گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «روابط جنسیتی» (gender relations) یا الگوبندی اجتماعی کنشهای متقابل میان مردان و زنان [1] معمولا بخشی از فرهنگ، ایدئولوژی و سیاست هر ملتی است. نقش زنان در عرصههای عمومی و حریم خانواده همواره بخش مهم و جنجالی مفهوم روابط جنسیتی را دربرمیگیرد.
در طرح الگوی ایدهآل از زن در جامعه بعد از انقلاب اسلامی، شخصیت و زندگی بانوان اسوه اسلام بهویژه حضرت زهرا، حضرت خدیجه کبری و حضرت زینب (سلاماللهعلیهن) همواره در سیاست فرهنگی نظام اسلامی مورد توجه بودهاست. بر اساس چنین الگویی حضور فعال زنان در هر دو عرصهی خانواده و جامعه البته با تاکید بیشتر بر محوریت نقش زن در خانواده بهعنوان ارزش در نظام جدید مطرح شده و مورد تاکید قرار گرفتهاست؛ الگویی که میتوان نام آن را الگوی فعالیت اجتماعی خانوادهمحور زن نهاد.
امام خمینی(ره) در موضعی متضاد با دیدگاه برخی از علمای سنتی که نگاهی سختگیرانه نسبت به حضور زن در مجامع عمومی داشتهاند، از همان ابتدای انقلاب اسلامی زنان مسلمان را به مشارکت فعال در صحنهی اجتماع تشویق میکردند البته با این قید که در نگاه امام خمینی(ره) هدف نهایی این حضور باید «تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم» باشد.[2]
رهبر معظم انقلاب نیز در این خصوص میفرمایند: «اين شخصيت جامعالاطراف فاطمه زهراست. اين الگوست. الگوى زن مسلمان اين است. زن مسلمان بايد در راه فرزانگى و علم تلاش كند، در راه خودسازى معنوى و اخلاقى تلاش كند، در ميدان جهاد و مبارزه از هر نوع جهاد و مبارزهاى پيشقدم باشد، نسبت به زخارف دنيا و تجملات كمارزش بىاعتنا باشد، عفت و عصمت و طهارتش در حدى باشد كه چشم و نظر هرزهى بيگانه را بهخودىخود دفع كند، در محيط خانه دلارام شوهر و فرزندانش باشد، مايهى آرامش زندگى و آسايش محيط خانواده باشد...».[3]
اکنون پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران این سوال مطرح است که تا چه حدی این الگوی تراز روابط جنسیتی در کشور پیادهسازی شدهاست؟ آیا آسیبشناسی خاصی از روند عملیاتی کردن این الگو صورت گرفتهاست؟ چه چالشها و موانعی (در عرصهی تئوریک و عملیاتی) بر سر راه تحقق این الگو وجود دارد و چه راهبردها و راهکارهایی برای دستیابی به این الگوی ایدهآل لازم است؟
در سالهای اخیر و بهطور خاص از دوم خرداد76 به این سو برخی تغییرات در روابط جنسیتی جامعه جامعهشناسان، سیاستمداران و اصحاب فرهنگ و سلامت را نسبت به چالشهای تحقق الگوی فعالیت اجتماعی خانوادهمحور زن در ایران متوجه و حساستر کردهاست.
افزایش آمار طلاق در جامعه، بالا رفتن سن ازدواج و تاخیر در آن، میل برخی اقشار اجتماعی به تبعیت مداوم از مدهای سالانه و حتی فصلی بدحجابی، افزایش روشهای جلوگیری از بارداری و تولید موالید، آمارهای غیررسمی دربارهی شیوع فحشا و سقطجنین زیر پوست برخی شهرها و در بین برخی اقشار و امثال آن از جمله کدهای عینی و ملموس هستند که القا میکنند تحقق الگوی زن تراز اسلام و انقلاب اسلامی در سالهای اخیر دچار آفتها و آسیبهایی شدهاست؛ موضوعی که هم کتمان آن غلط و نوعی سر به زیر برف کردن است و هم اغراق در آن برای قبحشکنی هرچه بیشتر موضوع بهکار میرود.
