گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ امام حسین با تفسیر خود جای هر توجیه و تفسیر دیگری را باز نگذاشته است که ما منکر را روی مسائل جزئی ببینیم. به تعبیر شهید مطهری «تا حالا كه امر به معروف و نهی از منكرهای ما در اطراف دگمه ی لباس و بند كفش مردم بوده است، در حول و حوش موی سر و دوخت لباس مردم بوده است! ما اصلاً معروف چه می شناسیم كه چیست؟»
امام حسین (ع) آن منکری را که میدید که منکر بزرگ و بزرگتر بود و آن چه منکری بود؟ این طرف و آن طرف نرویم. عدالت را حضرت مطرح کرد آن هم نه با یک تفسیر ماورایی، به صورت عینی و ملموس. اگر در جامعه فقر هست پس عدالت نیست اگر در جامعه تبعیض هست پس عدالت نیست. اگر عدهای گرسنه اند پس عدالت نیست.
حجتالاسلام محمدسروش محلاتی در بیان اینکه بین واقعه عاشورا و عدالت چه نسبتی وجود دارد تشریح کرد: از آنجا که حسین بن علی (ع) یکی از پیشوایان معصوم هست باید بدانیم که اهداف اباعبدالله (ع) در راستای اهداف دیگر ائمه و انبیای الهی است. اگر همه انبیای الهی برای قیام به قسط مبعوث شدهاند و اگر حسین بن علی (ع) وارث آنهاست و در زیارت عاشورا، حسین (ع) را وارث آدم، نوح، موسی، عیسی و پیامبر خاتم (ص) میدانیم قهراً حرکت اباعبدالله حسین (ع) هم در جهت هدف انبیای الهی و اقامه قسط خواهد بود.
مبنای نبوت و امامت؛ قیام به قسط و عدالت
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: از سوی دیگر میدانیم که علاوه بر نبوت در امامت به معنای خاص آن هم، هدف اصلی و نهایی همان قیام به قسط و عدالت است. اگر موضوع عدالت نباشد و اگر برای رسیدن به عدالت نیاز به امام نداشته باشیم در این صورت فلسفهای برای امامت باقی نمیماند. این یک اجتهاد از طرف ما نیست، عین کلام امیرالمومنین (ع) که وقتی بعد از قتل خلیفه سوم از حضرت خواستند متصدی امر ولایت و حکومت شود حضرت فرمودند: میپذیرم، چون آمدهاید و میپذیرم، چون نمیتوانم ناظر صحنههای بیتفاوتی تبعیض و ظلم در جامعه باشم.
وی ادامه داد: جنبه دوم این است که حضرت فرمودند: قیام میکنم، چون خدا از دانایان پیمان گرفته است که در برابر گرسنگی مظلومان و پرخوری ظالمان ساکت و آرام نگیرند. من میآیم تا این صحنة تبعیض و بیعدالتی را در هم بزنم و مردم را به عدالت برسانم. حسین بن علی (ع) فرزند علی بن ابیطالب (ع) است و همان راه را ادامه میدهد و همان هدف را تعقیب میکند.
این استاد فقه سیاسی عنوان کرد: برای امام حسین (ع) هم مسأله اصلی دغدغه عدالت است. اگر در جامعه عدالت حاکم باشد، عدالت به معنای وسیع که در قلمروی گستردة آن عدالت اجتماعی، اقتصادی، قضایی دیگر انگیزهای برای قیام کردن و اعتراض کردن و طلب حکومت برای حضرت وجود ندارد. امام آمد برای اینکه به مردم بگوید بیایید تا دست غارتگران را از بیتالمال قطع کنید. بیایید تا جلوی تعدّی نسبت به انسانهای مظلوم را بگیریم.
اولین منکر و معروف در کلام اباعبدالله (ع): ظلم و بیعدالتی و اقامه قسط و عدل
محلاتی دلیل این امر را در کلام اباعبدالله (ع) دانست و گفت: فراوان در مجالس حسینی مطرح میشود که امام حسین (ع) برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد. درست است، ولی سخن در این است آن معروفی که امام حسین (ع) میخواهد آن را تحقق ببخشد کدام معروف است؟ آن منکری که حسین بن علی (ع) میخواهد با او مبارزه کند کدام منکر است؟ معروفها و خوبیها قلمروی گستردهای دارد. منکرها هم قلمروی وسیعی دارد. بسیاری از آنها در حد و قوارهای نیستند که حسین بن علی (ع) خون بدهد برای اینکه منکری از بین میرود. کدام منکر چنان ارزشی دارد که حسین (ع) با همه سرمایة وجودیش به میدان بیاید تا جلوی این منکر را بگیرد و کدام معروف است که خلأ آن حسین بن علی (ع) را به فریاد و قیام و اعتراض وا میدارد؟
وی بیان کرد: وقتی به کلمات حضرت مراجعه میکنیم، میبینیم منکر اول در نزد حسین بن علی (ع) ظلم و تبعیض و بیعدالتی است و معروف اول در نزد اباعبدالله (ع) قسط و عدالت است. حضرت کلام خود را تفسیر نموده است.
