سخنرانی مسعود پورفرد در نشست تحولات روشنفکری در ایران؛
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص وضعیت روشنفکری دینی در حال حاضر گفت: روشنفکر دینی دچار از کار افتادگی شده و با ارفاق باید گفت روشنفکری دینی، پروژه ناتمام امروز است که به دقیقه ۹۰ رسیده است.

به گزارش «سدید»؛ مسعود پورفرد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی  در نشست «تحولات جدید روشنفکری در ایران امروز و نسبت آن با حکمرانی اسلامی» که از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، با بیان اینکه این نشست علمی در ذیل همایش ملی حکمرانی اسلامی در حال برگزاری است، گفت: ما سه بخش روشنفکری در ایران امروز داریم؛ اول روشنفکری دینی که آقایان داوری اردکانی و نصر را در این گروه قرار داده‌ایم و مشخصه آن‌ها دفاع از اسلام در برابر تفکرات غرب و مدرنیته در سخنرانی‌ و کتب و مقالات و مطالبشان است. گروه دوم متجددان هستند که سروش و مجتهد شبستری به عنوان کلیدی‌ترین افراد این گروه هستند و معتقدند که ما می‌توانیم از اصول و مبانی فرهنگی غرب استفاده کرده و در مسائل اجتماعی و سیاسی خودمان به کار ببندیم در واقع ترکیبی از آموزه‌های دینی و مردم‌سالاری.

وی افزود: گروه سوم هم مجددها (روشنفکر دینی مجدد) هستند که این نوع در هیچ کتاب و مقاله‌ای به کار نرفته و بنده برای اولین بار از این تعبیر در کتابم استفاده کردم. معتقدم بین نواندیش و روشنفکر دینی هیچ تفاوتی وجود ندارد؛ بنابراین سه دسته‌بندی داریم؛ اول سنت‌اندیشانی که در مقابل مدرنیته از سنت استفاده می‌کنند؛ گروه دوم گروهی که از اصول و مبانی مدرنیته استفاده می‌کنند تا آن را در حوزه آموزه‌های دینی اشراب کنند و مجددها هم شامل بزرگانی مانند شهید بهشتی، شهید مطهری و شهید صدر می‌شود که حضور ندارند.

پورفرد افزود: اصل مدعای بنده این است که الان ما در آذرماه ۱۴۰۱ قرار داریم و روشنفکری دینی دیگر جایگاهی در کشور ندارد و تاریخ مصرف آن تمام شده است و می‌توان نام آن را پروژه ناتمام و منقضی بدانیم و برای این ادعا دلایل متفاوتی هم دارم. ممکن است این پرسش وجود داشته باشد که مگر این روشنفکری دینی قبلاً درخشیده و بروز و ظهوری داشته است؟

اوج دوره روشنفکری در ایران

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: از دهه ۷۰ تا نیمه ۸۰ این گروه بسیار فعال بودند و حتی حوزه روشنفکری سکولار هم تحت تأثیر آن‌ها قرار گرفت. اگر همه به متونی که از حلقه کیان وجود دارد، نگاه کنیم، خواهیم دید نبض روشنفکری در دست آنان بود و روشنفکران سکولار و غیرسکولار افکار آن‌ها را دنبال و نقد و بررسی می‌کردند. این گروه بسیار فعال بوده و رسانه داشتند و حتی تا حدودی در ساختار قدرت هم حضور یافتند.

پورفرد با طرح این پرسش که چه شد این گروه به تدریج جایگاه خود را از دست داد، اظهار کرد: شرایطی در جامعه رخ داد که روشنفکران دینی متجدد ضربه خوردند و یا خودشان هم جزء آن عوامل بودند و از نیمه دوم دهه ۸۰ رو به افول رفتند و البته مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متعددی که در کشور پیدا شد، آنان را به حاشیه برد.

این پژوهشگر بیان کرد: پس اگر الان روشنفکری بخواهد بدرخشد، کسی موفق خواهد بود که بتواند گره‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه را باز کند که الان چنین افرادی را نداریم و اینقدر نادر هستند که اگر کسی سراغ داشت به ما هم معرفی کند. بنابراین در این بحران‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جای چنین روشنفکرانی خالی است؛ باید گفت عمده قصور هم بر عهده خود آنان است، البته مسائل دیگری هم دخیل در ماجراست.

