گزارشی پیرامون تاریخ انقلاب اسلامی ایران؛
دنیای رسانه امروز براساس سیاست‌هایی که امپراطوری رسانه‌های جهانی دارند انسان‌ها را به سمت موضوعاتی سوق می‌دهد که لزوما دغدغه واقعی آن جامعه نیست به‌طور مثال روی فوتبال کار کرده است. آنقدر خبر درباره فوتبال تولید می‌شود و آنقدر برنامه و بازی تولید می‌شود که اساسا یکی از لذت‌ها و دغدغه‌ها و حب و بغض‌های نسل جوان امروز جامعه جهانی، برد و باخت‌ها و شخصیت‌هایی است که در این فرآیند معرفی می‌شوند. یا مثلا در حوزه سینما هزینه‌هایی که در حوزه تولید فیلم صورت می‌گیرد چندین برابر بیش از هزینه‌هایی است که در جهت تولید علم و دانش صورت می‌گیرد. 

به گزارش «سدید»؛ وقتی می‌خواهیم گذشته را برای آنهایی که در حال، زندگی می‌کنند روایت کنیم، نیازمند روشی هستیم که داده‌های به‌جا‌مانده از گذشته را بررسی و یک روایت جامع و صحیح ارائه شود تا قابل پذیرش و فهم برای عامه مردم باشد این کار تخصص لازم دارد که در خدمت محققان و مورخان تاریخ است و در حیطه علم تاریخ قرار می‌گیرد. 

 تاریخ کاربردهای زیادی در جامعه دارد. در‌واقع منابع اصلی مطالعات همه حوزه‌های علوم انسانی را تاریخ فراهم می‌کند. براساس مطالعه، اتفاقاتی که در گذشته افتاده جامعه‌شناس، روانشناس و اقتصاددان و... به یک قانونمندی و نظریه و شناخت نسبت به جامعه می‌رسند و براساس این شناختی که پیدا می‌کنند، برنامه‌ریزی می‌کنند که درواقع کارکرد علمی تاریخ است. 

از آن طرف تاریخ یک کارکرد فرهنگی دارد نقش هویت‌سازی دارد و فرهنگ جامعه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. اصولا وقتی انسان را بخواهیم بشناسیم عملکرد یک انسان، فعالیت‌ها و آثاری که به‌جا گذاشته هویت آن انسان می‌شود. اگر این گذشته عملکردی را از آن انسان بگیرید، چیز دیگری برای او باقی نمی‌ماند و هویتی ندارد. دقیقا جامعه هم همین حالت را دارد. رفتار و کردار یک جامعه در گذشته هویت آن جامعه است. قطعا جوامع مختلف ازجمله جامعه ما در مسیر تکامل خود آزمون و خطاهای زیادی انجام می‌دهند و هزینه‌های زیادی بابت این آزمون‌ها پرداخته، در جایی موفق و در جایی ناموفق بوده، این تجربیات در کنار هم جمع می‌شود و تبدیل به دانش اجتماعی و تجربه عمومی می‌شود که همه این‌ها هویت و فرهنگ جامعه است. رفتار جامعه نسبت به اتفاقات روز و آینده بر مبنای هویتی است که در گذشته و در تاریخ فکری جامعه شکل گرفته است. اگر می‌خواهیم جامعه هویت خود را داشته باشد و با همین نگاه هویتی حرکت کند و به انحراف نرود باید با گذشته در ارتباط باشد. شاید در گذشته به دلیل نبود امکانات رسانه‌ای فراوان مثل امروز، از طریق سینه‌به‌سینه، چهره‌به‌چهره، این فرهنگ انتقال پیدا می‌کرد. فرزند از پدر می‌آموخت، پدر از پدر خود می‌آموخت و ارتباط مستمر وجود داشت و خودبه‌خود این فرهنگ از طریق خانواده، جامعه کوچک انتقال پیدا می‌کرد. امروز که دنیای عجیبی است و رسانه‌ها نزدیک‌تر از کانون‌های خانواده و کانون‌های آموزشی و... اگر افراد را تحت‌تاثیر قرار دهند، می‌توانند هویت جدیدی را برای آن تعریف کنند. در این مقطع مقوله تاریخ‌نگاری برای اینکه بتواند ارتباط ارگانیک فکری بین نسل امروز و نسل گذشته برقرار کند، اهمیت ویژه‌ای می‌یابد و می‌تواند اهداف، تلاش‌ها و سیاست‌هایی که نسل‌های گذشته طی کردند را به نسل امروز و فردا منتقل کند. 

