بررسی نقش و کارکرد اجتماعی مسجد در میزگردی با حضور سجاد مهدی‌زاده و محمدحسین لطفعلی زاده/ بخش اول؛

مسجد در کدام صف منتظر معجزه است؟

مسجد در کدام صف منتظر معجزه است؟
 اگر مسجد بخواهد به همه کارکردها به طور کامل بپردازد، بخش عمده‌ای از نیازهای مردم برطرف می‌شود و وقتی نیاز برطرف شود، طرف به سمت مسجد می‌آید. الان چرا به مسجد نمی‌آید؟ چون مسجد نیازی از او برطرف نمی‌کند.

گروه دین و اندیشه «سدید»؛  مسجد یکی از نهادهایی اساسی در تمدن اسلامی است. از صدر اسلام تا به امروز، کارکردهای متفاوتی برای این نهاد در نظر گرفته شده است. برخی مسجد را در حد دولتی که می‌خواهد خدمات فراوانی به مردم بدهد، صاحب‌نفوذ می‌دانند و برخی هم کارکرد مسجد را در حد برگزاری نماز جماعت می‌دانند. مسجد، سلول بنیادین ساخت تمدن نوین اسلامی است و می‌توان با سلول بنیادی، دست، پا و سر ساخت و تا زمانی که نتوان مسجد ساخت، نمی‌شود به تمدن نوین اسلامی رسید. در اینکه مهم‌ترین کارکرد مسجد به‌عنوان نهادی اجتماعی، عبادت است شکی نیست؛ اما آیا می‌توان این نهاد اجتماعی سازمان‌دهنده اجتماع باشد؟ طی سال‌های گذشته و با تغییر شکل محلات و حرکت شهر به سمت مدرنیته و شکل‌گیری سازمان‌ها به‌صورت تخصصی به نظر می‌رسد مساجد ضریب نفوذ خود را در جامعه ازدست‌داده است. البته این ادعا را باید به بحث‌وبررسی گذاشت تا بتوان به شناخت صحیحی از کارکرد مسجد در جامعه ایرانی دست یافت. به‌منظور بررسی اهمیت جایگاه مسجد، میزگردی با حضور آقایان دکتر سجاد مهدی‌زاده - عضو هیئت‌علمی دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) - و دکتر محمدحسین لطفعلی زاده - دکتری مدیریت رسانه و پژوهشگر عرصه تربیت نوجوان - برگزار شد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

 

همه تقصیرها گردن مسجد نیست

شاید دو دهه پیش اصلاً این سؤال برای ما مطرح نبود که «جمهوری اسلامی ایران که پول ندارد، چرا مدام مسجد می‌سازد؟» اما تحولات این سال‌ها این موضوع را به یک دغدغه در حوزه افکار عمومی تبدیل کرده است. گویی در این حوزه، دچار یک بلاتکلیفی شده‌ایم. بااین‌وجود، ازجمله انتظاراتی که جامعه از مسجد دارد، تربیت است. به نظر شما، شرایط کنونی مساجد در ایران به‌گونه‌ای هست که بتوانیم وظیفه تربیت را به طور اخص به آن واگذار کنیم؟

ما مسجد را در جایی که نباید ورود پیدا می‌کرده، وارد کردیم و طی این چهل سال، مدلی که پیش رفتیم به این صورت بوده که مسجد بی‌طرف معرفی نشده که افراد مختلف به مسجد بروند و امروز، مسجد کشش اینکه خدمت‌دهنده به عموم باشد را ندارد؛ چون به یک نهاد رادیکال تبدیل شده است. آدم‌های آن رادیکال هستند. آن بسیجی که مردم او را در خیابان کتک می‌زنند، وابسته به مسجد است؛ لذا اولین جایی که مردم آتش می‌زدند، مسجد بود.

مهدی‌زاده: به نظر من، برای تحلیل مسجد باید دو جنبه را کنار هم ببینیم. یک جنبه، ساختار داخلی مسجد است که عمده مشکل آن معماری است. شما مصلی تهران را ببینید؛ حتی به این نکته توجه نشده است که در کنار پله‌های منتهی به مصلی، برای راحتی حال نمازگزاران سالمند، پله‌برقی تعبیه کنند. حالا این اشکال کوچکی است که ما وارد می‌کنیم؛ اما توجه به معماری، مهم و اثرگذار بوده و جزء ساختار داخلی مسجد است.

جنبه دیگر، ناظر بر این است که مسجد در بافت اجتماعی قرار دارد و این بافت اجتماعی دو تغییر جدی داشته است که شاید بتوان هر دو را ذیل هم آورد. یکی تغییرات دوره مدرنیته است. به‌هرحال ما وارد دنیای جدیدی شده‌ایم که با تغییر و تحولات صورت‌گرفته در این دوره، مسجد در آن جایگاه قبلی قرار ندارد. یک جنبه هم تغییر و تحولات در نظام ارتباطاتی است که در رأس آن رسانه و فضای مجازی را می‌توان در نظر گرفت. مسئله و چالش فقط متوجه مسجد نیست. همه نهادهای ارتباط انسانی اعم از خانواده، هیئت، مدرسه و... دچار چالش شده‌اند؛ لذا اگر بخواهیم یک بررسی داشته باشیم، نباید همه چیز را به نام مسجد فاکتور کنیم.

