چالش‌های دیپلماسی سایبری ایران در گفت‌وگو با سید رضا نقیب‌السادات/ بخش دوم؛

قوانین کهنه رسانه در برابر تحولات سریع؛ هماهنگ نمی‌شوید؟

قوانین کهنه رسانه در برابر تحولات سریع؛ هماهنگ نمی‌شوید؟
چند سال است که سیاست سازمان ملل، پیشبرد سیاست‌های توسعه سواد اطلاعاتی با اولویت زنان و کودکان و بعد مردان است. ما در کشور خودمان چه میزان به این موضوع اهتمام داشته‌ایم؟ آیا شما دوره‌ای برای اینها سراغ دارید؟

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ فضای مجازی جایی است که مرزها در آن محو می‌شوند و آسمان بی‌کران اطلاعات، انسان‌ها را از سراسر جهان به یکدیگر پیوند می‌دهد. این محیط همچون شمشیری دو لبه، فرصت‌های شگفت‌انگیزی برای پیشرفت، تبادل دانش و ارتباط فراهم کرده؛ اما درعین‌حال بستری برای شکل‌گیری جرائم جدید و سوءاستفاده از آزادی‌های فردی نیز شده است. امروز تقریباً هیچ کشوری را نمی‌توان یافت که نسبت به فعالیت‌های مجرمانه در شبکه‌های اجتماعی بی‌تفاوت باشد. در حقیقت، قوانین و مقررات فضای مجازی در سراسر دنیا همچون سدهایی محکم طراحی شده‌اند تا این دریای توفانی را به‌سوی آرامش و امنیت هدایت کنند. مسئله حکمرانی فضای مجازی، بهانه‌ای شد تا به سراغ دکتر سید رضا نقیب السادات - دانشیار دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی - برویم و این موضوع را با ایشان به گفت‌وگو بگذاریم. هم اکنون، بخش دوم صحبت‌های ایشان تقدیم نگاه شما می‌گردد.

 

پرونده‌سازی جای پیشگیری را نمی‌گیرد

 در بخش نخست گفت‌وگو، بحث تا به اینجا پیش آمد که شما فرمودید نیاز به شفافیت در عرصه اینترنت داریم. ما می‌دانیم که آمریکا کارهای جدی در حوزه این شناسه‌ها انجام داده است. کشورهای حوزه اروپا نیز اقداماتی در این حوزه داشته‌اند. وقتی می‌گوییم شناسه، گویا این در فضای اینترنت گم است و باز راه‌های دورزدن بسیار وجود دارد. آیا راهکاری هست که در شرایط اینترنت ماهواره‌ای یا فیلترشکن‌های متعدد، باز هم به این شفافیت دست پیدا کنیم؟

نقیب السادات: این‌طور نیست. هر کسی از هر جایی اینترنت خریداری می‌کند، به‌عنوان‌مثال سایت‌هایی که از آن استفاده کرده، مشخص می‌شود. دیجیتالی‌شدن، هوش درون سیستم را بالا برده است. وقتی هوش درون سیستم بالا می‌رود، دیگر امکان گریزی برای شما نیست و اتفاقاً کنترل بیشتر می‌شود.

وقتی به لحاظ فناوری توان کنترل و اقدام پیشگیرانه وجود دارد، چرا آن را تبدیل به پرونده مجرمانه کنیم و بعد بگوییم پرونده‌های دستگاه قضایی چرا این‌قدر زیاد است؟ با این شکل کار، قطعاً جرایم بیشتر می‌شود و به دلیل اینکه ما نتوانستیم چهارچوب‌های مقتضی را برای این کار پیشنهاد بدهیم، دچار آسیب می‌شویم

