گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ تجربه زیسته هر فرد بهعلاوه تحصیلات دانشگاهی و همچنین تجربه میدانی، میتواند زمینههای شناخت کاملی را فراهم کند. مسئله ما در این میزگرد نیز نوجوان است. برای درک چگونگی زیست نوجوان ایرانی به سراغ دو کارشناس رفتهایم که در سالهای اخیر روی این موضوع متمرکز بودهاند. نجمه قنبری، فعال حوزه نوجوان و دانشآموخته علوم اجتماعی و زهرا محسنیفرد، جامعهشناس و مدیر پرسونا نوجوان ایرانی در تبیان است. مشروح گپ و گفت با خانم قنبری و محسنی فرد در ادامه از منظر شما میگذرد:
بهعنوان سؤال نخست اینکه وقتی از نوجوان صحبت میکنیم، نوجوانی است که با مسائلی همچون فضای مجازی و شرایط دیجیتال که اطرافش بوده، ارتباطی تنگاتنگ داشته است. به نظر شما آیا میتوانیم توصیف یکسانی برای نوجوان ایرانی و غیرایرانی در شرایط زندگی دیجیتال، داشته باشیم؟
قنبری: موضوع تفکیک نوجوان نسل قدیم با فعلی، موضوعی است که در هر موقعیت زمانی و جغرافیایی قرار دهید، الزامات خودش را به دنبال دارد. تفاوت نوجوان با بزرگسال نیز بهویژگی فیزیولوژیک است. اما همانطور که تفکیک میتواند به قومیت و ملیت تعلق بگیرد، به مقطع سنی نوجوان نیز میتواند تعلق بگیرد. به همین دلیل، قاعدتاً در جواب کلی میتوان گفت نوجوان ایرانی با نوجوان خارج از کشور قابلتفکیک است. اما اینکه این موضوع چه اقتضائاتی پیدا میکند، جای بحث دارد.
نوجوان ایرانی از چه ویژگیهایی برخوردار است و تفاوت نوجوان ایرانی با نوجوان خارج از کشور چیست؟
قنبری: خانواده مهم است، وقتی خانواده ایرانی از فرزند خود انتظاراتی دارد، این فرزندان از نوجوانان خارج از کشور متمایز میشوند. وقتی در کشوری زندگی میکنید که باید ۱۸ سالگی خانه را ترک کنید، برای ترک خانه، باید الزامات آن از ۱۵ سالگی فراهمشده باشد. اما جامعهای که تا حدود ۲۴ سالگی، خانواده متولی تأمین منابع درآمدی و... برای فرزند است، قاعدتاً متفاوت خواهد بود.
همچنین وقتی شما از گفتمانی صحبت میکنید که در آن احترام مسئله مهمی است و در آن نوجوان باید از قوانین تبعیت کند، خوب و بد فرد نوجوان بر اساس روابط مبتنی بر احترام تعریف میشود؛ اما اگر والدین با فرزند خود به خوبی رفتار نکنند و فرزند با پلیس تماس بگیرد، قاعدتاً اقتضائاتی دیگر در نوع روابط، حاکم است. این روابط بر تفاوت نوجوان ایرانی با نوجوان خارج از کشور تاثیرگذار است. اما این نوجوان در حال حاضر با بستر مشترکی همچون فضای مجازی مواجه است که شاید بهره یکسانی از آن ببرد، اما ممکن است دراین بین آسیبهایی اتفاق بیافتد که براثر تصادف رفتاری، مسئلهای گفتمانی باشد. مثلاً گفتمانی وجود دارد که سرگرمی و سلیقه را تأمین میکند و ممکن است بهواسطه فضای مجازی باهم تصادف کنند. این گفتمان میتواند باعث آسیبهایی باشد که نوجوان با آن درگیراست. شاید آسیب دخترنوجوان یا پسرنوجوان ایرانی با آسیب دختر یا پسر اروپایی از لحاظ فرهنگی متفاوت باشد. اما تعدادی آسیبها متوجه نوجوان ایرانی است.