مسئله این است که چالش‌های موجود برای همه نهادهای انسانی در نظر گرفته شود. اصولاً آنچه حتی در ساختار داخلی مسجد کمتر به آن توجه می‌شود، این است که مسجد فارغ از هر چیزی، یک نهاد ارتباط انسانی است. در تقسیم‌بندی‌ها گفته می‌شود که مسجد یک رسانه سنتی است؛ یعنی مکانی است مثل محله، خیابان و... که قرار است مردم آنجا گرد هم آیند و کاری انجام دهند. شهید «مطهری» بحثی دارد مبنی بر اینکه هر چیزی ناظر بر اثر و کارکردی که دارد، باقی می‌ماند. اصولاً آن کارکردی که از مسجد انتظار می‌رود، به نوع دیگر و در محیط دیگر در حال برطرف‌شدن است و برای همین، نقش مسجد کم‌رنگ شده است و لزوماً این کم‌رنگ‌شدن فقط به مسجد برنمی‌گردد.

از نظر ساختار بیرونی هم گویی دیگر نیازی به مسجد نیست؛ چون آموزش که در حال انجام است، خدمات و نظارت اجتماعی انجام می‌شود، مردم هم در خانه عبادت می‌کنند. در ساختار داخلی، حتی از عبادت در مسجد حمایت نمی‌شود؛ یعنی حتی نماز هم دچار اختلال است. کم ندیده‌ایم که امام‌جماعت مسجد از قرائت نماز گرفته تا اخلاق اجتماعی، دچار مشکل است. فارغ از اینکه آیا همین فرد برای قرارگرفتن در مسجد اصلاً وجود دارد یا خیر؟!

مسجد در کدام صف منتظر معجزه است؟

 

گزارش‌ها نشان می‌دهد که بیش از ۴۵ درصد مساجد حتی امام‌جماعت هم ندارند.

مهدی‌زاده: بله. فارغ از اینکه در مسجد امام‌جماعت نداریم، مساجدی هم که امام‌جماعت دارد، تمام نمازهای یومیه در آنجا برگزار نمی‌شود. افزون بر این، مساجدی هم وجود دارد که راکد شده است. بنده به عینه مسجدی را در استان خراسان جنوبی دیدم که رها شده بود و محیط آن را تبدیل به طویله کرده بودند!

به نظر من، بزرگ‌ترین مشکل امروز مساجد این است که نیروی انسانی، آن کارکرد سابق را ندارد. باتوجه‌به رویکرد خودم، خانواده نیز همین اختلال را دارد. یعنی خانواده از کارکرد خود خارج شده است و پدر و مادر در خانواده دیگر کارکرد پدری و مادری را ندارند، بچه‌ها هم بچگی و خواهر و برادری نمی‌کنند. در مورد مسجد نیز شرایط همین‌گونه است. مسجد وزن ندارد و اگر وظایفی را هم به مسجد بدهید، نمی‌تواند کاری کند. حتی اگر تمام نهادهای موازی را هم تعطیل کنید، آیا مسجد از عهده این کار برمی‌آید؟

 

محور مسجد، امام‌جماعت است

مسئله ارتباط انسانی بسیار مهم است. شما اگر در خانواده یا جامعه‌ای اختلال در ارتباط با انسان نداشته باشید، هم رسانه و هم مسجد می‌تواند بر سر جایش قرار داشته باشد؛ در بلندمدت نیز با سیاست‌ها و اقدامات دیگر می‌تواند جایگاه خود را پیدا می‌کند. اما مادامی که در ارتباط انسانی اختلال دارید، عملاً سیاست‌گذاری پاسخ نمی‌دهد. نهایتاً به این نتیجه می‌رسیم که اگر بخواهیم مسجد را احیا کنیم، نقطه آغاز را باید در تقویت نیروی انسانی با محوریت «امام‌جماعت» قرار دهیم.

مسجد نیاز به امام جماعتی دارد که ارتباط‌گیری کند و خود این مسئله در افزایش حضور مردم تأثیرگذار است و بنده نمونه آن را به عینه مشاهده کرده‌ام؛ بنابراین مسئله ارتباط انسانی بسیار مهم است. شما اگر در خانواده یا جامعه‌ای اختلال در ارتباط با انسانی نداشته باشید، هم رسانه و هم مسجد می‌تواند در سر جایش قرار داشته باشد؛ در بلندمدت نیز با سیاست‌ها و اقدامات دیگر می‌تواند جایگاه خود را پیدا می‌کند. اما مادامی که در ارتباط انسانی اختلال دارید، عملاً هیچ سیاست‌گذاری پاسخ نمی‌دهد. نهایتاً ما به این نتیجه می‌رسیم که اگر بخواهیم مسجد را احیا کنیم، نقطه آغاز را باید در تقویت نیروی انسانی با محوریت «امام‌جماعت» قرار دهیم. شاید جالب باشد که اولین دوره تربیت امام‌جماعت برای مساجد، متعلق به «انگلستان» است. این کشور از تعدادی مسجد برخوردار است که برای تربیت امام‌جماعت، به‌صورت رسمی و آکادمیک دوره‌ای برگزار می‌کند. البته حوزه نیز بعدها از این دست کارها انجام داد.

حالا نقش امام‌جماعت چیست؟ همین نقش حداقلی امام‌جماعت هم که مردم انتظار دارند، از پس آن برنمی‌آید. فکر می‌کنم دلیل اینکه بسیاری از حرف‌ها، گفت‌وگوها، اتفاقات و سیاست‌ها به انجام نمی‌رسد، این است که ما همین کف را هم نداریم و این را ترمیم نکرده‌ایم و از آرزوهای بلند سخن می‌گوییم؛ مانند پدر و مادری که نان برای خوردن ندارند، اما به فرزندشان در مورد سفر جزایر «قناری» قصه می‌گویند!

