گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ پیشازاین پیرامون مسئله توزیع کتاب که همواره یکی از مهمترین دغدغههای انتشارات کشور بوده، به گفتگو با مدیران پخش کتاب پرداختیم. برای درک بهتر تأثیر حوزه پخش بر نشر کتاب، این بار به سراغ دو مدیر انتشارات کشوری رفتهایم.
اصلیترین محور گفتگوهای ما با مدیران انتشارات اسم و نیماژ به نحوه عملکرد نمایشگاههای استانی کتاب، ورود فناوریهای نوین و چگونگی استفاده آنها در توزیع کتاب و نیز واکاوی روابط میان ناشران با مراکز پخش و کتابفروشیها، اختصاصیافته است.
«انتشارات نیماژ در حوزه شعر، داستان، ادبیات نمایشی، فلسفه و هنر فعالیت میکند و کتابهای شاعران پرآوازهای مانند مرحوم قیصر امین پور، احمد حسینی، حسین منزوی و مهدی فرجی در این انتشارات به چاپ رسیده است و همچنین آثار نویسندگان سرشناس جهانی نظیر تایلر، اورحان پاموک و سیری هاسوت هم توسط این انتشارات ترجمهشده است. تاکنون بیش از ۵۰۰ جلد کتاب توسط نشر نیماژ اجازه چاپ دریافت کرده است.»
همچنین «انتشارات اسم برای مخاطبان جریان انقلاب اسلامی و مذهبی مشهور به کتاب اسم است و در حوزه چاپ رمان، کتابهای جریان شناسی و ترویج مفاهیم دینی و انقلابی فعالیت میکند. فروشگاه آنها در خیابان انقلاب حوالی چهار راه ولیعصر همواره با انبوه حضور مخاطبان روبروست. کتاب اسم دارای آثار پرفروشی، چون عروس قریش، احضاریه و رگ و ریشه است.»
برای انجام این گفتگو به سراغ سعید مکرمی مدیر انتشارات و فروشگاه کتاب اسم و عارف مشاور رسانهای مدیریت انتشارات نیماژ رفتهایم که مشروح این گپ و گفت در ادامه از منظر شما میگذرد:
برخی از کارشناسان عرصه نشر معتقدند تعداد اندک مراکز معتبر پخش کتاب در قیاس با حجم گسترده انتشارات کشور باعث شده تا چرخه توزیع کتاب کشور با مشکلاتی روبرو شود و اصطلاحاً نوعی انحصار و رانت صورت گیرد! این فرضیه در حالی است که نوع رابطه مراکز پخش با ناشران با دریافت تخفیفهای ۴۰ درصدی پشت جلد و تصفیهحسابهای حدوداً ۸ ماهه و اینکه پخشها معمولاً حاضر به توزیع همه عناوین ناشران نیستند و کتابهای پرفروش را مطالبه میکنند، به این فضای مبهم ضریب داده است. با توجه به شرایط توصیفشده از منظر شما مسئله توزیع کتاب در کشور با وضعیت موجود امری غیرعادلانه بهحساب نمیآید؟
عارف: با هر دو بخش پرسش شما خیلی موافق نیستم. به عقیده بنده تعداد مراکز پخش کتاب کشور در حال حاضر از عدد پایینی برخوردار نیست. اگر ما تعداد کتابفروشیهای سطح ایران را معیار تعداد مراکز پخش عمده در نظر بگیریم و البته موقعیت پایتخت هم لحاظ شود به خوبی درمییابیم که کمیت مراکز پخش کتاب به نسبت انتشارات فعال و مطرح در وضعیت مناسبی قرار دارد. البته اگر پراکندگی کتابفروشیهای کشور به لحاظ جمعیتی در وضعیت مناسبی قرار ندارد به این معنا نیست که از سوی مراکز پخش بزرگ، انحصاری صورت گرفته چراکه در قبال حجم انبوه ناشران که طی سالهای اخیر پروانه دریافت کردهاند، مسلماً بر تعداد کتابفروشیها اضافه نشده اما هماکنون هم عمده کتابهای پرفروش و حتی چاپ اول توسط مراکز پخش به کتابفروشیهای کشور ارسال میشود.
