گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ در بخش پیشین این گزارش تلاش شد تا برخی از معانی و کاربستهای مختلف جهاد، از سطح حداقلی تا سطح کلانتر را شناسایی و توضیح دهیم. اجمالا مشخص شد جهاد در تعاریف پیشین عمدتا به نحو یک روحیه، فرهنگ، نرم افزار روحی و... لحاظ میشده است و جهادی بودن و یا جهادی نبودن، دخلی در محتوای کار صورت گرفته ندارد. اکنون تلاش داریم تا تعاریف جدید تری در این زمینه که تلاش میکند تا کاربست جهاد در دایره وسیعتری را دنبال کند بیان کنیم.
جهادی بودن یعنی اخلاقی کار کردن
برای درک بهتر مسئله، این گزارش را نیز با تعریفی از سنخ تعاریف پیشین شروع میکنیم. در یکی از تعریف از جهادی بودن، تنها ضابطه اخلاقی بودن به عنوان یک معیار لحاظ میشود. در این انگاره باور بر آن است که جهادی بودن دخلی در متن کنشگری شخص ندارد. برای نمونه یک مدیر جهادی با یک مدیر غیر جهادی به لحاظ محتوا و سبک مدیریت دارای تفاوتی نیستند؛ چراکه شیوه و سیاق مدیریت از علم مدیریت و مکاتب مختلف آن گرفته شده با این تفاوت که جهادی بودن یعنی لحاظ معنویت و ارزشهای اخلاقی اسلامی؛ بنابراین شخص جهادی کسی است که ضمن یادگیری تخصص خود از مجاری رایج علمی، تعهد و اخلاق را نیز ضمیمه کار میکند.
مدیر جهادی، فرهنگ جهادی و... یعنی آنکه آرمانهای اسلام ناب در زمینههای مختلف و ساحات گوناگون جامعه، اعم از اقتصاد، سیاست، جامعه و... استخراج و سپس راههای وصول به آن مشخص شود، در مرحله بعد با کار شبانه روزی تلاش شود تا این آرمانها محقق شود؛ بنابراین مدیر جهادی و یا انسان جهادی کسی نیست که صرفا پر حجم کار میکند، و یا آنکه تا پاسی از شب در دفتر کار خود مشغول است، همچنان که مدیر جهادی و یا کار جهادی آن نیست که صرفا مردم دار باشد یا در تعامل با مردم باشد
اگر این تعریف از جهادی بودن را مد نظر داشته باشید، تعریف جامعتر آن خواهد بود که علاوه بر صورت کار، سیرت و محتوی کار نیز سبک متفاوتی داشته باشد. این تعریف از مقوله مقصد شروع میکند. پرسش اصلی آن است مقصدی که جامعه میخواهد به سمت آن برود چه باید باشد؟ از منظر این تفکر مدیر جهادی، فرهنگ جهادی و... یعنی آنکه آرمانهای اسلام ناب در زمینههای مختلف و ساحات گوناگون جامعه، اعم از اقتصاد، سیاست، جامعه و... استخراج و سپس راههای وصول به آن مشخص شود، در مرحله بعد با کار شبانه روزی تلاش شود تا این آرمانها محقق شود؛ بنابراین مدیر جهادی و یا انسان جهادی کسی نیست که صرفا پر حجم کار میکند، و یا آنکه تا پاسی از شب در دفتر کار خود مشغول است، همچنان که مدیر جهادی و یا کار جهادی آن نیست که صرفا مردم دار باشد یا در تعامل با مردم باشد، بلکه جهادی بودن یعنی همان آرمانهای انقلاب اسلامی را در عرصه حکمرانی، فرهنگ و... اجرا کردن؛ لذا چنانچه مدیری در عرصه اقتصاد، همان الگوهای توسعه غربی را دنبال نموده و یا بر همان ریل گذاری توسعه زمان پهلوی حرکت کند؛ به صرف کار شبانه روزی جهادی نخواهد بود.