اصل سیاست‌گذاری این است که پله‌پله به جلو پیش رود. ما مدام مسجد تراز را لحاظ می‌کنیم. برای همین این دعوا پیش می‌آید که چرا این مسجد شکل نمی‌گیرد؟ شاید بتوان این مسجد تراز را شکل داد، اما علت این است که به موضوع، سیاست‌گذارانه نگاه نمی‌کنیم. نگاه سیاست‌گذارانه یعنی این که مشخص کنیم مثلاً طی پنج سال اول باید به کجا برسیم. برخی مجموعه‌های موازی مسجد مانند مدرسه را نمی‌توان حذف کرد، اما شاید بتوان فرهنگسراها را حذف کرد که البته آن هم الزامات خودش را دارد که به فرهنگ عمومی برمی‌گردد.

 

لطفعلی زاده: امام خمینی (ره) جمله معروفی درباره مسجد دارند که همه این جمله را شنیده‌ایم: «ما انقلاب کردیم برای اداره مساجد». ایشان یک جمله دیگر نیز دارند مبنی بر اینکه «ترس از فانتوم‌ها نداشته باشید. ترس از آمریکا و شوروی و اینها نداشته باشید. آن روز باید ترس داشته باشید که شما پشت بکنید به اسلام، پشت کنید به مساجد». این جمله تکان‌دهنده و عجیبی است. ایشان همچنین در ادامه تأکید می‌کنند مسجد جایی است که از منبر آن باید جرایم اسرائیل گفته شود. این جملات برای سال ۱۳۵۸ است که نهضت به پیروزی رسیده و همه اعلام می‌کنند باید ساختار اداری برقرار و دولت، اسلامی شود؛ اما امام خمینی (ره) می‌گویند حواستان به مسجد باشد و ما انقلاب نکرده‌ایم که به سراغ اداره کارهای دولتی برویم، بلکه انقلاب کردیم که مساجد را اداره کنیم. مقام معظم رهبری نیز در سال ۱۳۸۹ پیامی برای نوزدهمین اجلاس سراسری نماز ارسال کردند که موضوع آن کارکردهای مسجد بوده که یک پیام ویژه‌ای است و تقریباً تکلیف را مشخص می‌کند. ایشان می‌فرمایند مسجد باید با همه اقشار مختلف ارتباط داشته باشد. سؤال این است که این اقشار مختلف چه کسانی هستند؟

مقام معظم رهبری می‌فرمایند «مسجد با دانش‌آموزان برجسته و ممتاز در هر محل ارتباط داشته باشد و این‌ها از سوی امام‌جماعت، تشویق شوند. مسجد باید رابطه خود را با افرادی که در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و علمی موفق می‌شوند و با جوانانی که ازدواج می‌کنند برقرار و مستحکم کند.» از همه این‌ها عجیب‌تر می‌فرمایند «حتی نوزادانی که متولد می‌شوند، مسجد باید با آن‌ها ارتباط داشته باشد.» این پیام تقریباً تکلیف را مشخص می‌کند که کارکرد و مدل مسجد چیست؟ این موارد نشان می‌دهد که مسجد در دیدگاه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری یک مکان اصلی است و فرعی نیست. حتی با اینکه هیئت کارکردهای بسیار خوبی دارد، اما مسجد از لحاظ کارکردهایی که دارد، از هیئت جلوتر است.

 در سال‌های پس از انقلاب، همه به دنبال این بودند که حوزه عمومی را ایجاد کنند و از این جهت به سراغ ایجاد فرهنگسرا، کافی‌شاپ و... رفتند و عملاً کارکرد مسجد را به‌مرور کم کردند. بنده اخیراً خبری امیدوارکننده شنیدم که مقام معظم رهبری، قرارگاه مسجد را تشکیل داده‌اند که بزرگوارانی چون حجج‌اسلام «اعرافی»، «قمی»، «خاموشی»، «حاج‌علی‌اکبری» و چندین نفر دیگر در آن حضور دارند و به هر کدام وظیفه‌ای محول می‌کنند و آن‌ها را مأمور می‌کنند که مساجد را دوباره رونق بدهند. مثلاً مسئولیت آقای اعرافی این می‌شود که از خروجی حوزه‌ها، امام‌جماعت تربیت کنند. آقای خاموشی وظیفه تأمین مالی مساجد را برعهده بگیرند. به نظرم مسجد از نظر دیدگاه مقام معظم رهبری جایگاه ویژه‌ای دارد که قرارگاه برای آن تشکیل دادند و این آدم‌ها را دور هم جمع می‌کنند.

من احساس می‌کنم تا زمانی که مسئله مسجد را درست نکنیم، نمی‌توانیم به تمدن اسلامی برسیم؛ چون یکی از پایه‌های اصلی تمدن اسلامی، مسجد است. اینکه جایگاه مسجد چه چیزی می‌تواند باشد و کارکردهای آن چیست؟ آیا باوجود کارکردهای قدیمی که داشته، باید بگوئیم که مسجد باید جایگاه حکومت باشد؛ یعنی مثل مسجد کوفه، حکومت را کنار مسجد قرار دهیم؟ البته که این اتفاق افتاده است؛ در کنار منزل امام خمینی (ره)، حسینیه جماران را داریم. در کنار بیت مقام معظم رهبری نیز حسینیه امام خمینی (ره) را داریم. در واقع حسینیه ایجاد شده که این فضا تداعی شود.

