گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ در هر جامعهای فرصتهایی برای افزایش همکاریهای اجتماعی وجود دارد؛ اما همکاری اجتماعی صرفا یک موضوع اجتماعی نیست؛ بلکه مجموعهای از عوامل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هم در آن دخیل هستند؛ و توجه به آنها شرط بسزایی در، درک درست از وضعیت مسئولیتاجتماعی در جامعه دارد. سید ابوالفضل میرقاسمی، فعال مدنی و کارشناس توسعه پایدار است که درباره مسئولیت اجتماعی مقالات متعددی را نوشتهاست. او در گفتوگویی که با سایت فرهنگ سدید داشت؛ بیان میکند که برای تحقق مسئولیتپذیری اجتماعی، باید سرمایههای اجتماعی را به درستی شناخت؛ در وهله اول از ریزش آنها، باید جلوگیری کرد و سپس به ارتقای آنها کمک نمود. این امر، کمک میکند تا جامعه اعتماد خود را به خود و به حکومت حفظ کند؛ و همین اعتماد زمینه را برای مسئولیت پذیری فراهم مینماید. او توجه به مسئولیتاجتماعی را حلقه گمشدهای در سیاستهای حکمرانی میداند. او معتقد است؛ دولتهایی که روی کار میآیند، به هر مسئلهای توجه میکنند جز به مسئولیتاجتماعی.
شما در جایی گفته بودید که «مسئولیت اجتماعی یعنی خط بطلان بر تفکر غلط.» به من چه! مشکل من نیست! مشکل خودته! این جمله را در نسبت با جامعه ایران و مسائل آن و وضعیت کنونی، بیشتر باز کنید و توضیح دهید.
میرقاسمی: اعتماد، همدلی، مشارکت و مسئولیتپذیری از شاخصهای سرمایه اجتماعی هستند؛ در جامعهای که سرمایهاجتماعی قوی باشد، اعضای جامعه نسبت به مشکلات دیگران بیتفاوت نخواهند بود و در جهت رفع مشکلات نه تنها بستگان و اقوام بلکه همسایهها و اهالی محل و کل جامعه تلاش میکنند؛ به قول سعدی علیهالرحمه: بنی آدم اعضای یک دیگرند/ که در آفرینش زیک گوهرند/ چو عضوی بدرد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار/ تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی. در گذشته که سرمایهاجتماعی قویتر بود؛ در محلات و در زورخانهها مراسم گلریزان را برای، جمعآوری کمک نقدی برای اعضای گرفتار محله داشتیم. در مراسم عروسی و عزا، اعضای جامعه به یکدیگر کمک میکردند؛ نظیر مراسم پولاندازی در شب عروسی یا همان شاباش، که به نوعی قرض دادن؛ به خانواده داماد جهت پوشش دادن هزینههای عروسی بود. در بین بعضی اقوام رسمی وجود دارد که حتی در مراسم عزا هم پول جمع میکنند برای کمک به خانواده متوفی. یا در بعضی مناطق، هر کسی که در مراسم عزا شرکت میکند، غذای خودش را به همراه میآورد تا خانواده عزا گرفتار تدارک شام و پذیرایی، برای شرکتکنندگان در مراسم شام غریبان متوفی نباشند.
از یک طرف به دلایل مختلف، سرمایه اجتماعی ضعیف شدهاست. علاوهبر آن، به دلیل تهاجمفرهنگی و پیروی کورکورانه بعضیها از فرهنگ غربی و فرهنگ آپارتمان نشینی و تبعات ناشی از تقابل سنت و مدرنیته در صد سال گذشته و از طرف دیگر، به دلیل شرایط اقتصادی بد جامعه، حدود ۷ دهک از اعضای جامعه زیر خطفقر هستند و طبق هرم مازلو درگیر تامین نیازهای اساسی خانواده خویش بوده و به ناچار، به موضوعات سطح بالاتر هرم مازلو نظیر مسایل اجتماعی، عزتنفس، احترام و خودشکوفایی کمتر توجه میکنند. همچنین شرایط فرهنگی جامعه عوض شده و نوعی خودخواهی و یا زرنگ بازی و یا فرهنگ تفوق طلبی و برتری جویی و یا فرهنگ زیرآب زنی و یا تظاهر، ریاکاری، تملق و چاپلوسی و ضعف معنویت و اخلاق حاکم شدهاست؛ لذا کمتر کسی به فکر دیگران است مگر در شرایط بروز سوانح و بلایای طبیعی نظیر زلزله و سیل (که آن هم، متاسفانه، روز به روز کمرنگتر میشود).
