ساختن آینده بدون فهم گذشته امکان دارد؛
مصطفی جوان گفت: اگرچه ضعف‌های جدی در مبانی روش‌شناسی ثبت تاریخ انقلاب وجود دارد؛ اما مهم‌ترین آسیبی که در این حوزه وجود دارد به شیوه‌های بازنمایی محتوای تاریخی بازمی‌گردد. اگر هم محتوایی در مراکز متعدد ثبت تاریخی جمع‌آوری شده است، باز هم در شیوه‌های روایت از تاریخ دچار ضعف‌های جدی هستیم.

به گزارش «سدید»؛ درباره تاریخ تعاریف متعدد و متنوعی شده است یکی از این تعاریف که شاید ساده‌ترین‌هایش باشد این است که تاریخ، علم شناخت و تفسیر گذشته انسان‌ها در پرتو حال است که براساس روش‌ها، گزینش‌ها و تفسیرهای مورخان به دست می‌آید. در گزارش پیش‌رو با توجه به روز 25 دی ماه و روز ملی تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی، به سراغ تاریخ و روایت انقلاب اسلامی رفتیم. در برخورد اول و عمومی به گزاره تاریخ انقلاب اسلامی و با توجه به حجم گفتارهایی که پیرامون وقایع انقلاب طرح شده است، این تصور وجود دارد که نقطه مغفول و ناگفته‌ای از این دوره مهم تاریخی نداریم. اما واقعیت امر این است که حتی مهم‌ترین وقایع این دوره‌های تاریخی در پیشگاه دیدگان عمومی ناشناخته مانده است. انقلاب اسلامی ایران از مهم‌ترین اجزای تاریخ معاصر ایران و جهان است اما روایت‌های محدودی از آن دوران عرضه می‌شود. عمده جریان رسانه‌ای امروز در حال تولید محتوا درخصوص رویدادهای انقلاب اسلامی هستند و محلی برای منازعه و جنگ روایت شده است. تاسف‌بار اینکه عمده روایت‌های جعلی که در اختیار جوان‌ها قرار گرفته، از دل شبکه‌های اجتماعی بیرون می‌آیند و از طریق صفحات اینستاگرامی یک چهره مشهور فوتبالی یا حتی سینمایی ضریب رسانه‌ای می‌خورد. 

دلایل متعددی درخصوص ضعف‌ در روایت تاریخ انقلاب وجود دارد که بخش عمده آن به شیوه‌ها و روش سنتی بازخوانی وقایع تاریخی در ایران باز می‌گردد. تا قبل از پیروزی انقلاب جریان‌های عمده تاریخ‌نگاری در ایران محدود به سنت‌های تاریخ‌نگاری غرب بوده است. ناسیونالیسم، لیبرال‌دموکراسی و سوسیال‌دموکراسی سه گرایش عمده و اصلی مسلط بر نگاه و تفکر مورخان متأثر از مکاتب تاریخ‌نگاری غربی است. در تاریخ‌نگاری ناسیونالیسم به خون، نژاد و سرزمین اهمیت داده می‌شود. سوسیالیسم نیز انسان را موجودی اقتصادی فرض کرده و مورخان متأثر از این تفکر، هدف تبیین و تحلیل تاریخ براساس نظام، ساختار و ‌انگیزش‌های اقتصادی را دنبال کرده‌اند. در تفکر لیبرال دموکراسی نیز تاکید اصلی بر مفاهیمی چون آزادی و حاکمیت ملی است. وجه مشترک جهت‌گیری‌های سه گرایش ناسیونالیستی، لیبرالیستی و سوسیالیستی گاه نادیده گرفتن و گاه کمرنگ کردن نقش مثبت مذهب و نیروهای مذهبی درپاره‌ای از تحولات تاریخ و جامعه ایران و مبالغه در نقش منفی نیروها و جریان‌های مذهبی در پاره‌ای دیگر از تحولات تاریخ و جامعه ایرانی است. 

