گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ مرحوم آیتالله حائری شیرازی در کتاب «تفکر» خود زمانی که «استعمارنو را رسیدن به جواب قبل از رسیدن به سؤال» تعریف کرد و نوشت که استعمارنو به آن معناست که فرصت ندهند شما فکر کنید، احتمالاً در ذهن خود بدنهای ربات مانند را متصور شده که فرصت فکر کردن از آنها گرفتهشده است. و احتمالاً در برابر این بدنه ربات مانند، جامعه را قرار داده که پویاست، اهل حرکت است و دارای جنبوجوش؛ برای هر واقعهای سؤال دارد و برای سؤالات خود یک نظام معنایی را شکل داده است. به نظر حرکتهای جهادی از آن دست پویشهای برآمده از سؤالهای عمیق است. یعنی نمیشود که فردی علیه ساختار بروکراتیک موجود، قیام کند بیآنکه به آن اندیشیده باشد. نمیشود معیارهای موجود موفقیت را به سخره گرفته باشد بدون آنکه ایده خود را در عمل نسنجیده باشد. جهادگر از نظر مایِ بیرونی «فردی دغدغهمند است که بهصورت هدفمند در یک سازمانِ ضدساختاری در حال کنش بین جامعه و حاکمیت به نفع مردم است.» حال این باور ما را به علی خانی رساند تا سؤالات خود درباره گفتمان جهادی را بیپروا و مستقیم از او بپرسیم. خانی دانشآموخته دانشکده معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق (ع) است و هماکنون بهعنوان عضو هیئتعلمی دانشکده مدیریت دانشگاه جامع امام حسین (ع) دغدغههای جهادی را پیگیری میکند و سعی میکند تا این مفهوم را توسعه دهد. بخش نخست مشروح گفتگوی ما با علی خانی پیش روی شماست.
در سالهای اخیر درباره الگوی مدیریت جهادی بسیار شنیدهایم. به طور حتم وقتی یک مفهوم در سطح جامعه پر رنگ میشود، این سؤال پیش میآید که آن مفهوم چه تعریف و کارآیی دارد، لذا این سوال را پیرامون «شاخصههای الگوی مدیریت جهادی، تفکر و روحیه جهادی» پیگیری هستیم. رئیسجمهور نیز در ادبیات خود، گفتمان مدیریت جهادی را مرتب تکرار میکند. لطفا در ابتدای بحث به سابقه شکلگیری مفهوم جهاد به معنای امروزی آن بپردازید و توضیح بفرمایید الگو و مدیریت جهادی از چه زمانی وارد ادبیات ما شده است؟
خانی: موضوع جهاد از نظر نگاه علمی در جامعه ما بسیار مغفول است، کافی است که شما پس از وقوع سیل و زلزله، تلویزیون را روشن کنید و ببینید که تعداد زیادی میگویند ما به صورت جهادی حاضر شدهایم و جهادی کار کردهایم، اما باید از آنها پرسید جهادی که شما میگویید، چیست و چرا شما جهادی هستید، اما افراد دیگری که برای کمک آمدهاند، جهادی نیستند، یا چرا در زمان انجام کارهای دیگرتان نمیگویید جهادی هستیم، اما هماکنون خودتان را افرادی جهادی تلقی میکنید؟
متأسفانه ما از نظر مفهومی، جهاد را واکاوی و تبیین نکردهایم. بنابراین در جامعه برای تشخیص افراد جهادی با مشکل مواجه هستیم. اما در پاسخ به این سوال که جهاد چه زمانی نمود پیدا میکند، باید مراحل رشد کرم ابریشم را به عنوان مثال بازگو کنم؛ کرم ابریشم در ابتدا دور خودش پیله میتند تا بتواند رشد کند. این کرم پس از مدتی تا جایی رشد میکند که دیگر در پیله جا نمیشود، بنابراین تلاش میکند پیلهاش را بشکافد، اما اگر در این زمان فردی به او کمک کند تا از پیله خارج شود، میبینیم که یک پروانه مرده از داخل پیله بیرون میآید؛ بنابراین حتما خود کرم باید پیلهاش را بشکافد تا بتواند در قالب پروانهای زیبا به زندگیاش ادامه بدهد. نتیجه میگیریم اگرچه هدف شکافتن پیله است، اما تلاش کرم ابریشم برای تحقق این هدف او را به پروانه تبدیل میکند نه شکافتن پیله به هر وسیلهای. ما نیز با تلاش و گذر از چالشهای مختلف به نتیجه مطلوب میرسیم، پروانه میشویم و بال درمیآوریم، اما اگر تلاش نکنیم رشد نخواهیم کرد. کرم ابریشم نیز زمانی به فکر شکافتن پیلهاش میافتد که یک بیداری در او رخ داده باشد و بفهمد که ظرفیت پروانه شدن، دارد.