«اورت راجرز» - از اساتید علوم ارتباطات - در کتاب خود با عنوان «تکنولوژی‌های جدید ارتباطی» می‌گوید تکنولوژی ۶ ویژگی را با خود به همراه آورد: «تعاملی و دوسویه شدند» و «ناهم‌زمان» هستند و هر وقت بخواهید استفاده می‌کنید، می‌گوید «جمع‌زدا» هستند و باید به‌صورت فردی استفاده کنید. می‌گوید «انعطاف‌پذیر» و «تمرکززدا» هستند و از تأکید روی یک کانال یا باند کاسته می‌شود، چون دسترسی‌ها کثرت دارد. این ویژگی‌ها استفاده از فضای سایبری را پرجاذبه می‌کند؛ اما ۶ ویژگی پشت اینها است که برخی از آنها عبارت‌اند از: «تکنولوژی انباشت»، «تکنولوژی دریافت»، «تکنولوژی ذخیره‌سازی»، «تکنولوژی کوچک‌سازی»، «تکنولوژی نمایش ارزان» و «تکنولوژی کنترل» که ۵ ویژگی اول در خدمت آخری - یعنی تکنولوژی کنترل - هستند و هرچه این تحولات و فناوری‌ها جدیدتر و متحول‌تر می‌شوند، اتفاقاً شفافیت و امنیت نیز بیشتر می‌شود و از آن طرف، قابلیت کنترل نیز بالا می‌رود. چون هوش درون سیستم بالا رفته و کنترل زیاد می‌شود.

مشکلی که امروز مخابرات و مردم با آن مواجه هستند، این است که هر ظرفیتی را برای اینترنت می‌خرند، می‌بینند هنوز چیز خاصی از آن را استفاده نکرده، سریعاً حجمشان تمام می‌شود. دلیلش همین عدم نظارت و کنترل است که یکی دیگر آن را مصرف می‌کند. درحالی‌که برای مخابرات کار ساده‌ای است که بتواند این موضوع را کنترل کند، به لحاظ فناوری قابلیت کنترل را دارد اما کنترل نمی‌کند و بعد به معاونت پیشگیری قوه قضائیه می‌گوییم به مردم پیامک بده که استفاده از ظرفیت اینترنت دیگران بدون اجازه جرم است. وقتی به لحاظ فناوری توان کنترل و اقدام پیشگیرانه وجود دارد، چرا آن را تبدیل به پرونده مجرمانه کنیم و بعد بگوییم پرونده‌های دستگاه قضایی چرا این‌قدر زیاد است؟ با این شکل کار، قطعاً جرایم بیشتر می‌شود و به دلیل اینکه ما نتوانستیم چهارچوب‌های مقتضی را برای این کار پیشنهاد بدهیم، دچار آسیب می‌شویم؛ لذا به نظر می‌رسد که حتی اگر بخواهیم وارد مقوله مثلاً دیپلماسی سایبری شویم، مجبوریم وارد تعاملی شویم که بخشی از آن، مقررات رسمی است و من باید قوانین جمهوری اسلامی را حتماً رعایت کنم.

 

ضعف تقنین در سیاست‌گذاری فضای مجازی

چرا سازماندهی این بخش در ایران تا به این میزان پرچالش شده است؟ الان سازمان‌هایی مانند شورای‌عالی فضای مجازی و مرکز ملی فضای مجازی را داریم. مجلس نیز گاهی دخالت‌هایی دارد. پدافند غیرعامل هم در حوزه سایبری ورود دارد. درحالی‌که مجموعه‌های متعددی را در این حوزه ایجاد کردیم و مسئولان مرتبط تلاش نیز می‌کنند، اما این تلاش‌ها چندان ملموس نیست. مرکز ملی فضای مجازی هنوز نمی‌تواند یک شمایلی از فضای مجازی ارائه دهد. سرمایه‌گذاری‌ها روی شبکه‌های داخلی نیز مرتباً بی‌نتیجه می‌ماند و... پدیده‌هایی مانند هک‌شدن مجدد سیستم سوخت نیز پدیده بسیار عجیبی است. علت این وضعیت چیست که علی‌رغم بهادادن به این حوزه، اما سازماندهی آن به‌درستی صورت نمی‌گیرد؟

