بررسی جایگاه و کارکردهای مسجد در گفتگو با مهدی ناظمی اردکانی/ بخش اول؛
بنده این ادعا را دارم که تمایز جدی تمدن نوین اسلامی و تمدن غرب، در نهاد مقدسی به اسم مسجد است وگرنه ممکن است این تمدن‌ها در بسیاری موارد مانند ساخت وسایل زندگی، جاده، راه، موشک و نیروگاه، وجه تشابه داشته باشند.

گروه دین و اندیشه «سدید»؛ در اینکه مهم‌ترین کارکرد مسجد به‌عنوان نهادی اجتماعی، عبادت است که شکی نیست؛ اما آیا می‌توان این نهاد اجتماعی سازمان‌دهنده اجتماع باشد؟ طی سال‌های گذشته و با تغییر شکل محلات و حرکت شهر به سمت مدرنیته و شکل‌گیری سازمان‌ها به‌صورت تخصصی به نظر می‌رسد مساجد ضریب نفوذ خود را در جامعه ازدست‌داده است. البته این ادعا را باید به بحث‌وبررسی گذاشت تا بتوان به شناخت صحیحی از کارکرد مسجد در جامعه ایرانی دست یافت. به منظور بررسی اهمیت جایگاه مسجد با دکتر مهدی ناظمی اردکانی که از دغدغه‌مندان این حوزه است، هم کلام شده‌ایم. ناظمی اردکانی در حال حاضر عضو هیئت‌علمی دانشگاه امام حسین و دبیر کارگروه مدیریت کلان دستگاه‌های فرهنگی شورای‌عالی انقلاب‌فرهنگی است. در ادامه بخش اول این گفتگو را می‌خوانید.

 

استمرار انقلاب اسلامی با مسجد است و لاغیر!

برای شروع بحث کمی درباره دوگانه‌ها صحبت کنیم. در ارتباط با موضوع مسجد، یک دیدگاه وجود دارد مبنی بر اینکه اساساً مسجد، محل عبادت است و کارکرد اجتماعی به آن معنای امروزی، ندارد و اگر هم داشته به آن پیوست شده است. آیا شما قائل به این هستید که مسجد فقط محل عبادت است یا اینکه مسجد افزون بر این دارای کارکرد اجتماعی نیز هست؟

ناظمی اردکانی: برای بنده مایه خرسندی است که ما بعد از گذشت ۴۰ سال از عمر انقلاب اسلامی در حال پرداختن به یک موضوع اساسی انقلاب هستیم. بنده به‌عنوان فردی که چهل سال است در خدمت پاسداری از انقلاب اسلامی بوده‌ام، به‌طورجدی و با قاطعیت می‌گویم که استمرار انقلاب اسلامی با مسجد است و لاغیر! من حاضرم با اتکا به تجربه و علم و تعقل، این مطلب را اثبات کنم.

مساجد ما در زمان شاه، مستضعف بودند. البته امروز هم مستضعف هستند؛ یعنی ضعیف نگه داشته شده‌اند ولی همین مساجد مستضعف، پایگاه اصلی انقلاب اسلامی شدند.

ما اگر بخواهیم در چهل سال دوم، راه انقلاب اسلامی را به‌درستی بپیماییم و پیروزی‌های بزرگی را به دست بیاوریم، باید محور توجه و تامل‌مان را مسجد قرار دهیم و گرنه باید عدم توفیق‌های بزرگی را بپذیریم. هر جایی که دشمن توانسته پیروز شود، جایی است که ماهیت مسجد را زائل کرده است. من دو جمله از حضرت امام می‌گویم. این جملات غریب‌اند و به هر دلیل در حاشیه ذهن‌ها و مراکز علمی و فکری ما قرار گرفته‌اند. امام فرمودند: «پیروزی انقلاب اسلامی برای اداره مساجد است.» این جمله بسیار پر معناست. وقتی می‌گوییم چرا انقلاب اسلامی شکل گرفت و پیروز شد، می‌گویند برای اینکه اسرائیل نابود شود، همه مردم رفاه داشته باشند و مرزهای دانش شکسته شوند. همه این‌ها قابل‌قبول است اما هدف غایی نیست. هدف غایی همان است که امام می‌گوید: «اداره مسجد»