دنیای رسانه امروز براساس سیاست‌هایی که امپراطوری رسانه‌های جهانی دارند انسان‌ها را به سمت موضوعاتی سوق می‌دهد که لزوما دغدغه واقعی آن جامعه نیست به‌طور مثال روی فوتبال کار کرده است. آنقدر خبر درباره فوتبال تولید می‌شود و آنقدر برنامه و بازی تولید می‌شود که اساسا یکی از لذت‌ها و دغدغه‌ها و حب و بغض‌های نسل جوان امروز جامعه جهانی، برد و باخت‌ها و شخصیت‌هایی است که در این فرآیند معرفی می‌شوند. یا مثلا در حوزه سینما هزینه‌هایی که در حوزه تولید فیلم صورت می‌گیرد چندین برابر بیش از هزینه‌هایی است که در جهت تولید علم و دانش صورت می‌گیرد. 

 چرا جوامع را به این سمت می‌برند؟ آیا به فراخور تقاضاهای مردم و لذت‌های مردم خود‌به‌خود جامعه به این سمت رفته است یا سیاست امپراطوری‌های رسانه‌ای است که مردم را به سمت این علاقه‌ها و حب و بغض‌هایی هدایت می‌کنند تا واقعیت‌های جهان را درک نکنند وقدرت‌ها بتوانند از طریق این ابزارها سیاست‌های خود را اعمال کنند. 

از طرف دیگر بحث شبکه‌های اجتماعی است که تقریبا طی 15 سال گذشته، توانستند خود را در جامعه جا بدهند و ارتباط برقرار کنند و شبکه‌های اجتماعی در انواع خودش توانسته به بخش مهمی از زندگی مردم تبدیل شود. مردم برای خرید، انتقال مدارک، ارتباط با همدیگر از این شبکه‌ها استفاده می‌کنند و به‌طور طبیعی تحت‌تاثیر این فضا قرار می‌گیرند. قطعا آنهایی که حاکم این فضای مجازی هستند، برایش برنامه دارند، اطلاعات و داده و روایت تولید کرده و می‌توانند ارائه دهند و نقش بازی کنند و تاثیرگذار باشند. 

 اینها یعنی ورزش، سینما و فضای مجازی ابزار‌هایی هستند که می‌توانند از طریق آنها هویت‌سازی کنند. دنیای سرمایه داری این ابزارها را ساخته و برای آن برنامه دارد. آیا ما می‌توانیم آنها را نادیده بگیریم؟ آیا راهی برای فرار از این زمین بازی وجود دارد؟ من که به فکرم نمی‌رسد. اگر مجبور به بازی در این زمین هستیم پس باید برای آن برنامه داشته باشیم. ببینید ما هم تجربه استفاده از این ابزار‌ها را داشته‌ایم؛ به‌طور مثال سریال مختار یا فیلم محمد‌رسول‌الله‌(ص) که به نمایش درآمد و در کل جهان پخش شد. تاثیری که فیلم‌ها داشت بیشتر از ده‌ها کتابی است که نوشته شده است. 

وقتی برمی‌گردیم به تاریخ‌نگاری انقلاب می‌بینیم زحمات زیادی برای ثبت و ضبط اطلاعات تاریخ انقلاب صورت گرفته است. هزاران ساعت گفت‌وگوهای شفاهی صورت گرفته و آرشیو شده است، میلیون‌ها برگه و سند بایگانی و ساماندهی شده هنوز انجام می‌شود اما انقلاب اسلامی ایران یک پدیده یک ساله و دوساله نبود که بتوان درباره آن به‌راحتی تحقیق کرد. به نظرم اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را بشناسیم به بررسی جریان صدسال گذشته نیاز است و حتی باید به دوران مشروطه برویم و از آن دوران شروع کنیم. جریان انقلاب یک جریان به هم پیوسته است که نشان می‌دهد مردم ایران در مبارزه با استبداد که متکی به استعمار بود تلاش‌های زیادی انجام داده تا به پیروزی برسد. وقتی انقلاب هم به پیروزی می‌رسد قصه تمام نمی‌شود، یعنی دنیای استعمارگر امروز تحمل انقلاب اسلامی ایران را ندارد چون منافع آن را در منطقه به خطر می‌اندازد. 