این کدهای عینی پیش از هر چیز بررسی ریشهها و عوامل بهوجود آورندهی چنین نابهنجاریهایی را بااهمیتتر میسازد. تبلیغات وسیع رسانهای جریان غالب جهانی در ترویج الگوی زن تراز غربی، آرا و اندیشههای فمینیستی و بدلی حامی حقوق زنان در داخل کشور، ضعف فرهنگسازی از الگوی صحیح و جامع روابط جنسیتی و در نهایت سیاستهای دولتهای مختلف در این حوزه چه نسبتی با این تغییرات دارند؟ دولتها هرکدام چه برنامههایی برای تحقق الگوی زن تراز انقلاب اسلامی داشتهاند و تا چه حد توانستهاند بر موانع متعدد دیگر فایق آیند؟ راهکار مقابله با چنین تغییرات بدشگونی چیست؟ و دهها سوال از این دست. بهتر است برای پاسخ به این سوالات ابتدا مروری بر تبار بحران روابط جنسیتی در غرب داشته باشیم تا به یکی از مهمترین این چالشها برای تحقق الگوی اصیل و مطلوب دست یابیم.
با نگاهی به فرایند سقوط جنسیتی در غرب (تحت نام انقلاب جنسی) درمییابیم از اواسط دههی 70میلادی نظم اجتماعی سنتی در مورد روابط جنسی در غرب و بهویژه آمریکا از میان رفت، متحول شد و روابط جنسی کنترلشده میان زن و شوهر (که اکنون دیگر در غرب، به ازدواج سنتی تعبیر میشود) تغییر رویه داد.
به باور بسیاری از محققان بحران روابط جنسیتی (یا به تعبیر خودشان، انقلاب جنسی) در غرب با تولید انبوه قرصهای ضدبارداری آغاز شد و بعد با موج طلاق، تاخیر در ازدواج، افزایش سقطجنین و رواج ولنگاری اخلاقی و فحشا در رسانهها و اجتماع تداوم یافت.
«زنان و مردان آمریکایی بهتدریج ازدواج را به تاخیر انداختند، فرزندان کمتری به دنیا آوردند و آمار طلاق بیشتر شد. در همان سالی که قرص ضدبارداری وارد بازار شد بیشتر مردم آمریکا در خانوادههای هستهای زندگی میکردند. زوجهای متأاهل بهطور متوسط چهار فرزند داشتند و مادران در خانه میماندند. در سال ۲۰۰۰ (یک نسل پس از وقوع انقلاب جنسی) خانوادهها بهطور متوسط دو فرزند داشتند. از هر دو ازدواج، یکی به طلاق میانجامید و تقریبا یکسوم کودکان آمریکایی در خانوادهی تکوالدی یا با زوجهای مجرد، بزرگ و تربیت میشدند.»[4]
اما نتیجهی این تغییر روابط جنسیتی در غرب چه شد؟ اکنون به لطف انقلاب جنسی (بخوانید سقوط جنسیتی) آمریکا مقام اول بارداری نوجوانان را در سطح جهان به خود اختصاص دادهاست[5] و بیش از نیمی از کودکان آمریکایی که از مادران زیر ۳۰ سال متولد میشوند نامشروعاند.[6] تعداد نوزادانی که سالانه در آمریکا با عمل سقطجنین کشته میشوند یکمیلیون نفر است. این تعداد تقریبا برابر با کل تلفات ایالات متحده در تمامی جنگهایش در طول تاریخ چندصد سالهی این کشور است.[7] سالانه ۱۹میلیون مورد جدید از ابتلا به بیماریهای مقاربتی در آمریکا ثبت میشود که سیستم بهداشت آمریکا باید برای درمان آن هزینهای در حدود ۱۷میلیارد دلار را متحمل شود.[8] بر اساس اعلام مرکز تحقیقی «پیو» هماکنون تنها 51درصد آمریکاییهای بالای ۱۸سال متاهل هستند در حالی که در سال 1960 این آمار 72درصد بود.[9] همچنین بیش از ۳۰درصد از ازدواجها به طلاق میانجامد.[10] در نهایت اینکه کشورهای غربی در لیست سیاه بیشترین تجاوز و خشونت علیه زنان قرار دارند.[11]
فرایند تغییر الگوی روابط جنسیتی در ایران
این روند در ایران چگونه دنبال شد؟ متاسفانه باید گفت این روند تنزلی روابط جنسیتی با تاخیری حدودا ۲۰ساله در ایران نیز کلید خوردهاست. همچون غرب اولین گام این فاجعه اجتماعی با سیاست استعماری کنترل جمعیت دنبال شد. تولید و مصرف انبوه وسایل ممانعت از بارداری با القای فرهنگ تنظیم خانواده، نمونهای از تجارب آمریکایی بود که در ایران با ضرباهنگی تند پیاده شد.
