در نشست «اخلاق در دنیای متاورس» با تأکید بر اینکه اتاق‌های فکر ما درگیر مسائل اصلی نیستند و رسانه‌ها دچار دور برگردان‌های فرعی و مطالبات غیراصلی شده‌اند، مطرح شد: نتیجه‌ چنین وضعیتی این است؛ فلسفه و فقه اسلامی با همه غنای خود نسبت به بعضی مسائل - نه اینکه جواب نداشته باشد - غافلگیر می‌شود.

به گزارش «سدید»؛ متاورس یک تکنولوژی جهانی و پلی میان جهان فیزیکی و زندگی دیجیتال است. در واقع متاورس به عنوان یک بستر مجازی چند کاربره در زمان واقعی است که افراد می‌توانند در سراسر جهان از طریق یک شبکه اینترنت به یکدیگر متصل شوند. شکل‌گیری این دنیای جدید می‌تواند مجموعه‌ای از مسائل و موضوعات اخلاقی را نیز به دنبال داشته باشد. اما در کشورمان تجربه نشان داده که متأسفانه حوزویان و دانشگاهیان درباره اخلاق فناوری ورودی تأخیر داشته‌اند و البته فناوری‌های جدید منتظر اقدام اخلاق‌پژوهانه ما نمی‌مانند؛ بنابراین مهم است که بدانیم در برخورد با این فناوری جدید، چگونه رفتار و درباره آن آینده‌پژوهی کنیم.

به منظور بررسی ابعاد زندگی و اخلاق در دنیای متاورس با دو نفر از کارشناسان و پژوهشگران سواد رسانه‌ای به گفت‌وگو نشسته‌ایم. در ادامه بخش نخست گفت‌وگوی ایکنا با حجت‌الاسلام علیرضا محمدلو و سیدعلیرضا آل‌داود را می‌خوانید

جامعه جهانی وارد عرصه متاورس شده و مدتی است که فعالیت خود را آغاز کرده است. می‌خواهیم بدانیم وضعیت ما در این زمینه چگونه است و چقدر زمان می‌برد تا کشور ما وارد این عرصه شود، در این صورت چه آینده‌ای در انتظارمان است؟

حجت‌الاسلام محمدلو: اگر نقطه شروع این باشد که آینده‌پژوهی کنیم و بسنجیم چه زمانی قرار است یک اتفاق و رویداد کلان در جهان ما، کشور ما و در موقعیتی که ما هستیم رخ دهد، باید دورخیز کنیم و عقب‌تر برویم و ببینیم اساساً اتوپیا یا مدینه فاضله‌‎ای که تعریف شده، چیست و چه خواهد شد، آینده بشر به چه سمتی می‌رود. باید سرنخ‌های بحثمان این چنین باشد که درباره آینده صحبت کنیم، زیرا متاورس بحث آینده‌پژوهی است. از زمان افلاطون و ارسطو درباره آینده صحبت شده است و قدمت این بحث چند هزار ساله است و این طور نیست که ما بگوییم برای نخستین بار می‌خواهیم درباره مدینه فاضله صحبت کنیم. مسئله‌ای است که همیشه فلاسفه، استراتژیست‌ها و سیاستمداران درگیر آن بوده‌اند و مردم عادی هم به تبع آن درگیر خواهند بود. در مورد متاورس، واقعیت افزوده مجازی و کاتالیزور‌هایی که نسبت به این فضا وجود دارد و یا قرار است باشد و با یک فضای مجازی ترکیب و با تمام تجربیات تکنولوژیک بشر ضرب شود و یک اتفاق جدید رقم بخورد و یک ماهیت جدید و جهان مدرن‌تر و متفاوتر باشد، نیز همینطور است. 