محسنی فرد: در تأکید و تکمیل صحبتهای خانم قنبری، ما نه تنها در حوزه نوجوان بلکه در بسیاری از حوزهها همزمان جهانیشدن و شبیه بودن را تجربه میکنیم. زمانی که ساختار اقتصادی یک کشور شکل خاصی پیدا کند، فرهنگ آن کشور از آن ساختار متاثر خواهد شد. این به معنای مرغ و تخممرغی نیست که حتماً اول اقتصاد یا فرهنگ بوده است، اما حتماً به این معنا است که در محیطی که اقتصاد لیبرال بجوشد، پیغمبر (ص) و حضرت علی (ع) جایی ندارند و سوژه خاص دیگری خلق میشود. اینکه ساختار اقتصادی کشور ما در حال رفتن به سمت لیبرالیسم آمریکایی است، بالطبع فرهنگ ما را هم در ابعاد مختلف به این سمت خواهد برد.
برخی از این موارد نیز مشکلات مشترک نوجوانان ایرانی است. در حال حاضر ۱۲ نوع از نوجوان ایرانی داریم که از شباهتهایی نیز برخوردارند. مثل مرئی شدن که برای این نوجوانان معنا دارد و یا تیپ. حتماً مسئله زمان و موقعیت زمانی برای همه این نوجوانان معنادار است. همان طور که در سبک زندگی، ترسها، آرزوها و آنچه که برایشان اهمیت دارد، تفاوتهای جدی وجود دارد، اما تعدادی موارد زاییده جهان اجتماعی جدید است که در حال زندگی کردن هستیم.
مفهوم نوجوانی، مفهوم متأخری است که در دوره قانون منع کار کودکان تصویبشده است و فاصلهای که بین کودکی و بزرگسالی ایجاد میشود را دوره نوجوانی میگويند، موضوعی که در ۱۵۰ سال گذشته معنا نداشت. در ۱۵۰ سال گذشته فردی کودک بود و کودکی تمام و بهسرعت وارد فضای کار و تبدیل به بزرگسال میشد؛ و به نظرم برای اینکه این مورد را به شکل ملموس حس کنیم، باید به کودکان کار توجه کنیم. کودکان کار از کودکی که شروع به کار کردن میکنند، در سن ۱۴ سالگی روحیات نوجوانی ندارند و کاملاً بزرگسال هستند. مفهوم نوجوانی زاییده این شکل جدید زندگی است. و کارنکردن و حقوق کودک اهمیت پیداکرده است. مسیر نوجوان به سمتی است که به هر آنچه علاقهمند است، میتواند از هر مسئلهای مهمتر باشد. رسانه توانسته الگوهایی را در راستای انواع مصارف فرهنگی، جهانی کند. کافی است که به شلوغیهای فرانسه توجه کنیم که نوجوانان این کشور از لحاظ تیپ و قیافه شبیه نوجوانان ایرانی هستند. لباس نوجوانانی که در اعتراضات ۱۴۰۱ حضور داشتند، گشاد و مشکی بود و شلوارهای بگ به تن داشتند که با نوجوانان فرانسه که در حال اعتراض هستند، از لحاظ تیپ و ظاهر شبیه همدیگر بودند.
شما به عکس گرفتن نوجوانان در کشورهای دنیا مشاهده کنید، اینکه در زمان عکس گرفتن چه حسی دارند و چطور جلوی دوربین میایستند، همه جای دنیا در حال شبیه شدن است و به نظرم به مفاهیم کلی دیگر هم میتوان توجه کرد. بسیاری از این اتفاقات به دلیل سبک خاصی است که در حال اتفاق است.