مسجد در کدام صف منتظر معجزه است؟

 

مسجد، ضلع مهم مربع تربیت انسان

برخی می‌گویند تربیت یک مثلثی است که اضلاع آن مدرسه، رسانه و خانواده بوده و این از نظر من اشتباه است. تربیت مربع است و ضلع دیگر آن مسجد است. از چه جهت؟ از این جهت که بخش زیادی از تربیت غیررسمی در فضای مسجد اتفاق می‌افتد. کودک و نوجوانی که فضای رسمی تربیتی در مدرسه دارد و برخی مهارت‌ها را باید یاد بگیرد، این مهارت‌ها و فرایند اجتماعی شدن که بخشی از آن در قدیم، در خانواده ایجاد می‌شده است، امروز اوضاع متفاوتی دارد. چون خانواده‌ها امروز دیگر گسترده نیستند و همه مشغولیت‌ها و دردسرهای خود را دارند؛ لذا بخشی از عمده فضای رسمی باید فراتر از خانواده، مدرسه و رسانه انجام شود و این اتفاق می‌تواند برای مسجد رخ دهد و در محیط مسجد، بحث تربیت دینی مطرح است و به‌عبارت‌دیگر، مهم‌ترین کار مسجد، تربیت و آموزش مهارت‌های اجتماعی و مسئولیت‌پذیری است.

مسجد ارکان مختلفی دارد و بچه‌ها می‌توانند در این محیط رشد کنند. اگر این اتفاق - به‌خصوص برای نوجوان رخ ندهد - عملاً رشدی اتفاق نمی‌افتد. حتی در این فضا، بخشی برای سرگرمی و تفریح بچه‌ها قرار می‌گیرد. مکمل‌های آموزشی بچه‌ها می‌تواند در این فضا اتفاق بیفتد. می‌شود برای این فکر کرد. به نظرم برای ارتباط مسجد با خانواده باید از دوره نوزادی تدبیر کنیم که ارتباط این بچه با مسجد حفظ شود. البته از قبل‌تر یعنی از ازدواج والدین و بعد از آن در دوران نوزادی، کودکی، نوجوانی و جوانی شکل می‌گیرد. به این شکل هم نیست که با پایان دوره نوجوانی و جوانی، ارتباط با مسجد قطع می‌شود و فقط در نماز جماعت حضور پیدا می‌کنند. این ارتباط به شکل مستمر است.

 

شما اشاره کردید که نظام ارتباطاتی به‌هم‌خورده و خانواده، مسجد و سایر نهادها را دچار اشکال کرده است. آیا صرفاً تهی‌شدن از فضای معنوی است یا اتفاقاً آن فضا حفظ شده است و فقط مدل و الگوی آن تفاوت پیدا کرده است؟

مهدی‌زاده: اگر می‌خواهیم در مورد مسجد صحبت کنیم، به نظرم نیاز به چند ساحت دارد که پاسخگوی نیازهای آدم‌ها باشد. مسجد مادامی که پاسخگوی نیازها باشد، وجود دارد. چرا مسجد وجود دارد؟ چون مردم می‌خواهند نماز جماعت بخوانند. مردم به مسجد نمی‌روند که عزاداری کنند. چون برای عزاداری هیئت وجود دارد. حتی مردم برای خواندن قرآن به مسجد نمی‌روند. مسجد کانون قرآنی نیست. فارغ از اینکه چه کسی قرآن می‌خواند. حتی این مسئله را در قشر مذهبی هم نمی‌بینید. مسجد یک‌سری کارکردهایی دارد که مخصوص قشر متدین است. حتی می‌خواهم عرض کنم که سبک دین‌داری متدینان هم تغییر کرده است؛ به‌طوری‌که بخشی از افراد مذهبی - چه بانوان و چه آقایان - اصلاً نماز نمی‌خوانند، اما زیارت هنوز کارکرد خود را دارد. حرم‌ها نه‌تنها خلوت نشده، بلکه شلوغ‌تر هم شده است. اگر بخواهم شهید مطهری‌وار عرض کنم، فطرت انسان، این‌ها را می‌پسندد. انسان میل به ارتباط انسانی دارد. بچه‌ها را نگاه کنید؛ وقتی گوشی موبایل را برای بازی به آن‌ها می‌دهید، اگر شما یک بازی مهیج برای او تدارک ببینید، او گوشی را کنار می‌گذارد و یا اگر هم‌بازی داشته باشند که بتوانند با هم بازی کنند، قطعاً پای تماشای تلویزیون نمی‌نشینند. زمانی پای تلویزیون می‌نشیند که به ارتباط‌گرفتن عادت نکرده باشد. اگر شما فرایندی برای بچه‌ها طراحی کنید که به این ارتباط عادت کنند، مسجد نیز تقویت می‌شود. می‌خواهم عرض کنم که حتی ساختارهای آکادمیک نیز ارتباط انسانی را فراموش کرده‌اند. ۹۹ درصد افرادی که در دانشگاه ارتباطات می‌خوانند، در مورد رسانه حرف می‌زنند، اما در مورد ارتباطات انسانی حرفی نمی‌زنند؛ چون آگاهی ندارند و ساختارش را نمی‌شناسند. شاید در حد دو واحد در این خصوص بخوانند. نه ساختار علم و نه ساختار اجتماعی از آن حمایت نمی‌کند.

مسجد در دیدگاه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری یک مکان اصلی است و فرعی نیست. حتی با اینکه هیئت کارکردهای بسیار خوبی دارد، اما مسجد از لحاظ کارکردهایی که دارد، از هیئت جلوتر است.

