گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ مرضیه سهامیاحمد: از زمان میرزا صالح نخستین که نقش مطبوعات در آگاهی مردم را دریافت و در زمان حکومت محمدشاه، به فکر انتشار کاغذ اخبار افتاد، تاکنون که رسانهها و مطبوعات بزرگترین منابع اطلاعاتی به شمار میآیند، مطبوعات و قوانین مربوط به تدوین یا اصلاح و بازنگری آن همیشه موردتوجه بوده و فراز و نشیبهای مختلفی را پشت سر گذاشته است.
مطبوعات از کجا آمدند و به کجا میروند؟
مطبوعات از وقتی جان گرفتند و رسماً آغاز به کار کردند، یعنی در زمان قاجار، بیشتر ابزاری در جهت حمایت از دولت و عمال آن بودند و کمتر روزنامههای به فکر انتقاد از دولت وقت بود یا جرات و جسارت آن را داشت. مطبوعات همچون مایملک و خدمه شخص سلطان بودند که موجودیت و مشروعیت خود را مدیون او بودند. اما همزمان با زمزمههای مشروطهخواهی کمکم نشریات رویکرد انتقادی پیدا کردند و مستقل شدند
مطبوعات از وقتی جان گرفتند و رسماً آغاز به کار کردند، یعنی در زمان قاجار، بیشتر ابزاری در جهت حمایت از دولت و عمال آن بودند و کمتر روزنامههای به فکر انتقاد از دولت وقت بود یا جرات و جسارت آن را داشت. مطبوعات همچون مایملک و خدمه شخص سلطان بودند که موجودیت و مشروعیت خود را مدیون او بودند. اما همزمان با زمزمههای مشروطهخواهی کمکم نشریات رویکرد انتقادی پیدا کردند و مستقل شدند. مطبوعات به طرز چشمگیری در میان مردم نفوذ پیدا کردند و گفتههای آنها به رشد آگاهیهای اجتماعی و سیاسی مردم کمک فراوانی کرد، تا جایی که میتوان گفت نهضت مشروطه نیز تا حدودی نتیجه فعالیت روزنامههایی است که در بیرون از مرزهای ایران منتشر میشدند و بهصورت قاچاق و بهدور از چشم مأموران «اداره انطباعات» بهدست مردم میرسیدند. روزنامههایی مانند اختر، قانون، حبلالمتین و ثریا که در استانبول، مصر، بمبئی و لندن چاپ میشدند و به طرق مختلف به ایران راه مییافتند تا مردم را از وضعیت موجود آگاه کنند و به مشروطهخواهی و مطالبهگری از حاکمیت سوق دهند.
با اینکه روزنامههای داخلی هنوز امکان انتقاد صریح نداشتند، اما در همین دوران بود که برای اولین بار اداره سانسور با پیشنهاد اعتمادالسلطنه ایجاد شد و در روزنامه رسمی دولت عِلیه ایران اطلاعیهای منتشر شد که، چون «امر چاپخانههای ممالک محروسه ایران تاکنون در تحت قاعده معینه نبوده و متدرجاً از محوطه نظم خارج افتاده... از آنجا که رحمت نامتناهی حضرت الهی مقتضی رأفت و مرحمت خاطر خورشید مظاهر اعلیحضرت شاهنشاهی، ولینعمت کل ممالک محروسه ایران آمده است و اراده سنیه همایونی اقتضا نمیفرماید که از جزئی و کلی امور ملکی و ملتی عاطلوباطل مانده و مردم از صراط مستقیم که موجب نعیم دنیا و فیض عظیم عقبی است منحرف و میل باشند... درباره خلایق که ودایع حضرت خالقاند امر و مقرر فرمودند که صنیعالملک رئیس و مباشر امروز روزنامه و نقاشخانه و کارخانه دولتی در کلیه امور چاپخانههای ممالک محروسه نیز مراقب و مواظب باشد.»
آنجا که گفتن درباره بسیاری امور ممنوع بود
سانسور مطبوعات داخلی به حدی آشکار بود که برخی سیاحان خارجی اشاره کردهاند که مطبوعات ایران از «گفتن درباره بسیاری امور ممنوعاند»، با این حال، این ممنوعیت نتوانست جلوی افشاگریهای روزنامهنگاران را بگیرد و مطبوعات عهد ناصرالدینشاه را باید از عوامل پردازنده افکار عمومی دانست.