جهاد دارای سه مشخصه اصلی است که بر مبنای آن فرد جهادگر باید پرتلاش باشد، در مقابل دشمن قرار بگیرد و کار خود را در راستای ارزشهای انسانی انجام بدهد. رهبرانقلاب نیز بر ویژگی سوم فعالیت جهادی تأکید کردهاند زیرا کار پرتلاشی که در مقابل دشمن انجام شود، اگر در راستای ارزشهای انسانی نباشد قطعا فتنهگری و اغواگری خواهد بود
حال در پاسخ به سؤال شما، ما جهاد را از صدر اسلام میشناسیم، اما با مرور تاریخ متوجه میشویم که در یک بازه هیچ حرفی از جهاد در جامعه و ادبیات نبوده است. تا اینکه انقلاب اسلامی به مرحله لزوم شکافتن پیله رسید. در سالهای ۴۲ تا ۴۷ عدهای گفتند که میخواهند حرکت مسلحانه انجام دهند، اما امام خمینی (ره) به شدت با حرف و تصمیم آنها مخالف بود. به نظر من مخالفت امام به این دلیل بود که حرکت مسلحانه در ابتدا باعث میشد عدهای بیگناه کشته شوند و به نوعی به معنای پاره کردن پیله با یک وسیله خارجی به نام ابزار نظامی و پیش از رسیدن مردم به بلوغ سیاسی کافی برای انقلاب بود؛ بنابراین در طول تاریخ دیده شده است حکومتهایی که پس از کودتا بر سر کار میآیند دوام ندارند و اگر هم دوام داشته باشند هیچ وقت به بلوغ کافی و مطلوب خودشان نمیرسند، اما انقلاب نتیجه تلاش و جهاد چندین ساله مردم در مقابل دشمن است که موجب شده بود مردم به بلوغ برسند. اگر این بلوغ برای مردم حاصل نشده بود، ما هیچ وقت در دفاع مقدس پیروز نمیشدیم و کشور همان دهه ۶۰ از هم میپاشید. در آن سال تعداد زیادی از مسئولان اصلی کشورمان شهید شدند، اما امام عقبه را با جد و جهد لازم ۱۵ یا ۱۶ سال با مردم تمرین کرده بود و اطمینان داشت به هیچ وجه با مشکل انهدام مواجه نخواهیم شد، چون مردم به بلوغ کافی رسیدهاند.
مفهوم جهاد پیش از اسلام مطرح شد، اما این مفهوم زمانی بروز، ظهور و تجلی پیدا کرد که جامعه احساس کرد باید بلند شود و حرکتی بکند که حرکت معمولی نیست در واقع ما نباید بگوییم، چون غرب ۲۰۰ سال راه رسیدن به انرژی هستهای را طی کرده است، ما نیز باید ۲۰۰ سال تلاش کنیم تا به این انرژی دست یابیم، زیرا ما ۲۰۰ سال وقت نداریم بلکه باید با جد و جهد و تلاش، راههای میانبر را طی کنیم، زیرا میدانیم در هر کجا که جهادی پیش رفتیم، موفق بودیم.
جهاد دارای سه مشخصه اصلی است که بر مبنای آن فرد جهادگر باید پرتلاش باشد، در مقابل دشمن قرار بگیرد و کار خود را در راستای ارزشهای انسانی انجام بدهد.