عارف: خیلیها اعتقاد داشتند، چون تیراژ کتاب طی سالهای اخیر پایین آمده به بازار نشر آسیبهای جدی واردشده که از نگاه ما چنین رویهای آسیب محسوب نمیشود بلکه برآیند حضور انبوه ناشران کتابهای عمومی است. اگر تا پنجاه سال پیش حدوداً ۳۰ الی ۵۰ ناشر شناختهشده کتابهای عمومی در ایران داشتیم در حال حاضر این رقم به بیش از چند هزار تجاوز میکند و همین رشد نامتوازن درواقع هارمونی توزیع کتاب در ایران را بر هم زده است
به نظر بنده مشکل به تعداد چشمگیر انتشارات فعال در زمینه کتابهای عمومی بازمیگردد. خیلیها اعتقاد داشتند، چون تیراژ کتاب طی سالهای اخیر پایین آمده به بازار نشر آسیبهای جدی واردشده که از نگاه ما چنین رویهای آسیب محسوب نمیشود بلکه برآیند حضور انبوه ناشران کتابهای عمومی است. اگر تا پنجاه سال پیش حدوداً ۳۰ الی ۵۰ ناشر شناختهشده کتابهای عمومی در ایران داشتیم در حال حاضر این رقم به بیش از چند هزار تجاوز میکند و همین رشد نامتوازن درواقع هارمونی توزیع کتاب در ایران را بر هم زده است. بنابراین اگر این رویه را آسیب تلقی کنیم البته با پیشفرض سؤال جنابعالی باید آن را در عوامل رشد شدید ناشران کتابهای عمومی جستجو کنیم، نه در تعداد کم مراکز پخش که همچنان معتقدم بار اصلی توزیع کتابهای عمومی کشور بر دوش آنهاست.
درباره بخش دوم پرسش شما هم باید عرض کنم که پرفروش شدن کتاب ناشران علاوه بر اینکه به المانهای نوشتاری نویسنده و قدرت قلمش و در نظر گرفتن ذائقه مخاطب و طراحی جلد مناسب مربوط است قطعاً به توانایی ناشران در تبلیغ کتاب نزد مخاطب هم ربط دارد و اگر یک ناشری تبلیغ مناسبی برای کتاب خودش نزد مخاطبان صورت دهد، عموم مراکز پخش مطرح و سرشناس خواهان توزیع کتاب وی به کتابفروشیها هستند.
در خصوص تخفیفها هم نمیتوان گفت که یک کلیشه ثابت وجود دارد و به میزان برند ناشران و استقبال مخاطبان از کتابهای آنها بازمیگردد و قطعاً در قرارداد ناشران با مراکز توزیع لحاظ میشود و درصدهای مدنظر شما ثابت نیست. البته میپذیرم که در تمام جهان ترجیح تولیدکننده رویارویی مستقیم با مصرفکننده است که هم قیمت تمامشده را کاهش میدهد و هم ارتباط هر دو طیف با یکدیگر را سهلالوصولتر میسازد و در این قضیه هم صادق است ولی وضعیت فعلی بازار کتاب قابل گریز هم نیست، چون برای ناشران ارتباطگیری با کتابفروشیهای سراسر کشور اگر نگویم غیرممکن است بلکه امری کاملاً دشوار تلقی میشود چراکه تمرکز ناشران بر مقوله تولید باکیفیت کتاب است و نباید بخش عمدهای از انرژی خود را صرف نحوه فروش کتابهایشان کنند پس مراکز پخش مطرح به دلیل دسترسی گسترده با کتابفروشیها عملاً رابط میان انتشارات و فروشگاههای کتاب هستند که کتابهای موردنیاز مردم را تأمین میکنند.