فیلمی با عنوان «Ready player one» (بازیکن شماره یک آماده) درباره متاورس، شبیه‌سازی شده است که بسیاری از نوجوانان و جوانان هم آن را دیده‌اند. این فیلم به کارگردانی استیون اسپیلبرگ ساخته شده و بازیگر نقش اول آن هم یک نوجوان ۱۸ ساله است که در سال ۲۰۰۷ متولد می‌شود و شخصی به نام هالیدی فضایی را اختراع می‌کند و از همین عینک‌هایی که به عنوان واقعیت مجازی از آن نام می‌بریم، استفاده می‌شود. ابتدای فیلم می‌گوید؛ به سمت احساسات و تجربیات جدید بروید و نشان می‌دهد که یک نوجوان از یک ساختمان پایین می‌آید و فضا به هم ریخته است و روایت می‌کند که بعد از شورش‌ها، ویرانی‌ها، خشکسالی‌ها و کشت و کشتار‌ها به فضای جدیدی رسیدیم که الان بشر می‌خواهد از واقعیت فرار کند. یک روایتی که در فضای رسانه‌ای غربی نسبت به متاورس وجود دارد، این است که متاورس آمده است تا بشر را نجات دهد و این منجی است که می‌خواهد سمت و سوی بشر را تغییر دهد و واقعیت را مهندسی کند و به تعبیری یک جهان جدید، فراجهان یا ابرجهان خلق کند.

جهان هولوگرافیک و جهان‌های موازی نیز در همین فیلم وجود دارد. در واقع در جهان‌های موازی زندگی می‌کنیم و امکان‌های جدیدی نیز وجود دارد. اگر مقداری فاز فلسفی بحث را هم ببینیم یا به این بپردازیم که متاورس، اساساً تکنولوژی یا فلسفه است یا فرهنگ؟ و یا همه این‌ها را در طول هم دارد. نقطه شروعی که ما باید در رابطه با متاورس داشته باشیم و درباره آن بحث کنیم، قبل از آینده‌پژوهی و اخلاق، پدیدارشناسی آن است. در واقع به چیستی ماجرا بپردازیم و سپس به این که چه باید کرد. اول ماهیت مسئله مشخص شود و سپس لبه‌هایی که قرار است اعم از فقه، اخلاق، فلسفه، تکنولوژی، فناوری و ... به این سمت بروند. 

آنچه فلاسفه ما به تبع فیلسوفان غربی مثل چالمرز فیلسوف ذهن مطرح کردند، متاورس جهانی است که امکان جدیدی را ایجاد می‌کند و فضایی بین واقعیت و دنیای مجازی و لایه‌ای از امکان‌های وجود است. ما در فلسفه اسلامی سه عالم داریم؛ عالم ماده، عالم مثال و عالم عقل. عالم ماده، عالمی است که فضا اشغال می‌کند، قابل لمس است و چگالی دارد. عالم عقل فضایی انتزاعی و کلی است و عالم مثال هم می‌تواند متاورس را تشبیه و تبیین کند. بنابراین ما در فلسفه اسلامی این ظرفیت را داریم که به این مسئله طعنه بزند و به بحث‌هایی که امثال چالمرز مطرح می‌کنند نزدیک شود؛ که به عنوان فیلسوف ذهن، متاورس را عالم واقعی پنداشته است، برخلاف دیدگاه‌هایی که متاورس را امتداد توهم و تخیل می‌شناسند. یعنی متاورس جهانی است که خیال ما را امتداد می‌دهد و یا توهم ما را چاق می‌کند. چالمرز می‌گوید این یک امکان جدید، وجود و جوهر جدید است. حال باید بحث کنیم که در ادبیات فلسفی خود چه داریم که بتوانیم بحث متاورس را تئوریزه کنیم. 