امر به معروف، فراخوان اسلام است
محلاتی ضمن اشاره به اینکه روی تکتک این تعبیرات اباعبدالله (ع) باید تأمل کرد، افزود: کلامی از حضرت در امر به معروف و نهی از منکر به صورت کلی هست نه در واقعه عاشورا که در تحفالعقول نقل شده است: امر به معروف، فراخوان اسلام است. امر به معروف، تحمیل اسلام و زندگی مسلمانی نیست. به اسلام که میرسد حضرت میفرماید دعوت است. اما به مسأله مقابله با ظلم که میرسد حضرت یک گام به پیش میآید و میفرماید جلوی ظلم را گرفتن و اینجا سخن از اقدام عملی است. در جمله اول حضرت مسأله عدالت سیاسی و اجتماعی را مطرح میکند و در جمله دوم تقسیم اموال عمومی، منابع عمومی جامعه در اختیار همه مردم باید قرار گیرد نه اینکه افراد و طبقات خاص و ویژه نسبت به اموال عمومی دستاندازی کنند. عدهای در قلههای ثروت عیاشانه زندگی کنند و عدهای هم در درّههای فقر و فلاکت بسوزند و بسازند. اینجا کلام حضرت، تفسیری از آن امر به معروف و نهی از منکر است.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: یک تفسیر دیگری هم از خود حضرت در زمینة شناخت معروفها و منکرها وجود دارد و آن سخنانی است که حضرت قبل از قیام عاشورا ایراد فرمودند. زمان این سخنرانی متأسفانه برای ما روشن نیست، ولی در کتاب شریف تحفالعقول است که لحن کلام نشان میدهد که مخاطبان از علما هستند. متأسفانه یک جمله از این سخنرانی طولانی را یاد گرفتهایم و همین یک جمله را به عنوان مبنا برای اثبات حق ویژة علما در حکومت مورد استناد قرار میدهیم. کل سخنرانی را باید دید تا معلوم شود آن علمایی را که امام حسین (ع) فرمود: مجال امور به دست آنهاست کدام علما هستند؛ هر فقیهی؟ هر مجتهدی؟ هر مجتهد عالمی؟ این مسأله است؟
تقویت ظلم ظالمان و پایمال کردن حقوق ضعفا
سروش محلاتی به اعتراض و نقد حضرت نسبت علما اشاره کرد و گفت: شما با ظالمان کنار آمدهاید و در کنار آنها قرار گرفتهاید و مظلومان را رها کردهاید. حقوق ضعفا را پایمال کردهاید و اعتنایی به ستمدیدگان ندارید. فقط و فقط به دنبال به دست آوردن حقوق موهوم خودتان هستید. اگر کسی به شما اعتنا کند، به شما جایگاه دهد و شما را سیر کند دیگر دغدغه مردم را ندارید. نه اینکه حق واقعی خود را هم مطالبه کنید، حقی را که میپندارید خودپرست هستید. نگاهی به جامعه بیندازید. مگر نمیبینید انسانها فقیر و مفلوک و زمینگیر در جامعه رها شدند و حمایتی از آنها نمیشود. نگاه کنید در کنار سطلهای زباله چگونه میچرخند و چگونه زبالهها را زیر و رو میکنند تا بتوانند حداقل قوت را برای اینکه خود را حفظ کنند و فرزندان خود را از مرگ نجات دهند، بدست آورند. در شهرها رها هستند کسی به آنها رحم نمیکند. شما علمای ساکت هستید که این وضع را به وجود آوردید، چون ظالمان را در کنار خود پذیرفتید و حمایت کردید. شما هستید که ضعفا را در دست مستکبران رها کردید درحالیکه اینها مقهور و مغلوب هستند. انسانهای مستضعفی که راه برای اینکه زندگی خود را به حداقل بگذرانند، ندارند. شما این صحنهها را میبینید و در برابر این صحنهها بیتفاوت هستید. شما شریک ظلم ظالمان و دزدِ دزدان هستید. اینها نمیتوانند عکسالعمل نمیتوانند نشان دهند و توان مقابله ندارند و شما در این بیعدالتی شریک هستید.