مسئله مهم در مورد نوجوانان ایرانی این است که اساساً در مقالات کلیدواژه نوجوان را پیدا نمیکنید و شاید کلیدواژه دانشآموز پیدا شود. اما بهطور مشخص به نوجوان توجه میشود که این موضوع را سخت میکند. به نظر من جذاب میشد که نوع مواجهه سیاستگذار ما با امر جنسی، آموزش و خانواده با دوره نوجوانی، بهطور مدون ثبتشده بود. چراکه در این دوره میتوانستیم نوجوان امروز را با این حوزهها مقایسه کنیم و الگوهای مناسب را در این حوزهها بیرون بیاوریم. در حال حاضر باید بدانیم که از نوجوانان طرفدار موسیقیدان کرهای، ورزشکار، هنرمند، بزهکار، شهری و روستایی در کشور برخورداریم که باید با همه آنها بر اساس مؤلفههای مشخص رفتار شود. یعنی هر پایگاه فرهنگی و هر نهادی که در نظر دارد برای نوجوان تولید محصول کند و یا در جهت مصارف مختلف، سیاستگذاری کند، باید بداند با چه نوجوانی به شکل دقیق مواجه شود. مثلاً بداند که فرق نوجوان حزباللهی با نوجوان تیپیکال کرهای چیست؟ فرق نوجوان کرهای با نوجوانی که به بازیهای گیم میپردازد، چیست؟ فرق نوجوان درسخوان با نوجوانی که درگیر مصرف گل و رفیقبازی است، چیست؟ این موارد مستلزم پژوهشهای جدی میدانی کیفی و کمی است.
به این نیاز داریم که به شکل عمیق با نوجوان گفتگو شود و متوجه لاف و واقعیت آن شویم. صرفاً پژوهش نباشد بلکه پژوهشگر حرفهای به انواع نوجوانان ایرانی توجه و فیزیولوژی آنها را بررسی کند و بر مبنای همه این موارد، برای هر کدامیک از کارکردها و رویکردها، به دنبال روشهایی باشد.
شاید این مرئی شدن، عدم ترس، شجاعت و عاملیت در دهههای مختلف به همراه نوجوان بوده است، نمونههای آن در دفاع مقدس مشهود است. در موارد دیگر مانند «شبیه شدن» که درباره نوجوان امروز گفته میشود، همان الگوپذیری در گذشته نیست؟
محسنی فرد: من با شما خیلی موافق نیستم، نوجوان امروز با نوجوان دوران جنگ بسیار متفاوت است. یکی از مواردی که موجب این تفاوت شده، پایین آمدن بلوغ جنسی است. مواجهه با محتوای جنسی از طریق ورود نوجوان به فضای مجازی است که در دوران جنگ وجود نداشت. فکر میکنم جنسیت نه به معنای بیولوژیکی بلکه به معنای جامعهشناختی، بهاندازهای متفاوت شده است. یعنی دختران آن دوره خود را با مؤلفههای دختر تعریف میکردند، اما امروز چنین نیست. نوع زرنگی و مرئی شدن نوجوانان متفاوت با دوران جنگ شده است. معتقدم قهرمان نوجوان امروز، قهرمانهای فعال نیستند. برای نوجوانان دهه شصت، عاملیت مهم بود. یعنی قهرمان من و قهرمان خانم قنبری کسی بود که در دنیای واقعی اقدامی اثرگذار انجام داده است و اینگونه قهرمان ما شهید همت یا چهگوارا بوده است.