مردم عبادت را دوست دارند، اما چون سبک عبادت تغییر کرده، مسجد نمی‌تواند پاسخگوی آنها باشد. حالا یا باید ساختار را مقداری تغییر دهیم و مسجد را بروز کنیم یا از این طرف تغییر دهیم؛ مثلاً در محله ما مسجدی است که برای جذب بچه‌ها بازی ps4 گرفتند که در مسجد بازی کنند. آیا این کار درستی است و با این کار مسجد بروز شد؟ باز هم اینها که وارد مسجد می‌شوند، به اتاق بسیج می‌روند و بازی می‌کنند و می‌روند. الان مسجد در اینجا چه کارکردی داشته است؟

بشر نیاز به سرگرمی دارد. همچنین برخی نیازهای عاطفی دارد. مسجد باید این مسائل را تأمین کند. البته اگر الان هم این نیاز را تأمین کند، مردم به مسجد می‌روند. این همان نیاز ارتباط انسانی است. اگر به بچه‌هایی که اعتیاد به گوشی و فضای مجازی دارند نگاه کنیم، می‌بینیم که فضای ارتباطی با بیرون ندارند و فقط در مدرسه با دوستانشان کلی حرف و گپ می‌زنند. البته نمی‌خواهم حالت انحصاری خاصی را عرض کنم، اما فکر می‌کنم انسان احتیاج به سرگرمی، فضای اقتصادی، خدمات‌گیری و عبادت و... دارد. البته منقلب هم نشده است، اما چون ساختارهای قدیم نتوانستند پاسخگو باشند و ساختارهای جدید هم جذابیت بیشتری داشتند، به سمت «بازی» رفتند؛ مثلاً اگر کم‌کم موسیقی در سبک عزاداری اضافه شود، فردای آن، کارکرد مسجد در برگزاری مراسم عزاداری، دیگر قابل‌اجرا نیست. وقتی شما سبک عزاداری و مناسک را تغییر دادید، مسجد تا کجا خود را تغییر دهد؟ قطعاً مسجد توان تغییر ندارد. مسجد الان هم خدماتی را ارائه می‌دهد. مثلاً فیلم اکران می‌کند. اما سؤال اینجاست؛ شما باید الگوی سرگرمی دینی داشته باشید که مسجد بتواند از آن پشتیبانی کند. آنجا مسجد می‌تواند تعریف شود. مسجد در خلأ شکل نمی‌گیرد. البته مسجد هم قدری خود را تغییر داده است. الان در مساجد تلویزیون و پلی‌استیشن وجود دارد و موسیقی هم پخش می‌کنند. فقط در مسجد عروسی برگزار نمی‌شود! اما در همان ساختار بیرونی هم از ساختار زیستِ دین‌دارانه خارج شدیم و برای آن تولید دانش نکردیم. در سرگرمی دینی، فقط یک کتاب در جمهوری اسلامی داریم. اگر به امام‌جماعت مسجد بگوییم بچه را سرگرم کن، می‌گوید من نمی‌دانم چطور سرگرم کنم! تو بگو که الگوهای سرگرم‌کننده چیست تا آن را اجرا کنم؟

 

الگوی مسجد طراز، کار را خراب کرده است

من در مجموعه تألیف کتاب‌های درسی فعالیت می‌کنم. هفته گذشته فردی نسبت به میزان مطالب دفاع مقدس در کتب درسی به من نقد می‌کرد. من در جواب به او گفتم: «خود شما به من بگویید تا به الان چه تعداد کتاب دفاع مقدس در رده سنی کودک و نوجوان تولید شده که من بتوانم از آن‌ها در کتاب‌های درسی استفاده کنم؟» فیلم‌های دفاع مقدس ما هم برای بیست سال گذشته است و ما در حال بازپخش آنها هستیم. آموزش‌وپرورش و مسجد ما نیز مصرف‌کننده هستند. تولید علم وظیفه حوزه و دانشگاه است، اما در حقیقت این دو نهاد، تعطیل هستند و هیچ کاری به ساختار دانشی جامعه ندارند. وقتی او چنین چیزی را تعریف نمی‌کند، فردی که می‌خواهد مجری باشد، می‌گوید مثلاً الگوی کسب‌وکار خانگی یا کسب‌وکار مردم‌نهاد را به من بدهید تا من در مسجد اجرا می‌کنم. برخی از مساجد که این کار را می‌کنند، از آن چیزی که در بیرون اتفاق افتاده الگو برداشته‌اند و اینجا اجرا می‌کنند.

امروز مسجد کشش اینکه خدمت‌دهنده به عموم باشد را ندارد؛ چون به یک نهاد رادیکال تبدیل شده است. آدم‌های آن رادیکال هستند. آن بسیجی که مردم او را در خیابان کتک می‌زنند، وابسته به مسجد است؛ لذا اولین جایی که مردم آتش می‌زدند، مسجد بود.

ما از مسجد توقع زیاد داریم. مسجد یک ساختمان است که چند نفر در آن فعالیت دارند. باید یک الگویی باشد که اینها بتوانند در مسجد اجرا کنند، اما چیزی نیست. فقط هر بار که از مسجد چیزی می‌خواهیم، از مسجد طراز سخن می‌گوییم. این مسئله دقیقاً در تربیت هم وجود دارد. یک الگویی ایده‌آل از تربیت طراحی می‌کنیم و چون هیچ‌کس به آن نمی‌رسد، دچار مشکل می‌شود. یک طراحی الگوی تراز برای خانواده قرار می‌دهیم و هر کس به آن نگاه می‌کند، به نظر می‌رسد بدبخت شده است. هر کس که وارد دوره آموزش خانواده می‌شود، نسبت به همسرش ناامید می‌شود؛ چون این الگوی تراز، فاصله را زیاد کرده است. مسجد هم به همین شکل دچار یک حالت افسردگی شده است. به نظرم در موضوع مسجد، حوزه علمیه و نخبگان از متهمان ردیف اول هستند.