رهبرانقلاب نیز بر ویژگی سوم فعالیت جهادی تأکید کردهاند، زیرا کار پرتلاشی که در مقابل دشمن انجام شود، اگر در راستای ارزشهای انسانی نباشد قطعا فتنهگری و اغواگری خواهد بود. به عنوان نمونه کشورهای اروپایی و آمریکا نیز پرتلاش کارهایی را در مقابل دشمنشان که اکثر مواقع «ما» هستیم، انجام میدهند، اما کارهای آنها در راستای ارزشهای انسانی نیست و فتنهگری و اغواگری به حساب میآید. ممکن است شما بپرسید آیا ممکن است که ما جهادگرانی در ونزوئلا داشته باشیم؟ در پاسخ به این سؤال میگویم زمانی که میگوییم کار جهادی باید در راستای ارزشهای انسانی انجام بگیرد، ونزوئلا هم میتواند جزئی از محور مقاومت باشد، اما اگر بگوییم کار جهادی باید در راستای ارزشهای اسلامی انجام شود، جهاد به مرزهای اسلام محدود میشود. از همین رو باید به قدری دایره جهاد را باز کنیم که هر کسی پتانسیل و ظرفیت لازم را دارد، بتواند در این دایره قرار بگیرد.
ما یک نگاه جهادی و یک فرد جهادی داریم. آیا این دو مفهوم با یکدیگر تفاوتی دارند یا خیر. چون وقتی از فرد و روحیه جهادی صحبت میکنیم، با دو گروه مواجه میشویم. گروه اول افرادی هستند که معتقدند فعالیت جهادی به معنای محرومیتزدایی است و جهادگران حلقه واسطی میان بخش آسیبدیده و فرودست جامعه با حاکمیت هستند، اما گروه دوم معتقدند افرادی، چون مرحوم کاظمی آشتیانی، شهید احمدی روشن و... که از روحیه و تفکر جهادی برخوردار بودند، جهادی محسوب میشوند. از نظر شما چه کسی فرد جهادی است؟
خانی: برای پاسخ به این سوال باید به تکنیکهای مطالبهگری اشاره کنم. گلوله آتش یکی از این تکنیکها است. یک گلوله آتش هر جایی که باشد آتش است، یعنی فرقی ندارد که در جای خشک قرار بگیرد یا در میان یک مکان مرطوب. منتها اگر در جای خشک باشد، محیط اطرافش را نیز شعلهور میکند، اما در جای نمدار فقط خودش شعلهور میماند البته این امر هم به میزان ظرفیتاش بستگی دارد یعنی گلوله آتشی که ظرفیت بالایی داشته باشد، در محیط نمدار میتواند خودش را شعلهور نگه دارد، اما اگر ظرفیت پایینی داشته باشد به مرور زمان نمدار و خاموش میشود.
تکنیک دیگر مطالبهگری، مدل موج است. موجها اینگونه حرکت میکنند که موج برنگشته، موج بعدی به ساحل میزند بنابراین امواج هیچ وقت خستگی ندارند. ما اگر در مطالبهگری حالت موج را داشته باشیم، در مقایسه با استفاده از تکنیک گلوله آتش، خیلی بهتر به نتیجه میرسیم. استفاده از تکنیک گلوله آتش زمانی کارآیی مطلوب را دارد که مطالبهگر مظلوم باشد. امام حسین (ع) مظلوم بود، اما گلوله آتشی است که حداقل ۷۲ نفر را با خود همراه کرد. این گلوله آتش بعدها در وجود حضرت زینب (س) روشن ماند و سپس به واسطه شکلگیری قیامها در جهان پخش و توزیع شد.
برخی از افراد جهادی نمیتوانند روحیه جهادی را پمپاژ کنند و دیگران را جهادی کنند اما ما باید آنها را تکثیر کنیم. اما برخی دیگر از افراد، مدیران جهادی هستند که میتوانند امامت کنند و روحیه جهادی را به بقیه افراد پمپاژ کنند. حاج قاسم از این نمونه مدیران جهادی بود
در اینجا باید به سخنان رهبر انقلاب درباره آرمانگرایی و واقعنگری اشاره کنم. ایشان در اکثر فرمایشات خود تأکید کردهاند که مفاهیم آرمانگرایی و واقعنگری تناقضی با هم ندارند. ایشان برخلاف دیگران که با دیدن واقعیتها تلاش میکنند آرمانشان را تغییر داده و آرمانی دستیافتنی را برای خودشان تعریف کنند، معتقدند که باید واقعیتها را تغییر بدهیم تا بتوانیم به آرمانی که به نظر دور از دسترس است، برسیم.
