صنعت انیمیشن سازی غرب دردسری برای کودکان؛
«کاری به محتوا نداشته باشید»؛ این شاید بهترین راه‌حل برای سرگرم کردن کودکان با حجم عظیمی از انیمیشن‌ها باشد. انیمیشن‌هایی که این‌روز‌ها به‌وفور با انواع دوبله‌های بی‌توجه به تربیت کودکان، در دسترس همه‌ی ما قرارگرفته و خانواده‌ها امروز خسته‌تر از آن هستند که بخواهند به محتوای انیمیشن‌ها یا به اصطلاح کارتون‌هایی که کودکان‌شان در معرض تماشای آن‌ها قرار دارند فکر کنند.
گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ یوسف یوسفی: در عصر ما نمایه‌های بصری با اختلاف قابل توجهی، درصدر توجه کودکان قراردارند. مابین تمامی این نمایه‌ها، «انیمیشن‌ها» در قلّه این امپراطوری هستند. تا جایی که گاهی پا را فراتر از مخاطبان قرار داده و بزرگسالان را نیز درگیر قصه و جذابیت تکنیکال خود می‌کنند.
بنگاه‌های سیاسی-اقتصادی، توجه خود را بر این دسته از نمایه‌ها متمرکز ساخته‌اند و با زبان انیمیشن خواسته‌های خود را برای کودکان ساده‌سازی می‌کنند. نور و تصویر و شعر و موسیقی را توأمان با هم به خدمت می‌گیرند و اندیشه‌های خود را –هرچه که باشد- به‌خورد مردم می‌دهند. گاهی زمینه پذیرش ایجاد می‌کنند و گاهی نیز بی‌واسطه امری را می‌قبولانند. گاهی صرفاً ایجاد سؤال و کنجکاوی می‌کنند و در برخی موارد هم، پیش‌جوابی هستند برای سؤالاتی که در آینده خواهند آمد. سال‌ها فکر، برنامه‌ریزی، هدفگذاری، سیاست‌چینی و دستِ‌آخر نگاه به درآمد مالی، با دقایقی نور و رنگ روی پرده؛ عواطف، احساسات، تصمیم‌گیری و آینده‌ی گروه بسیاری از کودکانِ مخاطبان این انیمیشن‌ها را شکل داده‌است.
روزگار تهی شده از معنویت، قهرمان‌هایی را می‌طلبد تا خلاء آینده‌سازی کودکان را پُر نماید. در این میان چه ابزاری بهتر از انیمیشن که ظرفیت گردآوری تمامی عناصر جذاب کودکان، مانند نور و رنگ و صدا و موسیقی و شعر را با هم دارد؟ این خوراک‌سازی دائمی، کشور‌های جهان اول و آخر را با هم می‌بلعد! این استکبار دائمی کاری به مرز‌های جغرافیایی و شاخص‌های رفاهی هم ندارد. این خصوصیت اندیشه است که برای خود مرزی قائل نیست.
برای شرح اوضاع دنیای غوطه‌ور در مصرف‌گرایی، شاید بتوان از عبارات فردوسی وام گرفت که: "هنر خوار شد، جادویی ارجمند". چرا که این جادوی نور و تصویر، انگار علاوه‌بر خلع سلاح کردن تفکر مخاطبان، توان مقابله را هم از آن‌ها گرفته‌است. مخاطبانی که در این عصر اِدبار عقل فرصت انتخاب را هم ازدست داده‌اند. ما امروز دچار ذهن‌هایی شده‌ایم که توسط رسانه‌ها قالب خورده‌اند و از دریچه‌ی آن‌ها به دنیا می‌نگرند. حالا این پنجره برای کودکان با انیمیشن‌ها قاب‌بندی شده‌است و سؤال‌پردازی و کنجکاوی آن‌ها را با این زاویه دید رسم می‌کنند. بی‌تردید این قدرت رسانه‌ها و به‌طور خاص انیمیشن‌ها، در گام اول حیرت‌انگیز و در گام بعدی کمی دلهره‌آور است. اما شاید حق با اویی باشد که می‌گفت: "عاقل آن کسی است که در دهانه‌ی آتشفشان خانه خود را بنا می‌کند."