حال باید درباره تک‌تک کلماتی که امام گفت بحث شود. مساجد چه جایگاهی دارند که آن‌قدر مانع بر سر راه اداره‌شان بود که برای برداشتن آن موانع، انقلابی با نام انقلاب اسلامی با حضور پرشور مردم و رهبری داهیانه حضرت امام خمینی - که واقعاً جزء نوادر قرن و روزگار هستند - شکل گرفت. موانع نیز آن‌قدر بزرگ، سخت و دهشتناک هستند که انقلاب اسلامی هنوز نتوانسته برخی از آن‌ها را بردارد. انقلاب اسلامی در طول چهل سال آن‌قدر شهید داده و توطئه‌ها و فتنه‌های مختلفی را برطرف کرده تا موانع موجود بر سر اداره مساجد را بردارد، اما نتوانسته برخی از موانع را بردارد؛ پس پیروزی انقلاب اسلامی، کار به‌صورت مرحله‌ای است و یکباره نیست. ظاهراً انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ پیروز شد؛ اما در واقع آنچه در آن سال رخ داد، مرحله ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی بود. انقلاب اسلامی، یکباره نیست، همواره است و ۴۰ سال ادامه داشته و ان‌شاءالله تا ظهور امام‌زمان (عج) ادامه خواهد داشت. پس پیروزی انقلاب اسلامی، به مرحله برداشتن موانع موجود بر سر اداره مسجد است و ما هر مرحله‌ای که پیروز شویم، یک مانع موجود بر سر راه اداره مسجد را برمی‌داریم. ما هم‌اکنون بخشی از موانع موجود بر سر راه اداره مساجد را برداشته‌ایم، اما موانع زیادی هنوز باقی مانده‌اند.

 

ما در برگزاری نماز جماعت در مسجد مانده‌ایم چه برسد به اداره همه امور!

من در اینجا می‌خواهم درباره ماهیت مسجد صحبت کنم. ماهیت، همان «چیستی» و هویت، همان «کیستی» است. مساجد در طول تاریخ، هویت‌های مختلفی گرفته‌اند اما ماهیت یا چیستی‌شان مهم است. ما باید ببینیم که آیا مساجد فعلی همان مساجدی هستند که پیامبر در صدر اسلام ساخت یا ماهیتاً تغییر یافته‌اند؟ جمله دوم امام، جمله‌ای کلیدی و اساسی است و خیلی به ذهن ما نزدیک نیست. ما باید تلاش کنیم که آن را به ذهنمان نزدیک کنیم. جمله امام این است: «همه امور باید از مساجد اداره شوند.» ما اصلاً نمی‌توانیم این را باور کنیم. اصلاً یعنی چه که همه امور باید از مساجد اداره شوند؟ ما دولت و دم و دستگاه درست کردیم و این روزها یک کلمه از مسجد نیست. پس امام چه می‌گوید و ما چه می‌گوییم؟ ببینید چقدر فاصله میان گفته‌های ما و گفته‌های امام هست. امام با بیان این جمله از تمدن اسلامی حرف می‌زند؛ اما ما الان در برگزاری نماز جماعت که فقط یک امر ساده است، مانده‌ایم، چه برسد به همه امور! لذا ما باید دستگاه فکری‌مان را به دستگاه فکری امام نزدیک کنیم.