فرهنگ تحدید نسل با عنوان خنثای «تنظیم خانواده» از طریق کمارزش نشان دادن وجود نوزاد، دامن زدن به خودخواهیهای افراد و دیگر شگردهای تبلیغاتی در کنار صنعت ضدانسانی کنترل موالید با مصرف بیرویهی قرصهای ضدبارداری و دیگر وسایل پیشگیری در بین زنان، افزایش بیسابقه عمل سزارین (رتبهی دوم در جهان)[12] و... همهوهمه گامبهگام در ایران دنبال شد تا سرانجام پس از دو دهه شاهد آمارهای تکاندهندهای از تغییر هنجارهای اجتماعی و خانوادگی باشیم.
بر اساس نمودار «استفادهی جهانی از وسایل پیشگیری از بارداری ۲۰۱۱» سازمان ملل متحد تنها در سال ۲۰۰۹ تعداد 12میلیون و 16هزار زن متاهل 15-49 ساله در ایران از وسایل پیشگیری از بارداری استفاده کردهاند.[13] درست پابهپای غرب آمار طلاق جهشی نسبتا بالا در بین جوانان یافت و نرخ رشد ازدواج، نصابی منفی یافت. سير صعودي طلاق در كشور در حال جابهجا كردن ركوردهاي جهاني است و طبق برآوردهاي غيررسمي به رتبهی چهارم جهان صعود كردهاست (همپاي رشد علمي و فناوري). در پنج سال ۱۳۸۵-۱۳۹۰ آمار طلاق از ۹۴هزار به ۱۴۳هزار رسيدهاست.
درصد رشد ميزان ازدواج از ۹۴/۳۳درصد در سال ۱۳۸۰ به ۸۹/۱درصد در سال ۱۳۹۰ رسيدهاست. منفي شدن درصد رشد در بازهی زماني يك دهه، نشاني از سير شتابان تغييرات در جايگاه خانوادهی ايراني است.
بحران جمعیتی، دیگر پیامد این سیاستهای فاجعهبار بودهاست. كاهش ميزان رشد سالانهی جمعيت و بهخصوص ميزان باروري كلي بهازاي هر زن از 7/1 در سال ۱۳۶۵ به 1/6 در سال 1390 نشاندهندهی تغيير جدي در تركيب و تعداد اعضاي خانوادههاي ايراني است.[14]
ترویج جنایت بزرگ سقطجنین در کشور، دیگر پیامد فاجعهبار این سیاست غلط بودهاست تا جایی که آمارهای رسمی ارائهشده از سوی وزارت بهداشت نشان میدهد سالانه بیش از ۶۰۰۰ سقطجنین قانونی و بیش از 250هزار سقطجنین غیرقانونی در کشور انجام میشود که در مقایسه با سقطجنینهای قانونی ۴۰ برابر بیشتر است.[15]
برای درک ابعاد امنیتی و استراتژیک این فاجعهی اجتماعی میتوان به مقایسهی این روند در ایران و اسرائیل اشاره کرد. ممنوعیت استفاده از وسایل ضدبارداری در اسرائیل و تن ندادن این رژیم منحوس به سیاستهای کنترل جمعیت در چند دههی گذشته سبب شدهاست تا اسرائیل بالاترین میزان رشد جمعیت در جهان را از آن خود کند و ایران شوربختانه رکورددار کنترل جمعیت در بین کشورهای در حال توسعهی جهان شود.[16]
اما بخش دیگری از پازل سقوط جنسیتی یعنی برنامههایی برای رواج ولنگاری اجتماعی در ایران ابعاد قابل تاملتری داشتهاست. در تبلیغات گستردهی فمینیستی در رسانهها (سینما، مطبوعات، رسانههای مجازی و حتی تلویزیون و...) کلیدواژههای فریبنده و در عین حال خطرناکی ترویج شد تا المانهای دنیای فکری جامعه و بهخصوص زنان تغییر یابد. تابلوی دروغین حق کار برای زن بهجای حق کار متناسب با جنس زن اولین کلیدواژهی سمی این برنامه بود تا این دروغ کهنهی نظام سرمایهداری در اینجا یعنی مهد تشیع و اسلام نیز تلقین شود.