جمله به من چه و جملاتی که در سوال قبل درباره آنها صحبت شد، ناظر به سطح فردی هستند؛ فکر میکنید انعکاس آن عبارات در سطح حکمرانی هم به گونه دیگری هست؟ یعنی آیا دولتها، مسئولان و یا سیاستمدارانی هم هستند که با وجود داشتن مسئولیت، چنان دیدگاهی دارند و تفکرشان همان عبارات است؟
دستگاههای دولتی، نافرجام مانده و ناقص اجرا شوند و یا نیمه تمام باقی بمانند؛ لذا بعضی از دستگاهها اقدام به بهانه تراشی و فرافکنی نموده و یا تلاش میکنند تا تقصیرات را به گردن سایر دستگاههای ذیربط بیاندازند و این موضوع، به نوعی، مبین ضعف مسئولیت اجتماعی دستگاههای دولتی و عدم پاسخگویی آنها است
میرقاسمی: به دلیل غلبه ملاحظات سیاسی و جناحی در انتخاب مدیران و در عمل، کمتوجهی به رویکرد شایسته سالاری در انتخاب مدیران ارشد و همچنین کوتاه بودن دوره عمر مدیران (که به طور متوسط کمتر از ۳ سال میباشد)، اکثر مدیران بدنبال اقداماتی هستند که دارای بُرد تبلیغاتی و نمایشی باشد و کمتر به موضوعات پایداری، اثربخشی و همافزایی اقدامات توجه دارند. از شش دهه گذشته که درآمدهای نفتی افزایش یافته و توسعه فیزیکی (توسعه زیرساختها) در دستور کار دولتها بوده است؛ بجای نظام برنامهریزی جامع، یکپارچه، هماهنگ و اثربخش، نظام بودجهریزی و توزیع درآمدهای نفتی حاکم است لذا رقابت زیادی بین دستگاهها در زمینه جذب اعتبارات عمرانی جریان دارد و هر دستگاهی که ارتباط بیشتر و لابی قویتری با سازمان برنامه و بودجه و یا نمایندگان مجلس داشته باشد، سهم بیشتری از اعتبارات ملی و استانی را بدست میآورد.
عدم اجماع نخبگانی در زمینه تعیین نقشه راه توسعه کشور، ضعف ساختارهای دولتی، ضعف نظام دیپلماسی، ضعف ارتباط با مجامع بینالمللی، تبعات و تاثیرات تحریمهای بینالمللی، برخی روی هم افتادگی قوانین و مقررات، بیثباتی سیاستها، عدم شفافیت، ضعف نظام حکمروایی، غلبه ملاحظات تصدیگری دولتیها (بجای تنظیم گری)، میدان ندادن به بخش خصوصی در حوزههای اقتصادی (بیش از ۷۰ درصد اقتصاد کشور در دست دستگاههای دولتی و شبه دولتی است و نقش بخش خصوصی واقعی بسیار کمرنگ است)، بنگاهداری موسسات مالی و اعتباری، سوء مدیریت ها، ناکارآمدی دولتیها، غلبه فساد اداری، بهرهوری پایین و بیانگیزگی اکثر کارکنان دولتی، اعمال نفوذ مراجع مختلف در سطوح مختلف (در سطح شهرستان، استان و ملی)، تغییر سیاستها با تغییر دولتها، اعمال سلیقههای شخصی، کمتوجهی به ملاحظات فنی و تخصصی و غلبه ملاحظات ایدئولوژیک و سیاسی و امنیتی سبب شده است که اکثر برنامههای دستگاههای دولتی، نافرجام مانده و ناقص اجرا شوند و یا نیمه تمام باقی بمانند؛ لذا بعضی از دستگاهها اقدام به بهانه تراشی و فرافکنی نموده و یا تلاش میکنند تا تقصیرات را به گردن سایر دستگاههای ذیربط بیاندازند و این موضوع، به نوعی، مبین ضعف مسئولیت اجتماعی دستگاههای دولتی و عدم پاسخگویی آنها است (شفافیت، مسئولیت پذیری، حاکمیت قانون، پاسخگویی، مشارکت و... از شاخصهای حکمروایی خوب هستند که کمتر مورد توجه هستند).