امام خمینی (ره) ۱۵ سال با نگاه و تفکری جهادی در تبعید و زندان کار کردند تا بتواند با هنر خود روحیه جهادی را پمپاژ کند و جامعهای جهادی بسازد. برخی از افراد جهادی نمیتوانند روحیه جهادی را پمپاژ کنند و دیگران را جهادی کنند، اما ما باید آنها را تکثیر کنیم. اما برخی دیگر از افراد، مدیران جهادی هستند که میتوانند امامت کنند و روحیه جهادی را به بقیه افراد پمپاژ کنند. حاج قاسم از این نمونه مدیران جهادی بود که با شهادتش میلیونها فرد را در سطح جهان با خود همراه کرد.
متاسفانه متوجه لایهبندیهای توصیفتان نشدیم. به عنوان نمونه یک فردی با لحاظ هرجایگاه و موقعیتی ممکن است در یک منطقه محروم حضور یابد و اقدام به فعالیت در عرصه محرومیت زدایی کند، جهادی است، از طرفی یک فرد دیگر به طور مستقیم با قشر جامعه ارتباطی ندارد و در دفتر کار خود به عنوان یک محقق یا پژوهشگر در عرصههای صنعت هستهای یا سلولهای بنیادین فعالیت میکند، هم فردی جهادی به حساب میآید. تفاوت این دو با یکدیگر چیست و چگونه میتوان هر دوی آنها را افراد جهادی دانست؟
خانی: حضرت علی (ع) درباره راه شناخت اهل حق فرمودند اگر حق را بشناسید، اهل حق را نیز میشناسید. این یعنی با شناخت و در نظر گرفتن معیارها، میتوان فردی را که حق با او است، تشخیص داد. در زمینه شناخت فرد جهادگر نیز باید با توجه به ۳ ملاکی که رهبر انقلاب برای کار جهادی تعریف و تبیین کردهاند، جهادگر را شناسایی کنیم.
گاهی یک تولیدکننده بازی رایانهای میتواند جهادگر باشد، زیرا تلاش میکند یک بازی را در راستای ارزشهای انسانی و در مقابل کارهای دشمن، تولید و عرضه کند. گاهی هم فردی به یک روستای دورافتاده مهاجرت میکند و بیل میزند، اما کارش در راستای ارزشهای انسانی نیست و صرفا تلاش میکند که خود را فردی جهادی نشان دهد در صورتی که او در واقع کار جهادی نکرده است. در اینجا میخواهم بگویم هر کسی فارغ از جنس کارش، اگر ملاکهای تعریف شده برای یک جهادگر را داشت، فردی جهادی است.
برخی معتقدند که فعالیت جهادی انجام میشود تا جهادگر به خودسازی برسد. این در صورتی است که در کشورهای مختلف جهان افرادی به دنبال پیشرفت و طی کردن مراحل ترقی هستند. آیا میتوانیم هر کسی را که برای رشد و ترقی خود و کشورش در راستای ارزشهای انسانی تلاش میکند، جهادگر بنامیم؟
خانی: سؤال شما را میتوان به دو سؤال مجزا تقسیم کرد. شما در ابتدا میخواهید بدانید که آیا خودسازی اساس جهاد است و بخش دوم سوال شما این است که آیا یک غیر مسلمان میتواند یک فرد جهادی به حساب بیاید؟ در پاسخ به سؤالات قبلی گفتم یک فرد در ونزوئلا هم میتواند فردی جهادی باشد. بر این مبنا حتی اگر کسی در سوئد باشد و برای حل مشکل آلودگی هوای جهان تلاش کند، میتواند فردی جهادی باشد. در واقع هر فردی که با معیارهای تعریف شده برای افراد جهادی منطبق باشد، فردی جهادی به حساب میآید. این قاعده برای بسیجیها هم صدق میکند. مقام معظم رهبری فرمودهاند فردی بسیجی است که اگر باری در سطح کشور روی زمین مانده، بردارد.