ورود غیرضروری زنان به مشاغل پایین جامعه (همچون منشیگری، مسئول فروش در مغازهها و...) و بهرهکشی از قشر لطیف و ظریف جامعه در مشاغل غیرمتناسب با روحیهی زنانه (حتی تا رانندگی اتوبوس و کار در معادن و...) درست پابهپای جریان فمینیسم غربی در ایران ترویج شد. با فرهنگسازی غلط، شاغل نبودن زنان در بین برخی اقشار نوعی عقبماندگی و نقص ترسیم شد تا بهجای حق کار اختیاری زن بر اجبار زن و وظیفه داشتن او در تامین مخارج مالی خانواده تاکید شود، یعنی بهتدریج با عَلَم جذاب ولی دروغین «کار، حق زن است» چنین تصویری در دنیای فکری جامعه طراحی شد که «کار، تکلیف زن است» و این یکی از بزرگترین ظلمهای فمینیسم علیه زنان در دنیای مدرن است که بهعنوان دستاورد و موفقیت به آنها قالب میشود.
بیتوجهی به شأن همسری و مادری زن که در واقع کانون اصلی فعالیتهای زن را در خانه (و نه محل کار) ایجاب میکرد، با تعابیر فریبندهای چون زن، فقط مادر یا همسر نیست! یا بیکار نبودن نصف جامعه یا این مغالطه که حق کار زن، مساوی حضور فیزیکی زن در جامعه است باعث حضور بخشی از زنان در مشاغل خدماتی و دستچندم شد و زنان را به نیروی کار ارزان شبکههای اقتصادی تبدیل کرد.
کمارزش نمایاندن خانهداری یا مشاغل خانگی و رواج مصرفزدگی و تجملگرایی گسترده که مرد خانه به تنهایی قادر به تامین مالی آنها نیست، یکی دیگر از ابعاد تبلیغات گستردهی جریانهای فمینیستی برای همین مقصود و البته برای مبارزه با حقوق واقعی زنان بود.
درست راهی که فمینیسم در غرب برای مبارزه با حقوق واقعی زنان دنبال کرد، در ایران هم توسط دنبالهروهای داخلی آنها با آبوتاب و تحرکات پیدا و پنهان سیاسی و رسانهای پیگیری شد. یکی از پرسروصداترین کلیدواژههای ناقص که در چند سال اخیر بدل به موضوعی برای بحث و مناقشه و حتی نقل مناظرههای انتخاباتی شدهاست برساختهای به نام «تفکیک جنسیتی» است؛ برساختهای با بار ارزشی منفی که مقابله با آن طبق همان هدف بهرهکشی هرچه بیشتر از زنان و نیز تحقق پازل رواج ولنگاری اجتماعی در ایران ارزیابی میشود چراکه سالمسازی جنسیتی محیط اجتماعی یکی از برنامههای اصلی چهرههای متعهد به نظام اسلامی برای اخلال در چرخهی سقوط جنسیتی بودهاست اما بهمحض طرح و عرضهی آن در عرصهی حقوقی، سیاسی و رسانهای در بدو امر به تخریب برچسب تفکیک جنسیتی و سپس به له کردن اصل موضوع پرداخته شدهاست چراکه این یک اصل بدیهی تبلیغاتی است که برای مقابله با یک اقدام مثبت، گام نخست تخریب اسم و عنوان آن است.