شاید جنس رفتاری نوجوان امروز با نوجوان دوران جنگ تفاوت پیداکرده است، اما مسئله مرئی شدن همواره وجود داشته است و امروز فضای مجازی بهعنوان یک واسطه عمل میکند. ما در دورهای با این موضوع مواجه بودیم که دختران ما از دختر بودن گریز داشتند، اما امروز شاهد هستیم که این مسئله وجود ندارد و دختران شاخصههایی را برای خود تعریف میکنند، خودشان را پذیرفتهاند و احساسات خود را در کنار تحقق خودشان میآورند. شما تا چه میزان با این مسئله موافقید؟
قنبری: بنده تا حدود زیادی با شما موافقم. یک فیلم کرهای که حوالی دهه ۷۰ شمسی و حدود ۱۹۹۰ میلادی ساختهشده است نشان میدهد که تلویزیون در حال هشدار به خانواده و کودکان است درباره اینکه موسیقیهایی آمده که اگر گوش دهید، جملات شیطان پرستانه است. در آن زمان، هنوز اینترنت فراگیر نیست و ظاهر زندگی افراد هم یکسان نبود.
در فیلمی همچون خانه سبز، فرم پوشیدن لباس جوانان گشاد و تیپ نوجوان شبیه همدیگر است؛ بنابراین مشابهتی که از آن در بین نوجوان ایرانی و غیرایرانی میبریم، از گذشته وجود داشته است. ما بهواسطه فراگیری فضای مجازی بیشتر به شبیه بودن نوجوان ایرانی غیرایرانی توجه میکنیم. در مورد نوع اتفاقاتی که در مورد نوجوان در حال رخ دادن است موافق هستم. اما تعدادی از ویژگیهای نوجوانی از گذشته تا امروز وجود داشته است. یک نوجوان در نظر دارد تا هویت مستقل خودش را شناسایی کند. اما وقتی در یک بازه زمانی زندگی میکند که اِلمانهای بیرونی به آن القا میکند که هویت نوجوان با این موارد شناخته میشود و تمام نظام ارزشگذاری بیرونی را به رسمیت میشناسد، احتمالاً بسیار شبیه دنیای پیرامون خود میشود. وقتی نمونههای سنتی فشارآورنده، کمرنگ میشود، دیگر دلیلی برای مبارزه نوجوان وجود ندارد.
من بسیاری اوقات در تعامل با خانوادهها بیان میکنم که خط قرمز پررنگ تو چیست؟ وقتی نوجوان در نظر دارد که اعلام استقلال کند، آن را چند مرتبه دستکاری میکند. اگر برای شما حجاب، خط قرمز است، انتظار عبور از آن را داشته باشید. اگر خط قرمز خانواده ادب بیشازحد است، هیچ احترامی وجود ندارد و از نوجوان فحش به گوش میرسد؛ آیا اساس این مسئله در دهههای ۶۰ و ۷۰ تغییر میکند؟ خیر، تنها در حال حاضر فضای رسانهها، این نوع مبارزه را ضریب میدهد. موضوع آنقدر بحرانی نیست که ادعا کنیم در گذشته نبوده و امروز بسیار است.
ما با گروهی از نوجوانان مواجهیم که مسئله «حل مسئله» دارند. دهه ۸۰ بحثی در مورد نوجوانان دهه ۷۰ و ۸۰ مطرح میشد که این نسل در خیابانها به اعتراض میپردازند تا تغییر در جامعه رخ دهد، اما نگرانی زمانی ایجاد میشود که نوجوانان ما حاضر به حرف زدن نباشند. در حال حاضر نوجوان این آگاهی را دارد که ما شایسته جواب اعتراض آنها هستیم
محسنی فرد: منظور من این نیست که شباهتی بین نسل امروز و نسل دهه شصت نداریم، اما برای شناخت نوجوانان امروز، مسائلی پیش روی ماست که در گذشته وجود نداشته است. وقتی پوششی در دنیا مشاهده میشود بهشدت این گزاره را محتمل میکند که عاملیت افراد در انتخاب کمرنگتر از آن چیزی است که فکر میکنند. نوجوان احساس میکند در حال انتخاب است که چه تیپی داشته باشد، اما در واقعیت، او در یک بازی تجاری تعیینشده کلان اقتصادی انتخاب میکند. یکی از شاخصهای تفاوت نوجوان امروز با نوجوانی دوره خودم، این است که امروز بسیاری از قهرمانها و چهرهها، مصرفی هستند و این مفهومی صادق است که ما از کاراکتر فعال تأثیرگذار خارج میشویم و وارد کاراکتر منفعل قربانی میشویم. نوجوان مدام تلاش میکند تا در موقعیت منفعل قربانی باشد و از شرایط به دلایل مختلف ناراضی است. نوجوان نقش و مسئولیتی نسبت به وضعیت امروز کشور نمیپذیرد. به نظرم مسئولیت روح این قربانی پنداری و تلاش برای قرار گرفتن در جایگاه مدنظر، «دولت و خانواده» است.
قنبری: ما با گروهی از نوجوانان مواجهیم که مسئله «حل مسئله» دارند. دهه ۸۰ بحثی در مورد نوجوانان دهه ۷۰ و ۸۰ مطرح میشد که این نسل در خیابانها به اعتراض میپردازند تا تغییر در جامعه رخ دهد، اما نگرانی زمانی ایجاد میشود که نوجوانان ما حاضر به حرف زدن نباشند. در حال حاضر نوجوان این آگاهی را دارد که ما شایسته جواب اعتراض آنها هستیم. در دهه ۹۰ با گروهی از نوجوانان مواجه بودیم که بزرگترها را شایسته صحبت نمیدانستند؛ این گروه نوجوان تا پیش از شهریور سال گذشته، مسئله و سؤالی ندارد و جامعه را هتل میداند. این نوجوان سرکلاس درس، سؤالات حرفهای داشت که من دهه شصتی جرئت پرسیدن آنها را نداشتم. قاعدتاً این نوجوان وقتی با من صحبت میکند که در مقابل سؤالاتش، پاسخی قانعکننده در اختیار داشته باشم.
آیا نوجوان به دنبال انتخاب و الگوپذیری است؟
محسنی فرد: نوجوان امروز از شخصیتهای متفاوتی تأثیر میپذیرد. نوجوان مذهبی دهه ۶۰، به کاراکتر مذهبی علاقهمند بود اما نوجوان امروز مجموعهای از این موارد است که حین صحبت با او دچار حیرت میشویم. همزمان همه این علایق را در کنار هم دارد. اما میزان این انتخابگری متفاوت شده است. این تلاش برای پیدا کردن هویت از مسائل ثابتی است. یعنی این مهم یکی از واقعیتهای ذاتی نوجوانی است و چون نوجوان به دنبال هویت خود است، در هر دورهای به دنبال الگو یابی، الگو گرفتن، قهرمان و شهرت خواهد رفت. شاید ما در دورههای قبل یکی دونفر را بهعنوان الگو داشتیم به جهت اینکه دسترسی آن به افراد کم بود. اما امروز اینستاگرام و توئیتر جهان را به جهانی دیگر تبدیل کرده است.
به نظر میرسد نوجوان امروز وارد حوزه روایت خود شده است و میتواند رفتارش را به تصویر بکشد، در این شرایط آیا با تکثر نوجوانها روبهرو هستیم یا نوجوانان فقط در بروز خود با مسائل مختلف روبهرو شدهاند؟
قنبری: در سال ۱۹۹۵ که اواخر دهه ۷۰ است و وبلاگنویسی با اینترنت dial ap فراگیر میشود. وبلاگنویسی در حدی جدی میشود که وقتی وارد دهه ۸۰ میشویم، همه اقصی نقاط کشور اقدام به وبلاگنویسی میکنند. در سال ۸۱ با گروهی از وبلاگنویسان در yahoo messanger مراسم ندبه برگزار کردیم، درهمان زمانهای که وبلاگنویسی، تکهای از روشنفکری محسوب میشد. وقتی سراغ روایت رسمی میروید نوجوان به دو دسته خوب و بد تقسیم میشود. نگاه رسمی و غیررسمی وجود دارد و نوجوان شناسایی نمیشود. دورهای که در آن زندگی میکنیم، امکان اینترنت بیشتر است. عصر هنر متعالی به معنای جامعهشناختی معرفی میشود و درعینحال شاهد نظام سرمایهداری هستیم که خودش را غلبه میدهد؛ و البته نظام خانواده و فرهنگی در جامعهشناختی مهم است. امکان تکثرهای فضای اجتماعی باعث شده تا ما به پژوهش بپردازیم و نوجوانان را بشناسیم.
محسنی فرد: نه تنها در حوزه نوجوان، بلکه در همه حوزهها دیدن تکثرها بسیار راهگشا است. یعنی اگر یاد بگیریم که تکثر را به رسمیت بشناسیم، در این صورت در همه عرصههای کشور پیش خواهیم رفت. فکر میکنم بسیاری از مصیبتها و بلاهایی که برسر کشور ما آمده از نادیده گرفتن تکثرها است. اینکه مؤلفههای مختلفی همچون جنسیت، قومیت و طبقه همواره تجربه زیستن افراد را بسیار تحت تأثیر قرار میدهد و تفاوت معناداری در آن ایجاد میکند؛ و این را محدود به مقوله نوجوانی نمیدانم و در همه مقولهها صادق است. در مورد سالمندان و جوانان و... هم نیز صادق است و با تکثر نوجوانان موافق هستم. در کشور مستلزم رویکرد کیفی و جامعهشناختی و دقیق در حوزه نوجوان هستیم و حقیقت این مسئله نیازمند متولی، دسترسی آماری، بودجه و امکانات قانونی است. یکی از مشکلاتی که در کشور برای حل مسائل اجتماعی داریم، عدم اطلاعات دستهبندیشده دقیق قابلاعتنا است.
نه تنها در حوزه نوجوان، بلکه در همه حوزهها دیدن تکثرها بسیار راهگشا است. یعنی اگر یاد بگیریم که تکثر را به رسمیت بشناسیم، در این صورت در همه عرصههای کشور پیش خواهیم رفت. فکر میکنم بسیاری از مصیبتها و بلاهایی که برسر کشور ما آمده از نادیده گرفتن تکثرها است
قنبری: کودک و نوجوان مذهبی، موسیقی هم گوش میدهد. نوجوانی سه ماه بعد از تعاملی که با من داشت، در موقعیتهای مختلف سوار خودروی من شده بود و آخرین بار مسیری را در حال طی کردن بودیم، گفت که موسیقی موردعلاقهام را روشن میکنم، اما من را قضاوت نکنید. چرا که این سلیقه من است. دراینبین سؤال میشود که چطور این موضوع را بررسی کنیم. مسئله این است که مقامهای رسمی این تفاوتها را انکار میکنند.
محسنی فرد: میزان سن مصرف مواد مخدر در کشور پایین است. اگر قرار باشد به شکل جدی و نظاممند با مسئله نوجوان در ایران مواجه شویم، حتماً نیاز به یک نگاه واقعگرایانه داریم، نه یک نگاه انکاری. نگاه واقعگرایانه نیاز به آمار و اطلاعات دارد. وقتی میتوان تصمیم گرفت که بدانیم چه تعداد دختر و پسر نوجوان داریم. چند درصد این افراد در طبقه بالا و پایین جامعه زندگی میکنند. چند درصد در خانواده طلاق زندگی میکنند و... در بسیاری از کشورهای توسعهیافته این مسئله وجود دارد. درعینحال وقتی در فاز عملیاتی کار ورود پیدا میکنیم، در نظر داریم به بحران هویتی نوجوان کمک کنیم و مرئی شدن نوجوان را در مسیر هدایتشده، قرار دهیم. علایق و بحرانهای نوجوان را میتوان مدیریت کرد. اگر کسی در نظر دارد که در مورد نوجوان باید اقدام جدی کرد، باید مدیریت کند. بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ ترس وجود دارد که باید فکری برای نوجوانان کرد که این موضوع در آبان ۹۸ هم بود. اگر فرزند مقامی از جمهوری اسلامی علاقه به موسیقی کرهای داشته باشد، آن مقام مدعی است که مردم به موسیقی کرهای علاقهمند شدهاند و اگر پژوهشگر بیان کند که طبق آمار ۶۰ درصد دانشآموزان ایرانی خود ارضایی میکنند، این مقام جمهوری اسلامی مسئله خود ارضایی نوجوان در کشور را انکار و اظهار بیاطلاعی میکند. من اطلاع میدهم که افت تحصیلی وجود دارد و نمره به زیر ۱۲ افت کرده است و مسئول معتقد است که باید نمره سنجش افت تحصیلی را از ۱۲ به ۱۰ تقلیل دهیم که مشکل افت تحصیلی رفع شود. انکار همیشه مسئله را حل میکند. به نظرم اگر کسی در نظر دارد در مورد نوجوانی اقدام جدی کند، باید تیم متخصص جدی کیفی کار و چندبعدی کار را وارد این مقوله کند. برای شناخت نوجوان باید نهاد قدرتمندی بایستد و تعدادی اطلاعات در این حوزه بهعنوان ابزار پژوهشی تهیه کند.
چنانچه مثلثی را از دانسته، مهارت و خواسته تشکیل دهیم، در این مثلث پدربزرگهایمان از پدرهایمان افراد با مهارت بالاتری بودهاند. نوجوان امروز، دانسته یا مهارت بیشتری دارد؟ و این نوجوان چطور به خواسته خود میرسد؟
وضعیت ایران به طور صادقانه در حوزههای فرهنگی تغییر بنیادی نکرده و نوجوان هم تغییر نکرده است. فقط در آن دهه نوجوان محدودیتهایش بیشتر بوده و در حال حاضر مهارتهای فردیاش کمتر است و میتواند از تکنولوژی استفاده کند
قنبری: مهارتهای موردنیاز این زمانه با مهارتهای زمان قدیم متفاوت است. مثلاً در برخی از مهارتهای بین فردی، گذشتگان ما قویتر بودند و از لحظهای که به دنیا میآمدند، در جمع گستردهای حضورداشته و تمرین مهارتهای بین فردی داشتند، اما بخشی از مهارتهای نوجوان امروز این است که او اجازه دارد به خیلی موارد اطرافش اعتراض کند و نوعی از مهارتها در درونش شکل میگیرد. الزاماً چنین نیست که بگوییم امروز دانش بیشتری داریم و در گذشته دانش نداشتیم. ما نیاز به نمونههای پژوهشی برای حوزه نوجوان داریم. کلمات نوجوان، این دوره سنی، نیازها و مهارتها کلمات کلانی هستند که با آن در ارتباط هستیم. وضعیت ایران به طور صادقانه در حوزههای فرهنگی تغییر بنیادی نکرده و نوجوان هم تغییر نکرده است. فقط در آن دهه نوجوان محدودیتهایش بیشتر بوده و در حال حاضر مهارتهای فردیاش کمتر است و میتواند از تکنولوژی استفاده کند. اگر نوجوان دهه ۷۰ شهرستان کوچکی که توانسته هیئت را در دست بگیرد، با دانشآموز ۱۴۰۲ در اعتراضات تهران کنار هم قرار دهیم، متوجه تفاوت این دو خواهیم شد که این مهم در شهرستان هم قابلمقایسه است.
محسنی فرد: تغییراتی وجود دارد که همه افراد تجربه میکنند. به مرور زمان توجه ما به هوش مصنوعی، حافظه تصویری را ضعیف میکند. چون دیگر به اطرافمان نگاه نمیکنیم. هوش مصنوعی به مرور زمان همه مسائل را تحت تأثیر قرار میدهد. نوجوان امروز حرف گوش نمیدهد و این نافرمانی فقط مختص نوجوانی نیست و برای همه اقشار جامعه صدق میکند.
