی از «فرهنگ عمومی» حرف می‌زنیم بدین معنا است که در جمهوری اسلامی ایران پذیرفته‌ایم که افکارعمومی و «ارصاد الناس» و عرف عام جامعه اساساً سطح تحلیل و سکوی پرش ما به سوی تعالی فرهنگی است و به عبارت دقیق‌تر، ما با اوهام و خیال، فرهنگ را نگاه نمی‌کنیم. در آن شرایط اگر کانون، فرایند و مراکز مشروع رصد فرهنگی در جامعه سر جای خودشان باشند، دیگر شاهد تأخر فرهنگی و عقب‌ماندگی نظام حکمرانی فرهنگی و تأثیرپذیری صرف از فناوری و الگوهای توسعه‌ای نیستیم. به عبارتی، دلیل ناکارآمدی جدی ما در مدیریت فرهنگی را باید در بازوی مهم «حکمرانی» یعنی حوزه رصد و تحلیل و طبقه‌بندی اطلاعات فرهنگی کشور دانست، البته به واسطه تحولات پلتفرمی و هوش مصنوعی و تحولات جدید فضای مجازی و زیست مجازی انسان‌ها، امکان استفاده و سوء‌استفاده از داده‌ها به حداکثر رسیده ‌است و می‌توان با یک پلتفرم ساده بخش مهمی از سبک زندگی مردم را فهمید یا تغییر داد. بر همین اساس، اگر نظام فرهنگی کشور، اشراف کامل را به این داده‌های انبوه فرهنگی در بستر نظرسنجی‌های آنلاین نداشته باشد، اساساً سلاح یا ابزار اصلی را در اختیار جریان‌های مخالف قرار می‌دهد. وضعیت ما مانند جامعه‌ای است که در یک سراشیبی جدی قرار گرفته است اگر در این سراشیبی با یک درایت پایین نیاید، محکوم به سقوط است. ما در یک چنین شرایطی در نسبت با تحولات پلتفرمی و حاکمیت فضای مجازی هستیم.

 

شکاف بین «فرهنگ عمومی» و «فرهنگ رسمی» را چطور باید کم کرد؟

اساساً بخش مهمی از شکاف بین «فرهنگ عمومی» و «فرهنگ رسمی» به واسطه تقویت رصد فرهنگی قابل رفع است، چون با رصد جامعه فرهنگی به نبض جامعه، به انگاره‌های جامعه و نظام فاهمه جمعی دسترسی پیدا می‌کنیم و تولیدات فرهنگی، هنری و رسانه‌ای ما و همچنین تصمیمات فرهنگی با واقعیت‌های فرهنگی جامعه قرابت بیشتری پیدا خواهند کرد. ما با رصد فرهنگی، گام‌های پیش‌ رو را می‌توانیم دقیق‌تر و تیزبین‌تر برداریم. در شورای فرهنگ عمومی با اشرافی که بر مرکز رصد فرهنگی داریم، سعی‌مان بر این است که این نگاه علمی، موضوع‌شناسانه و ناظر بر متن حیات جامعه را در تمام استان‌ها تزریق کنیم تا مصوبات، تصمیمات و برنامه‌ریزی‌ها واقعی‌تر باشند.

 

به اعتقاد شما، مهم‌ترین مسأله فرهنگی که اکنون باید در اولویت ما برای سیاستگذاری قرار گیرد، چیست؟

ما سه اولویت فرهنگی جدی با «نگاه ایجابی» و نه سلبی داریم؛ اولویت‌های ما نخست «سبک زندگی» و تغییرات آن بویژه از رهگذر مصرف فرهنگی و صنایع فرهنگی است. دوم «‌نشاط اجتماعی» و حفظ پویایی جامعه، محله و خانواده و اولویت سوم ما هم مسأله «هویت ملی و هویت قومی» ایرانیان است که برای آن موضوع دکترین جدید و نوینی را پیشنهاد داده‌ایم.

/انتهای پیام/
منبع: روزنامه ایران 

ارسال نظر
captcha