این بحث در حقیقت آبستن مفهوم دیگری بود با عنوان علم جهادی و بعد از آن جهاد علمی که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز پیرامون آن نکات فراوانی را متذکر شدهاند. در تحلیل این دو رویکرد باید گفت که رویکرد نخست در فضای دهههای ابتدایی انقلاب ایجاد شد. در زمانهای که دو گانه تخصص و تعهد مطرح بوده و این پرسش طرح میشد که آیا مدیر و یا کسی که کار را بر عهده او میگذارند، باید تخصص داشته باشد و یا تعهد؟ طبیعتا پاسخ صحیح آن بود که شخص باید جهادی باشد، بدین بیان که ضمن آموزش تخصصی، تعهد لازم را نیز داشته باشد.
اما گفتار دوم در دهه سوم پس از انقلاب، خصوصا با اوج گیری طرح بحث علم دینی و نرم افزار اداره حکومت اسلامی شکل گرفت. بدین بیان که گفته میشد دانش أمری تهی از بنیانهای اخلاقی، هستی شناسانه و... نبوده و چنانچه انقلاب ما بخواهد امتداد پیدا کند، لازم است تا ارزشهای خود را در عرصه علم کشانده و برای نیل به اهداف خود دانش بومی و اسلامی را بنیان بگذارد. در چنین فضایی از نظر برخی جهادی بودن یک مدیر به آن است که شیوه سیاست ورزی خود را به نحو اسلامی بنا نهاده و پیش ببرد.
در این میان ذکر این نکته لازم است که کاربست جهاد در این عرصه، نافی دیگر عرصهها نیست، بلکه جهاد در هر عرصهای معنای خاص خود را میدهد؛ بنابراین در این رویکرد جهاد برای مدیران و مدیر جهادی معنای متفاوتی از سطح جهاد برای شهروندان عادی دارد؛ لذا چنین رویکردی درصدد انحصاری خواندن کاربست جهاد در معنای مورد نظر خود نیست، هرچند برخی رویکردها از اساس جهاد را در سطح خدمت رسانی و محرومیت زدایی تقلیل داده و نافی چنین رویکردهای برتری در این سطوح میشوند و از اساس چنین مباحث را جهاد نمیدانند.
انقلاب علمی یا رسیدن به مرز دانش؟
نخست رویکردی که معتقد است علم ابزار اعتلای کشور است. ایده این رویکرد آن است که مشکلات کشوری مبنای تخصصی داشته و با تولید دانش میتوان آن را حل نمود؛ لذا تلاش شبانه روزی برای تولید علم به معنای جهاد علمی است. در این رویکرد علم حالت ابزاری داشته و تنها برای رفع مشکلات به کار گرفته میشود. رویکرد دومی البته در این میان وجود دارد که به خود علم نظر دارد
اکنون تلاش نموده تا به نحو تفصیلی تری مسئله جهاد علمی را باز کرده و معنای جهاد در این ترکیب را توضیح دهیم. در این میان دو رویکرد مختلف را میشود از همدیگر تفکیک کرد. نخست رویکردی که معتقد است علم ابزار اعتلای کشور است. ایده این رویکرد آن است که مشکلات کشوری مبنای تخصصی داشته و با تولید دانش میتوان آن را حل نمود؛ لذا تلاش شبانه روزی برای تولید علم به معنای جهاد علمی است. در این رویکرد علم حالت ابزاری داشته و تنها برای رفع مشکلات به کار گرفته میشود. رویکرد دومی البته در این میان وجود دارد که به خود علم نظر دارد. به عبارت دیگر این رویکرد معتقد است که ما برای آنکه در عرصه جهانی بتوانیم به مرجعیت دست یابیم، لازم است تا دانش بومی خود را تولید کنیم. در واقع این تولید علم جدید است که میتواند هم مسائل کشور را حل نموده و هم مرجعیت کشور را در عرصه جهانی اثبات کند. البته که هر دوی این رویکردها در این زمینه مشترک هستند که با کار شبانه روزی، لازم است تا به مرزهای دانش برسیم، اما در یک رویکرد، این قسمت بخش نهایی کار بوده و در رویکرد دوم رسیدن به مرزهای دانش تازه ابتدای راه تولید علم است. رویکرد دوم در واقع قسمتی است که معتقد است مدیریت جهادی تنها به معنای سخت کوشی و پرکاری نیست، بلکه به معنای آن است که به گونهای ریل گذاری صورت گیرد که اهداف و آرمانهای اسلام ناب اجرایی شود.
