گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ درباره کیفیت ایده تحول صداوسیما که آقای جبلی مطرح کرد و آقای جلیلی پیگیری میکند، با کارشناسان به گفتگو نشستهایم تا با نقد و بررسی این طرح، عملکرد دوساله تیم مدیریتی جدید را مورد ارزیابی قرار دهیم. با سید مجتبی امامی، عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق (ع) و دکتری مدیریت عمومی، گفتگو کردهایم. وی معتقد است که ماجرای تحول، داستان جدیدی در این سازمان نیست و سه دههای میشود که مدام از تحولهای ساختاری و محتوایی صحبت میشود. امامی تحول را در دانشگاه میبیند و معتقد است، تا نظام دانشگاهی متحول نشود و افراد را بهصورت میانرشتهای تربیت نکند، هیچ تحولی در حوزه صداوسیما اتفاق نخواهد افتاد.
رئیس سازمان صداوسیما، یک سال پیش سندی را تحت عنوان تحول در صداوسیما رونمایی کردند که شاید به دلیل افت مخاطب و اثرگذاری باشد که در چندین سال گذشته اتفاق افتاده است. اساساً شما با مدعای کاهش مخاطب و افت ضریب کیفی و عملکردی صداوسیما در بخشهای مختلف برنامهسازی موافق هستید؟
امامی: تا جایی که من اطلاع دارم شاید از اوایل و یا اواسط دهه ۷۰ همیشه درخواستهای جدی از سوی مراجع رسمی در خصوص یک تحول در محتوای برنامهها و نظام هویتی صداوسیما وجود داشته است و حتی اگر بخواهیم قدری عمیقتر به این موضوع نگاه کنیم، شاید از اول انقلاب هم این موضوع موردتوجه قرار داشته است و همواره صداوسیما با یک دستور همیشگی تحول مواجه بوده است و احتمالاً در جریان روزمرگی این سازمان این عزم برای اجرای تحول وجود نداشته است و شاید چون اساساً تغییر و تحولات ساختاری از محتوایی آسانتر است، معمولاً ساختار محور این تحولات قرارگرفتهاند. این را هم اضافه کنم که از اواخر دهه ۷۰ تا حدود ۱۵ سال بعد در سازمان صداوسیما از طرحی بهعنوان «کتاب سبز» رونمایی و در قالب محتوایی به همه مدیران سازمان ابلاغ میشود که باید بر اساس همین دستورالعمل، برنامههای خود را جهتدهی کنند.
تحول امری بدیهی است ولی همین امر بدیهی بهآسانی مورد اهتمام قرار نمیگیرد. چون این امر تحول قدری با اختلال و سست کردن نظم موجود سازمان همراه است و معمولاً در همه سازمانهای حرفهای این موضوع مهم وجود دارد که تا وقتی مدیر ارشد آن سازمان با این طرح تحول بهعنوان فرد نخست، همراهی نکند، آن طرح محقق نخواهد شد. علت مهم آنهم به دانشگاههای ما برمیگردد که عموماً دانشگاههای ما افراد را میانرشتهای تربیت نمیکنند و اساساً ما نمیتوانیم بدون تحول در نظام دانشگاهی خود، به فکر تحول در صداوسیما باشیم
اتفاقاً به بهانه همین طرح، با یکی از مدیران سازمان گفتگو میکردیم و ایشان هم به این طرح کتاب سبز و کتابچهها و جزوههای دیگری هم اشاره کردند و تأکید داشتند که متأسفانه تابهحال کمتر طرح تحولی در سازمان اجرایی شده است. بااینوجود شما قائل هستید که سازمان صداوسیما به لحاظ عملکردی در حوزههای مختلف نیاز به تحول دارد یا خیر؟
امامی: این موضوع را میشود از جهات مختلف موردبررسی قرارداد و اساساً امروزه همه سازمانها چه دولتی و یا خصوصی در هر حوزهای به دنبال تحول در ساختار و مدل برنامههای خود هستند و در نگاهی دیگر در جمهوری اسلامی و در گام دوم انقلاب، ما یک مفهومی به نام «نظام انقلابی» داریم. در گام دوم تصریحشده که نظام و بسیاری از سازمانها برای اینکه بتوانند به آرمانهای انقلاب برسند، مدام نیازمند تحولات انقلابیاند و البته این تحولات باید بهگونهای باشند که ضمانت اجرا و تحقق داشته باشند. پسازاین دو جهت اصولاً نیاز به تحول امری بدیهی است ولی همین امر بدیهی بهآسانی مورد اهتمام قرار نمیگیرد. چون این امر تحول قدری با اختلال و سست کردن نظم موجود سازمان همراه است و معمولاً در همه سازمانهای حرفهای این موضوع مهم وجود دارد که تا وقتی مدیر ارشد آن سازمان با این طرح تحول بهعنوان فرد نخست، همراهی نکنند، آن طرح محقق نخواهد شد.