دوست و دشمن می‌دانند که پیروزی انقلاب اسلامی به برکت مسجد است؛ همان مساجدی که در استضعاف کامل به سر می‌بردند. مساجد ما در زمان شاه، مستضعف بودند. البته امروز هم مستضعف هستند؛ یعنی ضعیف نگه داشته شده‌اند ولی همین مساجد مستضعف، پایگاه اصلی انقلاب اسلامی شدند. دوست و دشمن می‌دانند و قائل هستند که دفاع مقدس به برکت همین مساجد مستضعف توانست پشتیبانی و اداره شود و به پیروزی برسد. فتنه‌ها نیز به برکت وجود مساجد خنثی شدند. حواس دشمن هم به این مسئله هست. آقای «آلن گودمن»، مسئول شبکه نفوذ در ایران است و سال ۹۴ به دعوت وزیر علوم به ایران آمد. او سال‌های سال است که از طریق دانشگاه‌ها شبکه نفوذ را گسترش می‌دهد. دکتر گلشنی - استاد دانشگاه تهران - می‌گوید که دشمنان گفتند که نمی‌توانند با انقلاب اسلامی در بیفتند و فقط باید از طریق مجتمع علمی آن را ضعیف کنند. آلن گودمن در سال ۹۴ با شخصیت‌های علمی مذاکره کرد و جلساتی با ۱۳ نفر از اساتید دانشگاه داشت و قاعدتاً تفاهمات و ارتباطاتی هم شکل گرفت. البته ما به دنبال کار علمی هستیم و او به دنبال انجام کارهای سیاسی و براندازی است. دشمنان به دنبال این هستند که پایگاه اصلی انقلاب را تضعیف کنند. آلن گودمن در جایی گفته است که در ایران و انقلاب اسلامی، جایی به اسم مسجد هست که باید برای آن فکری کرد. منظور آلن گودمن این است که باید در چله دوم انقلاب اسلامی، مساجد را تضعیف کرد. دوستان ناآگاه و دشمنان آگاه، در چله اول انقلاب اسلامی مساجد را تضعیف کرده‌اند. دشمنان آگاه می‌دانند که مساجد، باعث شدند که دفاع مقدس پیروز شود و فتنه‌ها خنثی شود. مسجد در واقع پناهگاه مؤمنان مستضعف است. ممکن است که امروز مؤمنان مستضعف در مسجد نباشند، اما وقتی فتنه‌ای به بار می‌آید و زندگی و اعتقادشان را تهدید می‌کند، به خانه خدا پناه می‌برند و از اعتقاداتشان دفاع می‌کنند. خداوند هم به آن‌ها نصرت می‌دهد.

عرض اصلی بنده این است که مسئولان کشور از هر جناحی باید به جملات امام فکر کنند و درباره اینکه آیا می‌توان آن‌ها را عملی کرد یا نه، بحث کنند. من معتقدم که جملات امام، جملات خود ایشان نیست و خداوند آن‌ها را مقدر کرده است. باید زندگی مسلمانان و آحاد بشر بر محور خدایی خدا اداره شود. ما می‌گوییم می‌خواهیم تمدنی را تحت عنوان تمدن نوین اسلامی بسازیم. امروز هم شاهد تمدن غرب هستیم که عصاره بسیاری از تمدن‌های غیراسلامی است. بنده این ادعا را دارم که تمایز جدی تمدن نوین اسلامی و تمدن غرب، در نهاد مقدسی به اسم مسجد است وگرنه ممکن است این تمدن‌ها در بسیاری موارد مانند ساخت وسایل زندگی، جاده، راه، موشک و نیروگاه، وجه تشابه داشته باشند. ان‌شاءالله ما در تمدن نوین اسلامی راه نزدیک‌تری برای رسیدن به علم و فناوری پیدا می‌کنیم و دیگران، آن علم و فناوری را از ما یاد می‌گیرند. ولی وجه تمایز در ماهیت - نه هویت - است.

 

وابستگی حیات امت به نهاد مسجد

ماهیت تمدن اسلامی در خدایی بودن و توحیدی بودن است. نهادی به اسم مسجد در تمدن اسلامی محوریت پیدا می‌کند؛ یعنی تمدن نوین اسلامی بر محور مسجد ساخته می‌شود. محور یعنی چه؟ یعنی اینکه بناست همه امور زندگی از محور که مسجد است، تغذیه شوند و این به آن معناست که همه امور با مسجد پیوند دارند و اگر مسجد حذف شود، قلب تمدن حذف می‌شود؛ چون حیات تمدن اسلامی به مسجد بستگی دارد.

بناست همه امور زندگی از محور که مسجد است، تغذیه شوند و این به آن معناست که همه امور با مسجد پیوند دارند و اگر مسجد حذف شود، قلب تمدن حذف می‌شود؛ چون حیات تمدن اسلامی به مسجد بستگی دارد.

مسجد، قلب تمدن اسلامی است و اگر این قلب حذف شود، تمدن اسلامی دیگر نیست؛ اما می‌تواند تمدنی چون تمدن غرب باشد. تمدن غرب، قلب ندارد و ماهیتش، ماهیتی نیست که قابل‌دفاع باشد؛ لذا قطعاً از هم فرومی‌پاشد و تداوم نخواهد داشت. اگر از من بپرسند که چگونه می‌توان تمدن اسلامی ساخت؟ می‌گویم باید به سراغ ساخت نَهاد «مسجد» بروید. من در اینجا می‌خواهم فرق نَهاد با فتحه و نِهاد با کسره را بگویم. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نَهاد با فتحه است. نَهاد با فتحه، ظرف است و نِهاد با کسره، جوهره و ذات است؛ بنابراین مسجد نَهاد و ظرف است. سرشت و جوهر مسجد نیز اعتقاد و ایمان به وحدانیت الهی است. شما اگر می‌خواهید به وحدانیت الهی ایمان داشته باشید، باید نَهادی به اسم مسجد را درست کنید و همه امور را بر محور آن صورت بدهید.

