به گزارش «سدید»؛ هفته گذشته اهالی فرهنگ و ادب در جغرافیای زبان فارسی شاهد درگذشت یکی از استادان فعال در زمینه ادبیات کلاسیک بودند؛ اسدالله حبیب، نویسنده و شاعر افغانستانی که چهره شاخصی در زمینه بیدل شناسی بود، اما کمتر کسی در کشورمان با آثارش آشنایی داشت. این بیخبری به گفته کارشناسان ادبی گویای کمتوجهی به ضرورت شکلگیری و تعامل جدی میان اهالی ادبیات در کشورهایی است که اغلبشان در گذشته بخشی از حوزه تمدنی ایران فرهنگی بزرگ بودهاند. در گزارش و یادداشت پیش رو درباره اهمیت افزایش همکاریها میان فعالان ادبی در کشورهایی همچون ایران و افغانستان که زبان فارسی در آنها رایج است میخوانید.
راهی برای تحقق دیپلماسی فرهنگی
در گزارش امروز قرار نیست نکاتی در معرفی زندهیاد اسدالله حبیب یا دیگر اساتید فعال در زمینه زبان و ادبیات فارسی بخوانید، بلکه قصدمان بررسی مختصری درباره چرایی ضرورتی است که کارشناسان ادبی در برقراری تعامل و همکاریهای مشترک میان نویسندگان، شاعران و ادبیات استادان دانشگاهی فعال در کشورهایی که در آنها به فارسی صحبت میشود بر آن تأکید دارند.
محمدکاظم کاظمی، نویسنده و شاعر افغانستانی که سالهاست به ایران مهاجرت کرده و به عنوان عضو گروه علمی برونمرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی کشورمان هم مشغول فعالیت است درباره اهمیت وجود تعاملهای میان فارسیزبانان میگوید: «بگذارید به نقلقولی از زندهیاد حسن انوشه که سرپرستی گروه نویسندگان دانشنامه ادب فارسی را بر عهده داشت اشاره کنم؛ دکتر انوشه در مصاحبهای گفته بود که اگر مناسبات سیاسی میان کشورهایی که جغرافیای زبان و ادبیات فارسی را تشکیل میدهند به شکل مطلوبی باشد چرا افرادی نظیر استاد «خلیلالله خلیلی» که از جمله چهرههای ادبی شناخته شده میان ایرانیان است به جای مهاجرت به ایران، به اروپا و امریکا رفت و در نهایت هم ساکن پاکستان شد و آنجا درگذشت؟! زندهیاد انوشه درست گفته، استاد خلیلی ناچار به مهاجرت شد، اما چرا شرایطی فراهم نشد که ساکن اینجا شود؟ حداقل در ایران بنا به اشتراکات فرهنگی و زبانی بسیار، غریبی کمتری میکرد و میتوانست در سرزمینی همزبان با خودش زندگی کرده و اثرگذاری بیشتری هم داشته باشد.»
این نویسنده و پژوهشگر افغانستانی که برای دورهای دبیری علمی جشنواره شعر فجر را برعهده داشته معتقد است مسئولان چند کشور که ازجمله ایران و افغانستان، جغرافیای زبان و ادبیات فارسی را تشکیل میدهند باید شرایطی را فراهم کنند که امکان تعامل بیشتری میان جامعه ادبیشان وجود داشته باشد. کاظمی در پاسخ به اینکه کمک مسئولان کشورهای یاد شده به تسهیل در برقراری تعامل میان فعالان زبان و ادبیات فارسی چه ثمراتی را به دنبال دارد، ادامه میدهد: «فایده تقویت روابط ادبی میان ایران، افغانستان و تاجیکستان و البته بخشهایی از کشور هند که در آن فارسی صحبت میکنند تنها متوجه زبان و ادبیات نمیشود، نتایج مثبت آن حتی به سیاست هم میرسد. باز شدن فضا برای روابط فرهنگی در نهایت به تحقق دیپلماسی فرهنگی هم میانجامد. هرچند که هنوز مسئولان کشورهای یاد شده ادبیات را جدی نمیگیرند.»