من فردی را میشناسم که مدیر یک شرکت خصوصی است و ظاهر بسیجی ندارد، اما در دوران کرونا با وجود همه مشکلات اقتصادی حاضر نشد کارمندان خود را اخراج کند و تعداد آنها را کاهش دهد. چرا که معتقد بود سفرهای پهن است و خود و همکارانش میتوانند هر چند کم از آن سفره بهره ببرند. بر این اساس چنین فردی اگرچه ظاهر بسیجی ندارد، اما تفکری بسیجی دارد. پس هر کسی که ظاهرش مطلوب نبود، لزوما تفکر بدی ندارد و بالعکس چنین نیست که اگر فردی ظاهر مطلوب و درستی داشت، لزوما تفکر و همه کارهایش درست باشد.
ما باید ببینیم امامان معصوم را چه کسانی شهید کردند؟ آدمهای ریشدار یا بدون ریش؟ آدمهای نمازخوان یا بینماز؟ گرچه ظاهر برای ما مهم است، خصوصا زمانی که بحث حلال و حرام الهی به میان میآید و قطعا باید رعایت شود، اما همه چیز ظاهر نیست. باید توجه داشت، برخی مواقع افرادی در کشورهای دیگر جهان، کاری را در راستای ارزشهای انسانی و برای حل مشکل بشریت انجام میدهند، اما کشوری که در آن زندگی میکنند، از علم و قدرت آن افراد علیه مردم جهان استفاده میکنند. ما باید در چنین مواقعی حواسمان را جمع کنیم.
وقتی که بروکراسی هست، بیشتر میشود کار جهادی کرد، زیرا وقتی بروکراسی نباشد، کارها سریع انجام میشود و فرد جهادگر چندان متوجه ظهور و بروز جهاد نمیشود. در واقع بروکراسی مانعی در مقابل جهاد است و فرد جهادی با وجود آن بیشتر میتواند کار جهادی کند، چون به طور مداوم با موانعی مواجه میشود و برای گذر از آنها و رسیدن به هدف، تلاش مضاعف میکند
لذا ملاکها بسیار مهم هستند و ما اگر بر مبنای ملاکها پیش برویم، کمتر دچار اشتباه میشویم، اما اگر بدون ملاک پیش رفتیم، بسیار دچار اشتباه خواهیم شد.
برخی مواقع افراد تصور میکنند در حال خدمت به بشریت هستند و فکر میکنند کاری که با تلاش بسیار انجام میدهند، در راستای ارزشهای انسانی است، اما دورنمای کارشان ضد بشریت است. آیا ما باید این افراد را افرادی جهادی بدانیم؟ امروز افرادی با تلاش زیاد در قالب برنامههای شبکههای معاند برای مقابله با دشمنی که برای خودشان تعریف کردهاند، انجام میدهند. از طرفی برخی از افراد میگویند جهادگر فردی است که با جهاد کردن به نوعی خودسازی میکند و اگر کارش منجر به خودسازی نشود، فردی جهادی نیست. نظر شما در این رابطه چیست؟
خانی: همانطور که تا به اینجا گفتهام کار جهادی باید در راستای ارزشهای انسانی انجام بگیرد در غیر این صورت فتنهانگیزی و اغواگری خواهد بود. شما فکر میکنید کار کارکنان شبکههای معاند در راستای ارزشهای انسانی و برای خدا است؟ کارکنان شبکههای معاند میدانند که کارهایشان در راستای باطل است. شما به افرادی نیز اشاره کردید که خودشان نمیدانند که نتیجه کارشان در آینده منجر به انجام کارهای ضد بشری میشود. این افراد تیر شیطان میشوند، اما با به دست آوردن بصیرت میتوانند از جبهه شیطان بیرون بیایند یعنی باید لحظهای بایستند و با خودشان فکر کنند با چه کسانی همکاری میکنند و چه کسانی از آنها پشتیبانی میکنند؟ اصلا بگذارید اینطور بگویم. فردی انرژی هستهای را کشف کرده و نمیداند که بعدها قرار است با استفاده از کشفیات او بمب بسازند. او خواسته است خدمتی به بشریت کند.
شما کاشف بمب هستهای یا سازنده چاقو را فردی جهادی میدانید؟!