ما در دوره دفاع مقدس، بسیج را به مسجد بردیم و در واقع، نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به نهاد اصلی و اساسی پیوند زدیم و زنده ماندیم. تا زمانی هم که بسیج و نَهاد دفاع به مسجد پیوند داشته باشد، شکست‌ناپذیر است. حال اگر همه نهادها به مسجد پیوند بخورد، تمدن نوین اسلامی شکل می‌گیرد؛ بنابراین بقای انقلاب اسلامی به نَهاد مسجد است. مسجد سازمان نیست. در حال حاضر ما همه کارکردها را از نهادها گرفتیم و به سازمان‌ها داده‌ایم و در تمدن غرب به واسطه همین ساختار، «سازمان» شکل گرفت و نهادها را کنار زد؛ نظریه بروکراسی «وبر»، نظریه ساخت تمدن غرب است و ما الان در دانشگاه‌هایمان حرف‌های وبر را می‌زنیم و تکرار می‌کنیم؛ بنابراین همه ما در پی ساخت تمدن غرب هستیم و در سازمان‌ها، زندگی و کار می‌کنیم. نهاد و سازمان با هم سازگاری ندارند. امروزه سازمان‌ها بر نهادها غلبه دارند؛ بنابراین مساجد در حاشیه رفته‌اند. سازمان‌ها وظایف و کارکردهای نهادها را می‌گیرند و حیات نهادها را از بین می‌برند و در این راستا، مسجدی که کارکرد نداشته باشد، کنار گذاشته می‌شود.

ما در طول ۴۰ سال گذشته به این مسئله توجهی نکردیم و اگر در مساجد را ببندیم، کسی اعتراض نمی‌کند. ان‌شاءالله چله دوم انقلاب اسلامی به‌گونه‌ای باشد که خداوند ذهن‌های ما را هدایت کند تا به این باور برسیم که استمرار انقلاب اسلامی بدون توجه به نهاد مقدس مسجد، امکان‌پذیر نیست. این یعنی تا نهاد مقدس مسجد به معنای واقعی ساخته نشود و کارکرد‌های خودش را پیدا نکند، تمدن اسلامی ساخته نمی‌شود و تداوم پیدا نمی‌کند. ما باید به‌مرور قانون، قاعده و حساب و کتاب بگذاریم تا بشود همه امور را از مسجد اداره کرد.

دولت ما نزدیک به هزار خدمت به مردم می‌دهد. ما می‌توانیم یک ماتریس تهیه کنیم و آن هزار خدمت را در یک ستون قرار دهیم؛ سپس ببینیم که چند مورد از این تعداد خدمت را مسجد اداره می‌کند؟ می‌بینیم که یک حداقلی از آن‌ها را مسجد اداره می‌کند؛ اما جمله امام این است که هر هزار خدمت را باید از مسجد اداره کرد تا با اعتقاد به خدا باشد. اگر همه هزار خدمت از مسجد اداره شوند، مجلس ما، مجلسی انقلابی می‌شود. نظام ولایت و امامت نیز فقط بر محوریت مسجد ساخته می‌شود. نظام ولایت و امامت، محور می‌خواهد و ما امروز در این زمینه توفیق زیادی پیدا نکرده‌ایم.

تا نهاد مقدس مسجد به معنای واقعی ساخته نشود و کارکرد‌های خودش را پیدا نکند، تمدن اسلامی ساخته نمی‌شود و تداوم پیدا نمی‌کند. ما باید به‌مرور قانون، قاعده و حساب و کتاب بگذاریم تا بشود همه امور را از مسجد اداره کرد.