پیدایی فقر و تبعیض یعنی نبود عدالت
این پژوهشگر دینی با بیان اینکه در کلام حضرت، منکر و معروف مهم مشخص است گفت: امام حسین با تفسیر خود جای هر توجیه و تفسیر دیگری را باز نگذاشته است که ما منکر را روی مسائل جزئی ببینیم. به تعبیر استاد بزرگوارمان شهید مطهری به دکمه لباس دیگران گیر دهیم و اسم آن را نهی از منکر بگذاریم. امام حسین (ع) آن منکری را که میدید که منکر بزرگ و بزرگتر بود و آن چه منکری بود؟ آن معروف بزرگی که حاضر بود جان دهد آن چه معروفی بود؟ این طرف و آن طرف نرویم. عدالت را حضرت مطرح کرد آن هم نه با یک تفسیر ماورایی به صورت عینی و ملموس. اگر در جامعه فقر هست پس عدالت نیست اگر در جامعه تبعیض هست پس عدالت نیست. اگر عدهای گرسنهاند پس عدالت نیست.
ارزش ولایت به عدالت است
سروش محلاتی ادامه داد: ولایت بدون تحقق عدالت چه ارزشی دارد؟ حکومت بدون عدالت یعنی حکومت منهای حکومت. شما در منابع و متون اسلامی وقتی ملاحظه میکنید آمده که ما امام را برای چه میخواهیم؟ تشیع مبنای خود را بر امامت قرار داده، چون نسبت به عدالت حساس بوده است. اگر حساسیت به عدالت نداشت امامت در اصول قرار نمیگرفت؛ لذا امام صادق (ع) فرمودند: امام باید باشد تا در جامعه فقر نباشد.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: در بخش اول مبنای عدالت که مورد توجه و التفات است در حرکت امام حسین (ع) براساس اصول و مبانی حضرت روشن شد. در واقعه عاشورا مسأله عدالت چه نقشی دارد؟ نخستین مرحله در واقعه کربلا و نهضت امام حسین (ع) موضوع دعوت مردم کوفه است مردم کوفه در جریان قرار گرفتند که معاویه از دنیا رفته است میدانستند که معاویه فرزند خود را جانشین کرده است. اطلاع پیدا کردند که امام حسین (ع) هم به طرف مکه حرکت کرده است. در شیعیان کوفه این انگیزه به وجود آمد که امام حسین (ع) را به طرف کوفه دعوت کنند و مورد حمایت قرار دهند. سوال اول این است مردم کوفه و به ویژه شیعیان چرا از حسین بن علی (ع) دعوت کردند؟ آیا امام حسین را دعوت کردند، چون امام جماعت نداشتند؟ آیا امام حسین (ع) را دعوت کردند، چون خطیب و منبری نداشتند؟ امام حسین (ع) را دعوت کردند، چون یادگار پیامبر بود و میخواستند اهل بیت را مورد احترام قرار دهند؟ قضیه چه بوده است؟ چه انگیزهای وجود دارد؟ قهراً این حرکت سیاسی هزینه دارد. قهراً دعوتکنندگان باید ببینند که آمادگی برای پرداخت آن هزینه را دارند یا نه؟ در آن شرایط که یزید تازه قدرت را به دست گرفته اینها به دنبال چه بودند که امام حسین را دعوت کردند؟ چه کمبودی در زندگی خود احساس میکردند؟ چه توقع و انتظاری از امام حسین (ع) داشتند؟
وی افزود: نامهای که کوفیان به امام حسین (ع) نوشتند دقیقاً مسأله را روشن میکند. مسأله مردم کوفه این است که این حکومت که بر ما سلطه پیدا کرده و حالا یک مقطع جدیدی از آن با روی کار آمدن یزید آغاز میشود. اولاً این حکومت تحمیلی است و ما حکومت با زور و فشار و تحمیل نمیخواهیم و این مسأله عدالت سیاسی است. نکته دوم اینکه این حکومت تحمیلی، زندگی و معیشت مردم را مختل کرده است ما چنین فرمانروایانی را نمیخواهیم. حسین بیا ما را از این فلاکت نجات بده. مردم کوفه نامههای متعدد دارند، ولی مهمترین نامه این است:
بسم الله الرحمن الرحیم
از طرف سلیمان بن صرد خزاعی به امام حسین (ع)
خدا را سپاس که دشمن شما را به هلاکت رساند (معاویه)
تعبیری که از معاویه اینجا به کار رفته نشان میدهد که چرا اینها در مرگ معاویه خوشحال و شاکر خدا هستند. تعبیرشان این است یک دیکتاتور و ستمگر از بین رفته و ما خوشحال هستیم. چرا خوشحال نباشیم اولاً به زور این قدرت را به دست آورده ثانیاً همه اموال عمومی را به خود اطرافیان خود اختصاص داده است. اعتراض این است. حکومتی که پایگاه قبول و مشروعیت مردمی نداشته (جنبه سیاسی) به جنبه اقتصادی هم اشاره میکنند (ظلم اقتصادی). این اموالی که حکومت دارد کجاست و چه کسانی بردند؟ مگر حکومت اسلامی فقیر است؟ مگر خزانه و بیتالمال خالی است؟ نه کشور اسلامی، کشوری پر درآمد و با ذخایر زیاد است، اما این خاندان آمدند و همه چیز را برای خودشان برداشتند. بدون رضایت مردم هم بر مردم حکومت میکنند. این حکومت که رضایت ما در آن نیست را نمیخواهیم. انسانهای نیک را هم هر که اعتراض کند سربه نیست میشود و به قتل میرسانند. اموال و ثروتهای عمومی که برای همه مردم هست برای کسانی که ذیل آنها هستند جباران، سرکشان، طاغیان به آنها اختصاص دادند. حسین جان بیا تا این وضع را به هم بزنیم.