الفاظی نظیر جهاد علمی بیشتر دلالت بر مورد نخست داشته و الفاظی نظیر علم جهادی بیشتر دلالت بر رویکرد دوم دارد. هر دوی این الفاظ نیز البته در کلام رهبر معظم انقلاب تکرار شده و مورد تأکید قرار گرفته است. به عنوان نکته آخر در این بخش لازم به تذکر است که توجه به نیازهای کشوری و نپرداختن به امور کم خاصیت، از جمله مشترکات هر دوی این امور است. مبتنی بر همین نکته، مقوله جهاد علمی خصوصا در حوزههای علمیه نیز طرح شده و تلاش میشود تا مطالعات دینی به سمت مسائل و نیازهای حکومت اسلامی سوق داده شود.
تحلیل بر فرا متن جهاد
گذشته از آنکه در متون علمی و افواه مردم و مسئولیت جهاد چه سرگذشتی داشته است، تحلیل بر فرامتن قضیه و عوامل آنکه باعث شده است جهاد دچار چنین تورم معنایی شود نیز دارای اهمیت است. نکته نخست آنکه کاربست جهاد در حوزههای گوناگون به قدری دچار تورم معنایی شده است که شاید به سختی بتوان معنایی مشترک و قدر یقینی از آن استنباط کرد. اما چیزی که به نظر توجه به آن دارای ضرورت است، بسط میدان مبارزه، تکلیف گرایی و قیام لله و به موازات آن تورم معنایی جهاد است. چیزی که در کاربرد مصطلح جهاد در گذشته مشهور بوده است، جهاد، مبارزه نظامی با دشمن حربی شناخته میشده. در این حرکت چند امر به مندمج حضور دارد. نخست آنکه جهاد امری است برای خدا، لذا اگر کسی برای دنیا اقدام به مبارزه کند، جهادگر دانسته نمیشود، مرتبه بعد آنکه مشقت و سختی در ذات جهاد نهفته است و مسئله سوم آن است که نحوی تقابل با طرف متخاصم در این بین وجود دارد. حال همین سه معنای عام و کلی را به نحوی میتوان روح واژه جهاد در کاربستهای دیگر خود دانست. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی به واسطه تضاد تمدنی خود با غرب، در عرصههای مختلف درگیر نزاعی گسترده شده است. مسسله اقتصاد، سیاست و دهها مسئله دیگر ابزاری برای قدرت نمایی میان دولتهای جهانی شده است. امروزه حتی مقوله علم به عنوان ابزار بسط قدرت به کار برده میشود، لذا در چنین فضای تقابلی بسط ادبیات جهاد و تورم معنایی آن به نظر امر طبیعی است. چراکه هر عرصهای در نوع خود میدان مبارزه و یا میدانی برای تقویت بنیه جبهه جنگ تمدنی است. از همین رو برخی همین تورم معنایی جهاد را به عنوان ابزار بسط قدرت نظام اسلامی ترویج و تئوریزه میکنند.
منابع:
عشقی عراقی، مهتاب: تعیین ارتباط بین مدیریت جهادی و فرهنگ جهادی با رویکرد استراتژیک و بنیادی، فصلنامه جهان نوین، بهار ۱۳۹۸، شماره ۵.
مدنی، امین و دیگران: جهاد علمی و نقش تشکلهای دانشجویی، (قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۳) ص ۵۹
/انتهای پیام/