 


شما معتقدید که ما کارکرد‌های مسجد را از آن گرفتیم و به سازمان‌ها داده‌ایم. از سمت دیگر می‌گویید که بیاییم و همان کارکرد‌ها را به مسجد برگردانیم. مسجد در گذشته چه کارکرد‌های خدماتی، ارتباطی، اجتماعی و... داشته است؟

ناظمی اردکانی: همان‌طور که گفتم امروز دولت هزار خدمت را به مردم ارائه می‌دهد و ما باید یکایک آن‌ها را مطالعه و بررسی کنیم. ما باید ببینیم که چگونه می‌توانیم هر کارکردی را به مسجد برگردانیم. ما طبق قانون، کارکرد‌ها را از مساجد گرفتیم. اما نگاه تمدنی به مسجد، قابلیت حل مسائل را دارد و نگاه غیرتمدنی و اجرایی، هیچ وقت نمی‌تواند جملات امام را هضم کند. این جمله که «همه امور باید از مسجد اداره شوند»، برای بروکرات‌ها و تکنوکرات‌های کشور ما قابل‌هضم نیست.

 

مسجد به جای دولت!

یعنی از نظر شما باید کارکرد‌های وزارتخانه‌ها را هم به مساجد برگرداند؟

ناظمی اردکانی: بله! اصلاً وزارتخانه‌ها ساخته چه کسانی هستند؟ مگر ما در دوره قاجار وزارتخانه داشتیم؟ خیر. مستشاران غربی آمدند و وزارتخانه درست کردند و ما هم آن‌ها را به‌عنوان وحی منزل تلقی کردیم. بحث من کارکرد‌ها و نقش‌ها هستند؛ در حقیقت من کارکرد‌ها را معادل فلسفه وجودی می‌دانم و فلسفه وجودی هر نهادی، موجب بقای اوست. اگر فلسفه وجودی و چرایی یک نهاد را بگیرید، نهادی باقی نمی‌ماند. مسجد نیز برای بقای خودش باید کارکرد داشته باشد. برخی از افراد می‌گویند که برقراری نماز جماعت، کارکرد مسجد است اما ما در آیین و دین‌مان نماز فرادی را هم داریم؛ پس همین کارکرد مسجد، نصفه و نیمه می‌ماند؛ اما اهل‌سنت آن کارکرد را برای مسجد تثبیت کرده‌اند.

اگر بخواهیم درباره فلسفه وجودی مسجد به‌عنوان یک نهاد، بیشتر صحبت کنیم؛ باید بگویم مسجد یک مفهوم در ذهن ما است. این مفهوم بسیار قبض یافته و محدود است؛ البته در برخی از مقاطع زمانی، قدری بسط پیدا کرد؛ اما دوباره به همان قبض بودن دچار شد. یعنی امروزه ما مفهومی از مسجد را در ذهنمان داریم که بر اساس آن، این جمله امام که «همه امور باید از مسجد اداره شوند» برایمان غیرقابل‌هضم و تصور است. قاعدتاً ما باید ذهن ورزی و فکرورزی کنیم تا این بسط ایجاد شود. جز بر محور مسجد، نمی‌توان تمدن نوین اسلامی ساخت. البته ۱۰ سال است که می‌گوییم در حال ساخت تمدن نوین اسلامی هستیم. مثلاً می‌گوییم برج میلاد و بیمارستان ساخته‌ایم و به انرژی هسته‌ای رسیده‌ایم، اما مسئله این است که تمدن غرب هم به همین دستاورد‌ها رسیده است. گروهی می‌گویند دانشگاه امام صادق (ع)، دانشگاهی تمدن‌ساز است؛ اما چگونه؟ با همان فناوری‌ها و تکنولوژی‌هایی که تمدن غرب هم دارد؟ حال آنکه تمدن نوین اسلامی باید بر محور مسجد شکل بگیرد؛ چون پیامبر اسلام نیز در ابتدا مسجد را ساخت و بعد به دیگر امور رسید. این یعنی مسجد محور همه امور بود. البته ممکن است شما بگویید روزگار تغییر کرده و ما باید از بروکراسی تبعیت کنیم؛ اما تمدنی که از بروکراسی تبعیت کند، تمدن اسلامی نخواهد بود و تمدن غرب است. شما می‌خواهید تمدنی بسازید که مبانی و اصول آن با مبانی و اصول تمدن غرب متمایز باشد.

 

این مبانی و اصولی که می‌فرمایید، چیست؟ ما در جامعه امروز به‌گونه‌ای تقسیم کار می‌کنیم که مثل گذشته نیست. مثلاً ما ۱۰۰ سال قبل وقتی می‌خواستیم جنگ کنیم، مدل تقسیم کار این‌گونه بود که قبیله‌ای عمل می‌کردیم و ارتش منسجم و ملی وجود نداشت. یک بحث، بحث تقسیم کار است و بحث دیگر، تخصصی‌شدن.