مسئله بعدی این است که ما مسجد را در جایی که نباید ورود پیدا می‌کرده، وارد کردیم. اما اتفاقی که برای قشر مذهبی در جامعه افتاده این است که وقتی در ساختار حکومت، اغتشاش ایجاد می‌شود، معترضان به این قشر نقد می‌کنند و آنها را مورد اعتراض خود قرار می‌دهند؛ چون این قشر را توجیه‌کننده ساختار حکومتی می‌دانند؛ لذا مسجد هم نهاد حاکمیتی شده است. طی این چهل سال، مدلی که پیش رفتیم به این صورت بوده که مسجد بی‌طرف معرفی نشده که افراد درهرحال به مسجد بروند. امروز مسجد کشش اینکه خدمت‌دهنده به عموم باشد را ندارد؛ چون به یک نهاد رادیکال تبدیل شده است. آدم‌های آن رادیکال هستند. آن بسیجی که مردم او را در خیابان کتک می‌زنند، وابسته به مسجد است؛ لذا اولین جایی که مردم آتش می‌زدند، مسجد بود. البته قشر ضد دین هم وجود دارد که با مسجد مشکل دارد، اما عموم مردم باید نسبت به مسجد حس بی‌طرفی داشته باشند. چون مسجد آنجایی که باید کاری انجام می‌داد، نتوانست وارد شود و یک جایی وارد شده که نباید وارد می‌شد. الان هر جا که می‌خواهیم مسجد را در جای خود قرار دهیم در پیش‌زمینه ذهن مردم جای نمی‌گیرد.

 

آقای لطفعلی زاده اشاره کردند که طبق فرمایش مقام معظم رهبری، همه اقشار باید به مسجد دعوت شوند. بر اساس آنچه در حال وقوع است، آیا یک خانم با حجاب عرفی هم جزء همه اقشار حساب می‌شود یا خیر؟

مهدی‌زاده: من به عینه زیاد مشاهده کرده‌ام که بعضی اقشار که حجابشان شل‌تر است، به واسطه مثلاً حضور در کلاس‌های آموزشی با فضای مسجد هم‌رنگ می‌شوند؛ اما چون رقیب‌های بیرونی هم وجود دارد، این کوتاه‌مدت است. البته از سوی مسجد نسبت به این افراد گشایش شده است، اما چون ما مسجد را تیز کردیم و به یک گوشه بردیم و به آن انحصار دادیم، این پیش‌فرض ذهنی مردم شده است. مثل این اعتراض به روحانیت می‌شود که چرا آخوند باید رفتار و مناسک غلط و بی‌حجابی را نقد کند؟ آخوند منتقد همه است و از نظر ساختارِ دین، همه را نقد می‌کند. آخوند وقتی به حجاب من نقد می‌کند، برای این است که به حکومت و صداوسیما هم نقد می‌کند. چون ساختار حوزه، به‌خاطر آن طلبه از این فضا خارج شده است، مسجد هم از این فضا خارج شده است.

من نمی‌گویم که الان چه کاری باید کرد. به نظر من این تخصصی‌شدن مهم نیست و اینکه از نظر مقام معظم رهبری مسجد باید به همه خدمات بدهد، شاید رویکردی است که ۸۰ درصد مساجد قبول نداشته باشند. ما نباید بحث را خیلی خاص کنیم و ببینیم آیا ما می‌توانیم برای قشر خاکستری هم کاری کنیم یا خیر؟ اگر به این رسیدیم، آن دعای کمیل یک ساعته دیگر جواب نمی‌دهد. نماز جماعت طولانی جواب نمی‌دهد. شاید شما بگوئید برویم آن آدم را به مسجد جذب کنیم، اما من می‌گویم این مسئله را رها کنید. شما کاری کنید که همین فرد مذهبی حضور پیدا کند، گوش دهد و مشارکت کند. این با داخل مسجد مرتبط است. هم‌زمان باید در بیرون از مسجد هم یک‌سری ساختارها را تغییر دهیم. وقتی در سبک زندگی من و شما «قرآن خواندن» آمد، همین که ۱۰ درصد رشد کند، کافی است و به محض برگزاری آموزش قرآن در مسجد، سریعاً حضور می‌یابیم و استفاده می‌کنیم. اگر نسبت به نماز جماعت این احساس نیاز به وجود آید، مردم در نماز جماعت شرکت می‌کنند. اگر توجه کنید، مسجد در ایام اعتکاف و محرم شلوغ می‌شود؛ یعنی مردم همچنان مسجد را به رسمیت می‌شناسند. چون این را نیاز خود می‌بینند؛ بنابراین مادامی که ساختارهای موازی را حذف کنیم، مردم به طور فطری می‌توانند به مسجد بروند. در سبک زندگی دین‌دارانه، حتی کسی که منبری است یا خیلی سیاسی و عرفانی در سطح بالا صحبت می‌کند و از سبک زندگی دینی صحبت می‌کند، مردم نمی‌دانند که در بخش‌هایی از زندگی‌شان باید این کارها را انجام دهند. مسجدی که نمی‌تواند از این رفتارها پشتیبانی کند، از آن کارکرد می‌افتد و حس آموزشی را هم از دست می‌دهد.