عالم مثال می‌گوید که مانند عالم ماده نیست، اما اوصاف ماده را دارد. یعنی حسی را تجربه می‌کنیم که مانند متاورس است. وقتی یک آینده‌پژوه درباره آینده صحبت می‌کند، مبنای کار را روی دوره کشاورزی، صنعتی و اطلاعات می‌گذارد. حال نسبت عصر اطلاعات با عصر متاورسی چیست؟ فیلسوفان ما اینطور تعبیر می‌کنند که متاورس اطلاعاتی است که قرار است آن را تجربه کنیم. یعنی یک جهان فرااطلاعاتی است. در این حوزه سه سطح اطلاعات، دیتا و معرفت داریم. آنچه در فضای سایبر رخ داده و در فضای متاورس تشدید خواهد شد، این است که ما معرفت را ذبح می‌کنیم. یعنی به تدریج لاغرتر و محدودتر می‌شود و آنچه به آن اضافه می‌شود، اطلاعات است. اطلاعات همان دیتا‌های معنادار است. دیتا هم همان کد‌ها یا صفر و یک‌ها هستند. وقتی در فضای متاورس از کدگذاری صحبت می‌کنیم، یعنی از دیتا‌های معنادار صحبت می‌کنیم. این اطلاعات را بشر می‌خواهد این طور تبیین کند که قرار است ما جهانی را تجربه کنیم که مملو از اطلاعات است، ولی این اطلاعات دوبعدی نیست. مثال فضای سایبرنیتیک را با چشم و گوش تجربه می‌کنیم، ولی قرار نیست از پشت مانیتور دنیا را ببینیم. قرار است ابعاد دیگری از احساساتمان را درگیر کنیم و دنیای جدیدی مقابل خودمان خواهیم دید. 

اصطلاحی به نام ابعاد غوطه‌ور وجود دارد که در وب سه به بعد، درگیر این جهان می‌شویم و این فضا، الزامات و مختصات متفاوتی دارد. همچنین آینده، اخلاق و قواعد متفاوتی را تجربه خواهیم کرد و برای اینکه عقب نمانیم، باید فلسفه و چیستی آن را بسنجیم و به تناسب رشته‌ها و تخصص‌ها در مورد آن بحث کنیم تا بتوانیم زندگی درست‌تر و دینی‌تری را در فضا‌های جدیدتر رقم بزنیم.

رسانه منفعل سبب غافلگیری «فقه و فلسفه» از فناوری‌های جدید می‌شود

بنابراین فلسفه اسلامی حرف‌های زیادی برای گفتن درباره متاورس دارد که باید آنها را استخراج و به زبان روز بیان کرد تا جوانانی که به شدت در پی هویت خود هستند با این موضوع آشنا شوند؟

حجت‌الاسلام محمدلو: بله، بین دانش و فناوری باید بده بستان‌ها و رفت و برگشت‌هایی وجود داشته باشد. در حال حاضر دانشگاه‌های ما فضای آکادمیک خود را سیر می‌کنند و فناوری هم مسیر خود را می‌رود و در این میان فرهنگ است که ذبح می‌شود. یعنی اساساً آنچه آرتور میلر، نمایشنامه‌نویس درباره تراژدی فرهنگ گفته است، در این فضا دیده می‌شود. تراژدی فرهنگ یعنی آکادمی‌ها بی‌خاصیت می‌شوند، چون مسائل اصلی روی میزشان قرار نمی‌گیرد. در حال حاضر باید مسائل امروز و فردای ما روی میز باشد، نه مسائلی که تاریخ مصرفشان گذشته است یا جزء مسائل بومی ما نیست. برای همین است که سیاستگذاری‌ها در سطح کلان هم دچار اعوجاج می‌شود و یا بعضاً در فضای تو خالی سیر می‌شوند که ما عملاً دچار غافلگیری می‌شویم. دلیل این غافلگیری این است که اتاق‌های فکر ما درگیر مسائل اصلی نیستند. چه کسی باید این‌ها را درگیر مسائل اصلی کند؟ مطالبات رسانه‌ای، چرا نمی‌کند؟ چون خود رسانه‌ها دچار دور برگردان‌های فرعی و مطالبات غیراصلی شده‌اند و نتیجه‌اش همین می‌شود که فلسفه و فقه ما با همه غنای خود نسبت به بعضی مسائل، نه اینکه جواب نداشته باشد، غافلگیر می‌شود، در حالی که ما باید فقه و فلسفه را در چرخه مسائل اصلی قرار دهیم تا بتوانیم با این غافلگیری‌های سیاستگذارانه یا در سطح مردم‌شناختی مواجهه صحیحی داشته باشیم تا این اتفاق نیفتد. 