فکر میکنید مهمترین نمودهای بیتوجهی به مسئولیتاجتماعی در جامعه ایران (هم در سطح جامعه و هم در سطح حکومت) کدام هستند؟ به طور عینی توضیح دهید.
ضعف مسئولیتاجتماعی سبب افزایش بیاعتمادی عمومی و ضعف مشارکت و مسئولیت پذیری و در نتیجه کمرنگ شدن روحیه همدلی و انسجام اجتماعی در بین آحاد جامعه میشود. بهعنوان مثال، اگر سرمایهاجتماعی قوی بود و مردم به یکدیگر اعتماد داشتند؛ پساندازهای خُرد و کوچک خود را به یک شرکت سرمایه گذاری میسپردند
میرقاسمی: در دهههایاخیر، بروز بحرانهای مختلف محیطزیستی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی، نهادی و همچنین بحران ناکارآمدی سیستم بدلیل ضعف مسئولیتاجتماعی است. ضعف مسئولیتاجتماعی سبب افزایش بیاعتمادی عمومی و ضعف مشارکت و مسئولیت پذیری و در نتیجه کمرنگ شدن روحیه همدلی و انسجام اجتماعی در بین آحاد جامعه میشود. بهعنوان مثال، اگر سرمایهاجتماعی قوی بود و مردم به یکدیگر اعتماد داشتند، پساندازهای خُرد و کوچک خود را به یک شرکت سرمایه گذاری میسپردند تا به امور تولیدی اختصاص دهد و ارزش افزوده ایجاد شده ناشی از تولید (سود حاصله از فعالیت اقتصادی تولیدی) را در بین سهامداران توزیع نماید. این امر هم سبب میشد؛ که فعالیت اقتصادی رونق بگیرد و هم مشکل بیکاری جوانان حل شود و هم با صادرات محصولات تولیدی، ارز آوری شود و سبب افزایش رشد اقتصادی کشور شود؛ اما بدلیل اختلاسها و کلاهبرداریهای اخیر و ورشکستگی برخی بنگاهها (بدلایل مختلف از جمله بیثباتی سیاستهای اقتصادی کشور)، مردم نمیتوانند به شرکتهای سرمایهگذاری اعتماد کنند؛ لذا پس اندازهای خود را به بازار ارز (خرید دلار) و یا طلا و یا مسکن میبرند و در نتیجه قیمت آنها بصورت حباب افزایش یافته و به تدریج، ارزش پول ملی کاهش مییابد.
به نظر میرسد که جامعه ایران، همواره خود را طلبکار حکومت میداند؛ اگرچه حکومت سهم بسزایی در وجود مشکلات کنونی دارد، اما به نظر میرسد که بخش زیادی از جامعه به گونهای حکومت را مقصر میداند که انگار خود میخواهد از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کند. سوال اینجا است که جامعه و هرکدام از ما به عنوان اعضای جامعه چه سهمی در وضع نامطلوب کنونی داریم؟ پاسخ این سوال را با درنظر گرفتن مقوله مسئولیت اجتماعی توضیح دهید.
میرقاسمی: در دهههای اخیر، بدلایل مختلف، سرمایه اجتماعی ما ضعیف شده و در نتیجه، بیاعتمادیافزایش و مسئولیتپذیری و پاسخگویی کاهش یافته و در مقابل، روحیه مشارکت و همکاری کمرنگ شدهاست. ضعف سرمایهاجتماعی سبب بروز و یا تشدید بحرانهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی شده است. برخی عوامل موثر در ضعیف شدن تدریجی سرمایه اجتماعی در ایران عبارتند از:
۱) وعدههای انتخاباتی محقق نشده (توسط مسئولین در سطوح مختلف و همچنین کاندیداهای ریاست جمهوری، مجلس، شورای اسلامی و ...).
۲) اخبار ناامیدکننده رسانهها در خصوص وقوع اختلاسها، کلاهبرداریها، فیشهای نجومی، املاک نجومی، مدارک تقلبی بعضی از مسئولین ارشد، اجناس تقلبی، فساد اداری، رانت خواری، زمین خواری، کوه خواری، جنگل خواری، بازدداشت (زندانی شدن) و یا فرار برخی مسئولین به خارج از کشور و ...
۳) بیثباتی قوانین و مقررات و تغییرات زیاد در آئیننامهها، دستورالعملها و شیوهنامهها (بعضی برخوردهای سلیقهای)
۴) شرایط بد اقتصادی (تورم، گرانی، کاهش ارزش پول ملی، رکود اقتصادی، بیکاری، تبعات تحریمهای سیاسی و اقتصادی، سوء مدیریتها و ...)