ثبت تاریخی انقلاب اسلامی ایران، تلاش مضاعف و چندین برابری را می‌طلبد، اما متاسفانه به فرهنگ و از جمله تاریخ توجه مناسبی نمی‌شود. همین الان اعلام خطر بکنم که به دلیل فشارهای اقتصادی خیلی از محققین حوزه تاریخ ما از این حوزه بیرون رفتند و به جهت نیاز، شغل‌های دیگری انتخاب می‌کنند که بعضا بی‌ارتباط با حوزه تاریخ‌نگاری است. نویسنده نمی‌تواند فقط شغل نویسندگی داشته باشد چون هزینه‌ای که پرداخت می‌شود کفاف نمی‌دهد. تصور کنید چنین اتفاقاتی می‌افتد و در‌عین‌حال نیاز داریم وسیع‌تر از گذشته کار کنیم. این دو با هم همخوانی ندارد. اگر حمایت جدی نشود و در این زمینه سیاستگذاری مناسب نکنیم، حمایت‌های مالی مناسب نباشد قطعا در آینده شاهد بحرا‌ن‌های بیشتری هستیم که نمی‌توان با اسلحه و زور آنها را کنترل کرد. قطعا باید افکار و اندیشه‌های مردم را همراه کنید. زمانی این اتفاق می‌افتد که بتوانید برای مردم روایت صحیح و درست بیان کنید و ایشان انتخاب کنند. 

اگر زحمات گذشته و مسیرهای گذشته و فکرهای گذشته برای نسل امروز تدوین شود حتما نسل امروز همراه می‌شود و مشکلاتی از این قبیل نداریم. به جای اینکه هزینه روی حوزه‌های امنیتی کنیم و چند برابر روی حوزه‌های نظامی هزینه کنیم که بحران را کنترل کنیم، باید روی حوزه‌های فرهنگی هزینه کنیم. 

 نگاه کنید هر جا کمبود داشتیم دشمن ورود کرده و کار کرده است. درباره رژیم پهلوی کار نکردیم و دشمن روی این حوزه کار کرد و پهلوی که همه مردم علیه او انقلاب کردند و فراری شده، برای برخی تبدیل به پهلوی قهرمان شده و چهره آن را کاملا به‌سازی کرده‌اند و در نسل امروز جا انداخته‌اند. یا مثلا در 40 سال بعد از انقلاب کارهای عظیمی انجام شده آن‌هم بدون وابستگی و در شرایط تحریم اما بیان نشده است و دشمن از این نگفتن استفاده کرده و شبهات زیادی درباره عملکرد انقلاب شکل گرفته و چهره سیاهی از انقلاب اسلامی در ذهن برخی از جوانان ترسیم کرده است. 

اگر در این حوزه‌ها کار نکنیم و انتقال ندهیم، قطعا در آینده شاهد بحران‌های دیگر هستیم و هزینه‌ سرکوب این بحران‌ها با ابزار نظامی تشدیدکننده است و به هیچ عنوان نمی‌تواند پاسخگو باشد و عقلانی‌تر این است که در حوزه فرهنگ سرمایه‌گذاری کنند. بودجه آمریکا را آنالیز کنید و ببینید آمریکایی‌ها علی‌رغم اینکه در دنیا با چهره نظامی معروف هستند، درصد بودجه نظامی آنها بیشتر است یا فرهنگی؟ 

در پایان می‌خواهم جمع بندی کنم که هم باید به‌طور جدی وگسترده روی تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی کار کنیم و هم از ابزارهای جدید و مقبول رسانه‌ای جدید برای انتقال تاریخ انقلاب استفاده کنیم و این نیاز به یک برنامه‌ریزی جامع و پیوسته و اعتبار مالی کافی دارد که امیدوارم از طرف فعالان این حوزه دنبال شود. 

منبع: روزنامه فرهیختگان

ارسال نظر
captcha