آیا هر یک از ما مانند امروز که ناگزیریم در چند شبکه اجتماعی حضور داشته باشیم، درباره متاورس هم مجبور به این الزام خواهیم بود؟

آل‌داود: این بحث چند نکته مهم دارد، یکی از این مباحث زاویه دید ما نسبت به فناوری‌هایی است که در حال حاضر در سطح دنیا وجود دارد و ما هم می‌خواهیم از آن‌ها استفاده کنیم. مسئله مهم این است که آیا ما باید در بحث گلوبالیزم یا نظم نوین جهانی حذف شویم یا خیر؟ زیرا آمریکایی‌ها ذیل این مباحث، حکمرانی را دارند و درباره آن مطالعه و برنامه‌ریزی راهبردی می‌کنند. یکی از این بحث‌ها نتورک گاورننس یا حکمرانی شبکه‌ای است که با وب سه، وب مفهومی، سوشیال مدیا‌ها، شبکه‌های اجتماعی و ... تلاش کرده‌اند تا حدی آن را محقق کنند. اما دیدند این مسائل هنوز با آنچه برنامه‌ریزی کرده‌اند، فاصله دارد. از این رو متاورس را ایجاد کردند که ترکیبی از زندگی حقیقی با جهان مجازی است. بنابراین روی ایلان ماسک سرمایه‌گذاری ویژه کردند. ایلان ماسک، پروژه فناوری‌های عصب‌شناختی را دنبال می‌کند که در آن بحث اتصال انسان به ماشین مطرح است، طوری که ماشین به طور کامل با انسان ترکیب می‌شود و به عبارتی تبدیل به چیپ‌ست می‌شود. یعنی ممکن است چیپ‌های وریدی و کاشتنی یا تزریقی باشد و انسان را کنترل کند. در اینجا مبحث هویت‌های دیجیتالی نیز مطرح می‌شود که بسیار مهم است، زیرا انسان هر لحظه قابل کنترل می‌شود. 

آیا این فناوری از نگاه شما فقط برای ایران آسیب‌زاست؟

آل‌داود: اصل این فناوری برای ما آسیب‌زاست. برای دنیا هم همین است. اگر این طور نبود، چرا اروپایی‌ها GDPR را به عنوان رگولاتوری فضای سایبر پیاده‌سازی کردند. چرا آنها اینترنت اروپایی را در سال ۲۰۱۱ راه‌اندازی کردند. این فناوری ذات آمریکایی دارد و آمریکایی‌ها به ذات تروریست هستند و دقیقاً در فضای سایبر هم همین ذات تروریستی را دارند. بنابراین شما با یک داعشی آمریکایی سر میز مذاکره می‌نشینید؟ خیر. در فضای متاورس و سایبر هم همین کار را می‌کند. اتاق‌های پژواکی را می‌سازند که شما را حذف می‌کند و یا شما درگیر پلتفرمی به نام اینستاگرام می‌شوید که در بازی‌ها قبلاً حاج قاسم را ترور کردند، این ترور در ذهن شما رخ داده است. یعنی یقین شما نسبت به اینکه حاج قاسم قهرمان ملی است، در لایه ذهن شما تبدیل به شک شده است. در بحث لایه قلب نیز، حب به قهرمان ملی تبدیل به بغض می‌شود و این تعریف بسیار ساده جنگ‌شناختی است. اصلاً متاورس برای کنترل انسان‌هاست و نکته جالب این است که آمریکایی‌ها در این زمینه قانون‌گذاری کرده‌اند.

متاورس قابلیت قانون‌گذاری دارد؟

آل‌داود: بله، کدام پلتفرم آمریکایی می‌تواند ضد منافع آمریکا عمل کند؟ ترامپ زمانی که در سال ۲۰۲۰ گفت در انتخابات تقلب شده است، از تمام پلتفرم‌ها حذفش کردند و سپس با اپ‌تراست آمد و بلافاصله گوگل پلی نیز این اپلیکیشن را حذف کرد و حق نصب شدن روی گوشی‌ها را نداد. وقتی این قدر دیکتاتورمآبانه رفتار می‌شود، ساده‌انگارانه است که اجازه دهد، جمهوری اسلامی ایران، کشوری به نام فلسطین را در متاورس بسازد که جلوی رژیم صهیونیستی باشد و این یک مسئله مهم است.  