خانی: اگر آن فرد کارش را پر تلاش، در راستای ارزشهای انسانی و برای مقابله با دشمن انجام داده باشد، فردی جهادی است. ببینید شما الان یک موشک میسازید که با آن رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار دهید. خدای ناکرده موشک شما به دست رژیم صهیونیستی میافتد و آن رژیم موشک مذکور را به سر مسلمانان میزند. به نظر شما در چنین شرایطی سازنده موشک گناهی دارد؟ خیر. او کار خود را پر تلاش، در راستای ارزشهای انسانی و برای مقابله با دشمن انجام داده است، اما سلاحاش به دست دشمن افتاده و دشمن از آن سوءاستفاده کرده است.
در واقع سازنده موشک فردی جهادی بوده و در شرایطی که برایتان توضیح دادم، از جهادی بودن او نمیکاهد. اما اگر کسی چیزی را به سفارش ارباب آمریکاییاش بسازد و نداند که سفارشدهنده میخواهد از نتیجه کار سوءاستفاده کند، تیر شیطان است و در دسته خوارج قرار میگیرد، زیرا راه را اشتباه رفته و کارش در راستای ارزشهای انسانی نبوده است.
راجع به خودسازی نیز شهید مطهری میگوید هدف از خلقت ما این است که عبادت کنیم. حالا شما میگویید جهاد من باید به خودسازی منجر شود؟ من پاسخ میدهم حتما. کار جهادی شما باید عبادت و خودسازی باشد.
در شرایط فعلی که دشمن میخواهد مردم ایران ناراحت باشند، اگر یک مجری در قالب برنامههای تلویزیونی با تلاش زیاد برنامه شادی را در راستای ارزشهای انسانی اجرا کند، در واقع کاری جهادی انجام داده است و نباید فکر کنیم که فرد جهادی حتما باید به یک منطقهای برود و بیل بزند. من ارزش زیادی برای بیل زدن افراد جهادی در مناطق کمتر برخوردار قائل هستم، اما میگویم بهتر است که جهاد را به کارهای عمرانی محدود نکنیم. الان رهبری در جهاد تبیین کار عمرانی از ما نمیخواهد.
از نظر من هر کاری که ویژگیهای کار جهادی را داشته باشد و در راستای ارزشهای انسانی انجام شود، منجر به خودسازی خواهد شد.
من در جریان ملاقات با سرپرستان گروههای جهادی متوجه شدم که برخی از آنها از خودشان و دیگران میپرسند آیا زمانی که برای آبادی روستایی تلاش میکنند، هدفشان آبادی روستا است یا تربیت جوانانی که همراهشان بردهاند؟ برخی از عزیزان در پاسخ به این سؤال معتقدند که آدمسازی اولویت بیشتری برایشان دارد.
این کار جهادی در نظم بروکراتیک مستمر چه معنایی پیدا میکند؟ در شرایط فعلی کار ادارات به حدی دچار بروکراسی و پیچیده میشود که در خیلی از اوقات به نتیجه نمیرسد و در مقابل این چنین عنوان میشود که منطق جهادی بروکراسیها را دور میزند و کارها را به نتیجه میرساند.
خانی: به نظرتان وقتی که بروکراسی در جامعه است، بیشتر میتوان کار جهادی کرد یا وقتی که بروکراسی نیست؟
بروکراسی موجود یا بروکراسیهای تعریف شده دیگر؟
خانی: بروکراسی که الان در ادارات ما وجود دارد.
به نظر ما قاعدتا بروکراسی موجود در ادارات ما دست و پای جهادگران را میبندد.
فرد جهادی میتواند بروکراسی را که معمولا تهدیدی برای جهادگران به حساب میآید، به فرصتی برای خود تبدیل کند.. تا جایی که میتوانیم، باید بروکراسیها را متعادل کنیم و آنها را فرصتی برای خودمان بدانیم، زیرا با این کار رشد میکنیم. از همین رو باور دارم که بروکراسی ضد جهاد است، اما این باور زمانی درست است که بروکراسی داخل سازمان جهادی من باشد، اما وقتی که بیرون سازمان من است، میتوانم به عنوان فرصت به آن نگاه کنم و با آن آدم تربیت کنم
خانی: وقتی که بروکراسی وجود دارد، بیشتر میشود کار جهادی کرد، زیرا وقتی بروکراسی نباشد، کارها سریع انجام میشود و فرد جهادگر چندان متوجه ظهور و بروز جهاد نمیشود. در واقع بروکراسی مانعی در مقابل جهاد است و فرد جهادی با وجود آن بیشتر میتواند کار جهادی کند، چون به طور مداوم با موانعی مواجه میشود و برای گذر از آنها و رسیدن به هدف، تلاش مضاعف میکند البته اگر خود فرد بروکراتیک باشد، هرگز نمیتواند کار جهادی انجام دهد.