ناظمی اردکانی: این‌ها مبانی و اصول نیستند.

 

منظور این است که کارکرد‌هایی از مسجد گرفته شده است که امروز نمی‌توانند به مسجد برگردند.

ناظمی اردکانی: خیر. بنده به مبانی و اصول اشاره کردم و به چگونگی اصلاً اشاره نکردم. ممکن است تمدن‌های اسلامی و غربی در چگونگی اشتراک داشته باشند. در نهاد نیز همچون سازمان تقسیم کار می‌کنند.

 

از نظر شما مسجد باید سیاست‌گذار شود؟

ناظمی اردکانی: خیر. توضیح خواهم داد. به‌عنوان‌مثال، خانواده یک نهاد است و تقسیم کار می‌کند. شما از تخصصی‌شدن گفتید و از نظر من، نهاد هم تخصص را در مرکز توجه قرار می‌دهد. نهاد یک تعریف دارد و تعریف آن این است: مجموعه‌ای از افراد که هدف مشترکی دارند. همه افراد در نهاد، برای موفقیت خودشان و دیگران تلاش می‌کنند.

 

مسجد نهاد است نه سازمان!

در اینجا مسئله مشارکت به میان می‌آید و این سؤال مطرح می‌شود که نهاد مسجد، چگونه می‌تواند مردم را پای کار آورد؟

ناظمی اردکانی: نهاد و سازمان در مبانی و اصول، تفاوت‌های ماهوی و ماهیتی دارند. در نهاد، همه هم‌هدف هستند؛ یعنی همه دنبال این هستند که هدف دیگری، محقق شود و دیگرخواهی می‌کنند. در جبهه، همه بچه‌های گردان به دنبال این بودند که دیگری شهید نشود و موفق شود. همه اکیپ‌ها و گردان‌هایی که شب عملیات در حرکت بودند، تلاش می‌کردند که خودشان و دیگران به هدف برسند. این نهاد است. اما در سازمان، هر فردی به دنبال این است که خودش به موفقیت برسد و خودخواهی در سازمان موضوعیت دارد؛ بنابراین وقتی که می‌گویم نهاد مسجد باید باشد، بحث خداخواهی است و در خداخواهی، دیگرخواهی موضوعیت دارد. نهاد خانواده نیز هیچ وقت پایدار نمی‌ماند، مگر اینکه دیگرخواهی موضوعیت داشته باشد. یعنی زن، همیشه باید تلاش کند که مرد در سلامت، آسایش و آرامش باشد و بالعکس، مرد هم باید تلاش کند که زن در سلامت، آسایش و آرامش باشد. در نتیجه، هر دو در سلامت، آسایش و آرامش خواهند بود، ولی اگر خودخواهی موضوعیت پیدا کند، مرد به دنبال آسایش و آرامش خودش است و زن هم چنین رفتار می‌کند. در چنین شرایطی، نهاد خانواده از هم می‌پاشد و اعضا مجبور هستند که سازمانی عمل کنند. عمل سازمانی مساوی با زور، قانون و مقررات است. ما الان گاهی به‌ناچار برای نهاد خانواده کار سازمانی هم کرده‌ایم و قانون وضع نموده‌ایم. البته این در فقه هم هست. اما وقتی که نهاد باشد، قانون نمی‌خواهد. چون نهاد متکی بر فطرت انسان‌ها است.

وقتی که ما از مبانی و اصول نام می‌بریم، باید بدانیم که مبانی به چیستی و جهان‌بینی و اصول به چرایی، ارزش‌ها و ایدئولوژی ما برمی‌گردند. بحث انسان بودن در جهان‌بینی، موضوع مهمی است. مسجد یعنی مجموعه‌ای از انسان‌ها که هدف مشترکی دارند و منظور ما، ساختمان فیزیکی مسجد نیست. این هدف مشترک به ماهیت انسانی که در نظرمان هست بستگی دارد. انسان‌ها زمانی هدف مشترک پیدا می‌کنند که بُعد فطری و فطرتشان غالب شود و اگر بُعد طبیعت غالب شود، هیچ وقت هم‌هدف نمی‌شوند. چه زمانی می‌شود حیوانات را هم‌هدف کرد؟ هیچ وقت نمی‌شود. برخی از کارشناسان می‌گویند که انسان‌ها، گرگ انسان‌های دیگر هستند. آن‌ها درست می‌گویند؛ چون وقتی بُعد طبیعت بر انسان غالب شود، او گرگِ انسان‌های دیگر می‌شود.