۵) فقر، نابرابری و تشدید آسیبهای اجتماعی (اعتیاد، طلاق، افزایش سن ازدواج، بزهکاری، زندانیان، سرقت، کودکان کار، زنان بی سرپرست یا بد سرپرست، تصادفات جادهای و ...)
۶) کمتوجهی به فرهنگ غنی و سابقه تمدنی ۷۰۰۰ ساله ایران (کمرنگ شدن عِرق ملی و وفاداری به وطن)
۷) بعضا کم توجهی به سرمایههای نمادین و تخریب ایشان
۸) بعضی سیاه نماییها و اخبار منفی رسانههای اجتماعی و یا شبکههای تلویزیونی ماهوارهای (تهاجم فرهنگی)
۹) بعضی خود تحقیریها که سبب القای ناامیدی و به تدریج، کمرنگ شدن افتخارات و غرور ملی میشود
۱۰) بعضا مذمت ملی گرایی توسط افرادی که تریبون دارند
۱۱) بعضی برخوردهای عوام فریبانه و نمایشی و تبلیغاتی (رویکردهای پوپولیستی و فریبکارانه)
۱۲) ضعف نظام آموزشی در سطوح مختلف (ترویج مدرک گرایی، غلبه جو رقابت بجای رفاقت، تک روی بجای کارِ گروهی و تیمی و مشارکتی ...)
۱۳) ضعف عملکرد دستگاههای متولی حوزه فرهنگ و ارشاد
۱۴) بعضا بد عمل کردن افراد مشهور (سلبریتی ها) و تاثیر منفی رفتار و گفتار ایشان بر دوستداران و دنبال کنندگان (فالورها)
۱۵) بعضا منیتها، خودخواهیها، غلبه نگاه صنفی و جناحی، اختلاف نظر (عدم اجماع نخبگانی) و یا کم کاری جامعه روشنفکران، بزرگان، خبرگان، نخبگان و سرمایههای نمادین
۱۶) بعضی برخوردهای تبعیض آمیز (بعنوان مثال، اختصاص امتیازات و یا سهمیه خاص به بعضی افراد بدلایل مختلف)
۱۷) بعضی نابرابریهای اجتماعی و یا طرد اجتماعی بعضی اقشار جامعه
۱۸) بعضی اعمال نفوذها و یا سختگیریها در خصوص ایجاد نهادهای مدنی (بعضا سختگیری وزارت کشور و یا فرمانداریها در خصوص صدور مجوز برای تاسیس تشکلهای مردم نهاد و NGO)
۱۹) ضعف در نظام حکمروایی (تصدیگری بیش از حد دولت و کمتوجهی به رشد بخش خصوصی و نهادهای مدنی)
اگر شما یک سیاستگذار بودید یا کسی که نقش مهمی در تصمیمگیری و هدایت مسیر کشور داشت، درباره مسئولیت اجتماعی و اشاعه و آموزش فرهنگ آن چه کارهایی انجام میدادید؟
میرقاسمی: اگر من در مقامی بودم که میتوانستم تاثیرگذار باشم حتما به این موارد اهمیت میدادم:
۱) اعتمادسازی از طریق شفاف سازی برخوردهای صادقانه با مردم و فراهم نمودن بستر گفتگو در سطوح مختلف
۲) کنترل رانتخواری و فساد اداری از طریق راه اندازی دولت الکترونیک و حذف امضاهای طلایی
۳) اصلاح نظام آموزشی کشور (در سطوح مختلف پیش دبستان تا دانشگاهها)
۴) برونسپاری و کاهش تصدیگری دولت (خصوصی سازی واقعی) و افزایش نقش تنظیم گری دولت
۵) احترام به حقوق مالکیت و برقراری ثبات و امنیت بیشتر در زمینه سیاستها و قوانین و مقررات
۶) فراهم نمودن بستر فعالیت آزاد و موثر نهادهای مدنی (تشکلها، انجمنها، NGO ها)
۷) تقویت دیپلماسی و برقراری ارتباط موثر با سازمانهای بینالمللی و حسن روابط اقتصادی و فرهنگی با همه کشورها
۸) اجتناب از مداخلات منطقهای و کنترل نیروهای نظامی و انتظامی از مداخله در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی
۹) استفاده از ظرفیت سرمایههای نمادین و افراد مشهور (دانشمندان، فرزانگان، هنرمندان، ورزشکاران و ...) در زمینه تقویت سرمایه اجتماعی و فرهنگ سازی