 

آیا مسجد جای پلی‌استیشن است؟!

نمی‌دانم چقدر این برداشت صحیح است اما درباره تربیت، گویی التماسی از سمت مسجد نسبت به مدرسه وجود دارد که ما برای مدرسه جایی را فراهم کنیم و می‌توانیم در امور آموزشی مانند مشاوره و... کمک کنیم؛ اما شاهد فاصله‌گرفتن عوامل مدرسه و خانواده‌ها و دانش‌آموزان از مسجد هستیم. این مسئله نسبت به کانون و پایگاه بسیجی که کنار مسجد قرار دارد نیز اتفاق می‌افتد. آقای لطفعلی زاده، در خصوص اضلاع تربیتی که اشاره کردید ضلع چهارم آن مسجد است، بفرمایید که آیا این ضلع چهارم، ضلع مستقل توانمند است یا در نظر دارد به نحوی خود را به سه ضلع تربیتی دیگر تحمیل کند؟

لطفعلی زاده: الگوی معماری قدیم به این شکل بوده که مسجد در قدیم در کنار بازار و مدرسه قرار داشته است. این الگو، وجهی داشته و می‌خواسته مطرح کند که ارتباط تو با خدا اینجاست، الگوی آموزش اینجاست و کسب و کارت هم اینجا است و عملاً همه در اطراف مسجد تشکیل می‌شده است و محوریت همه اینها با مسجد بوده است. طبیعی است که در الگوی معماری شهری فعلی، شاید نشود این الگو را پیاده کرد. البته مشاهده کرده‌ام که برخی مساجد با بازارچه و قرارگرفتن کنار مدرسه، چنین چیزی را تشکیل دادند. الان باشگاه هم به مساجد اضافه شده و اگر این مساجد یک امام‌جماعت خوب داشته باشند، مساجد خوبی هستند. اما اتفاقی که می‌تواند بیفتد، این است که اگر بخواهیم به پیام مقام معظم رهبری که اشاره کردم، ارجاع دهیم، مدرسه باید یک سرفصلی با مسجد تعریف کند که دانش‌آموزان با مسجد ارتباط داشته باشند. من الگوهایی را که به‌صورت مشاهده‌ای دیده‌ام، اتفاقات خوبی افتاده است. مساجد و مدارسی هستند که فرزندانشان را هفته‌ای یک‌مرتبه برای نماز ظهر به مسجد می‌برند. اگر مسجد هم مسجد خوب و سرپایی باشد و زیبایی بصری برای بچه‌ها داشته باشد، نسبت به مسجد انگیزه پیدا می‌کنند. البته به این معنا نیست که کارکردهای مسجد را بگیریم و مثلاً مدرسه را درون مسجد بیاوریم و بخواهیم همان الگو را پیاده کنیم. این همانند همان کاری است که آقای مهدی‌زاده فرمودند؛ مثلاً «گیم‌نت» را به مسجد بیاوریم. خیر، مسجد کارکردهای خودش را دارد که آن هم مشخص است.

اگر مسجد بخواهد به همه کارکردها به طور کامل بپردازد، بخش عمده‌ای از نیازهای مردم برطرف می‌شود و وقتی نیازها برطرف شود، طرف به سمت مسجد می‌آید. الان چرا به مسجد نمی‌آید؟ چون مسجد نیازی از او برطرف نمی‌کند. در رسانه نیز همین مسئله وجود دارد. چرا فرد برنامه خبری یا کانال خبری را می‌بیند؟ چون به آن نیاز پیدا می‌کند. حالا این نیاز یا کاذب است و ساخته می‌شود یا اینکه این نیاز واقعی است و رسانه در حال پاسخ به آن نیاز است.

اگر توجه کنید، مسجد در ایام اعتکاف و محرم شلوغ می‌شود؛ یعنی مردم همچنان مسجد را به رسمیت می‌شناسند. چون این را نیاز خود می‌بینند؛ بنابراین مادامی که ساختارهای موازی را حذف کنیم، مردم به طور فطری می‌توانند به مسجد بروند.

مسجد باید بتواند نیاز را برطرف کند. اما گاهی اوقات نمی‌تواند این کار را انجام دهد. در حال حاضر نیز خود مسجد عملاً فقط برای نماز است، آن هم فقط برای نماز جماعت... علی‌رغم اینکه رهبر انقلاب نیز تأکید می‌کنند درب مسجد حداقل برای نماز صبح و از ظهر تا عصر باز باشد. این در حالی است که بسیاری از مساجد موقع نماز صبح بسته است. مساجدی هم که باز است، بلافاصله بعد از نماز، درب مسجد را می‌بندند؛ لذا مسئله اول من، عملاً حل نشده است. یعنی مسجد تنها کارکرد خود را کارکرد عبادی می‌داند، آن هم نه همه کارکردهای عبادی، بلکه کارکرد خود را فقط نماز جماعت و دعای کمیل می‌داند که چنین مسجدی خود را محدود می‌کند.