اینچنین شدهاست که طرح و قانونی که با هدف هرچه امنتر کردن محیط فیزیکی، روانی و اجتماعی، هم برای زن و هم برای مرد و جهت ثبات و پایداری خانوادهی هر دو ارائه شده، به نوعی ظلم به زنان از طرف برخی منتقدان دلسوزتر از مادر تبدیل و تعبیر شدهاست درحالیکه هر عقل سلیمی به لزوم این برنامهی امنسازی فکری و فیزیکی و افزایش راندمان کاری ادارات گواهی میدهد. روند رو به گسترش جداسازی محیطهای آموزشی و بعضا اداری در غرب، نشاندهندهی اذعان غرب به مترقیانه بودن این موضوع است که در داخل کشور متاسفانه با سوارکاری سیاسی برخی جناحهای سیاسی سانسور شدهاست.
همین شگرد تبلیغاتی دقیقا بر سر موضوع دیگری، یعنی تامین امنیت اخلاقی جامعه با تعبیر منفی گشت ارشاد هم انجام شد. هدف اصلی چنین طرحی نه برای موضوعی حاشیهای (یعنی تذکر به بدحجابی) بلکه برای تامین امنیت زنان در محلهای پررفتوآمد یا حتی خلوت در مقابل گزند اراذلواوباش خیابانی بود که دقیقا با تخریب عامدانهی تابلوی آن و تحریف ضمنی هدف اصلی آن کل طرح فشل و اعتبارزدایی شد.
همین شگرد تبلیغاتی بار دیگر در موضوع طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر هم تکرار شد؛ طرحی که برای جلوگیری از تعرضات فیزیکی به زنان در اماکن عمومی و مقابله با عناصر متعرض ارائه شد ولی سپس بهشکلی موذیانه چنین تبلیغ شد که هدف این طرح، تذکر دادن به زنان است (و نه مردان متعرض). یعنی دقیقا بین طرح و برداشت از طرح فاصلهای وارونه القا شد. باید گفت متاسفانه هربار در همهی این موارد، بسیاری از رسانهها و سیاستمداران انقلابی نیز در این محاصرهی روانی بهشکلی ناخواسته به دام افتادند.
راهبردها و راهکارهای تحقق الگوی اسلامی روابط جنسیتی و جلوگیری از پیشروی چرخه سقوط جنسیتی در ایران
با توجه به موارد گفتهشده، راهبردها و راهکارهایی برای ایجاد سکته در چرخهی سقوط جنسیتی و تحقق الگوی روابط جنسیتی تراز اسلام و انقلاب اسلامی مشخصتر و روشنتر ترسیم میشوند. جلوگیری از مصرف بیرویهی روشهای ضدبارداری اولین حرکت در راستای جلوگیری از جایگزین شدن الگوی تراز روابط جنسیتی غربی بهجای الگوی اسلامی است. متاسفانه حتی آماری رسمی پیرامون مصرف قرصها و وسایل ضدبارداری در رسانههای ایران وجود ندارد تا مردم و مسئولان نتوانند ابعاد فاجعهبار و عمق این فاجعهی اجتماعی را درک و حل کنند. محدود کردن روشهای عقیمسازی موقت و دائمی و نیز عمل سزارین به موارد خاص و استثنایی، لزوم تصمیمگیری شورای پزشکی (و نه یک پزشک منفرد) برای انجام این عملها، مقابلهی حقوقی با سودجویی بیمارستانها از این طریق و فرهنگسازی هرچه بیشتر در جامعه برای انجام زایمان طبیعی از جمله اقدامات مهم برای ایجاد وقفه در این چرخهی خطرناک است. منع قانونی و فرهنگسازی رسانهای برای جلوگیری از سقطجنین بهعنوان عملی ضدبشری، اقدام سلبی دیگری است که در این زمینه لازم و ضروری است.
تشویق و ترغیب جامعه به فرزندآوری هرچه بیشتر و تربیت فرزندان برپایهی آموزههای دین، گام استراتژیک بعدی برای تحقق الگوی اصیل روابط جنسیتی اسلامی است. ما توانستیم با تبلیغات و تنها تبلیغات، «فرزند کمتر، زندگی بهتر» را در بخش بزرگی از جامعه القا کنیم پس میتوانیم دقیقا برعکس آن و تنها و تنها با تبلیغات «فرزند بیشتر، خوشبختی بیشتر» و... را هم فرهنگسازی کنیم.