مکرمی: به نظر بنده هم، هر دو وجه این پرسش خیلی درست نیست و به فهم اشتباه بسیاری از فعالان فرهنگی به بازار کتاب کشور بازمیگردد. شناخت عملکرد ناشران، مراکز پخش و فروشگاههای عرضه کتاب بدون شناخت صنعت نشر کشور میسر نیست. صنعت نشر برخلاف سایر صنایع از درآمدزایی بالایی برخوردار نیست؛ و وضعیت کتابفروشیها با سایر اصناف غذایی و صنعتی متفاوت است و همین تفاوت باعث شده تا مدل پرداخت مالی و تصفیه حساب ناشران و کتابفروشیها با مراکز پخش کتاب متمایز از سایر اصناف باشد. همین تفاوت باعث شده تا ناشران کتابها را عمدتاً با تخفیف ۴۰ درصد در اختیار مراکز پخش قرار دهند و آنها هم به کتابفروشیها، کتاب را با تخفیف ۲۵ الی ۳۰ ارائه کنند که در این میان باید هزینههای گزاف حملونقل و دستمزدهای مربوط به نیروهای انسانی شاغل در مراکز پخش را هم لحاظ کنیم. در چنین شرایطی وقتی کتابفروش با مرکز پخش ۶ ماهه تصفیه حساب مالی میکند پخش هم تقریباً در مرز بین ۶ تا ۸ ماه با ناشر مراوده مالی دارد. این قاعده پذیرفتهشده در بازار کتاب است که نمیتوان از آن بهعنوان انحصار نام برد؛ حتی نام رانت هم برای آن صحیح نیست، چون رانت در مراودات دولتی صورت میگیرد نه در بازاری که عمدتاً از ناشر گرفته تا پخش و کتابفروش با هر نوع ایدئولوژی فرهنگی و سیاسی، خصوصی محسوب میشوند.
مکرمی: کتابفروش کتابی را به مخاطب عرضه میکند که فروش داشته باشد چراکه لیست تقاضای مراکز فروش کتاب از مراکز پخش قطعی است و نه امانی بنابراین مرجوعی کتاب وجود ندارد پس مرکز پخش هم قاعدتاً کتابی را از ناشر دریافت میکند که پرفروش باشد و برای مراکز پخش مطرح اصلاً فرقی نمیکند که کتاب مذکور در حوزه روشنفکری باشد یا دفاع مقدس یا مفاهیم انقلاب، چون آنها مطابق لیست دریافتی از فروشگاههای کتاب موظف به تأمین نیازشان هستند
بر اساس همین قاعده کتابفروش کتابی را به مخاطب عرضه میکند که فروش داشته باشد چراکه لیست تقاضای مراکز فروش کتاب از مراکز پخش قطعی است و نه امانی بنابراین مرجوعی کتاب وجود ندارد پس مرکز پخش هم قاعدتاً کتابی را از ناشر دریافت میکند که پرفروش باشد و برای مراکز پخش مطرح اصلاً فرقی نمیکند که کتاب مذکور در حوزه روشنفکری باشد یا دفاع مقدس یا مفاهیم انقلاب، چون آنها مطابق لیست دریافتی از فروشگاههای کتاب موظف به تأمین نیازشان هستند حال اگر ناشری توقع داشته باشد که یک مرکز پخش تمامی عناوین انتشاراتش را دریافت کند با توجه به محدودیت انبارهای مراکز پخش چنین درخواستی بیمنطق است. بنابراین اگر آشفتگی هم بعضاً در بازار ایجاد میشود به رفتارهای غیرصنفی برخی نهادهای شبهدولتی بازمیگردد.
اگر ما در کتابفروشی اسم به کتابهای دفاع مقدس وزن بیشتری نسبت به سایر کتابها میدهیم دلیل بر این نیست که ناشران دیگر را تحریم کردهایم و کتابفروشیهای موسوم به جریان روشنفکری هم مانند ما عمل میکنند. طبیعتاً هر مجموعهای مطابق درخواست مخاطبان خود عمل میکند البته اگر میخواهد در حوزه کاری خودش موفق باشد.