نقیب السادات: به نظر من، علت اصلی ضعف مدیریت در این مسئله است. دومین دلیل هم ضعف در اجرای قوانین و مقررات است. البته ما باید همین قوانین و مقررات داخلی را هم با شرایط جدید انطباق دهیم؛ یعنی هم مقررات شرکت‌های زیرساخت و هم مراکزی که زیر نظر شورای‌عالی فضای مجازی است، باید به‌روز شوند. ناظر به وظیفه مجلس نیز به دلیل اینکه شتاب و تحولات این حوزه زیاد است، نیاز به یک مرکز تقنینی در کنار شورای‌عالی فضای مجازی داریم. باید ببینیم نظام مسئله این حوزه چیست و چه کسی باید رسیدگی کند؟

ساماندهی این حوزه نیازمند یک عزم واقعاً ملی و جدی است و همه دستگاه‌ها باید وارد شوند و یک شورای هماهنگی وجود داشته باشد. باوجود همین تعدد مراکز مرتبط در این حوزه که شما اشاره کردید، ما هنوز ضعف داریم. علت هم این است که هماهنگ عمل نمی‌کنیم، لذا به دبیرخانه شورای هماهنگی رسانه‌ای کشور نیاز داریم که نقش هر کسی در آنجا تعریف شده باشد. اما چنین دبیرخانه‌ای وجود ندارد. ما در چند جلسه که این مجموعه‌ها حضور داشتند، شاهد بودیم که هر دستگاهی حرف خودش را می‌زند. یعنی اگر اختلافی بود، هیچ‌کس نمی‌خواست از موضع خودش پیاده شود؛ لذا برای ساماندهی ما نیاز به یک دبیرخانه شورای هماهنگی نظام رسانه‌ای کشور داریم.

ساماندهی این حوزه نیازمند یک عزم واقعاً ملی و جدی است و همه دستگاه‌ها باید وارد شوند و یک شورای هماهنگی وجود داشته باشد.

البته در یک دوره‌ای این میزان تحول و تنوع وجود نداشت و تصمیم‌گیری‌ها راحت‌تر انجام می‌شد، اما الان این تنوع اتفاق افتاده است و این چهارچوب‌ها شکل‌گرفته و باید برای آن تعریفی ارائه بدهیم. باید برای اجرای آن پروژه‌های نظارتی تعریف کنیم که هر دستگاه، متولی چه نقشی است؟ سهم شرکت‌های فناور چیست و کجا هستند و چه کسی می‌خواهد جواب آنها را بدهد و چگونه ما به آنها اجازه می‌دهیم؟

ما در حوزه تجارت الکترونیک بحث‌های زیادی داریم، اما چرا هنوز یک سیستم پرداخت بین‌المللی مجازی تعریف نکرده‌ایم که قانونی باشد و به من معلم و استاد دانشگاه که می‌خواهم مقاله‌ای را در یک مطبوعات خارجی چاپ کنم یا کتابی را از خارج کشور خریداری کنم، دسترسی بدهد؟ چرا هیچ سیستم دسترسی برای پرداخت ارزی به‌صورت شخصی نداریم و اگر هم بخواهیم از طریق نظام پرداختی دانشگاهی که در آنجا شاغل هستیم اقدام کنیم، چند ماه باید معطل بمانیم و بعد هم ممکن است به دلیل گذر زمان، فرصت خرید کتاب و یا چاپ مقاله از دست برود.

من در رشته‌ای تحصیل کرده‌ام و کار می‌کنم که پرشتاب‌ترین رشته در تغییروتحول است. شتاب در تغییر اجتماعی، شتاب در تغییر اطلاعات، شتاب در ظهور فناوری‌های مدرن و... تمام این تحولاتی که رخ می‌دهد را من باید آن را هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی کنترل کنم. ساحت فردی که میلیون‌ها سلیقه و ذائقه درون آن است و از طرف دیگر در سطح مقیاس اجتماعی یا کلان که عامه دستگاه‌ها و مراکز تصمیم‌گیر را شامل می‌شود، اما من به‌عنوان معلم یا استاد دانشگاه در آن جایگاهی ندارم. درحالی‌که باید بین سطوح فردی و اجتماعی یک تعادلی برقرار شود.

