***
همانطور که میدانید بیماری کرونا علاوه بر خطرات جسمی و مرگ و میرهایی که بدنبال داشته و همچنین ضررهای اقتصادی که به برخی مشاغل وارد کرده، به طور عمومی نوعی خستگی روحی و روانی را هم در جامعه حاکم کرده که این به اشکال دیگری خودش را نشان میدهد. با توجه به بررسیهایی که داشتهاید، مهمترین آسیبهای روحی و روانی کرونا که ممکن است دامنگیر جامعه شود، چیست؟بیماری کرونا از ابعاد مختلفی روی انسان تاثیرگذار است. همانطور که اشاره کردید، یکی از ابعادش فیزیکی و جسمانی است، ولی آثار روحی و روانی بسیاری از جمله اضطراب و ترس، نگرانی، وحشت، افسردگی، دوریگزینی، تنهایی و امثال اینها از عواقب کرونا است.
در رابطه با آثار روانی کرونا، افراد را میتوان به دو دسته تقسیم کرد، یکی افرادی هستند که قبلاً ممکن است آثاری از این مشکلات روحی و روانی داشتهاند، منتهی کرونا آن را تشدید کرده است. عده دیگر، کسانی هستند که اگر زمینههایی داشتهاند، آن زمینهها پنهان بوده و هیچ آثاری نداشته است و به زندگی عادی خود ادامه میدادند و این بحران را تجربه کردهاند و الان در این بحران هستند و مسائل روحی و روانی که بالاترین آن اضطراب و ترس و افسردگی است، به آنها عارض شده است.
حالا مسائل دیگری از جمله مشکلات ارتباطی هم وجود دارد. افراد بیشتر در خانه و در کنار هم هستند، ساعات بیشتری را باید در کنار هم به سر ببرند، همین موجب اختلاف و تنش در زندگی میشود. عدهای ممکن است در اثر کرونا بیکار شده باشند و مشکلات اقتصادی پیدا کرده باشند که همه اینها در بخش روابط، اعم از روابط با همسر با فرزندان و با افراد دیگر تاثیر میگذارد. قدری پرخاشگری و عصبانیتهای شدید ایجاد میکند.
از طرفی، برای بچهها اثراتی غیر از سه مورد ترس، اضطراب و افسردگی که در پی دارد، به دلیل دور بودن بچهها از فضای مدرسه و دور بودن از ارتباط اجتماعی با دوستانشان و معلمان و مراودات قبلی که به لحاظ روحی مهم بود، حالا دچار نقصان میشوند. عدهای ممکن است حالت سرگردانی را احساس کنند، نه میتوانند با همسن و سالان خود ارتباط بگیرند و نه به جایگاههای ورزشی میتوانند بروند و اوقات فراغتشان را نمیدانند چطور بگذرانند، شبها هم باید در خانه باشند.
این مسئله، افراد را به لحاظ روحی و روانی عصبی میکند و این عصبی شدن در روابط افراد نمود پیدا میکند. بعضاً بین زن و شوهرها مشکلاتی ایجاد میشود که آنها را نسبت به هم دلسرد میکند و یک نوع سردی عاطفی بین آنها ایجاد میکند، یا جوانانی که مثلا آمادگی برای ازدواج داشتهاند و دوست داشتهاند در این وادی قدم بردارند، حالا با موانعی روبرو شدهاند، آنها هم حالت خوشی ندارند.
در واقع، هر کسی به گونهای تحت تاثیر اثرات منفی روانی این بیماری قرار گرفته است.
و به نظر میرسد، این آثار روانی در تعاملات روزانه و بیرون از خانواده هم زیاد خودش را نشان میدهد!بله، دقیقا؛ آدمها نمیتوانند آنطور که قبلاً با افراد خارج از منزل ارتباط داشته باشند، ارتباط بگیرند و داخل منزل هم اگر نتوانند این روابط درون منزل را مدیریت کنند تنش ایجاد میشود. قبلاً سرکار میرفتند و ساعاتی دور از هم بودند و در فضای متفاوتی به سر میبردند، ولی الان فضاها تنوعی ندارد. خیلیها محیط زندگی کوچکی دارند و آپارتمان با متراژ پایین و تعداد نفرات زیاد هستند، در نتیجه سخت است و هر کسی نمیتواند فضای شخصی و خصوصی برای خودش داشته باشد؛ لذا ناچاراً در ارتباط با هم قرار میگیرند و آن عصبانیتها و خشمها و رنجشهایی که درون آنها وجود دارد، متاسفانه به سمت همدیگر نمایان میشود.
خانم دکتر، آیا در این مدت بررسی داشته اید که مثلاً آمار نزاعهای اجتماعی متاثر از این شرایط روحی و روانی، چقدر زیاد شده، یا چه گروههای سنی و شغلی بیشتر درگیر تبعات روحی و روانی کرونا بودهاند؟آمار دقیقی نداریم، ولی آنچه بین مراجعین شاهد هستیم، به طور کلی نشان میدهد که آمار خیلی بالا رفته است؛ آمار پرخاشگری ها، جنگ و جدلها افزایش یافته و احساس ناامیدی و بیاعتمادی به آینده ایجاد شده است که هم روی خلق و خوی افراد تاثیر دارد و هم در روابط و رفتارهای اجتماعی آنها تاثیرگذار است.
این آثار روانی، بیشتر بر روی چه گروههای سنی یا طبقات اجتماعی دیده میشود؟بیشتر مشاغلی تحت تاثیر هستند که خیلی مدیریتشان به دست خودشان نیست؛ یعنی نمیتوانند تصمیم بگیرند و باید تعطیل کنند یا وضع اقتصادی آنها تحت تاثیر شرایط کرونا قرار گرفته است؛ میزان عصبانیت و پرخاشگری در این گونه مشاغل که عمدتاً مشاغل آزاد است که در رده خیلی تخصصی هم نیستند، بیشتر است؛ مثل کارگران ساده یا نیمه ماهر و کسبه خُرد که اینها بیشتر از لحاظ روحی متضرر میشوند، تا تجار و سرمایهداران.
خانم دکتر، مسئلهای که به نظر میرسد قدری نگرانکننده است، این است که آثار و تبعات روحی و روانی کرونا، از قبیل اضطراب، افسردگی و تنشهای اجتماعی، ماندگار شود! یعنی به فرض برطرف شدن کامل این بیماری، اما این میراث روانی تا مدتهای طولانی در جامعه ماندگار شود. این نگرانی چقدر واقعی است؟امکان این هست، ولی بستگی به توانمندی افراد دارد. برخی افراد در برابر استرسها تاب مقاومت بالاتری دارند و میتوانند از عهده این وضعیت بربیایند و میتوانند در مقابل استرسها تحمل بیشتری کنند و حل مسئله کنند. عدهای توان کمتری دارند و نمیتوانند حل مسئله کنند و در مقابل استرسها تاب تحمل ندارند و آنها بیشتر آزرده میشوند، بنابراین این احتمال که اثرات درازمدت را شاهد باشیم، میتواند وجود داشته باشد.
مثلاً ممکن است برخی افراد به حدی دچار ترس از بیرون رفتن بشوند که بعدها هم نخواهند از خانه بیرون بروند.
و به نوعی دچار یک نوع انزوای ناخواسته شوند!بله، در واقع دچار فوبیای فضای باز شوند و نتوانند بیرون بروند. این احتمالات وجود دارد، ولی شبکههای اجتماعی و نهادهایی که وابسته به سازمانهای کمکرسان به مردم هستند، مانند سازمان نظام روانشناسی، از همین الان طرحهایی را باید ارائه دهند که خدماتی را به مردم در حدی که همگان استفاده کنند، عرضه کنند. شرکتهای بیمه بپذیرند که اینها را تحت پوشش بیمه قرار دهند که همه اقشار مردم بتوانند از این خدمات استفاده کنند و با مشاورین در ارتباط باشند و کمک بگیرند.
طبیعتا هر معضلی یک راه حلی دارد. مجموعه آسیبهای روحی و روانی ناشی از کرونا، چه در محیط خانواده و چه در کف جامعه، چطور توسط مردم و مسئولان قابل درمان و یا قابل کاهش است؟هرچه مردم بیشتر احساس کنند که بخاطر این محدودیتهای اجتماعی کرونایی و یا تعطیلیها، کاری برای انجام دادن ندارند و به نوعی احساس عاطل و باطل بودن کنند، این خیلی مُضر خواهد بود و آسیب روانی بیشتری خواهد داشت
ببینید، یکی از مهمترین نیازهای مردم، سرگرمی و نشاط است؛ لازم است یک نوع اسباب و ساز و کارهایی برای سرگرمی مردم فراهم کنند. رسانهها میتوانند نقش مهمی داشته باشند، رادیو و تلویزیون و انتشارات و امثال آنها به سرگرمی مردم بپردازند که وقتشان را به طریق مثبت پُر کنند و احساس نکنند این مدت به بطالت میگذرد. هرچه مردم بیشتر احساس کنند که بخاطر این محدودیتهای اجتماعی کرونایی و یا تعطیلیها، کاری برای انجام دادن ندارند و به نوعی احساس عاطل و باطل بودن کنند، این خیلی مُضر خواهد بود و آسیب روانی بیشتری خواهد داشت، ولی اگر سرگرمیهایی ولو به صورت مجازی ایجاد شود که خانوادهها بتوانند استفاده کنند و به همان اندازه خوشحال باشند که توانسته اند مهارتهایی را بیاموزند، این آثار روانی مدیریت خواهد شد.