ترغیب ازدواج در سنین بلوغ فکری (و نه پایین و نه بالاتر) و کاهش روند طلاق علاوه بر فرهنگسازی به اقدامات عملی دیگری نیز نیاز دارد. طرحهای همسانگزینی و همکفویابی علاوه بر اقدامات دولتی به ترغیب خانوادهها و اقشار فرهنگی جامعه برای واسطهگری در ازدواج نیز نیازمند است. فراموش نکنیم بسیاری از طلاقها مربوط به ازدواجهای پیش از ۲۰سالگی هستند و در عرض کمتر از یک سال رخ میدهند که نشاندهندهی فقدان شناخت کافی دوطرف از یکدیگر و تصمیمگیری عجولانه برای چنین موضوع خطیری است. نقش واسطههای فهیم و روشنبین و شناخت از هر دو طرف و نیز ارتقای کیفی و کمی گروههای مشاورهی مذهبی (و نه صرفا مشاورههای روانشناسان سکولار) یکی از بهترین شیوهها برای ازدواج پایدار و متکی به اصول دینی و علمی است. ارج نهادن به شغل شریف مامایی در بین شاخههای مختلف علوم پزشکی که هنوز از سیاستهای کنترل جمعیت زخم بر تن دارد از دیگر راهکارهای عملی افزایش موالید در کشور است.
اما یکی از مهمترین راهبردها باید اصلاح نگاه و تعابیر و فرهنگسازی رسانهای و تبلیغی برای خنثی کردن پازل ترویج ولنگاری اجتماعی و اخلاقی باشد. طرحهای بر زمینماندهی سالمسازی محیط کار برای زنان که با هدف تامین رفاه و امنیت روانی زن در محیط اجتماع عرضه شدهاست باید با جدیت و اهتمام ویژهای بهدست قوای سهگانه و دیگر سازمانها و نهادهای سیاسی و مدنی عملیاتی شوند. در وهله اول باید برداشت واقعبینانه و صحیح از این طرحها، اهمیت آنها و پیامدهای بر زمین ماندن آنها در عرصهی رسانهای صورت پذیرد و عملیات روانی و رسانهای تخریبی برای مقابله با این طرحها، بهموقع و بهشکل هنرمندانه با ابزار رسانه خنثی و بیاعتبار شود.
بهتر است تمهیدی اندیشیده شود تا جریانها و جناحهای سیاسی مختلف در این مسئلهی استراتژیک از وزنکشیهای سیاسی خوداری کنند و تنها با در نظر گرفتن مصالح کلی و منافع ملی و بهدور از تبلیغات انتخاباتی و امثالهم در این موضوع خطیر به همفکری و همیاری بپردازند. فرهنگ اصیل و غنی ایرانی-اسلامی مستحق فرجام تباهآلود روابط جنسیتی در غرب نیست و نباید باشد.
[1]. Sociology. Cambridge, Polity, p609 ,) 2009( .Giddens, A
[2]امام خمینی(۱۳۶۸)، وصیتنامه سیاسی-الهی رهبرکبیر انقلاب اسلامی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص۴.
[3]بیانات در دیدار گروهی از زنان به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا (س) وروز زن. http://farsi.khamenei.ir/FA/Views/fatemeh.jsp
[4] . http://www.alternet.org/story/153969/how_the_sexual_ revolution_changed_america_forever
[5] . http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Health/ Teenage-pregnancy
[6] . http://www.nationmaster.com/country-info/stats/People/ Divorce-rate
[7] . http://www.lifenews.com/2010/11/26/nat-6891/
[8] . www.cdc.gov/std/stats11/trends-2011.pdf
[9] . http://www.washingtonpost.com/local/married-couplesat-a-record-low/2011/12/13/gIQAnJyYsO_story.html
[10] . همان.
[11] . http://asremrooz.ir/vdca6uno.49nu015kk4.html
[12] http://isna.ir/fa/news/92072012354/%D 8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B2% D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%86
[13] . http://www.unic-ir.org/pr/farsi/2912011.html
[14] . http://marefatefarhangi.nashriyat.ir/node/128
[15] . http://www.tasnimnews.com/Home/Single/817098
[16] . http://www.mbbi.ir/Print.aspx?id=3834
/انتهای پیام/