بعد از اینکه مظفرالدینشاه، در سال ۱۲۸۵ شمسی، فرمان مشروطیت را صادر کرد، تحول عظیمی در وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران به وجود آمد. مطالبات جدیدی از سوی مردم مطرح شد که یکی از مهمترین آنها، درخواست فراهم شدن فضای مناسب، توأم با امنیت و آرامش برای ایجاد و بسط آزادی اندیشه و قلم بود؛ بنابراین مطبوعات پس از صدور فرمان مشروطیت، رشد قابلتوجهی داشتند و بهیکباره در سراسر ایران بهویژه تهران و مراکز استانها همچون اصفهان، تبریز، مشهد، رشت، کرمان و شیراز، نشریات زیادی چاپ و توزیع شدند. در واقع دوره مشروطه، عصر «انفجار مطبوعات و نشریات» در ایران است، بهگونهای که اکثر گروهها و احزاب، برای خود روزنامههای دستوپا کردند تا وسیلهای برای ابراز عقاید خود داشته باشند.
محمدعلی میرزا چند ماه پس از شروع سلطنت، مخالفتهایش را با مجلس و آزادیخواهان علنی کرد و چون دشمنی او از اساس با مشروطیت دشمنی میکرد، کار اختلاف به کشمکش و مبارزات خونین کشید. او بهشدت از انتقاد جراید شکایت داشت و علت این امر این بود که جراید هر روز بیشتر از پیش، فساد دستگاه حاکمه استبداد، و خودکامگیهای محمدعلی میرزا را آشکار کرده و موجب آگاهی ملت میشدند
چندی بعد وزارت انطباعات منحل و سانسور نیز لغو شد و این موضوع آزادی بیشتر مطبوعات را به دنبال داشت. بهاینترتیب، هر کس که توان نوشتن در خود سراغ داشت، به عرصه مطبوعات کشانیده شد و از این طریق دریچه تازهای بر ادبیات مشروطه گشوده شد، اما در این دوره بعضی از مطبوعات که بهتازگی، عرصه نوینی برای فعالیت پیداکرده بودند، رویکردی رادیکال داشتند و بیشتر به تسویهحسابهای شخصی و هتاکی و دشنام، تمایل نشان میدادند تا اینکه مانند قبل به آگاهی مردم بیفزایند. این موضوع نهتنها موجب نارضایتی درباریان و مخالفان مشروطه از عملکرد برخی مطبوعات شد، بلکه گاهی نمایندگان مجلس شورای ملی و آزادیخواهان نیز از این روند اظهار گلایه و ناراحتی میکردند. نتیجه این بود که نخستینبار لفظ «توقیف مطبوعات» در مجلس شورای ملی به کار رود و ضرورت تنظیم و تصویب اولین قانون مطبوعات بیشتر احساس شود.
با مرگ مظفرالدینشاه، در دیماه ۱۲۸۵ محمدعلی میرزا به سلطنت رسید. محمدعلی میرزا چند ماه پس از شروع سلطنت، مخالفتهایش را با مجلس و آزادیخواهان علنی کرد و چون دشمنی او از اساس با مشروطیت دشمنی میکرد، کار اختلاف به کشمکش و مبارزات خونین کشید. او بهشدت از انتقاد جراید شکایت داشت و علت این امر این بود که جراید هر روز بیشتر از پیش، فساد دستگاه حاکمه استبداد، و خودکامگیهای محمدعلی میرزا را آشکار کرده و موجب آگاهی ملت میشدند. روزنامههای تندنویس تا آنجا خیرهسری کردند که محمدعلی شاه را پسرِ «امالخاقان» نامیدند. بهاینترتیب، عدم اعتماد متقابل روزنامهنگاران و دولت، شرایط متحول و ملتهب سیاسی، عدم رعایت برخی حریمها و روحیه دیکتاتورمآبانه شاه سبب شد تا درگیریهای بین حکومت و روزنامهنگاران روزبهروز افزایش یابد.
اولین توقیف مطبوعات پس از فرمان مشروطیت
در همان دوران دو نشریه توقیف شد و اولین دادگاه مطبوعات نیز بدون تصویب قانون مطبوعات برگزار شد. روزنامه صوراسرافیل که روشی کاملاً منتقدانه داشت پس از انتشار اولین شماره با واکنش دولت مواجه گردید و پس از چاپ ششمین شماره خود توقیف شد و این اولین توقیف مطبوعات پس از فرمان مشروطیت محسوب میشود.
مخبرالسلطنه، وزیر علوم و معارف، لایحه مطبوعات را به مجلس تقدیم کرد. چند روز پس از تقدیم این لایحه، این بار نوبت روزنامه «حبلالمتین» به مدیریت سیدحسین کاشانی بود که توقیف شود. توقیف این روزنامه، صدای روزنامهنگاران، کارکنان و کارگران چاپخانهها را درآورد که میتوان آن را اولین اعتصاب مطبوعات در کشور قلمداد کرد. صوراسرافیل و حبلالمتین سریعاً از توقیف خارج شدند، اما با توقیف روزنامه روحالقدس که از تندروترین روزنامههای پس از مشروطه بود، درگیری بین موافقان و مخالفان مشروطه بالا گرفت. این روزنامه بهشدت به محمدعلیشاه تاخته بود و عمال شاهی را جمعیت تنپرور، پست بیفطرت، ناصرالدینشاه را سلطان المستبدین و وزیر او اتابک را رئیس الخائفین نامیده بود. وزارت علوم و معارف وقت که پیشازاین مدیر روزنامهها را فرامیخواند و بعد از بحثوجدلهای فراوان سعی میکرد بهنوعی سازش دست یابد و نشریه را از توقیف خارج کند، این بار موضوع را مستقیماً به وزارت عدلیه ارجاع داد و سلطانالعلما (مسئول این روزنامه) را پای میز محاکمه کشاند.
نخستین قانون مطبوعات که باعجله تصویب شد
محاکمه روزنامه روحالقدس از محاکمات جالب تاریخ مطبوعات ایران محسوب میشود، چراکه بهجای شاه و دربار که شاکیان اصلی بودند، وزیر علوم و معارف بهعنوان شاکی در جایگاه نشست. ازآنجاکه هنوز قانون مطبوعات تصویب نشده و هیئتمنصفهای منصوب نشده بود، سلطانالعلما بهشدت به عدم حضور هیئتمنصفه اعتراض کرد و آن را خلاف قانون اساسی دانست؛ بنابراین افشاگریهای سلطانالعلمای خراسانی باعث شد وزیر علوم و معارف شکایتش را پس بگیرد، اما پسازاین جریان، در ۱۸ اسفند ۱۲۸۶ شمسی (یک سال پس از آغاز مشروطیت)، باعجله نخستین قانون مطبوعات ایران به تصویب شورای ملی رسید که در واقع، ترجمه قانون ۱۷۹۳ فرانسه بود، نه یک قانون خودی.
در ماده اول این قانون که درباره مقررات چاپخانه و کتابفروشی است تصریحشده است: «چاپخانه حق ندارد چیزی به طبع برساند بدون اینکه اسمورسم خود را در آخر مطبوع درج کند». در ماده دوم آمده است: «کتابفروش حق ندارد از مطبوعات آنچه را که نویسنده و مطبعه آن به طور وضوح مشخص نشده را بفروشد، مگر کتابی که پیشازاین تاریخ طبع شده باشد.» همچنین: «کتابفروش حق ندارد کتابی را بفروشد که قانوناً غدغن شده است»
این قانون ۵۲ ماده داشت و در شش فصل (چاپخانه و کتابفروشی، طبع کتاب، روزنامهجات مقرره، اعلانات، حدود تقصیر نسبت به جماعت و محاکمه) تدوینشده بود. با تصویب این قانون، شیوه کسب امتیاز انتشار مطبوعات کشور نیز تغییر کرد و لازم بود که متقاضیان انتشار نشریه مراحل مختلفی را برای کسب پروانه انتشار طی کنند.
در ماده اول این قانون که درباره مقررات چاپخانه و کتابفروشی است تصریحشده است: «چاپخانه حق ندارد چیزی به طبع برساند بدون اینکه اسمورسم خود را در آخر مطبوع درج کند». در ماده دوم آمده است: «کتابفروش حق ندارد از مطبوعات آنچه را که نویسنده و مطبعه آن به طور وضوح مشخص نشده را بفروشد، مگر کتابی که پیشازاین تاریخ طبع شده باشد.» همچنین: «کتابفروش حق ندارد کتابی را بفروشد که قانوناً غدغن شده است».
در ماده چهارم فصل دوم که درباره طبع کتاب است گفته میشود: «طبع کتب متداوله غیر از کتب ممنوعه و کتب جدیده غیر از کتب مذهبی آزاد است.» بر طبق این قانون کتب مذهبی باید از ممیزی مجمع علوم دینیه که هیئتی در وزارت معارف است، بگذرند تا اجازه چاپ بیابند. همچنین بهموجب ماده پنجم، باید از هر کتاب دو نسخه تحویل کتابخانه ملی شود و قبضی دریافت شود که در آن تعداد نسخ چاپشده و مشخصات کتاب درج شود. اگر کسی برخلاف این ماده رفتار کند سه تا شصت تومان جریمه بنا به نظر قاضی پرداخت میکند.
در فصل سوم که درباره چاپ و نشر روزنامه است آمده است: هر روزنامه باید یک نفر مدیرمسئول با این ویژگیها داشته باشد:
۱. ایرانی باشد؛ ۲. سنش از سی بیشتر باشد؛ ۳. زوال شرف از او نشده باشد؛ یعنی مرتکب جنحه و جنایت و مشهور به فسق و فساد عقیده نباشد.
طبق ماده ۴۹، وزارت معارف و نظمیه اجازه داشت روزنامهها را در این شش مورد توقیف کند: ۱. آنجا که روزنامه و جریده لایحه مضر به اساس مذهب اسلام باشد؛ ۲. آنجا که روزنامه یا جریده یا لایحه، هتک حرمت به سلطنت رسانده باشد؛ ۳. آنجا که نقشه و طرح حرکت قشون یا اسرار نظامی را کشف کرده باشد؛ ۴. آنجا که مندرجات روزنامه موجب هیجانات کلی و اختلال در عموم شود؛ ۵. آنجا که دعوت بر نزاع قومی در مملکت شده باشد؛ ۶. آنجا که اشاعه صور قبیحه عصمت و عفت شده باشد.
البته قانون مطبوعات ۱۲۸۶ شمسی نتوانست آنچنانکه انتظار میرفت برای مطبوعات محدودیت ایجاد کند. از طرفی به دلیل بیتجربگی قانونگذاران و تعجیل در تصویب این قانون، ابهامات فراوانی داشت و به مجریان قانون اجازه میداد تا تفسیر خود را از قانون ارائه دهند. ضمن اینکه چند ماه بعد از تصویب این قانون، مجلس به توپ بسته شد، مطبوعات تعطیل شد و بسیاری از مدیران جرائد فرار کردند و آنچه با نام قانون مطبوعات به تصویب رسیده بود عملاً کارایی خود را از دست داد.
دومین قانون مطبوعات در سال ۱۳۰۵ یعنی دوره پهلوی اول نوشته شد. سپس در دوره پهلوی دوم سومین قانون مطبوعات طرح و تصویب شد که تا دوران ریاست آقای هاشمی رفسنجانی به اجرا درآمد تا اینکه در این دوره چهارمین قانون مطبوعات نوشته شد. آخرین قانون مطبوعات ایران نیز در دوره پنجم شورای اسلامی با کشوقوسهای فراوان مورد تصویب نمایندگان قرار گرفت و تا امروز همین قانون در کشور اجراشده است.
مطبوعات متعهد و آگاه در طی تمام این سالها سعی کردهاند با احترام به قوانین، با وجود همه ضعفها و کاستیها و سانسورها به حیات خود ادامه داده است و روزنامهنگاران سختیها را متحمل میشوند و زهر طعنها و محدودیتها را به جان میخرند تا همچنان آگاهیبخش و روشنگر باشند، به این امید که جامعه همچنان در مسیر رشد و پیشرفت باقی بمانند و ارزشها را زنده نگهدارند.
/انتهای پیام/