این در حالی است که کارکردهای عبادی مسجد ۶ مدل دارد؛ اموری مانند برگزاری مراسم‌های آئینی مثل جشن‌ها و شهادت‌ها و... اغلب جشن‌ها که در مساجد ما تعطیل شده است؛ چون الگویی برای آن نداریم. عزاداری نیز عملاً به هیئت پاس داده شده است؛ به‌گونه‌ای که شب‌های دهه اول محرم، تقریباً بسیاری از مساجد برنامه‌ای ندارند و به هیئت‌ها واگذار کرده‌اند و محدود به یک سری روزهای خاص شده است. یا درمورد برنامه‌ای مانند جشن تکلیف دختران که جزء کارکردهای عبادی مسجد است، چه تعداد مسجد می‌توانند جشن تکلیف برگزار کنند؟ از آنجایی که برای آن الگویی که بتوان در مسجد برگزار کرد و شاد و سرگرم‌کننده باشد وجود ندارد، چنین برنامه‌ای برگزار نمی‌شود. البته تک موردها و ابتکارات مردمی وجود دارد که قابل الگوگیری است.

در حوزه کارکردهای تبلیغی - فرهنگی مسجد نیز، اموری مانند وعظ و خطابه، تهیه مجله و خبرنامه، مسابقات کتاب‌خوانی، نمایشگاه، کنگره شهدا، بازدید از خانواده شهدا و از این جنس کارها می‌تواند صورت گیرد. همچنان که برخی مساجد، سالن مطالعه و کتابخانه دارند و می‌توانند درب مسجد را باز کنند تا فرد دانش‌آموز یا کنکوری از این فضا استفاده کند. اما عملاً چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد.

 

کارکردهای سنتی مسجد را باید احیا کنیم

در خصوص کارکردهای تربیتی و آموزشی که شامل آموزش احکام و اعتقادات، قرائت قرآن، جلسات تفسیر و... است، مسجد می‌تواند برنامه‌های مداومی در طول سال داشته باشد. در مورد کارکردهای سیاسی و اجتماعی، بسیاری از مساجد این را کنار گذاشته‌اند. مثلاً افراد گرد هم جمع شوند تا به راهپیمایی بروند. بازدید اهالی مسجد از یکدیگر در ایام بیماری، فوت اقوام یا موضوعاتی مانند حل اختلافات و مشکلات شخصی و خانوادگی با حضور مشاور نیز جزء این کارکردهای مسجد محسوب می‌شود. همچنین نظارت بر سازمان‎های محلی در مسجد انجام شود. به‌عنوان نمونه، بنده امام جماعتی را در همین تهران می‌شناسم که بر فروشگاه‌هایی که ذیل مسجد است نظارت می‌کند و مثلاً اگر صاحب فروشگاه، گران‌فروشی کند با او برخورد می‌کند و در سال بعد با او قرارداد نمی‌بندد. اگر از این دست نظارت‌ها در مسجد فعال شود، بخشی از نیاز مردم رفع می‌شود. در گذشته نیز بخشی از سازمان‌های بازرسی صنفی و... را بچه‌های مسجدی پر کرده بودند. اطلاع از وضعیت محله، اهالی محله و نمازگزاران و پیگیر حال آنها بودن نیز ارتباط انسانی ایجاد می‌کند. ما فکر می‌کنیم در فضای مسجد حتماً باید کار رسانه‌ای کنیم، اما ارتباطات این مدلی، ارتباطات خوبی است.

مساجد می‌توانند کارهای اقتصادی و خیریه‌ای خوبی داشته باشند. ما در ایام جنگ، در مساجد به افراد آسیب‌دیده و جنگ‌زده‌ها کمک می‌کردیم یا پناه‌دادن به جنگ‌زده‌ها را در مساجد داشتیم. این اتفاقات دوباره می‌توان احیا شود یا فعالیت‌های کارآفرینی می‌تواند اتفاق بیفتد. یک بخش کارکرد مسجد هم خدماتی است؛ اموری مانند اطعام دادن، پرداخت نذورات، افطاری دادن، ولیمه حج یا حتی ازدواج، خدمات سلامت، خدمات حقوقی و... نیز از جمله فعالیت‌هایی است که می‌تواند در مسجد صورت گیرد. پس اگر کارکردهای مسجد را گسترده ببینیم و بنا را بر این قرار دهیم که مسجد می‌خواهد نیازی را برطرف کند، احتمالاً اتفاقات ویژه‌ای در آن مسجد رخ می‌دهد.

اکثر افرادی که کلاس‌های تربیتی در مسجد برگزار می‌کنند، مکرراً می‌گویند خانواده‌هایی که به مسجد مراجعه می‌کنند، لزوماً خانواده مذهبی نیستند و حتی ممکن است مقید به مناسک دینی و نمازخواندن هم نباشند، اما فرزندشان را به مسجد می‌آورند و برای کلاس‌های تابستانی، اردو و ورزش ثبت‌نام می‌کنند. چرا این اتفاق می‌افتد؟ وقتی از این خانواده‌ها سؤال می‌کنیم که چرا برای ثبت‌نام کلاس‌های آموزشی به مسجد مراجعه کردید، این‌گونه پاسخ می‌دهند که برای من، جایی امن‌تر از مسجد که بخواهم فرزندم را ببرم تا چند ساعت با خیال راحت در آن مکان قرار بگیرد، آموزش ببیند و حتی بازی کند، وجود ندارد. این کارکرد بسیار مهمی است که ما به آن توجه نمی‌کنیم و عملاً این بخش را از دست می‌دهیم. این محیط باید حفظ شود و این اتفاق باید بیفتد که طرف خودش بخواهد به مسجد بیاید. بسیاری از افراد هم در نظر دارند فرزندشان اهل مسجد باشد؛ چون فکر می‌کنند مسیری که در زندگی پیش رفتند، اشتباه بوده است و چه‌بهتر که فرزند من، شبیه من نشود و شبیه اهالی مسجد شود.

/انتهای بخش اول/ ادامه دارد...