 

آیفون ۱۶ پرومکس چه قابلیت‌هایی دارد؟

نباید اجازه دهیم جامعه از ما جلو بیفتد؛ چرا که بعد دیگر حرف ما را گوش نمی‌کند و اگر نتوانیم جامعه را همراه کنیم، در تصمیم‌گیری‌های کلان جامعه با ما همراهی نمی‌کند. مثلاً ما فیلتر می‌کنیم و جامعه به سمت خرید فیلترشکن می‌رود. این برای جامعه ما بد است. اگر یک چیزی فیلتر می‌شود، به‌خاطر مضراتی است که دارد. چرا من نباید تبعیت کنم؟ چرا مردم ما و بچه‌های ما تا می‌گوییم این برنامه دسترسی ندارد به سمت فیلترشکن می‌روند؟ به بنده می‌گویند وقتی این کار غیرقانونی، غیرشرعی و غیراخلاقی است، من این نرم‌افزار را نصب نمی‌کنم و سراغ پیام‌رسان داخلی - که پر از اختلال است و این همه باگ و ایراد دارد - می‌روم و از آن استفاده می‌کنم. اما زمانی که من حداقل سهم کوچکی از جامعه باشم و اکثریت می‌خواهند ارتباطشان به‌روز باشد، وضعیت متفاوت است؛ بنابراین اگر بخواهیم در جریان روز واقعاً حضور پیدا کنیم، باید برای اینها یک معادله پیدا کنیم و شیوه تعاملمان با آنها روشن و نحوه دسترسی نیز تعریف شود.

ما بسیاری اوقات استفاده از فناوری‌های جدید را به مردم آموزش ندادیم. بسیاری از مردم تا می‌گویند تلفن همراه، اسم «آیفون ۱۶ پرومکس» را به زبان می‌آورند. واقعاً این گوشی چه قابلیت‌هایی دارد که فردی حاضر می‌شود ۲۲۰ میلیون تومان پول دهد و آن را بخرد؟ تفاوت این گوشی با گوشی‌های دیگر که من مثلاً با ۶-۷ میلیون می‌خرم در چیست؟ طرف‌داران این گوشی می‌گویند بحث پرستیژ مطرح است؛ اما واقعاً آیا این مدل گوشی، فناوری‌های فوق‌العاده‌ای دارد که ما بخواهیم از آن استفاده کنیم؟ ما سواد یا توان استفاده از همه ابعاد این تکنولوژی که ظهور کرده است را نداریم. چون نداریم، پس باید آموزش دهیم. چه کسی آموزش دهد؟ دستگاه‌های متولی و نهادهایی که با این حوزه مرتبط هستند. اگر این کار را انجام دهیم، سر هدایت این جریان نیز در اختیار ما قرار می‌گیرد. اما اگر این کار را انجام ندادیم، جامعه جلوتر از جریان اجتماعی و نهادی و سازمانی ما حرکت کند و دیگر نمی‌توانیم جامعه را کنترل کنیم. نظارت هم نمی‌توانیم داشته باشیم.

 

ما طی سال‌های اخیر شاهد آموزش‌های مرتبط با سواد رسانه‌ای در جامعه از سوی سازمان‌های مختلفی همچون بسیج، آموزش‌وپرورش و حوزه علمیه بوده و هستیم اما در عمل خروجی آنچه شما می‌گویید را مشاهده را نمی‌کنیم.