برخیها معتقدند که در گذشته برنامههای شبکههای تلویزیون تفاوت مشخصی با یکدیگر داشتند اما با آمدن آقای جبلی و جلیلی بهعنوان مسئول سند طرح تحول، عملاً اکثر برنامههای سازمان یک دست شدهاند. اخیراً هم خود آقای جلیلی در گفتگویی به این گلایه اینگونه پاسخ دادهاند که ۴۰ سال است عده زیادی از جامعه عملاً هیچ سهمی از برنامههای تلویزیون نداشتهاند. روستاییان، افراد حزباللهی، زنان چادری کجای برنامهها و سریالهای صداوسیما بودهاند. با این پاسخ برخیها معتقدند که ممکن است در آینده این برنامهها به دلیل اینکه قرار است جنس خاصی از مخاطب را پوشش دهند، با ریزش تماشاگر مواجه خواهند بود.
بسیاری از اساتید ارتباطات در تحلیل محتوای فیلم و سریالهای سینما و تلویزیون عقیده دارند که در اکثر آنها بازنمایی مردم به شمال تهران و پایتخت منتهی میشود و باقی قشرهای مردم جایی در سریالهای تلویزیون ندارند
امامی: بالاخره رسانه که بدون جهت نمیشود، اما به عقیده بنده این ۱۲ محوری که آقای جبلی بهعنوان محوهای اصلی سند تحول از آنها نامبرده است، عدد کمی میتواند باشد و عملاً بسیاری از طیفها را زیر پرچم خود قرار نمیدهد، ولی در ادامه قطعاً میشود گفتمانهای متعددی را ذیل محورها آورده است. حالا شما میگویید برخیها معتقدند که این ۱۲ محور مربوط به قشر خاصی از جامعه است و مربوط به عامه مردم نیست! که به نظر بنده این فقط یک ادعاست و جالبتر اینکه اعتقاددارند قبلاً به این موارد پرداختهشده و درست بوده و این نباید مورد تغییر قرار گیرد! اتفاقاً بسیاری از اساتید ارتباطات در تحلیل محتوای فیلم و سریالهای سینما و تلویزیون عقیده دارند که در اکثر آنها بازنمایی مردم به شمال تهران و پایتخت منتهی میشود و باقی قشرهای مردم جایی در سریالهای تلویزیون ندارند.
یکی از ایرادات اصلی به سازمان صداوسیما مشکل عریض و طویلی بودن این سازمان است که عده زیادی کارمند دارد که معمولاً خروجی اینها بهاندازه تعداد بالای آنها نیست و خود مدیران ارشد سازمان نیز گفتهاند که عملاً نزدیک به ۸۰ درصد از بودجه سالیانه ما سهم حقوق پرسنل میشود و دیگر بودجهای برای ساخت سریالهای فاخر و برنامههای خلاقانه باقی نمیماند و یا داشتن ۳۲ شبکه استانی با کلی کارمند و بودجه سالیانه چه خروجی مفیدی برای سازمان داشته است؟
امامی: همیشه سازمان با تحولات ساختاری مواجه بوده است و معمولاً این تحولات با اضافه کردن شبکهها و امکانات و لوازمات فنی همراه بوده که معمولاً با نقدهای مثبتی هم همراه بودهاند و در برخی موارد حذف حتی برخی شبکههای کم مخاطب هم با دادوفریاد و اعتراضات زیادی مواجه شده است.