۱۰) توجه بیشتر به ملاحظات علمی، فنی و تخصصی و کنترل هرگونه اعمال نفوذ سیاسیون و صاحب منصبان در فرآیند برنامهریزی و بودجهریزی طرحهای عمرانی
۱۱) ایجاد انگیزه و افزایش بهرهوری و کارآمدی ساختارهای دولتی و اداری
۱۲) فراهم نمودن بستر مناسب جهت گفتگوی آزاد، تضارب افکار و نقد سازنده سیاستها و برنامهها و مقید بودن مسئولین به پاسخگویی به مردم و نهادهای مدنی در سطوح مختلف
۱۳) تلاش جهت دستیابی به اجماع نخبگانی و تعیین نقشه راه جامع توسعه کشور و ایجاد عزم ملی برای پیاده سازی آن
۱۴) کنترل مهاجرت نخبگان و استفاده از ظرفیت آنها در اداره امور کشور و بسترسازی جهت مهاجرت معکوس آنها
یک جامعه مسئولیت ناپذیر، چگونه جامعهای خواهد بود و چه سرنوشتی خواهد داشت؟
ضرورت دارد که برنامه ظرفیت سازی و توانافزایی، در سه رکن حاکمیت، بخش خصوصی و نهادهای مدنی، حکمروایی، در دستور کار نظام قرار گیرد تا به تدریج، همه مسایل و مشکلات اشاره شده مرتفع شوند. با توجه به شرایط خاص کشور، انتظار میرود که مسئولین امر، بیشازپیش، به نقش و اهمیت سرمایهاجتماعی توجه کنند
میرقاسمی: مسئولیت ناپذیری، بیاعتمادی، ضعفمشارکت و همدلی از تبعات ضعف سرمایهاجتماعی است؛ در نتیجه، نه تنها بحرانهای موجود کنترل نخواهند شد؛ بلکه به تدریج، بر شدت آنها افزوده خواهدشد و چه بسا عدم چارهاندیشی سبب فروپاشی اقتصادی، سیاسی و امنیتی شود. تشدید بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطزیستی بسیار خطرناک است و سبب بروز و تشدید تضاد منافع و در نتیجه برخی تعارضات و یا مناقشات و یا منازعات در سطوح مختلف خواهد شد. عدم مدیریت آنها سبب بروز ناامنی و یا حتی جنگهای داخلی و قومی خواهد شد و مقدمات فروپاشی نظام را فراهم میکند لذا میبایست چالش ضعیف شدن سرمایه اجتماعی را جدی گرفت و در اسرع وقت، چاره اندیشی نمود.
در پایان اگر توصیهای یا نکته نگفتهای درباره مسئولیت اجتماعی و جامعه ایران دارید بفرمایید.
میرقاسمی: شرط موفقیت در نظام حکمروایی (فرآیند تصمیمسازی، تصمیمگیری، سیاستگذاری و برنامهریزی) حضور پررنگ بخش خصوصی و نهادهای مدنی در کنار حاکمیت (هر سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه) است. حاکمیت نه تنها باید، توانمند و کارآمد باشد بلکه میبایست بستر رشد و ارتقای ظرفیت بخش خصوصی و نهادهای مدنی را فراهم کند (Enabling Environment). ضرورت دارد که برنامه ظرفیت سازی (Capacity Building) و توانافزایی، (Empowerment) در سه رکن حاکمیت، بخش خصوصی و نهادهای مدنی، حکمروایی، در دستور کار نظام قرار گیرد تا به تدریج، همه مسایل و مشکلات اشاره شده مرتفع شوند. با توجه به شرایط خاص کشور، انتظار میرود که مسئولین امر، بیشازپیش، به نقش و اهمیت سرمایهاجتماعی توجه کنند و عزم و اراده لازم جهت اعتمادسازی، شفافسازی، مسئولیتپذیری، پاسخگویی و همچنین جلب و جذب مشارکت فعال همه دست اندرکاران در فرآیند تصمیمسازی، تصمیمگیری، سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا بوجود آید تا سرمایه اجتماعی تقویت شده و روحیه وفاق، همدلی، همیاری، مشارکت، دوستی، صلح و صفا بر همه آحاد جامعه طنین انداز شود.
/انتهایپیام/