بنابراین اینکه عدهای از بیرون بازار نشر مشغول نظریهسازیهای ایدئولوژیک برای بازار نشر باشند آنهم بدون اینکه بازار این نشر را به خوبی بشناسند امری صحیح نیست.
کرونا فضای توزیع کتاب را دستخوش تحولاتی کرد، به نظر شما توزیع سنتی کتاب در ایران در دوران پساکرونا پایانیافته و ناشران میبایست از طریق بهرهگیری مناسب شبکههای اجتماعی یا اپلیکیشنهای تجاری مطرح وارد چرخه توزیع مستقیم کتاب به مخاطبان شوند؟ و اینکه آیا حذف مراکز پخش و کتابفروشیها از بازار نشر، شدنی است؟
عارف: درواقع نه چندان میشود مطمئن بود که شبکه توزیع سنتی کتاب در آینده نزدیک یا دور دچار فروپاشی یا دگرگونی محض میشود و نه یقین داشت که قدرت بلامنازع مراکز پخش بزرگ در بازار برای همیشه تضمینشده باشد. فروشگاههای اینترنتی مطرح فروش کالاها همین الآن هم با ورود به بازار نشر تقریباً انحصار مراکز توزیع را به چالش کشیدهاند
عارف: به عقیده من حقیقت در میانه چنین دیدگاهی نهفته است. درواقع نه چندان میشود مطمئن بود که شبکه توزیع سنتی کتاب در آینده نزدیک یا دور دچار فروپاشی یا دگرگونی محض میشود و نه یقین داشت که قدرت بلامنازع مراکز پخش بزرگ در بازار برای همیشه تضمینشده باشد. فروشگاههای اینترنتی مطرح فروش کالاها همین الآن هم با ورود به بازار نشر تقریباً انحصار مراکز توزیع را به چالش کشیدهاند، حتی همین کتابهای الکترونیکی و صوتی هم بخشی از بازار را در اختیار گرفته، اما همچنان غلبه اصلی در توزیع کتاب کشور با مراکز پخش مطرح و کتابفروشیهای سراسر کشور است. شاید در آینده بهمرور درصد فعلی این غلبه بازار سنتی بر بازار مدرن اینترنتی جابجا شود ولی فکر نمیکنم که شاهد یک اتفاق خیلی بزرگ و هیجانانگیز در جریان توزیع کتاب کشور بهواسطه ورود فناوریهای نوین ارتباطاتی و فروش باشیم. در تمام دنیا هم مراکز توزیع سنتی کتاب در حال کار با مراکز مطرح خدماتی هستند و هیچ یک دیگری را از بازار حذف نکرده و همچنان که آمازون در حال فروش بالای کتابهای الکترونیک و صوتی است، کتابفروشیهای مطرح آمریکایی و اروپایی هم از استقبال عظیم مخاطبانشان برخوردارند. در ایران همفکر میکنم درنهایت چنین توازنی شکل خواهد گرفت.