وقتی شما نمیتوانید حتی کنداکتور این شبکهها را با برنامههای باکیفیت تأمین کنید چه اصراری بهاضافه شدن اینهمه شبکه است؟
امامی: تحول ساختاری همیشه بوده، هست و خواهد بود. حالا برخی با ترسولرز و برخی بدون ترس! البته مهم این است که تحول ساختاری هدف نهایی شما نباشد. بهعنوان مثال کمتر منتقدی به کارکنان بالای یک غول رسانهای مانند هالیوود، ایراد و اشکال وارد میکند، ابر غولی که علاوه بر خروجی مفید رسانهای، درآمدزایی بالایی نیز دارد. اساساً در سالهای گذشته یک شعار تقلیدی شکل گرفت که سازمانها و نهادها حتماً باید کوچک شوند و این اساساً از عقیده و نظریهای برمیآمد که دولتها را «شر» میدانست. البته که ورود دولتها به برخی از امور ضرورتی ندارد و به برخی از بازیگران ضرر میرساند اما اینکه ذاتاً شر است، هیچ مبنایی ندارد.
پس بزرگی و کوچکی ملاک مناسبی برای انتقاد نیست بلکه کارایی و خروجی آن سازمان باید موردبررسی قرار گیرد. شاید در ۲۰ سال گذشته برخیها معتقد بودند که صداوسیما باید تنوع در برنامهها و شبکهها داشته باشد و این تنوع را در ازدیاد شبکهها میدانستند اما امروزه میتوانیم صرفاً با استفاده از فضای غیر برودکست، این تنوع را ایجاد کنیم و دیگر لزومی به شبکههای فراوان نداشته باشیم. پس لزوماً شما باید ابتدا ارزشهای موردنظر مخاطبانتان را احصا کنید و اگر تنوع یکی از آنهاست، طرح تحولی خود را به سمتی هدایت کنید که ساختار شما در عین کوچکی، تنوع لازم را داشته باشد.
قدری درباره ماجرای خبر صحبت کنیم؛ اینکه به نظر شما در این دو سال اخیر تحولی به لحاظ ساختاری و محتوایی در بحث خبر در صداوسیما به وجود آمده و در اتفاقات پاییز سال گذشته که کشور درگیر بحرانهایی شده بود، به نظر شما خبر تلویزیون توانست بهعنوان مرجع و راوی اول این بحران خودش را معرفی کند؟
اساساً در تعاملاتی که من با خبرنگاران داشتهام، بسیاری از آنها شدیداً از فقر حرفهای بودن رنج میبرند. چون خیلی از آنها آدمهای میانرشتهای نیستند و هنوز باور نداریم یک خبرنگار اقتصادی ما در حوزه بورس، علاوه برداشتن دانش و مهارتهای ژورنالیستی، باید از دانش بانک و بورس هم سررشته داشته باشد
امامی: البته باید این دست موضوعات را بهصورت آماری بررسی کرد و به گمانم بررسیهایی هم شده و متخصصان این حوزه هم آمارهایی دادهاند. اما به لحاظ عرصه عمومی میخواهم نکاتی عرض کنم. اولاً تلاش برای تحول در خبر را بهشخصه دریافت کردهام. مثلاً نمایشی که در ذهن من مانده این است که بالاخره برای یک بار هم که شده، دوربین صداوسیما برای نمایش راهپیمایی صرفاً بجای نشان دادن کلانشهرها، روستاها را هم نشان میدهد که این خیلی برای من جذاب بود. یا پرداختن به مسائلی که قبلاً خیلی جایی در قاب تلویزیون نداشتهاند بهخصوص مطرح کردن برخی مسائل و مشکلات اقتصادی.
اساساً در تعاملاتی که من با خبرنگاران داشتهام، بسیاری از آنها شدیداً از فقر حرفهای بودن رنج میبرند. چون خیلی از آنها آدمهای میانرشتهای نیستند و هنوز باور نداریم یک خبرنگار اقتصادی ما در حوزه بورس، علاوه برداشتن دانش و مهارتهای ژورنالیستی، باید از دانش بانک و بورس هم سررشته داشته باشد. علت مهم آنهم به دانشگاههای ما برمیگردد که عموماً دانشگاههای ما افراد را میانرشتهای تربیت نمیکنند و اساساً ما نمیتوانیم بدون تحول در نظام دانشگاهی خود، به فکر تحول در صداوسیما باشیم.