تمدن غرب بر اساس انسان تک‌بعدی که بعد طبیعت بر بعد فطرت او غالب شده، شکل گرفته است. مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی، بسیار زیبا، انسان دوبعدی را توصیف کرده و گفته‌اند اگر بعد فطرت انسان، بر بعد طبیعت او غالب شد، آن انسان خلیفه خداوند است و اگر میلیون‌ها نفر از آن‌ها در کنار هم باشند، یک نهاد را تشکیل می‌دهند و همه آن‌ها در پی تأمین نیاز‌های یکدیگر هستند. اما اگر بعد طبیعت غالب شود، همه گرگ بقیه می‌شوند‌؛ لذا تمدن غرب بر اساس نگاه نادرست و ناقصی از انسان شکل گرفته است. انسان، تک‌بعدی دیده شده و بُعدش، بعد طبیعت است. او سعی کرده بُعد فطرت را نه‌تنها مغلوب، که از زندگی حذف کند. این همان چیزی است که در غزه رخ می‌دهد. این جنایات، جوهره تمدن غرب را نشان می‌دهد. یعنی وحشی‌تر از حیوانات درنده، انسان‌های تک‌بعدی هستند که بٌعد طبیعت بر آن‌ها غالب شده، است.

اگر شما می‌خواهید تمدنی درست کنید که در آن بُعد فطرت بر بُعد طبیعت غالب شود، نهاد مسجد موضوعیت و محوریت پیدا می‌کند. انسانی که از در مسجد وارد می‌شود، پیام می‌دهد و می‌گوید من آمده‌ام که بُعد فطرت را بر بُعد طبیعت غالب کنم. او با وضو از در مسجد داخل می‌شود و وضو، فاصله عمل انسانی با عمل حیوانی است

آیت‌الله حائری شیرازی رابطه بُعد طبیعت و بُعد فطرت را رابطه اسب و اسب‌سوار می‌داند؛ انسانی که بُعد فطرت بر او غالب شود، عین اسب‌سوارِ بینا و دانایی است که اسب راهواری در اختیار دارد و به مقصد می‌رسد. ولی وقتی که بُعد طبیعت غالب شود، اسب بر اسب‌سوار غالب است و معلوم است که انسان راه به جایی نمی‌برد و در زندگی‌اش چیزی به جز شکست نیست؛ لذا اگر شما می‌خواهید تمدنی درست کنید که در آن بُعد فطرت بر بُعد طبیعت غالب شود، نهاد مسجد موضوعیت و محوریت پیدا می‌کند. انسانی که از در مسجد وارد می‌شود، پیام می‌دهد و می‌گوید من آمده‌ام که بُعد فطرت را بر بُعد طبیعت غالب کنم. او با وضو از در مسجد داخل می‌شود و وضو، فاصله عمل انسانی با عمل حیوانی است. شما بعد از هر عمل حیوانی، وضو می‌گیرید؛ بنابراین با یک حدفاصل از بُعد طبیعت، به مسجد می‌روید.

حال این جمله امام که «همه امور باید از مسجد اداره شود» به این معنا نیست که باید امور در فیزیک مسجد اداره شوند. امام هم نمی‌گوید که دم و دستگاه اداری را به ساختمان مسجد ببریم. بلکه همه جا مسجد می‌شود؛ به‌طوری‌که انسان مسجدی، انسانی است که در خانه هم که هست، در مسجد است. او وقتی در اداره یا سازمان هم هست، در مسجد است و این یعنی فیزیک مسجد موضوعیت ندارد. «ماهیت مسجد» است که موضوعیت دارد. ماهیت مسجد، خانه‌ها را هم مسجد می‌کند. درباره ماهیت مسجد گفته شده که چهل در چهل منزل، همسایه مسجد هستند. این واژه همسایگی در هیچ فرهنگ دیگری نیست و فقط نَهاد می‌تواند همسایگی را شکل بدهد. ما باید برای تعریف محله اسلامی هم از همین «نِهاد همسایگی» با کسره استفاده کنیم؛ بنابراین همسایگی، نِهاد با کسره است و محله، نَهاد با فتحه است. به تعبیر دیگر، محله «نهادی» است که ظرف «نِهاد همسایگی» است. این مبانی ساخت تمدن اسلامی می‌شود.