مصطفی جوان مدرس دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در مورد این موضوع و تاریخ‌نگاری و جریان‌هایی که انقلاب اسلامی را روایت می‌کنند، می‌گوید: «این شیوه از تاریخ‌نگاری‌ها پس از انقلاب اسلامی در ایران نیز همچنان و به‌رغم محدودیت‌هایی که فراسوی این گروه از مورخان قرار دارد به حیات خود ادامه داده است. اما شکل‌گیری تفکر و تلاش‌های تاریخ‌نگاری گروهی از مورخان انقلابی به پیدایش گونه‌ای از تاریخ‌نگاری که از آن به تاریخ‌نگاری انقلاب یاد می‌شود انجامیده است که در جست‌وجوی بازخوانی تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تاریخ ایران و اسلام و به‌ویژه تاریخ معاصر ایران است. تعلق خاطر این گروه از نویسندگان و مورخان به اسلام و انقلاب اسلامی ایران و تلاش آنان، با خلق آثاری در حوزه تاریخ‌نگاری همراه بوده است که مهم‌ترین دستاورد آن کشف بخشی از واقعیت‌های تاریخی است که درنتیجه پاره‌ای مطلق‌اندیشی‌ها و جزم‌اندیشی‌های ناشی از جهت‌گیری‌های تاریخ‌نگاری‌های ناسیونالیستی، لیبرالیستی و سوسیالیستی سانسور، مغفول و تحریف شده‌اند. از این‌رو بدون تردید حاصل این بازخوانی و کشفیات که می‌تواند به تصحیح و تکمیل بخشی از زوایای تاریخ ایران کمک کند، ارزشمند و انکار‌ناپذیر است. هرچند نقاط ضعفی در این گونه آثار نیز مشاهده می‌شود. یکی از مشکلات و ضعف‌های اساسی تاریخ‌نگاری انقلاب بی‌توجهی یا کم‌توجهی به دانش و مبانی روش‌شناختی در میان بسیاری از محققان است. بازخوانی و بازسازی وقایع تاریخی و قرار گرفتن مباحث تاریخی در چهارچوب روش‌شناختی برای فهم هرچه صحیح‌تر آن مباحث یک ضرورت اساسی است.»

اگرچه ضعف‌های جدی در مبانی روش‌شناسی ثبت تاریخ انقلاب وجود دارد؛ اما مهم‌ترین آسیبی که در این حوزه وجود دارد به شیوه‌های بازنمایی محتوای تاریخی بازمی‌گردد. اگر هم محتوایی در مراکز متعدد ثبت تاریخی جمع‌آوری شده است، باز هم در شیوه‌های روایت از تاریخ دچار ضعف‌های جدی هستیم. ضعف در روایت، هم در خوانش مقاطع مختلف تاریخی وجود دارد و هم اینکه شیوه‌های نوینی برای بازنمایی تاریخی به کار گرفته نمی‌شود. ضمن اینکه عمده بازخوانی‌ها در فضای رسانه هم به‌صورت کلیشه‌ای در چند مقطع تاریخی فریز شده است. در چنین وضعیتی تاریخ‌نگاری انقلاب و همچنین روایت از مقاطع مختلف این دوره تاریخی خودش نیازمند یک دگرگونی اساسی است. 

مراکز تولید محتوا در حوزه انقلاب اسلامی 

تولید محتوا در حوزه تاریخ انقلاب در مراکز متعددی اتفاق می‌افتد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی معاصر، پژوهشکده تاریخ معاصر، موسسه انقلاب اسلامی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس، اسناد ریاست‌جمهوری و... ازجمله این مراکز هستند.  مراکزی که به‌صورت میانگین از 10 تا 20 سال در حال فعالیت در حوزه تاریح‌نگاری هستند. از بین اینها، مرکز اسناد انقلاب اسلامی را می‌توان مهم‌ترین مرکز در ثبت تاریخ انقلاب اسلامی عنوان کرد. اگر بخواهیم محتوایی نگاه کنیم از شروع نهضت انقلاب اسلامی تا بعد از پیروزی انقلاب، ریشه‌یابی شکل‌گیری نهضت و همچنین اندیشه و مبانی نظری انقلاب در این مرکز کار شده است و محتوای تولید‌شده آن بیش از 1500 نسخه بوده است.  بعد از مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیشترین تولید محتوا را حوزه هنری داشته است که حجم بیشتر تولیدات حوزه، خاطرات است. خاطرات کسانی که در زمان انقلاب حضور و فعالیت داشتند.  بیش از 10 هزار عنوان کتاب در زمینه تاریخ انقلاب اسلامی منتشر شده است، که به صورت تقریبی، خاطرات بیشترین حجم و بعد از آن کتاب اسنادی بیشترین تولید محتوا بوده است و در حوزه کودک و نوجوان کمترین تولیدات را داشتیم. 

تاریخ‌نگاری انقلاب، انقلاب نیاز دارد

منبع: روزنامه فرهیختگان

ارسال نظر
captcha