ادبیات حلقه وصلی برای پیوند ملتها
مصادیق این گفته کاظمی تنها به جغرافیای زبان و ادبیات فارسی محدود نمیشود، چراکه ادبیات، حتی فارغ از اینکه بحث تشابه زبانی درمیان باشد یا نه قادر است به عاملی برای پیوند ملتها تبدیل شود؛ راهکاری که در نهایت میانبری برای دستیابی سهلتر به دیپلماسی فرهنگی و در مراحل بعدی حتی دیپلماسی عمومی و سیاسی هم خواهد بود. این شاعر با تأکید بر اینکه ادبیات قادر است به حلقه وصلی میان ملتها تبدیل شود، میگوید: «بازگردیم به اتفاقی که بهانه این گفتگو شده، اسدالله حبیب که در آلمان درگذشت. اگر حداقل در سالهایی که زندهیاد حبیب ناچار به مهاجرت از افغانستان شد اوضاع و احوال ایران به عنوان نزدیکترین کشور به سرزمین خودش به گونهای بود که میتوانست اینجا زندگی کند و دست به فعالیتهای ادبی و دانشگاهی بزند، بسیار با اهمیت بود. تلاش برای حل مشکلات اقامتی و معیشتی میتواند کمککننده باشد.»
وی با اشاره به اینکه فضای دانشگاهی در کشورهای مورد بحث، تا چه اندازه به دنبال فراهم کردن شرایطی برای تقویت روابط میان فعالان ادبی بوده ادامه میدهد: «اقداماتی در این زمینه انجام شده، اما مسأله این است که به همراهیهایی فراتر از نظام دانشگاهی نیاز است. اگر مسئولان حداقل برخی موانع را برندارند به آن مطلوبی که باید، دست پیدا نمیکنیم. در این بین رایزنیهای فرهنگی ایران در سایر کشورها، بویژه در افغانستان و تاجیکستان قدرت اثرگذاری زیادی در این زمینه دارند. اینها میتوانند به بهترین رابطها و حتی مروجهای زبان و ادبیات فارسی در سایر نقاط جهان تبدیل شوند.»
ضرورت صرف دقتنظر بیشتر در انتخاب رایزنهای فرهنگی
کاظمی ضمن تأکید بر اینکه در انتخاب رایزنهای فرهنگی کمتر به ضرورتهای اینچنینی توجه میشود، ادامه میدهد: «فعالیت رایزنهای فرهنگی طی سالهای گذشته اغلب از میان خانواده ادبیات و حتی فرهنگ نبوده است. این مسأله فقط ایران را شامل نمیشود و در این چند کشوری که جغرافیای زبان و ادبیات فارسی را تشکیل میدهد نیز شرایط به همین نحو است. شما اگر به چند استثنایی که رایزنهای فرهنگی ایران از بین چهرههای ادبی انتخاب شدهاند نگاه کنید با رهاوردهای خوبی روبهرو خواهید شد؛ همچون وقتی که محمدحسین جعفریان رایزن فرهنگی ایران در افغانستان و علی موسوی گرمارودی هم رایزن فرهنگی در تاجیکستان شد و همچنین موقعی که علیرضا قزوه به عنوان رایزن فرهنگی در هندوستان فعالیت داشت شاهد شکلگیری و انجام اقدامات خوبی در راستای تقویت این روابط میان اهالی ادبیات کشورها بودیم.»
او ادامه میدهد: «اما از طرف افغانستان خیلی به ندرت شاهد انتخاب یک فرد فرهنگی برای رایزنی در ایران یا دیگر کشورهای مورد بحث بودهایم. گذشته از قدرت اثرگذاری رایزنهای فرهنگی، جامعه دانشگاهی هم قادر است به تسهیل در شکلگیری و حتی تداوم این روابط کمک کند. در این رابطه هم برخی دشواریها و تنگناها سبب کند شدن روابط از دریچه دانشگاهی شده است. هر چند نظام دانشگاهی افغانستان در این سالها آسیب زیادی دیده است. جوانان افغانستانی علاقهمند تحصیل در دانشگاههای ایران و در رشتههای مرتبط با زبان و ادبیات فارسی هستند.» این شاعر و پژوهشگر افغانستانی ادامه میدهد: «طی سالهای اخیر و در مقایسه با دوران جوانی خودم، شرایط تحصیل برای اتباع افغانستانی در دانشگاههای ایران خیلی بهتر شده است. این اتفاق ثمرات خوبی هم داشته، از جمله اینکه بسیاری از تحصیلکردههای افغانستانی که از کشورهای مختلف به وطن خود بازگشتهاند اعتراف کردهاند آنهایی که در ایران درس خواندهاند از قابلیت بهتری برای مفید واقع شدن در زادگاهشان بهرهمند شدهاند. نکته دیگری که میتوان به عنوان راهکاری اثرگذار از آن بهره جست، برگزاری فرصتهای پژوهشی در این چند کشور است که برای فعالان ادبی آنها را یکی از راهکارهای گسترش روابط فرهنگی میداند.» گفته پایانی کاظمی مبنی بر این است که به نظر میرسد کشورهایی که در دایره جغرافیای زبان و ادبیات فارسی قرار دارند، از جمله ایران و افغانستان، هنوز آنچنان که باید و شاید به ظرفیتهایی که در این رابطه وجود دارد توجهی ندارند. هرچند همانطور که خواندید او تأکید دارد که در رابطه با اقداماتی نظیر پذیرش دانشجویان افغانستانی و کشورهای همسایه در ایران اتفاقات خوبی رخ داده است.