به نظر شما مدرسه تا چه میزان میتواند نوجوان را تربیت کند؟
قنبری: به نظرم تربیت نوجوان وظیفه خانواده است و مدرسه بازوی کمکی است و بیتأثیر نیست. دلیل تأثیر مدرسه این است که همسالان در مدرسه وجود دارند؛ و قاعدتاً مدرسه بهعنوان مکانی که همسالان حضور دارند، جای مهمی است.
محسنی فرد: طبق پژوهشهای صورت گرفته، برخلاف تصوری که در گذشته وجود داشته، مسائل نوجوانان برگرفته از همسالان است و همچنان تأثیر خانواده بیشتر از مدرسه است. اگر نوجوانی رفتار خشونتآمیزی از خود نشان میدهد، احتمال اینکه پدر یا مادر در ساختار خانواده کوتاهی کرده، بیشتر از همسالان است. خانواده اولویت تربیت دانشآموزان است.
قنبری: مدرسه با تمام ایراداتی که به دنبال دارد، به دلیل محل اجتماع گروه همسالان، فرصتهای زندگی اجتماعی را به فرزندان میدهد و فضای تربیتی بستر اجتماعی تا قبل از بزرگسالی است.
نوجوان نباید بهمثابه یک مسئله مورد تحقیر قرار بگیرد. نوجوان باید سوژهای باشد که خودش بیان کند. نوجوان بهعنوان یک سوژه فعال باید در رابطه صحبت کند و حتی راهحلهای خودش را بیان کند. ظرفیتهای نوجوان برای حل مسائل خودشان بیشتر از ظرفیتهای ما است.
محسنی فرد: فکر میکنم باید بدانیم با یک مجموعه نهادهای تأثیرگذار همچون خانواده، آموزش، رسانه، دین و سیاست در ارتباط هستیم. ما حتماً با قضیه چند فاکتوری در ارتباط هستیم. در یک بازه زمانی میتوانیم بیان کنیم که سهم خانواده تأثیرگذارتر از سایر نهادها است.
قنبری: طبق آمار از مهمترین اپلیکیشنی که نوجوانان بیشتر استفاده میکنند، آگاهی نداریم. آیا میدانیم چند درصد نوجوانان بهطور مشخص، رابطه جنسی را تجربه کردهاند؟
محسنی فرد: در حال حاضر، حوزه نوجوان در ایران نیاز به اقدامات جدی دارد. به این معنا که سن اعتیاد در نوجوانان پایین آمده است و این مسئلهای جدی است و باید فکری برای آن داشته باشیم. چراکه دسترسی راحت نوجوان به مواد مخدر در کشور وجود دارد. نیاز به کنترل حل مسئله جنسی نوجوان ایرانی داریم. سن بلوغ پایین آمده و نیازهای جنسی وجود دارد که این موضوع را انکار میکنیم؛ و در جایی بهعنوان رفتار پرخطر قرار میگیرد. جامعه بارداری دانشآموزان که در جامعه اروپایی بوده است، به سرعت وارد ایران خواهد شد. باید برای این موارد مهم در جامعه، تفکر عملیاتی داشته باشیم. نوجوان نباید بهمثابه یک مسئله مورد تحقیر قرار بگیرد. نوجوان باید سوژهای باشد که خودش بیان کند. نوجوان بهعنوان یک سوژه فعال باید در رابطه صحبت کند و حتی راهحلهای خودش را بیان کند. ظرفیتهای نوجوانان برای حل مسائل خودشان بیشتر از ظرفیتهای ما است. به نظرم در آینده موضوع سالمندی هم تبدیل به موضوع موردبحث قرار میگیرد. بهسرعت با افزایش سن سالمندی مواجه میشویم و همه به حوزه سالمندی میپردازند.
/انتهای پیام/