افول روشنفکری از سال ۸۸

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: روشنفکری دینی از سال ۸۸ به بعد رو به ضعف رفت و الان جایگاهی ندارد؛ عوامل آن هم متعدد است؛ از جمله اینکه در نظام دانایی ما مفاهیمی وجود داشت که الان کهنه شده و کاربردی ندارد؛ نسل جوان جامعه خیلی دنبال مفاهیم ایدئولوژی نیست و فاصله زیادی از آن گرفته‌اند همچنین بلوغ نسبی در جامعه رخ داده است، البته قضاوت بنده این نیست که رشد و بلوغ نسبی متناسب با رشد گرایشات دینی و مباحث فرهنگی اسلامی و ... است.

پورفرد بیان کرد: در دهه ۷۰ وقتی حلقه کیان ایجاد شد، به بنیادهای فقهی حمله کردند و حتی ولایت فقیه را زیر سؤال بردند و کارهایی که نباید می‌کردند انجام دادند. ساختار قدرت دید که این افکار برای جامعه فراتر از نقد و بسیار خطرناک است و همین سبب شد تا این گروه‌ها حذف شوند، رسانه‌های آن‌ها تحت‌الشعاع قرار گرفت و با آنان برخورد شد.

پرتاب‌شدگی به فضای مجازی

وی اضافه کرد: موضوع دیگر پرتاب‌شدگی به فضای جدید جهانی، فضای مجازی و گرایش به سبک‌های زندگی جدید به خصوص در نسل جوان است که سبب شده تا روشنفکری به حاشیه برود و در چنین شرایطی جامعه اصلاً منتظر تفکر روشنفکری نیست.

پورفرد اضافه کرد: در اوایل انقلاب گروه مجددها محور مباحث روشنفکری در ایران بودند مانند بهشتی، مطهری و ...؛ نسل جدید آن‌ها هم که اعتقاد به آموزه‌های اسلامی و دینی دارند، فاقد نظریه اجتماعی هستند و همین امر سبب عدم اقبال مردم به آن‌ها شد؛ از سویی گسست بین روشنفکران مجدد جدید و قدیم وجود دارد و نقد و بررسی آراء همدیگر را ندارند.

پورفرد بیان کرد: عامل دیگر در عدم اقبال جوانان به نسل جدید مجددها، ورود آن‌ها به ساختار سیاسی قدرت است و چون روشنفکران مجدد خودشان در درون ساخت قدرت هستند، دست به نقد قدرت نزده و دچار مصیبت شده‌اند؛ از یکسو وارد ساختار قدرت شده و از سوی دیگر بافت فرهنگی گرفتار معضلات زیادی شده است. جامعه منتظر است تا قدرت نقد شود ولی روشنفکران مجدد چنین کاری را انجام نمی‌دهند.

روشنفکری دینی به پایان رسیده است

وی افزود: روشنفکران سنتی گروه اول، از ابتدا در جمهوری اسلامی جایگاه چندانی نداشتند؛ سنت از دید آن‌ها، فردی و صامت است و واکنش چندانی نسبت به مدرنیته و انسان‌گرایی و درگیری با غرب ندارد و با رسانه‌ها، سخنان غربی و مدرن زندگی می‌کند. حرف این‌ها خریدار ندارد و البته خودشان هم معتقد بودند که دین از ابتدا نباید وارد عرصه جامعه شود. درست است که کسانی چون نصر در مورد عرفان سخنرانی می‌کنند ولی جایگاهی ندارد و آقای داوری هم دچار تغییراتی شده که باید منتظر بمانیم و ببینیم به کدام سمت خواهد رفت زیرا به نظر می‌آید از گروه اول خارج شده ولی معلوم نیست به کدام سمت می‌رود.

وی تأکید کرد: روشنفکر دینی در هر سه شاخه دچار از کار افتادگی شده و در جمهوری اسلامی ایران، پروژه گشوده دیروز به پروژه بسته تبدیل شده و با ارفاق باید گفت پروژه ناتمام امروزی است که به دقیقه ۹۰ رسیده است.

منبع: ایکنا

ارسال نظر
captcha
پرونده ها