اسماعیل امینی شاعر و استاد دانشگاه
با وجود همه کاستیهایی که در جغرافیای زبان و ادبیات فارسی، در خصوص تعامل میان اهالی ادبیات وجود دارد شاهد تعاملاتی میان جامعه دانشگاهی هستیم. استادان زبان و ادبیات فارسی در کشورهایی از جمله ایران و افغانستان که بخش مهمی از این جغرافیا محسوب میشوند در همکاری با همتایان خارجی خود هستند. البته این اتفاق هم امری ناگزیر است، بویژه در حیطههای پژوهشی. شاهد تبادلات علمی و ادبی بسیاری هستیم، اتفاقی که طی یک دهه اخیر به لطف امکانات دنیای تکنولوژی سر و شکل جدی و پررنگتری هم پیدا کرده است. با این حال هنوز با شکلگیری حدمطلوب این تعاملات با کاستیها و مشکلاتی روبهرو هستیم. از جمله اینکه مسئولیتهای مرتبط با فعالیتهای ادبی در اغلب مواقع با افرادی است که بیشتر بینش و نگاه سیاسی دارند و به همین دلیل ادبیات برای آنان در اولویت نیست. به واسطه همین مسأله نیز ضرورت توجه به فعالیتهای ترویجی و کمک به افرادی که در این زمینه تلاش میکنند را آن طور که باید و شاید نمیدانند. این در حالی است که ما با سازمانها و ارگانهای مختلفی در زمینه فعالیتهای مرتبط با این بخش فرهنگمان روبهرو هستیم؛ بنیاد سعدی، مرکز گسترش زبان و ادبیات فارسی و حتی در این زمینه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هم مشغول فعالیت است که مسئولیت اعزام رایزنهای فرهنگی به کشورهای مختلف را بر عهده دارد. این در شرایطی است که اگر رایزنهای فرهنگی از بین اهالی فرهنگ و ادب انتخاب بشوند آن وقت است که شاهد کسب موفقیتهای بیشماری در زمینههای یاد شده خواهیم بود، با این حال خیلی به ندرت شاهد انتخاب رایزنهای فرهنگی از بین اهالی ادبیات و هنر بودهایم. این مسألهای است که در حوزه آموزش داخلی زبان و ادبیات فارسی هم حس میشود و آن حساسیتی که باید وجود ندارد.ای کاش متولیان بدانند که توجه به ادبیات و کمک به تقویت و حتی ترویج آن در فراسوی مرزهای کشورمان قادر است به آنان در راستای دستیابی به اهداف اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی شان در عرصه بینالملل هم کمک کند؛ آن هم در شرایطی که بیهیچ اغراقی میتوان گفت که زبان فرهنگ بسیار مؤثرتر از زبان سیاست است، چراکه زبان فرهنگ مرز ندارد. این کاری است که بیش از همه مجامع دانشگاهی و تشکلهای ادبی قادرند به آن جامه عمل بپوشانند، در این بین دولتها و حکومتها هم باید شرایط را تسهیل کرده و از همه مهمتر اینکه مانعتراشی نکنند. اگر قرار است رفتوآمد و تعاملی میان شخصیتهای فرهنگی کشورها شکل بگیرد به آن با دیده شک و بدبینی نگاه نکنند و بدانند که تنها دغدغه اهالی ادبیات کمک به بهتر ساختن جهان است.
انتهای پیام/
منبع:روزنامه ایران