«کاری به محتوا نداشته باشید»؛ این شاید بهترین راه‌حل برای سرگرم کردن کودکان با حجم عظیمی از انیمیشن‌ها باشد. انیمیشن‌هایی که این‌روز‌ها به‌وفور با انواع دوبله‌های بی‌توجه به تربیت کودکان، در دسترس همه‌ی ما قرارگرفته‌است. خانواده‌ها امروز خسته‌تر از آن هستند که بخواهند به محتوای انیمیشن‌ها یا به اصطلاح کارتون‌هایی که کودکان‌شان در معرض تماشای آن‌ها قرار دارند فکر کنند. این‌روز‌ها به یُمن وجود تبلت‌ها و گوشی‌های تلفن همراه در دست بسیاری از کودکان و نوجوانان، سر پدرومادر کمی خلوت‌تر شده و بیشتر به خود می‌پردازند. شاید بهتر باشد دوره‌ی رویارویی با کرونا را هم دلیل مضاعفی برای این کم‌توجهی بدانیم.
انیمیشن‌ها آنقدر جذاب هستند که علاوه‌بر کودکان، بزرگتر‌ها را هم پای قاب نمایشگر‌ها می‌نشاند و با نور و رنگ و دوبله‌های گاهی زیرکانه آن‌ها را جادو کند. این یعنی ما با دو اتفاق مهم روبرو هستیم؛ اول اینکه ما بسیاری مفاهیم را از لابلای این تصاویر پشت هم قطار شده‌ی جذاب دریافت می‌کنیم، گاهی بی‌آنکه حتی به این مفاهیم آگاه باشیم، و دوم اینکه دست ما در زمینه‌ی استفاده از این ابزار جذاب تقریباً کاملا خالیست. ما نسبت به بسیاری امور بی‌توجهیم، یکی نسبت تعیین شده‌ی سن تماشاگر و انیمیشن با یکدیگر است؛ گویا علاوه‌بر اینکه هیچ شناخت درستی از روش‌های تربیت صحیح کودک نداریم، هیچ درکی نیز از محتوای ارائه شده در انیمیشن‌ها نیز نداریم، و اضافه کنیم این را هم که ذهن‌مان از سازوکار انیمیشن‌ها و شکل‌گیری آن‌ها کاملاً تهی است! ما البته اراده‌ای هم به گام برداشتن در این مسیر نداریم. نمونه‌های ناموفق انیمیشن‌سازی در کشورمان، این گمان را تقویت می‌کند که علاوه‌بر جا ماندن از سِیر رشد کیفیت قصه و تصویر در انیمیشن امروز، در اصل ارائه اولیه نیز بی‌دست و پا شده‌ایم. اگر قرار باشد که از انیمیشن‌هایی نام ببریم که بی‌توجه به محتوا، صرفاً جهت سرگرم کردن کودکان، آن‌ها را بار‌ها و بار‌ها روی صفحه‌ی نمایش تکرار می‌کنیم؛ شاید صفحات بسیاری را باید سیاه کنیم.
تخیل! این گمشده لای هزارتوی غرزدن‌ها و نق‌زدن‌ها، عنصری بسیار مقوّم برای ذهن کودکان است که ارائه‌ی آن را دو دستی به بنگاه‌های تولید انیمیشن در شرکت‌های غیر ایرانی تقدیم کرده‌ایم. ما مسخ‌شدگان تصاویر، بدون اندکی توجه به محتوای ارائه شده، آینده‌ی بی‌هویتی را برای خودمان به دست تقدیر سپرده‌ایم. روز‌های پرالتهاب رویارویی احساسی و بی‌برنامه با ویدیو و ماهواره، ما را زمینگیر بی‌تفاوتی و کرختی در کارزار تولید محتوای آثار نمایشی کودکان کرده‌است، که احتمالاً در سال‌های نه چندان دور پیش رو، باید تاوان سختی بپردازیم.
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha