گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ واژه «جهادی» امروزه یکی از پر ضریبترین الفاظ کاربردی است که در دهانها مدام تکرار میشود. اعم مسئولین کشوری و لشکری، اساتید دانشگاه، عموم متدینین، روحانیون و رهبر معظم انقلاب اسلامی، این واژه را در کنار الفاظ دیگر گذاشته و عبارتهایی همچون «فرهنگ جهادی» «جهاد فرهنگی» «مدیریت جهادی» «مسئول جهادی» «جهاد علمی» «علم جهادی» «اردوی جهادی» و دهها واژه دیگر را خلق میکنند. اما پرسشی که لازم است هنگام شنیدن این سخن طرح شود آن است که مراد از جهاد و جهادی بودن چیست؟
بسط میدان مبارزه، از عرصه نظامی تا عرصه فرهنگ
کاربست سنتی جهاد در شریعت اسلامی عمدتا به معنای همان مبارزه مسلحانه با دشمن حربی است. البته که به صورت محدود در ادله دینی نیز جهاد به غیر از این موضوع به کار رفته است، همچون مسئله مبارزه با نفس که از آن به عنوان جهاد اکبر یاد شده است؛ اما به نحو اجمال باید معترف بود که کاربست جهاد در لسان ادله دینی، منصرف در جهاد مسلحانه بوده است. چیزی که در حقیقت امروزه ما شاهد آن هستیم، تحت تأثیر مدرنیته و عرصه گشاییهای آن، گسترش حوزه مبارزه، از زمینه صرفا نظامی، به عرصههای دیگر همچون مدیریت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، رسانه و حتی علم است. به همین موازات در کشور ما نیز ادبیات مبارزه و جهاد به حوزههای دیگر نیز کشیده شده و عباراتی نظیر جهاد فرهنگی، مدیر جهادی و نظایر دیگر که در بالا گفته شد تولید شده اند. با این حساب چنین به نظر میرسد که کاربست این کلمه در بسیاری از موارد دارای اجمال بوده و مشخص نیست مراد گوینده از لفظ جهادی چیست؟ بنابراین جا دارد تا این پرسش به نحو مستوفی طرح و پاسخ داده شود که از اساس جهادی بودن یعنی چه؟ در این نوشتارها در صدد آن هستیم که تعاریف و برداشتهای مختلف از مفهوم جهادی بودن را دسته بندی، حدود و ثغور هر یک از دستهها مشخص، شاخصههای هر یک از تعاریف را مبین کنیم.
لازم است تا پیش از ورود به متن اصلی بحث به دو نکته اشاره شود. نخست آنکه برداشتهای مختلف از مفهوم جهادی منحصر در این دسته بندی نبوده بلکه شاید بتوان برداشتهای مختلف دیگری را نیز ارائه کرد، اما چیزی که ما به آن رسیدهایم حاصل جستجو در مقالات، گفتارها و آثار تولید شده در زمینههای مختلف جهاد علمی، فرهنگی و... است تا بدان جا که از یافتن برداشت جدید نا امید شدهایم؛ بنابراین تلاش کردهایم قرائتهای متکثر و متنوعی را دیده و ارائه کنیم. نکته مهم دیگر آن است که این دسته بندی ها، یک دسته بندی منطقی نبوده بدین بیان که مرزی قطعی و تام میان شقهای مختلف ارائه شده وجود داشته باشد، بلکه بیشتر به دنبال آن هستیم که مشخص کنیم هنگام کاربست واژه جهادی، چه مولفههایی برجسته شده و تکیه کلام بر روی چه شاخصهایی قرار میگیرد؛ بنابراین برخی از دستهها عامتر بوده و شامل دستههای دیگر شده و یا برخی دستهها بر روی مشخصههای جزئی تری دست گذاشته و جهادی بودن را با قیود بیشتری فهم میکنند.
تطورات مفهومی جهاد
جهاد سازندگی پس از انقلاب اسلامی و در زمان جنگ کار ویژه و مهمی را در اختیار داشت، با چند مفهوم کلیدی همچون محرومیت زدایی، کار گسترده، خالصانه برای خدا و برای مردم گره خورده است. در این دیدگاه، کار جهادی فعلی است که دارای خصیصههای فوق ذکر باشد. پس از اتمام دفاع مقدس، روی کار آمدن دولت سازندگی و انحلال مجموعه جهاد سازندگی، تلاش شد تا این روحیه و سبک از کنشگری حفظ شود؛ در نتیجه در سطح نازل تری، در قالب اردوهای جهادی تلاش شد این رویه احیا شود
تقریبا میتوان گفت که نخستین مجموعه و عملی که با بسط واژه جهاد، در حیطه این مفهوم قرار گرفت «جهاد سازندگی» است. این مجموعه که پس از انقلاب اسلامی و در زمان جنگ کار ویژه و مهمی را در اختیار داشت، با چند مفهوم کلیدی همچون محرومیت زدایی، کار گسترده، خالصانه برای خدا و برای مردم گره خورده است. در این دیدگاه، کار جهادی فعلی است که دارای خصیصههای فوق ذکر باشد. پس از اتمام دفاع مقدس، روی کار آمدن دولت سازندگی و انحلال مجموعه جهاد سازندگی، تلاش شد تا این روحیه و سبک از کنشگری حفظ شود؛ در نتیجه در سطح نازل تری، در قالب اردوهای جهادی تلاش شد این رویه احیا شود. واژه جهادی که به عنوان پسوند در اینجا به کار برده میشود، دلالت بر همین خصیصهها دارد: کار خالصانه برای خدا و مردم برای محرومیت زدایی و به شکل حجیم؛ بنابراین جهاد در اولین کابرستهای خود در غیر از موضع اصلی با چنین حدود و ثغوری شناخته میشد.
بعدها تلاش شد تا جهادی بودن جلوههای دیگری نیز پیدا کند، برای مثال شما میتوانستید کارمند یک اداره دولتی باشید، اما انسانی جهادی باشید، به این نحو که کار خود را برای خدا انجام داده، و آن را نوعی عبادت بدانید؛ بنابراین جهادی کسی است که کار خود را با عقیده، باور و ایمان صورت داده و کار را نه صرفا وسیله امرار معاش دنیوی که وسیله تقرب به خداوند متعال قلمداد کند.
این دو تعریف هرچند در نقاطی دارای همپوشانی هستند، اما در نقاطی دیگر همدیگر را نفی میکنند و آن واژه خودجوش و مردمی بودن است. به اعتقاد برخی کار جهادی یعنی کار خود جوش، کاری که از ناحیه سازمان و ارگانی دولتی واگذار نشده باشد، بلکه خود مردم احساس تکلیف کرده و برای همین منظور، گرد هم آمده و از ناحیه خود طراحی را صورت میدهند؛ لذا اگر کسانی برای ترمیم خانههای زلزله زدگان، بشتابند، چنانچه از ناحیه خود برخواسته، به این عمل مبادرت کرده اند و دستمزدی برای آن دریافت نمیکنند جهادی به حساب میآیند، اما اگر همان اشخاص از ناحیه ارگانی مأمور به این کار شده و در ازای آن دستمزد دریافت کردهاند، ولو آنکه در این عمل خود قصد قربت داشتند و به صورت حجیم، اخلاقی و اعتقادی کار کنند جهادی دانسته نمیشود.
همین دو تعریف آغاز یک مبحث جدی است بدین بیان که آیا از اساس کار جهادی قابلیت سازمانی شدن را دارد؟ برای نمونه آیا دولت میتواند کمیته جهاد تشکیل دهد؟ و یا آنکه اینگونه کنشها از اساس با ماهیت جهادی بودن متفاوت است؟ البته که پاسخ به این پرسش از حوزه نوشتار فعلی خارج است، اما جایی که در پاسخ ما اثر گذار خواهد بود، همین مسئله تعاریف مختلف از جهادی است. تذکر این نکته لازم است که ما در این مقام، به دنبال ارزش گذاری نیستیم، بدین بیان که واژه جهادی را بدون بار ارزشی به کار برده و به دنبال برتری بخشیدن به کار جهادی بر غیر جهادی نیستیم. بلکه همت ما تبیین برداشتهای مختلف از این واژه است.
جهاد شیوه خاص کنشگری
تعریف جامع تری که پس از تعاریف فوق شکل گرفت جهادی بودن را یک سبک و شیوه خاص کنشگری میداند، لذا این سبک خاص از کنشگری قابلیت آن را دارد که به عنوان یک پسوند، در کنار عوامل دیگری همچون مدیریت قرار گرفته و یا در هر سطحی دنبال شود. در این انگاره، شاخصههای زیر برای کسی که جهادی است، لحاظ میشود: ارزش مداری، اعتقاد محوری، معرفت محوری، رسالت محوری، آرمان خواهی، تکلیف گرایی و نتیجه گرایی هم زمان، نگاه فراپیمان کاری و فراجناحی. این قیود هرچند به دنبال شرح بیشتر جهادی بودن است، اما در مجموع چند معنای محدود را به ذهن میرساند از جمله آنکه جهادی بودن یعنی شخص در هر مرتبه از مسئولیت که قرار دارد، نخست آنکه آن کار را وظیفهای الهی میداند که به او محول شد، لذا تمام ظرفیت خود را برای انجام کار فعال کرده و ثانیا در این مسیر از تنگ نظریها بر حذر است، بدین بیان که برای تحقق وظیفه خود از تمام ظرفیتهای صحنه همچون گروهها نیروهای متضاد استفاده کرده و بخل را در کار راه نمیدهد. چنین برداشتی از جهادی بودن قدری غریب و دور از ذهن است، اما حیطه وسیعی را در بر داشته و میتواند شامل هر صنف و شیوه کاری شود. این تعریف جهادی بودن نه با نوع کار بلکه با شیوه کار تعریف میکند، لذا جهادی بودن یک فرهنگ و نرم افزار کار خواهد بود که میتواند بر هر کنشی حاکم شود.
شاخصهها و لوازم فرهنگ جهادی عبارت است از: اندوختههای شناختی و بینشی مربوط به هستی از جمله انسان و نظام ارزشی اسلام؛ آگاهیهای شغلی و فنی در زمینه موضوع مدیریت؛ داشتن امنیت آرامش روحی و روانی؛ نبود موانع و مشکلات و بحرانهای شخصی خانوادگی. نتیجه آنکه یک فرهنگ جهادی بر اساس مستندات قرآنی - حدیثی از خصوصیاتی برخوردار است از جمله: همه باهم بودن، ایمان و اعتقاد، اخلاص، خدمتگزاری، کار مضاعف، همت مضاعف، فروتنی، انعطاف پذیری کار با مهر، مسئولیت پذیری، شجاعت و جسارت، پویایی و بالندگی و غیره
برداشتهای فرهنگی از مقوله جهادی و تبدیل کردن آن به فرهنگ تنها منحصر در برداشت فوق نیست. برای نمونه در برداشت دیگر فرهنگ جهادی و جهادی بودن اینگونه توضیح داده میشود:
فرهنگ یکی از موضوعاتی که از دیرباز تاکنون مورد توجه بوده است. در واقع هر اجتماعی یک فرهنگی را داراست که امور بر اساس همان پیش میروند. حال فرهنگ مافوق فرهنگها وجود دارد که فرهنگ جهادی نام میگیرد.
شاخصهها و لوازم فرهنگ جهادی عبارت است از: اندوختههای شناختی و بینشی مربوط به هستی از جمله انسان و نظام ارزشی اسلام؛ آگاهیهای شغلی و فنی در زمینه موضوع مدیریت؛ داشتن امنیت آرامش روحی و روانی؛ نبود موانع و مشکلات و بحرانهای شخصی خانوادگی. نتیجه آنکه یک فرهنگ جهادی بر اساس مستندات قرآنی - حدیثی از خصوصیاتی برخوردار است از جمله: همه باهم بودن، ایمان و اعتقاد، اخلاص، خدمتگزاری، کار مضاعف، همت مضاعف، فروتنی، انعطاف پذیری کار با مهر، مسئولیت پذیری، شجاعت و جسارت، پویایی و بالندگی و غیره.
این رویکرد قائل به تفوق و برتری دادن جهاد، به عنوان نرم افزار حاکم بر عرصههای مختلف اجتماعی، بر شیوه کار هاست؛ لذا بنابر چنین برداشتی اگر ما میخواهیم در عرصه اقتصاد، سیاست و... به برتری برسیم، لازم است تا این نرم افزار بر کنشگری مدیران، کارمندان و کارگران یک جامعه حکمفرما باشد.
یکی از مزیتهای چنین رویکردی توجه به مقوله جهاد، به عنوان یک ابزار تولید قدرت در جامعه است. به عبارت دیگر در چنین رویکردی، همانگونه که در جنگ و جهاد نظامی، روحیه جهادی میتواند پیش برنده و ابزار تولید قدرت باشد، باید گفت که جهاد وضعیت جنگ خصوصیتی در این میان نداشته و میتوان با القاء خصوصیت، همین روحیه را در عرصههای دیگر پیاده ساخت، تا بدین بیان تولید قدرت صورت گیرد.
از آنجا که بحث از جهاد به عنوان یک فرهنگ رویکرد غالب و مهمی است در انتهای این مطلب یکی دیگر از نظرات این عرصه را واکاوی خواهیم کرد.
فرهنگ جهادی، چیزی مضاعف بر فرهنگ اسلام نیست
در تعاریف پیشین از جهاد به عنوان یک فرهنگ، شما به عنوان یک مسلمان میتوانید به اصطلاح شیوههای مختلف زندگی و الگوهای کنشی مختلفی داشته باشید که یکی از آنها جهادی بودن است، بنابراین جهادی بودن یکی از سبکهای شخصیتی است که زیر مجموعه فرهنگ اسلامی قرار میگیرد، کما آنکه در عرف جامعه نیز چنین تقسیم بندیهای وجود دارد. برای نمونه عبارتهایی همچون مسجدی بودن، هیأتی بودن و... همگی تیپهای مختلف زیر مجموعه فرهنگ اسلامی است که جهادی بودن، به عنوان یک تیپ دیگر، در کنار اینها قرار خواهد گرفت. البته که در فرهنگ اسلامی، اهتمام به نماز جماعت، حضور در جماعت، عزاداری برای اهل بیت، خدمت به نیازمندان و... بسیار مهم است، اما اهتمام گروههایی از اجتماع، به دسته خاصی از مناسک و عبادات، به نسبت دیگر دسته از مناسک و عبادات، باعث میشود چنین تیپهایی (همچون مسجدی، هیئتی، جهادی و...) تولید شود. اما در برداشت پیش رو، جهادی بودن نه یک تیپ در کنار دیگر تیپهای شخصیتی، بلکه همان اصل و اساس اسلام است؛ بنابراین فرهنگ جهادی علاوه بر ویژگیهای مربوط به تعاریف فرهنگ، از خصوصیات دیگری برخوردار است که از مفاهیم موجود در مکتب اسلام نشأت میگیرد. بر اساس این، فرهنگ جهادی همان فرهنگ دین و مکتب اسلام است و به عبارت دیگر، همان فرهنگ ولایت و امامت است. باید توجه داشت که در تحلیلها و بررسیها هرگز نباید فرهنگ جهادی را از فرهنگ اسلام ناب محمدی جدا کرد. فرهنگ جهادی یک نهاد است که با مدیریت متفاوت، هویت مشخص و هدف معین با تلاش فردی مشارکت کنندگان آن اداره میشود. در این برداشت، منظور از فرهنگ جهادی، مجموعهای از مایههای فکری و ارزشی است که در رفتار اختیاری و اجتماعی انسان اثر میگذارد و دارای عناصر متعادی از شناخت ها، باورها، ارزش ها، گرایش ها، رفتارها و کردار ماست:
ارائه تعریفی جامع و مانع که دربرگیرنده تمام جنبهها، شاخصها و معیارهای مترتب بر فرهنگ جهادی باشد، کار آسانی نیست و شاید نتوان به چنین تعریفی دست یافت، اما برای رسیدن به مقصود و ارائه بیانی گویا از این فرهنگ، اتکا به معیارها و ویژگیهای مورد انتظار از کار جهادی که خود نمود روحیه و فرهنگ جهادی بوده، کمک کننده است. در این راستا و با نگاهی به آیه شریفه «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ» (سوره سبا، آیه ۴۶)، میتوان فرهنگ جهادی را به معنای کار برای خدا و قیام در راه خدا به صورت فردی یا گروهی دانست.
همانگونه که مشخص است، این برداشت برای آنکه ادعا دارد، جهادی بودن اصل اسلام و فرهنگ اوست و نه یکی از تیپهای شخصیتی و کنشگری در ذیل آن، مجبور است شاخصهای بسیار عام را اتخاذ کرده تا به واسطه آن جهادی بودن را تعریف کند، لذا جهادی بودن میشود قیام برای خدا، میشود برای خدا کار کردن و به خداوند فرا خواندن.
منابع:
قائد علی، حمیدرضا: فرهنگ سازمانی حاصل از مدیریت جهادی، فصلنامه مهندسی فرهنگی، بهار ۱۳۹۳، شماره۷۹، ص ۶۳
حصیرچی، امیر: ارائه الگوی مدیریت جهادی در فعالیتهای سازندگی با رویکرد الگو سازی ساختاری تفسیری، فصلنامه مدیریت اسلامی، تابستان ۱۴۰۰. صص ۴۷-۵۰
محمد رضایی، غلام رضا: تحلیل خصوصیات فرهنگ جهادی در مستندات قرآنی و حدیتی، فصلنامه مدیریت، اقتصاد و علوم اسلامی، دوره دوم، پاییز ۱۴۰۰، ص ۱۱
تقویت فرهنگ جهادی در خلق ارزش و تولید ثروت، ماهنامه امنیت اقتصادی، فروردین ۱۳۹۵، ص ۱۲۷
/انتهای پیام/