اینکه خبرنگار ما و دانشگاه ما ابتدا باید متحول شود تا حوزه خبر و صداوسیما متحول شود، یک طرف ماجراست و به نظر میرسد طرف دیگر این داستان به خط قرمزهای خود صداوسیما برمیگردد اینکه چقدر در بحرانها، صداوسیما به خبرنگاران خود این اجازه را میدهد که روایتهای متفاوتی از این ماجرا داشته باشند؟
امامی: بله من هم این روایت را شنیدهام و شاید بین خود خبرنگاران هم مرسوم باشد اما باز معتقدم که این ماجرا ابتدا به خود خبرنگار برمیگردد که غیرحرفهای پرورشیافته است. در حال حاضر در سیستمهای دانشگاهی و خبری دنیا اختیارات در حوزه محتوایی در کف قرارگرفته است. یعنی در دانشگاه، استاد دانشگاه و در حوزه خبر، خبرنگار شما بیشترین اختیار را دارد اما اگر این فرد تخصص لازم را نداشته باشد، همهچیز را زیر سؤال میبرد.
در حال حاضر با حضور شبکههای مختلف اجتماعی و سرعت نشر خبر در آنها، مواجهه صداوسیما در نسبت با فضای مجازی چگونه باید باشد که همچنان بهعنوان مرجع خبری باقی بماند؟
وقتی شما سرعت را ارزش مطلق معرفی میکنید، با انبوهی از رسانههای زرد مواجهید که صرفاً هر خبری را بدون توجه بهدرستی و یا نادرستی آن صرفاً منتشر میکنند. نکته دوم فضای سیاسی اجتماعی جامعه ماست که به نظر بنده هنوز تحمل تنوع را نداریم
امامی: درست است که در حوزه خبر، «سرعت» انتشار مهم است اما ارزش اصلی به شمار نمیآید. چون ممکن است اساساً آن خبر دروغ باشد و اگر آن خبرنگار شما تخصص لازم را داشته باشد، اتفاقاً در کمترین زمان ممکن میتواند تحلیل درستی از آن واقعه در اختیار مخاطبان خودش قرار دهد. درواقع سرعت تابعی از بهروز بودن و متخصص بودن آن کارشناس خبری شماست. اما وقتی شما سرعت را ارزش مطلق معرفی میکنید، با انبوهی از رسانههای زرد مواجهید که صرفاً هر خبری را بدون توجه بهدرستی و یا نادرستی آن صرفاً منتشر میکنند. نکته دوم فضای سیاسی اجتماعی جامعه ماست که به نظر بنده هنوز تحمل تنوع را نداریم.
چرا؟
امامی: چون نیازمند یک رشد اجتماعی است.
خب بهواسطه شبکههای اجتماعی این رشد اتفاق نیفتاده است؟
امامی: خیر و اعتقاد دارم مردم بهصورت جوگیرانه عضو این شبکهها هستند که صرفاً اعلام کنند که من هم جزء این کانال بهخصوص هستم و همین آدم اگر جایی مسئول شود، اجازه نمیدهد که نظرات دیگران طرح شود و تقریباً همه ما هم همین مدلی رفتار میکنیم و این یک مؤلفه فرهنگ اجتماعی فعلی ماست.
که همه سازمانها دوست دارند صرفاً خوبیها و نگاه آنها بیان و ارائه شود.
امامی: یکی دو نفر از خبرنگاران صداوسیما هستند که گزارشهای حرفهای مذهبی و سیاسی سازمان را میگویند و به نظر من جزء حرفهایترینها هستند. اما قبول دارید که بسیاری از ما بیخودی آنها را دفع میکنیم.
چون به عقیده من متاسفانه خود صداو سیما به آنها یک برچسب زده که مثلاً فقط فلانی این نوع خبر را بگوید و این بدترین اتفاقی است که خود صداو سیما باعث آن شده است.
امامی: شاید هم مشکل بزرگ سازمان این باشد که واقعاً فرد دیگری بهجز اینها توانایی این کار را ندارد. واقعاً در حال حاضر در بین خبرنگاران سازمان چند نفر برای شما روایت خبری متفاوتی تولید میکند؟ چند نفر برای روایت گزارش خبری خود، سناریو میچیند که چگونه مخاطب را با گزارش خود بهصورت قصه همراه کند؟ من این عقیده را دارم که خبرنگاران ما به حوزه سیاستگذاری عمومی ما شدیدترین ضربه را زدهاند. چراکه با طرح خفیفترین مسائل آن حوزه باعث میشوند تا سیاستگذار ما فردی کوتوله باشد. یعنی وزیری که میداند خبرنگاران نهایتاً در حد همین مسائل معمول از او سؤال میپرسند و مطالبه دارند، درنهایت در پی حل همین مسائل است.
/انتهای پیام/