مکرمی: قاطعانه میگویم که سیستم توزیع سنتی کتاب بهویژه مراکز کتابفروشی بههیچعنوان حذف نخواهند شد. اساساً حضور مردم در کتابفروشیها از جنس صنایع خُردِ مصرفی نیست درواقع مقوله کتاب و کتابفروشی در زمره محصولات سرگرمی و خلاقانه محسوب میشود بنابراین در نزد مردم حضور در مراکز کتابفروشی احترامآمیز تلقی میشود
اما درباره ورود سایتهای خدماتی و برنامههای مطرح فروش کالا به عرصه کتابفروشی هرچند که این اقدام غیرقابل پیشگیری است و اصولاً در جهان مدرن لوازم و ابزار مدرن هم جایگاه خود را پیدا میکند ولی قاطعانه میگویم که سیستم توزیع سنتی کتاب بهویژه مراکز کتابفروشی بههیچعنوان حذف نخواهند شد. اساساً حضور مردم در کتابفروشیها از جنس صنایع خردهفروشی مصرفی نیست درواقع مقوله کتاب و کتابفروشی در زمره محصولات سرگرمی و خلاقانه محسوب میشود بنابراین در نزد مردم حضور در مراکز کتابفروشی احترامآمیز تلقی میشود. تجربه من بهعنوان یک ناشر که فروشگاههای معتبر حقیقی و مجازی هم دارد ثابت کرده که هزینه همکاری ناشران با مرکز پخش کتاب و کتابفروشیها بهمراتب کمتر از هزینه همکاری با اپلیکیشن هاست و اگر ناشران همین رویه سنتی بازار را ادامه دهند البته بدون خدشه به روال طبیعی بازار از سود بهتری هم بهرهمند میشوند. در خصوص فروش ناشران از طریق درگاههای سایت خودشان اگر هزینههای نگهداری و به روز رسانی آن سایت را در نظر بگیریم از میزان تخفیفی که به مراکز پخش میدهند هم بیشتر خواهد شد.
گریزی هم به برگزاری نمایشگاههای استانی بزنیم، در حال حاضر یکی از نقاط چالش برانگیز حوزه نشر و بازار کتاب، نمایشگاههای استانی کتاب است که ظاهرا طرفداران و مخالفان خاص خود را دارد، اما گلایه مراکز پخش و کتاب فروشیها جدی است! نظر شما درباره نمایشگاههای استانی کتاب چیست؟
عارف: برگزاری نمایشگاههای استانی به معیشت کتاب فروشان آسیبهایی وارد کرده است. به هرحال تخفیفهایی که در نمایشگاههای استانی از سوی ناشران داده میشود برای کتاب فروشیهایی که همین الان هم زیربار فشارهای مالیاتی و هزینههای سنگین هستند خوشایند نیست. معتقدم باید یک سری اصلاحات در روند برگزاری نمایشگاههای استانی صورت گیرد
عارف: نمایشگاههای استانی به هر حال میتواند برای آن دسته از ناشرانی که خیلی ارتباط خوبی با مراکز پخش و کتاب فروشیها ندارند در حکم یک مسکن برای تامین بخشی از هزینههای شان باشد ولی از از سوی دیگر همانطور که شما هم اشاره داشتید برگزاری نمایشگاههای استانی به معیشت کتاب فروشان آسیبهایی وارد کرده است. به هرحال تخفیفهایی که در نمایشگاههای استانی از سوی ناشران داده میشود برای کتاب فروشیهایی که همین الان هم زیربار فشارهای مالیاتی و هزینههای سنگین هستند خوشایند نیست. معتقدم باید یک سری اصلاحات در روند برگزاری نمایشگاههای استانی صورت گیرد. در حال حاضر بعضا شاهدیم که افرادی در این نمایشگاهها اقدام به فروش کتاب ناشرانی میکنند که اصلا حاضر به شرکت در استانها نشده اند و یا عدهای که اصلا خودشان هم ناشر نیستند ولی در ظاهر ادعا میکنند که از طرف ناشران نمایندگی فروش دارند و عمدتا هم کتابهای تقلیدی و پنجاه درصدی میفروشند یا کتابهای پرفروش سایر ناشران را با عناوین دیگری و تعویض نام مترجمان که اصلا معلوم نیست وجود خارجی دارند یا خیر به فروش انبوه میرسانند و مخاطبان هم خیلی اطلاعی از این طور مناسبات ندارند و آن کتابهای تقلیدی را در همین نمایشگاههای استانی خریداری میکنند.