حتی شاید لازم باشد مشاورههای آنلاین را بیشتر کنند تا افراد، با کمک مشاوران آنلاین خودشان را آرام کنند و شرایط پیرامونیشان را مدیریت کنند.
به نظر میرسد، نحوه مدیریت اپیدمی کرونا توسط مسئولان هم، خیلی در بهتر شدن یا بدتر شدن اوضاع روحی جامعه تاثیرگذار استبله؛ صد درصد! همین که اعلام شود و مردم ببینند که سرعت واکسیناسیون زیاد شده و گروههای سنی متفاوت میتوانند واکسن دریافت کنند، همین خودش احساس ایمنی القاء میشود که از نظر روحی آرامشی را برای افراد بوجود میآورد.
هرچه پایگاههایی که مراکز تجمیع واکسیناسیون است بیشتر شود، آدمها احساس راحتی و خوشحالی بیشتری میکنند و هرچه به مردم امید داده شود که خدمات بهتری دریافت کنند، طبیعتا اوضاع خیلی بهتر میشود.
یک مسئلهای که باید عمیقاً روی آن کار شود بحث فرهنگسازی است؛ یعنی الان مسئله کرونا و رعایت پروتکلهای بهداشتی، به ما نشان داد که جامعه ما با وجود همه پیشرفتهای علمی و بهداشتی که داشته، اما هنوز جای زیادی برای کار کردن دارد تا در حوزه پیشگیری بهدشتی فرهنگسازی شود و بپذیرند که چه اتفاقاتی افتاده است.
در زمینه تکنولوژی خیلیها ادعا میکنند که بلد هستند و سواد تکنولوژی بالایی دارند، ولی از آن حداقل هوش هیجانی برخوردار نیستند تا بتوانند این ضوابط را رعایت کنند. در سطح دنیا این میزان گفته میشود که باید چه کنیم که سلامت خودمان، اجتماع، خانواده و دیگران حفظ شود، اما متاسفانه شاهد هستیم مردم رعایت نمیکنند.
این سوال بزرگی را باید در ذهن ما ایجاد کند که چرا برخی هنوز باور ندارند و چرا فکر میکنند اصلا کرونا وجود ندارد و چرا فکر میکنند نباید ماسک بزنند و چرا خطر را احساس نمیکنند؟ چرا عمق فاجعه را درک نمیکنند؟ آیا ما به لحاظ ادراک ضعیف هستی و نمیتوانیم درک این مسئله را داشته باشیم؟
این به لحاظ فرهنگی مسئله مهمی است و جا دارد کسانی که در این حیطه کار میکنند، طرحهایی را برای بالا بردن سطح حساسیت مردم ارائه دهند تا مردم درک کنند و متوجه شوند که مثلا وقتی گفته میشود سفر نروید، این به چه معنی است! وقتی در این اوضاع فاجعهبار از قوانین بهداشتی پیروی نمیشود، این نشان میدهد جای یک طرح ملی در این حوزه خالی است.
خانم دکتر، عناصر روانی معنوی و دینی چقدر در مدیریت روحی روانی جامعه تاثیرگذار است؟بله، طبیعتا هر چقدر افراد به لحاظ اعتقادی در سطح بالاتر و معنادارتری باشند، میتوانند به خودشان کمک بیشتری کنند و حس امیدواری آنها را نگه میدارد.
متاسفانه برخیها در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بیگانه سعی در تخریب اعتقادات مردم دارند و همین مسئله باعث میشود که یک نوع روحیه ناامیدی هم در این زمینه ایجاد شود. بارها میشنوید که مثلا اعتقادات آنها کمرنگ شده است، حتی درباره کرونا همین صحبتها بیان میشود که چرا خدا این مسئله را حل نمیکند؟ خب برای خداوند که معجزه کردن کاری ندارد، اما خداوند قانون علت و معلولی طبیعت را که بهم نمیریزد. طبیعت این ویروس را خداوند یکباره تغییر نمیدهد، این بشر است که باید این شرایط را مدیریت کند. خداوند به بشر عقل و خرد و قدرت تصمیمگیری و شعور داده است تا استفاده کند.
اینکه ما از این نعمات استفاده نمیکنیم و باعث میشویم مشکل تشدید شود، نباید به گردن اعتقادات و خداوند بیندازیم. متاسفانه بخشهایی از جامعه ما در این زمینه ضعیف عمل میکنند. علما و روحانیون باید از روشهای دیگری در جهت آگاهسازی مردم استفاده کنند.
در واقع، این مسئله باید پژوهشی جلو برود که چرا بخشی از جامعه ما از جهت اعتقادی ضعیف میشوند. طبیعی است که این مسئله به جهل و بیاطلاعی در این حوزه بر میگردد و اینکه باید صورت مسئله به درستی برایشان تبیین شود و راه مقابله با آن هم پیش روی آنها گذاشته شود.
/انتهای پیام/