گروه راهبرد «سدید»؛ تکنولوژی ارتباطات بنابر مقتضیات و ویژگی هایی که داراست، همچون دیگر تکنولوژی ها، گونه جدیدی از قدرت را در بر می گیرد، اگر تا دیروز صنعتی شدن، قدرت اقتصادی را به ارمغان می آورد و تکنولوژی های نظامی در پس آن ساخته و قدرت سخت کشور ها افزایش می یافت، امروزه تکنولوژی ارتباطات مقوله جدیدی از قدرت را در اختیار قرار می دهد که از آن با عنوان قدرت نرم یاد می شود.
افزایش اهمیت قدرت نرم در نسبت با قدرت سخت
در این مبحث تنها کافی است به عنوان مقدمه به آمار و تحلیل هایی که پروفسور فلیپ سیب در کتاب «رسانه های جدید و آینده دیپلماسی» مطرح می کند توجه کنید:
به مطالب فوق اضافه کنید که وقتی به افق پیش رو نگاه می کنیم با اطمینان می توانیم بگوییم که توسعه ی سریع اینترنت و استفاده از شبکه های اجتماعی ادامه خواهد داشت. قیمت رایانه به ویژه رایانه های قابل حمل رو به کاهش است، شیوه های ابتکاری برای فراهم کردن دسترسی به اینترنت در مناطق دورافتاده که قبلا امکان دسترسی به این قابلیت را نداشتند، در حال اختراع هستند. گوگل بر روی طرحی به نام پروژه لون کار می کند که هدف آن ارائه خدمات اینترنت بی سیم از ارتفاع بالا (بیش از ۲۰ مایل) با استفاده از شبکه ای بالونی است. این پروژه در سال ۲۰۱۳ با موفقیت در نیوزلند آزمایش شد. همه این ها گویای شکل گیری ساخت جدیدی از قدرت در جهان است، نهاد های سیاسی رسمی به طور جدی بر شبکه های مجازی تمرکز کرده اند، این شبکه ها مفهوم افکار عمومی را دچار تحولی جدی ساخته و طرح جدیدی از آن ارائه کرده اند، افکار عمومی قدرتی است تعیین کننده که توسط شبکه های اجتماعی احیا شده است. همه این سخنان ما را به سمت نوع جدیدی از قدرت رهنمون می سازد که در ادامه به آن می پردازیم.
قدرت نرم
تغییر ساخت قدرتی که سخن از آن گفته شد، خلق نوع جدیدی از قدرت به نام قدرت نرم است، جوزف نای از جمله اندیشمندانی است که در این خصوص به طرح بحث پرداخته است. وی کتاب قدرت نرم خود را با این عبارت آغاز می کند: بیش از چهار قرن پیش ماکیاولی به شاهزادگان ایتالیا پیشنهاد کرد که «ترسانیدن مهم تر از مورد قبول واقع شدن است»، اما در دنیای امروز بهتر است هر دو صفت را دارا باشیم. کارشناسان و متخصصین معتقدند به دلیل تغییر ماهیت روابط بین المللی و ابتنای آن بر ارتباطات، اشکال ناملموس قدرت، از اهمیت بیشتری برخوردار شده و به گفته نای، قدرت در حال گذر از غنای ثروت به غنای اطلاعات است. آن هم نه فقط اطلاعات، بلکه پاسخگویی به هنگام به اطلاعات جدید، یک منبع مهم قدرت به شمار می آید.[2] «قدرت نرم»، «امپریالیسم فرهنگی» و به تعبیر گرامشی «هژمونی فرهنگی» سه مفهوم قریب و دارای حوزه معنایی کم و بیش مشترکی هستند. آنچه از فحوای کلمات اندیشمندان در توضیح واژه نسبتا جدید «قدرت نرم» بر می آید این است که قدرت نرم محصول و برآیند تصویرسازی مثبت، ارایه چهره موجه از خود، کسب اعتبار در افکار عمومی داخلی و خارجی، قدرت تأثیر گذاری غیر مستقیم توام با رضا بر دیگران، اراده دیگران را تابع اراده خویش ساختن و مؤلفه هایی از این سنخ است. همه این سخنان بدین معناست که مردم و افکار عمومی به عنوان منبع مشروعیت، جایگاه مهم تری پیدا کرده اند. قدرت نرم معمولا در مقابل قدرت نظامی و تسلیحاتی و به عبارتی قدرت سخت و خشن به کار می رود. منابع قدرت نرم اغلب به طور غیر مستقیم از طریق شکل دهی محیط برای اعمال سیاست عمل می کند و برخی اوقات سالها طول می کشد تا نتایج دلخواه بروز کند. زبان فرهنگ زبان ملایمی است که می تواند روابط را همراه با تفاهم هم چنان زنده نگه دارد.[3]
بازیگران نوظهور عرصه قدرت
جمعیت، سرزمین، اقتصاد و نیروی نظامی، منابع انحصاری قدرت در گذشته بودند، منابعی که تنها حکومت ها مالک شناخته شده آن بودند، اما مسئله قابل تأمل در منابع قدرت نرم است، چیزی که فرهنگ و آرمان فرهنگی کشور ها مهم ترین عنصر شکل دهنده آن است. ویژگی این مدل از قدرت آن است که دیگر دولت ها تنها دارنده، بازیگر و فعال در این عرصه نیستند بلکه ظهور اشخاص، برند ها، شرکت ها و از همه مهم تر مردم به عنوان بازیگر عرصه فرهنگ از جمله مسائلی است که جایگاه انحصاری دولت های ملی در عرصه های جدید از قدرت را با چالش مواجه ساخته است.
[1] سیب، فلیپ: رسانه های جدید و اینده دیپلماسی، ترجمه مسعود میرزایی. انتشارات آگاه، ص ۳۵-۳۸
[2] نای، جوزف: آینده قدرت، ترجمه محمد حیدری و آرش فرزاد، چاپ دوم، نشر نی. ص ۱۳۸
[3] زهره ای، محمد علی: درآمدی بر سایبر دیپلماسی و قدرت نرم در عصر جهانی شدن فرهنگ، انتشارات گاج؛ ص ۱۳۸-۱۳۹
/انتهای پیام/