البته باید زاویه دید ما نسبت به این مسائل صحیح باشد؛ ما تا زاویه دیدمان منطبق بر هویت، فرهنگ و حکمرانی الهی که در یک نزاع تمدنی که اکنون به لبه خود رسیده و تبدیل به جنگ ترکیبی شده است، نباشد، هر چه بیاید فقط آسیب‌هایش نصیب ما می‌شود. ما می‌توانیم سه نوع دید داشته باشیم، یک دید نگاه فناوری‌هراسانه است که فقط آن را آسیب‌زا دانسته و راهکار برخورد با آن، فیلتر کردن است. نگاه دیگر فناوری‌شیفته است که همه‌اش فرصت است و تجویزش رهاسازی است، مانند فضای ول در کشورمان که در هیچ جای دنیا به این صورت دیده نمی‌شود. دید سوم قابلیت‌محور است که آیا ما می‌توانیم در جمهوری اسلامی و جهان مقاومت، متاورس خودمان را داشته باشیم؟ بله. آیا ما می‌توانیم از آن سو آدم‌های اروپایی هم بیاوریم؟ خیر. چون یکی از مسائل مهم در اتحادیه اروپا این است که اسلام به عنوان فرهنگ مغایر با فرهنگ اروپایی است. شما می‌توانید پلتفرمی بسازید که اسلام را گسترش دهد. اگر نتوانند جلوی شما را بگیرند قرائت‌های انحرافی از اسلام می‌سازد و نهایتاً می‌شود داعش.

یعنی ما با داعشی که در متاورس است، مواجه خواهیم شد؟

آل‌داود: اصلاً آنها خودشان داعش هستند و نیازی نیست داعش بسازند. بحث متاورس در کف ماجرایی که ما به آن نگاه می‌کنیم یک بحث فضایی است که برای کنترل انسان‌ها آمده است. برای اینکه قلب‌ها و ذهن‌ها را تسخیر کند. برای دنیایی که می‌گوید کالا‌ها در این دنیا یکسان هستند. از شرق تا غرب عالم و شمال تا جنوب عالم یک کالای یکسان مصرف می‌کنند و اطلاعات یکسان به آنها می‌رسد که حکمرانی داده در آن مطرح است.  

رسانه منفعل سبب غافلگیری «فقه و فلسفه» از فناوری‌های جدید می‌شود

 یعنی ما باید متاورس خودمان را هر چه سریعتر ایجاد کنیم؟

آ‌ل‌داود: اجازه دهید مثال دیگری بزنم. جنگ ترکیبی سال ۱۴۰۱ ما را در بسیاری موارد بیدار کرد. پنج عامل اصلی گرایش به متاورس  وجود دارد، یکی از آن‌ها بازی و سرگرمی است که بین ۱۵ تا ۳۵ ساله‌ها رایج است و به آنها نیت گفته می‌شود. چرا به آن‌ها نیت گفته می‌شود؟ چون آن‌ها فاقد مهارت، شغل و با تحصیلات عمدتاً پایین هستند و فقط بازی و سرگرمی و هیجانات جدید می‌خواهند؛ بنابراین متاورس فضای خوبی برای آنهاست. دوم انسان‌های دیجیتالی هستند. جذابیت را بالا می‌برد، عامل سوم محیط‌های مجازی و چهارم تجربیات مشترک کاربر و عامل پنجم دارایی‌های توکنیزه شده است. در متاورس پول جابه‌جا نمی‌شود، ntf و توکن‌ها را داریم. کالایی را تولید می‌کنیم و آن درآمد را تهاتر می‌کنیم.

در این راستا کاستی‌های زیادی را داریم، ما اصلاً فقه کریپتو کارنسی‌ها را نداریم و نمی‌دانیم که نگهداری بیت کوین و معامله آن چگونه است و چون فقه ما پویاست، چقدر در این زمینه ورود کرده است. قضیه nftها چگونه است. حلال و حرام آن چگونه است؟ فقه باید در این زمینه ورود کند. زیرا وقتی حوزه شناختی را مطرح می‌کنیم، باید مسائل این داد و ستد مشخص شود؟ صاحب این داد و ستدها می‌داند این پول‌ها از کجا می‌آید و به کجا می‌رود، آیا صاحب این پول می‌تواند آن را شبهه‌دار کند؟ بله، خیلی راحت می‌تواند این کار را انجام دهد. اینها بحث اقتصادی است.

در بحث هویت نیز از طریق اینستاگرام، واتساپ، تلگرام و ... هویت دانش‌آموزان و نیت‌ها و مدیریت ادراک و برداشت آن‌ها جوری دستکاری شده و اختلال شناختی در آن‌ها به وجود آمده است که در دنیای متاورس غرق شده است. اعتیاد اینترنتی ندارد، اما روزی حدود ۱۹ ساعت در فضای گیم است. یکی از پژوهشکده‌ها، کسانی را که در جنگ ترکیبی فریب خورده بودند، انگاره‌شناسی کرده بود و آنها گفته بودند که ما در ادامه گیم به کف خیابان‌ها آمدیم. پلیس و بسیجی را زدیم و آدم کشتیم. بانک آتش زدیم و این ادامه گیم ماست. 

ما در سال‌های گذشته هم بسیاری از فناوری‌ها را انکار کردیم، آیا به نظرتان برای ورود به این فضا هم مانع ایجاد خواهد شد؟

آل‌داود: متاورس با ویدئو، ماهواره، اینستاگرام و سایر پلتفرم‌ها تفاوت بسیاری دارد. شما در آنجا زیست مجازی دارید و کس دیگری هویت شما را می‌سازد. 

 ما در مقابل اینستاگرام نمونه‌های ایرانی را معرفی کردیم که استقبال چندانی از آنها نشده است.

آ‌ل‌داود: مخالفم این طور نیست. تلگرام زمانی در اوج فقر و سواد رسانه‌ای مردم در حوزه شبکه‌های اجتماعی آمد؛ سال ۹۷ وقتی بسته شد، با وجود ضد تبلیغ‌هایی که می‌شد، بازدید از دو شبکه اجتماعی ایرانی به ۳۵ میلیون مخاطب رسید. بنابراین مسئله بر سر استقبال نیست، مسئله این است که نیت‌ها می‌خواهند برقراری ارتباط داشته باشند. در سال ۱۴۰۱ که پلتفرم‌های دیگری بسته شد، آنها به پلتفرم‌های ایرانی رفتند و از آن استفاده می‌کنند که هم سرعت بیشتر و هم امنیت بالاتری دارد و پلیس فتا نیز گزارش داده که حدود ۸۰ درصد کلاهبرداری اینترنتی کاهش یافته است. در حالی که پیشتر فضایی بود که بزه را ترویج می‌کرد و بزهکار و کلاهبردار مطمئن بود که اگر کلاه سر شما بگذارد، تصاویر خصوصی شما را منتشر کند و به شما آسیب بزند، کسی نمی‌تواند پیدایش کند. در واقع محیط زیستی می‌شود که از قابلیت گمنامی فضای سایبر استفاده می‌کنند و به شما آسیب می‌زنند و فرار می‌کنند. بنابراین این مسئله در متاورس ضریب می‌خورد و آسیب‌هایش بیشتر است.

بسیاری می‌گویند نخبگان ما چرا مهاجرت می‌کنند؛ در حالی که همین نخبه‌ها پیامرسان‌های ایرانی را می‌سازند. تعدادی نخبه هم در آمریکا هستند که پیامرسان واتساپ را نوشته‌اند؛ بنابراین ما با استفاده از پلتفرم‌های خارجی برای جوانان آمریکایی اشتغالزایی می‌کنیم و اینجا غر می‌زنیم که چرا جوان ما متاورس نمی‌نویسد. در واقع ما به آن‌ها بی‌مهری می‌کنیم. نکته دیگر هم مربوط به فقر سواد رسانه‌ای است. اگر با همین میزان فقر سواد رسانه‌ای که در کشورمان داریم، در سطح مدیران، مسئولان و مردم بخواهیم وارد متاورس شویم، طی ۱۰ سال آینده چیزی از هویت ایرانی اسلامی نمی‌ماند.

منبع: ایکنا

ارسال نظر
captcha