جمهوری اسلامی ایران روز به روز قویتر میشود، چون دشمنی قوی به نام آمریکا دارد. اگر دشمن ما فقط صدام بود، ما الان بسیار ضعیف میشدیم، چون دشمنمان هماکنون از بین رفته است و دیگر انگیزهای برای تلاش کردن، نداشتیم. بنابراین فرد جهادی میتواند بروکراسی را که معمولا تهدیدی برای جهادگران به حساب میآید، به فرصتی برای خود تبدیل کند. این را قبول دارم که الان بروکراسیهای بسیار بدی در ادارات داریم، اما تاکیدم بر این است تا جایی که میتوانیم، باید بروکراسیها را متعادل کنیم و آنها را فرصتی برای خودمان بدانیم، زیرا با این کار رشد میکنیم. از همین رو با شما موافق هستم و باور دارم که بروکراسی، ضد جهاد است، اما این باور زمانی درست است که بروکراسی داخل سازمان جهادی من باشد، اما وقتی که بیرون سازمان من است، میتوانم به عنوان فرصت به آن نگاه کنم و با آن آدم تربیت کنم.
گاهی یک مدیر جهادی با قرار گرفتن در یک ساختار اداری با گذشت زمان مشخصی متوجه میشود که دیگر بروکراسی در مقابل او نیست بلکه خود او بخشی از بدنه بروکراسی شده است. چنین فردی چگونه میتواند کار جهادی کند؟ به عنوان نمونه آقای رئیسی رئیس جمهور کشورمان تلاش کرد بعد از روی کار آمدن دولتاش، جهاد را احیا کند بنابراین شورای احیا را شکل داد و به نوعی جهاد را در بروکراسی موجود قرار داد. شما این مسئله را چگونه تحلیل میکنید؟
خانی: ما یک نگاه خُرد داریم که در قالب آن نگاه، فردی که سرپرست یک پایگاه بسیج یا رئیس یک شرکت است، با بروکراسی مقابله میکند تا کارهایش را به نتیجه برساند. در اینجا افراد مذکور بروکراسی را فرصتی برای نیروسازی میدانند و از آن استفاده میکنند، اما در جای دیگر فرد بخشی از ساختار بروکراتیک میشود و میخواهد کار جهادی کند. او باید تا جایی که میتواند، از بروکراسی غیر مفید کم کند، زیرا با وجود بروکراسی نمیتواند کار جهادی انجام دهد. رهبر انقلاب بارها در این باره تذکر دادهاند و تأکید کردهاند.
جهاد سازندگی، جهادی بود، زیرا در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب، مدیران تلاش میکردند بروکراسی کمتری را در ادارات داشته باشند. سپاه امروز اثرگذار است، زیرا فرماندهانی، چون حاج قاسم اهل بروکراسی نبودهاند. آنها در زمان جنگ در حین نگه داشتن خطوط، اشتغالزاییهای زیادی میکردند و از مردم شهرها برای کمک به مناطق دیگر استفاده میکردند.
مدیران جهادی نمیتوانند همچون مدیران غربی امکانات خاصی را به خودشان اختصاص دهند. هماکنون آقای رئیسی نمیتواند بگوید جمعهها کار نمیکنم و زمانم را به خانواده اختصاص میدهم البته من نافی لزوم رسیدگی به خانواده نیستم، اما باور دارم زمانی که حجم زیادی از ویرانی در سطح کشور وجود دارد، رئیس جمهور کشورمان باید در روزهای جمعه نیز با مشکلات کشور درگیر باشد. در واقع اگر مدیری کارهایش را براساس قوانین حاکم بر بروکراسی انجام دهد، نمیتواند کار جهادی بکند.
/انتهای بخش اول/ ادامه دارد...