گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ جعفر حسن خانی: یادداشت پیش رو نقدی بر ناتوانی و بی میلی جامعه شناسی در پرداختن به پدیده های اجتماعی ایرانی اسلامی است. تمرکز یادداشت پیش رو بر پدیده اجتماعی شهید ححجی است و تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که چرا جامعه شناسان ایرانی در برابر پدیده هایی نظیر حججی کم توجهی می کنند.
«مساله جامعهشناسی در ایران چیست؟ آیا جامعهشناسی ما، جامعه ما را میشناسد؟ آیا میتواند درک درستی از پدیدههای اجتماعی جامعه ما داشته باشد؟»
جامعهشناسی ما همواره با این سوالات مواجه بوده است. با بروز پدیدههای فراگیر اجتماعی و بهت جامعهشناسی این سوالات تکرار شده و اهمیت دوچندان یافته است. ازجمله این پدیدهها که در وض معاصر با آن مواجه هستیم و این سوالات را دوباره بر ذهنها متبادر میکند «پدیده شهید حججی» است؛ جوان نورستهای که در راه دفاع از عقاید اسلامی و امنیت ملی جامعه خود در میدان رزم حضور مییابد و در این گیر و دار، لحظه اسارت او در یک فریم تصویر به ثبت میرسد. اما این فریم تصویر که آمیختهای است از یقین و شجاعت در آن، در بعدی از زمان و مکان حبس نمیشود بلکه میلیونها بار توسط میلیونها کاربر ایرانی دست به دست شده و تحسین و تاثر جامعه ایران را برمیانگیزاند. در این میان جامعهشناسی ما سکوت میکند. هیچ صورتبندی نظری جدیای برای توضیح این پدیده ارائه نمیدهد؛ نه میتواند آنچه را که شهید حججی به انجام رسانیده، توضیح دهد و نه آنکه همدلی و همراهی عواطف عمومی از هر قشر، گروه و سلیقه سیاسی و اجتماعی را در این باره فهم کند.
«پدیده شهید حججی» جزئی از یک کل است. پدیده بزرگتر «پدیده مقاومت» است که تاثیر مستقیم بر جامعه ما دارد. اما جامعهشناسی ما هیچگاه تلاش نکرده این پدیده را که تضمینکننده امنیت عمومی و اقتدار ملی ماست، تجزیه و تحلیل کند، چه رسد به آنکه بخواهد درجهت قوام آن دستورالعملهایی را تجویز کند. این مهم به چند دلیل اتفاق افتاده است:
1 . جامعهشناسی ما راحتطلب است. مسائلش شامل هرچیزی است که جامعهشناسان ما در مسیر آپارتمان تا محل کار و تدریس خود با آن مواجه هستند. جامعهشناسی ما شبیه فیلمسازی ما شده است. سناریوی بیشتر فیلمهای ما در آپارتمان آغاز و به انجام میرسد و جامعهشناسی ما نیز مسائلش را در همین محدوده جستوجو میکند. جامعهشناسی ما نوکبینی خود را میبیند و نسبت به انجام کارهای سخت هرچند مهم اکراه دارد. هر آنچه در افقی دورتر اتفاق بیفتد و از دایره دید او خارج باشد گویی اتفاق نیفتاده است. با این اوصاف انتظار گزافی است اگر فکر کنیم جامعهشناسی ما بخواهد به موضوعاتی چون جنگ و دفاع نزدیک شود.
حسین بشیریه- را که میتوان از پیشگامان جامعهشناسی در ایران برشمرد- تلاش میکند جامعه ایران را با ایده «درحال گذار به دموکراسی» تحلیل کند و همایون کاتوزیان با ایده «جامعه کوتاهمدت» و... هر دو نگاه و این قبیل تصورات ایدئولوژیک هستند. لذا هرآنچه را در تایید مدعای خود نباشد، نمیبینند. چرا جامعهشناسی که تلاش میکند اثبات کند جامعه ایران کوتاهمدت است و تداوم و پیشرفت در آن ممکن نیست و درحال گذار است باید به نقطه درخشانی چون پدیده حججی توجه کند؟ این انتظار گزافی است.
فرجام سخن
جامعه شناسی ما راحت طلب، انتزاعی و ایدئولوژیک است لذا برای آنکه پدیده درخشان شهید حججی و پدیده عظیم مقاومت در جامعهشناسی ما درک شود تا درنتیجه آن شاهد صورتبندی قابل توضیح علمی برای آن باشیم نیازمند آنیم که این سه مانع مهم را از پیشروی جامعهشناسی برداریم تا جامعهشناسی افقی گسترده بیابد و دوردستها را نیز ببیند.
/انتهای پیام/