مهم‌ترین تهدیدات به لحاظ تهدیدات نوین و تهدیداتی که از بیرون به‌عنوان تهدیدات دشمن می‌آید، هدف‌گرفتن خانواده و با اولویت زنان درون خانه، دختران دبیرستانی و دختران دانشجو است. ما در این میان چه کاری انجام دادیم؟

نقیب السادات: یک نکته‌ای را تأکید کنم؛ ما یک تعبیر رسمی از سواد رسانه‌ای داریم و یک انجمنی داریم که این کار را انجام می‌دهد. به نظرم این سازمان‌ها کارکردهایی که باید داشته باشند را ندارد. وقتی می‌گویم سواد رسانه‌ای، یک مورد از آن‌ها آموزش تکنولوژی است، یک مورد پردازش اطلاعات است، یک مورد تولید اطلاعات و مورد دیگر تقویت تفکر انتقادی است. ما قسمت سخت‌افزاری را آموزش می‌دهیم، اما قسمت‌های نرم‌افزاری کم‌رنگ‌تر است و چون آن فناوری زودتر حرکت می‌کند و پرجاذبه‌تر است، به آن بیشتر می‌پردازیم و نسبت به سایر قسمت‌ها غفلت می‌شود و باقی می‌ماند.

ما به غیر از سواد رسانه‌ای، چقدر سواد اطلاعاتی به مردم دادیم که در دوراهی‌های تصمیم‌گیری مبتنی بر این اطلاعات عمل کنند و تصمیم بگیرند؟ این مقدم است. ما این را رها کردیم و از سواد رسانه‌ای حرف می‌زنیم؛ درحالی‌که باید به همه ابعاد سواد بپردازیم. اگر من نیاز به سواد اطلاعاتی و سواد رسانه‌ای دارم، نیاز به سواد دیجیتال دارم، نیاز به سواد رسمی آموزشی دارم، نیاز به سواد سیاسی و سواد اقتصادی هم دارم. ما کدام را رعایت کردیم؟ این اتفاق نیفتاده است و ما الان وارد حریم حوزه‌های سواد می‌شویم. همه این مواردی که ذکر کردم شامل سواد اطلاعاتی است. مثل این است که ما بگوییم این پیکر است و چشم و گوش دارد و دماغ دارد، اما من همیشه چشم را می‌گیرم و می‌گویم این چشم مهم است. پس بقیه این انسان کجاست؟ الان چند سال است که سیاست سازمان ملل، پیشبرد سیاست‌های توسعه سواد اطلاعاتی با اولویت زنان و کودکان و بعد مردان است. ما در کشور خودمان چه میزان به این موضوع اهتمام داشته‌ایم؟ آیا شما دوره‌ای برای اینها سراغ دارید؟

 

خانواده، زنان و دانشجویان؛ اهداف اصلی دشمن در جنگ مجازی

دانشگاه «علامه طباطبایی» سال گذشته در طرحی برنده شد که عنوان آن «Information for all People» بود. یعنی من اطلاعات را به همه بدهم. البته اولویت این طرح با زنان بود. مطابق این طرح، برای آموزش سواد اطلاعاتی در ایران، کارگاهی در حوزه ایمنی سواد اطلاعات در حوزه بهداشت، حوزه کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری و... برگزار کردیم. ما برای زنان‌مان، دختران‌مان، مردان‌مان، فرزندانمان و نوجوانان‌مان... اینها را کار نکردیم. مهم‌ترین تهدیدات به لحاظ تهدیدات نوین و تهدیداتی که از بیرون به‌عنوان تهدیدات دشمن می‌آید، هدف‌گرفتن خانواده و با اولویت زنان درون خانه، دختران دبیرستانی و دختران دانشجو است. ما در این میان چه کاری انجام دادیم؟ کدام برنامه اجرایی‌مان را پیاده کردیم؟

ما نیاز به یک آینده نظارتی با رویکرد داخلی و خارجی داریم. مسائل داخلی و بین‌المللی مسائلی است که در فضای سایبری با آن مواجه هستیم. وقتی وارد این موضوع شویم، با چند چالش مواجه خواهیم بود که مهم‌ترین نکته آن، چالش‌های حقوق بشری است. مثلاً ما می‌گوییم حقوق معنوی نشر و آنها می‌گویند شما جنبه آزادی اطلاعات را ندارید. یعنی آنها ما را متهم به این موارد خواهند کرد. ما باید با این چالش‌ها مواجه شویم. باید این چالش‌ها را برای خودمان بازتعریف کنیم و برای آن جواب داشته باشیم. حفظ حریم خصوصی، مهم‌ترین مسئله‌ای است که آنها ممکن است به ما بگویند. چه جوابی برای آن داریم و چطور عمل کردیم؟ دوباره اگر حرف بزنیم می‌گویند در مسئله حقوق بشر، شما آزادی بیان ندارید؛ لذا دومین چالش ما «آزادی بیان» است. چالش‌های بعدی هم سانسور و امنیت و... است. اینها اتهاماتی است که به ما زده می‌شود و ما باید برای اینها جواب داشته باشیم. البته جواب‌هایی هم داریم. از این رو وقتی می‌گوییم امنیت سایبری، کنار آن یک چیزی به نام حقوق بشر هم هست. آزادی بیان هم هست.

فقدان عدالت در دسترسی به اینترنت در کشور

نکته بعد این است که آیا ما واقعاً عدالت در دسترسی به اینترنت داریم؟ هر چند حرف از دولت دیجیتال زده می‌شود، اما اقتضائات آن رعایت نمی‌گردد. به‌عنوان‌مثال، می‌گوییم اگر اینترنت می‌خواهی، سالی یک میلیون تومان به من دولت پرداخت کن، مودمش را باید بخر، خطر تلفنش را بخر و اگر خط تلفن نداری، موبایل بخر و دیتای آن را فعال کن و بسته اینترنت خریداری کن. در واقع، مردم مرتب برای استفاده از اینترنت باید هزینه کنند؛ درحالی‌که در اکثر دنیا، اینترنت برای خدمات دولتی رایگان است و مردم می‌توانند به‌راحتی به اینترنت دسترسی پیدا کنند.

لذا ما نیاز به بازتعریف همین مؤلفه‌ها و المان‌ها به لحاظ حقوق بشر در فضای سایبری داریم. اگر این کار را انجام دادیم و یک جمعی بنشینند و این بازتعریف را انجام دهند، آن وقت می‌توانیم برای حکمرانی سایبری وارد تعاملات شویم. آن زمان می‌توانیم به این بحث بپردازیم که آیا من می‌توانم یک اصول بین‌المللی جدیدی وضع کنم برای اینکه از حریم خصوصی خودم دفاع کنم؟ آیا امکان‌پذیر است که از داده‌های کاربران خودم حفاظت کنم؟ آیا من می‌توانم تعادل بین امنیت عمومی را با حقوق مدنی برقرار کنم؟ دسترسی همگانی و عادلانه به اینترنت را چه کسی تضمین می‌کند؟ اینها مواردی است که مغفول مانده است.

حال که این پرونده باز شده است، به نظرم شما بیایید همین سرنخی که من عرض کردم را پیگیری کنید. تکلیف نظام مسائل حوزه رسانه باید به طور کل روشن بشود و اصطلاحاً یک چهارچوبی برای همین موضوع که تحت عنوان دیپلماسی رسانه‌ای یا بحث حکمرانی فضای مجازی است، ایجاد کنیم. ضمن اینکه این موضوع به‌عنوان اولویت‌های پژوهشی سازمان‌ها و دستگاه‌ها نیز اعلام شده است و در دانشگاه‌ها نیز به‌عنوان اولویت‌های مورد حمایت دانشگاه از پژوهش معرفی شده است. اگر بتوانیم چهارچوبی برای این ماجرا وضع کنیم، می‌توانیم از آن یک نتیجه مثبتی بگیریم و دستگاه‌ها را نیز مشارکت دهیم.

 

سرنخ‌هایی که به گوگل و یاهو نمی‌رسند

به‌عنوان سؤال آخر؛ ما سه نگاه به کلان‌داده‌ها داریم. این بحث خیلی انجام شده است و هر از چندی نیز صدایش بلند می‌شود و به نظر می‌رسد آینده جهان، حول محور کلان‌داده‌هاست. یک حوزه این است که عنوان می‌شود صاحب پلتفرم یا پدیدآورنده آن، منظومه خود صاحب کلان‌داده‌هاست. یک نگاه می‌گوید نه! مردم صاحب کلان‌داده‌ها هستند، چون داده‌ها را تولید می‌کنند و دائماً در حال انتقال داده‌ها هستند. نگاه سوم هم می‌گوید حاکمیت صاحب داده است. نظر شما درباره این نوع نگاه‌ها چیست و آیا مطلع هستید که جمهوری اسلامی ایران به این سمت رفته است یا نه؟

«ماکس وبر» می‌گوید که رسانه‌ها با عملکرد مستمری که دارند، استمرار کارشان نه به واسطه آن سرمایه‌های بزرگی است که آنها را راه انداخته است، بلکه به واسطه نفوذ مشتری و خرید آنهاست که سرپا هستند

نقیب السادات: من از بعد روش‌شناختی مطلع هستم. شاید من نمی‌دانم جمهوری اسلامی به لحاظ کلان‌داده به کدام سمت‌وسو رفته است، اما این را می‌دانم که در واقع تولیدکننده این داده‌های بزرگ، چون عامه مردم هستند، بهره‌بردار نهایی نیز خود مردم هستند. اما آن نظارت و کنترل همچنان هست. وقتی می‌گویم در طول روز چهل میلیون توییت زده می‌شود یا دویست میلیون ایمیل مبادله می‌شود، اینها مربوط به مجموعه‌های موتور جستجوی «گوگل» یا «یاهو» نیست. کسی که ایجادش کرده و بهره‌بردار آن نیز هست، مردم هستند. اما این داده‌ها برای آنها سرنخ کنترل است.

مجدداً ارجاع می‌دهم به حرف آقای «راجرز» که می‌گوید همه اینها رخ داده است تا آن کنترل اتفاق بیفتد. آنها حاکم این داده‌ها و سوار بر ماجرا هستند؛ اما مال آنها نیست. اگر اینجا نیز این اطلاعات را تولید می‌کنیم، باز هم مردمی است و یک سیستم نظارتی است که به آن نگاه می‌کند؛ لذا این داده‌های بزرگ، مرجع تصمیم‌گیری و پژوهش می‌شوند و مورداستفاده خیلی‌ها قرار می‌گیرد، اما نظارت بر آن بهره‌برداری همچنان وجود دارد. یعنی آن کنترل و آن شاه‌کلید این است که این داده‌ها آزادانه تولید بشوند. به همین خاطر می‌گویم این انبوه شدن اطلاعات، زمینه‌ساز الگوها یا مدل‌های هدایتی و نظارتی است. یعنی کمک می‌کند که الگوهایی از اطلاعات که در فرایند (Text Mining) یا (Web mining) وجود دارد، استخراج شود و بر اساس آنها، مدل‌ها بیرون بیایند.

به نظر من در تحولات جدید، علی‌رغم انبوه شدن اطلاعات، اما آن داده‌های بزرگ و آن سیستم‌های خرد پژوهشی رایج نیز کنارش وجود دارد. این داده‌های بزرگ، فقط مرجعی برای کنترل و مدل‌سازی داده‌ها نیست. این خرده روش‌ها همچنان هویت‌ساز هستند. به یک اتفاق تاریخی استناد می‌کنم: «ماکس وبر» می‌گوید که رسانه‌ها با عملکرد مستمری که دارند، استمرار کارشان نه به واسطه آن سرمایه‌های بزرگی است که آنها را راه انداخته است، بلکه به واسطه نفوذ مشتری و خرید آنهاست که سرپا هستند. این درباره تحرکات عظیم در عرصه تولید اطلاعات و... نیز هست؛ لذا در این حوزه، خرده روش‌ها همچنان به حیات خودشان در کنار کلان روش‌ها یا اطلاعات بزرگ ادامه می‌دهند و هیچ وقت از بین نمی‌روند.

/انتهای پیام/