بنابراین اگر همچنان اراده بر ادامه نمایشگاههای استانی وجود دارد لازم است که یک سیستم نظارتی قوی قبل از برگزاری چنین نمایشگاههایی پایش موشکافانه از لیست درخواست کنندگان جهت شرکت در نمایشگاههای استانی انجام دهد و از ورود متخلفان کاملا جلوگیری شود ولی تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده و خیلی متر و معیار مشخصی هم در پذیرش درخواست شرکت کنندگان در نمایشگاههای استانی وجود ندارد که احیانا ارادهای هم از سوی متولیان جهت رفع آسیبهای اینچنینی که معیشت ناشران مطرح را با خطرات جدی روبرو میکند، متاسفانه دیده نمیشود. در بخش دوم پرسش شما که به کتاب فروشیهای محلی در استانها مربوط میشود بنده هم معتقدم باید برای آنها مزایایی در نظر گرفته شود تا در برآیند نمایشگاههای استانی بزرگترین متضرر این جریان، کتاب فروشان نباشند و با حل شدن مشکلات حداقل شاهد باشیم که معایب نمایشگاههای استانی به مراتب بیش از مزایای آن نخواهد بود. امیدوارم که چنین اصلاحاتی صورت گیرد.
مکرمی: درباره نمایشگاههای استانی باید عرض کنم که صنعت کتاب در ایران آنقدر ساده و بسیط نیست که بخواهیم به راحتی درباره اش صحبت کنیم. به عقیده بنده مشکلات مربوط به نمایشگاههای استانی را باید در جای دیگری خارج از بازار کتاب جستجو کرد. در صنعت کتاب به غیر از مقوله اقتصادی و فعالان شاغل در این عرصه، کنشگران فرهنگی دیگری مانند وزارت ارشاد هم داریم که شاید نفعی از بازار در نظام عرضه و تقاضا نداشته باشند ولی با حضور خود و اعمال قوانین مدنظرشان جریان بازار را بعضا دچار دگرگونیهای پی در پی میکنند.
در واقع داشتن انتظار از مدیران دولتی فرهنگی برای درک وضعیت معیشتی فعالان بازار کتاب شاید توقع منطقی به نظر نیاید چراکه آنها به دلیل عدم فعالیتشان در این چرخه درک کاملا غیرواقع بینانه از فضای بازار دارند. در واقع کار اصلی نمایشگاههای استانی به هم ریختن نظم موجود در بازار کتاب است و تاثیرگذاری نامطلوبی است بر مخاطب به جهت تخفیفهایی که به صورت اجباری، ناشران موظف به پرداختش هستند.
پرسش اینجاست که چرا خانه کتاب مدام اصرار دارد تا کتاب در هر دو فصل بهار و پاییز در قالب نمایشگاههای کتاب تهران و استانها با تخفیف اجباری به فروش برسد؟ و مگر عامه مردم وقتی وارد یک پیتزا فروشی میشوند توقع گرفتن تخفیف دارند؟ در واقع دستگاههای فرهنگی و حاکمیتی مانند وزارت ارشاد باید تلاش کنند در این فضای سخت کسب و کار، باری از روی دوش ناشران و مراکز پخش و کتاب فروشان برداشته شود و مخاطبان جدیدی وارد این بازار شوند نه اینکه مخاطبان قبلی را هم عادت دهند که برای خرید کتاب درخواست تخفیفهای بیشتر را مطرح سازند.
در طرحهای فصلی مانند نمایشگاههای استانی واقعا مخاطب جدیدی وارد بازار نمیشود و اکثر همان خریداران گذشته کتاب هستند که به دلیل بهره مندی از چهل درصد تخفیف وارد نمایشگاه شده و کتاب میخرند. حتی اگر دغدغه ترویج کتاب در حوزههای دینی و انقلابی هم داریم باید تلاش کنیم تا بازار نشر این گونه کتابها مخاطب خاص خود را پیدا کند نه اینکه کتاب را با این تخفیفات هدیه گونه به دست مردم برسانیم. بنابراین اگر دستگاههای دولتی و حاکمیتی هرچقدر در سیاست گذاری و تصمیم گیریها و اجرای آن تصمیمات، اقتضائات بخش خصوصی و صنعت کتاب و نشر را رعایت کنند و تامین معیشت فعالان بازار را محترم بشمارند بخش زیادی از معضلات فعلی برطرف خواهد شد.
/انتهای پیام/