کسی که می‌خواهد تمدن نوین اسلامی را بسازد، باید محله اسلامی را بسازد. آیا ساختن محله اسلامی به این معناست که مثلاً تابلویی را سر یک محله نصب کنیم و نام محله را محله امیرالمؤمنین بگذاریم؟ خیر. محله اسلامی ساختن، الزاماتی دارد و دانش و فناوری می‌خواهد. خود مسجد، شاخص‌های بسیاری به ما می‌دهد تا بدانیم محله‌ای که ۴۰ در ۴۰ منزلش همسایه مسجد هستند، چه ویژگی‌هایی دارد. مسجد، علوم اجتماعی ما را دگرگون می‌کند. اگر از بنده سؤال کنند چطور می‌خواهی علوم‌انسانی را متحول کنی؟ می‌گویم با شکل‌دادن محله اسلامی. کسی که می‌خواهد محله اسلامی را بسازد، الزاماً باید اکثر نظریات علوم‌انسانی، شهرسازی و دانش مدیریت را تغییر بدهد. محله اسلامی به همین سادگی‌ها درست نمی‌شود. اگر محله اسلامی شکل بگیرد، ۷۰ یا ۸۰ درصد آن هزار خدمت، در محله تأمین هستند و دیگر دم و دستگاه نمی‌خواهند و مردم در تعامل با هم کار‌هایشان را انجام می‌دهند. محله اسلامی یک نَهاد است و مجموعه‌ای از خانواده‌هاست که در تعامل با هم و در یک جغرافیای معین، دارای سلایق و علایق مشترک هستند و تعامل در اینجا بر پایه تأمین نیاز است و هیچ‌کدام از نظریات جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و مدیریت اجتماعی نیز الان نمی‌توانند جوابگوی این حرف باشند.

 

مسیر تمدن‌سازی از مسجد می‌گذرد

سوسیالیست‌ها نیز همین را می‌گویند؛ آنها برای دیگران تلاش می‌کنند و آزادی‌شان مشروط به آزادی دیگری است. حرف شما چه تفاوتی با حرف سوسیالیست‌ها دارد؟

ناظمی اردکانی: شما دو نفر را در نظر بگیرید که می‌خواهند هم‌هدف بشوند. یک زمان این دو نفر آن‌قدر کنار هم می‌نشینند تا هم‌هدف شوند؛ اما من می‌گویم این دو نفر وقتی هم‌هدف می‌شوند که هدفشان با هدف نفر سوم یکی شود. یعنی یک نفر سومی را پیدا کنند که هدف او را هدف خودشان قرار بدهند. حال اگر میلیون‌ها نفر بخواهند هم‌هدف شوند، باید هدف یک نفر دیگر را هدف خودشان قرار بدهند. ما می‌گوییم که همه انسان‌ها باید هدف الهی را هدف خودشان قرار بدهند و غیر از این راهی نداریم.

یادتان هست که رهبر انقلاب چند سال پیش فرمودند سال «همدلی و هم‌زبانی» و ایشان می‌گفتند که همه باید با دولت، همدل شوند؛ زیرا باید با ولی همدل شد. ما امروز می‌خواهیم تمدن نوین اسلامی را در جامعه شکل بدهیم و باید با ولی امرمان هم‌هدف شویم. غیر از این نمی‌شود. نه تجربه غرب و نه تجربه شرق ما را به جایی نمی‌رساند. وقتی ما از مسئله مردم‌سالاری سخن می‌گوییم، از این صحبت می‌کنیم که مردم می‌خواهند سالار خودشان باشند و برای خودشان تصمیم بگیرند. مردم‌سالاری دینی فقط در نظام ولایت معنی دارد؛ یعنی مردم‌سالاری دینی فقط زمانی محقق می‌شود که نظام فکری و هدف مردم با هدف ولی یکی شده باشد. نماز جماعتی هم که در مساجد برگزار می‌شود، یک نماد است و آن نماد، نماد ولایت است. این غیرممکن است که کسانی که در صف نماز جماعت ایستاده‌اند و حرکت‌هایشان هم موزون باشد، مگر اینکه امام‌جماعت داشته باشند. یعنی یک نفر باید باشد تا بقیه از او تبعیت کنند. سیستم نظامی هم همین است. باید یک فرمانده باشد که همه خودشان را با او میزان کنند.

/انتهای بخش اول/ ادامه دارد...

ارسال نظر
captcha
پرونده ها