محلاتی تصریح کرد: اول و آخر نامه شکایت از بیعدالتی و ظلم و فساد در این سیستم است. امام حسین (ع) را برای یک جریان و نهضت عدالتخواهانه خواستند. چه سندی بهتر از این وجود دارد. جرقه نهضت امام حسین (ع) با شعار عدالتخواهی آغاز شد. امام حسین (ع) نامه آنها را پاسخ دادند و فرمودند:
«مطلب شما را درک کردم شما امام میخواهید و گفتهاید. من هم نماینده خودم مسلم بین عقیل را میفرستم. اما سیاست ما با سیاست امویان کاملاً متفاوت است. آنها را شما در نامه خود اشاره کردید که به قدرت رسیدند و حکومت و قدرت بر ما را بدون خواست و رضایت مردم اشغال کردند. اما من پسرعمویم را میفرستم که اگر مسلم به ما خبر داد که نخبگان جامعه و کسانی که اهل فکر و فهم درک هستند اجتماع و اتفاق نظر پیدا کردند و سخن شما را تکرار کردند بله من حرکت میکنم».
عاشورا برای عدالت
وی گفت: امام همان شخصیتی است که اولاً به قرآن عمل میکند و ثانیاً قائم به قسط است و ثالثاً هوا و هوس خود را کنار میگذارد. اینجا فلسفه امامت را حضرت مشخص کرد. عزیزان من ما تابع علی بین ابیطالب (ع) هستیم که میفرمود: ولایت هم برای عدالت است. اصلاً تفکیک یعنی چه؟ عدالت یا ولایت یعنی چه؟ تقابل به وجود آوردن یعنی چه؟ آن امیرالمومنین (ع) که لنگه کفش خود را که وصله میکرد به ابن عباس نشان داد گفت: چقدر ارزش دارد گفت: هیچی. حضرت فرمود: حکومت برای من از این لنگه کفش بیارزشتر است. پس چه چیزی ارزش دارد؟ ارزش ولایت به عدالت است. والّا ولایت بدون تحقق عدالت چه ارزشی دارد؟ حکومت بدون عدالت یعنی حکومت منهای حکومت. شما در منابع و متون اسلامی وقتی ملاحظه میکنید و در کتاب اصول کافی وقتی امام را معرفی میکند؛ آمده که ما امام را برای چه میخواهیم؟ تشیع مبنای خود را بر امامت قرار داده، چون نسبت به عدالت حساس بوده است. اگر حساسیت به عدالت نداشت امامت در اصول قرار نمیگرفت؛ لذا امام صادق (ع) فرمودند: امام باید باشد تا در جامعه فقر نباشد.
ولایت برای عدالت
مدرس حوزه و دانشگاه عنوان کرد: امام برای این است که جلوی تعدّی بر مظلومان گرفته شود. اگر هیچ کدام از این کارکردها وجود نداشته باشد امامت چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد؟ افتخار تشیع که در امامت است و قوام این مکتب و مذهب بر امامت است. خود ائمه برای ما تفسیر کردند که مسأله امامت جنبه صوری و شکلی و تشریفاتی ندارد. این نیست که فقط عزاداری کنیم. ما قیام امام حسین را لوث کردهایم. جباران و مستکبرین در زمان قبل و بعد در مجالس امام حسین (ع) شرکت میکردند. کسانی که خودشان اسطوره ظلم و فساد بودند. چه نسبتی بین آنها و امام حسین (ع) و مجالس امام حسین (ع) وجود دارد؟ مجلس امام حسین (ع) مجلسی است که این نسبت را به هم بزند. کسی که در این مجلس شرکت میکند باید نامه مردم کوفه و پاسخ امام حسین (ع) را در دست بگیرد که منم جز امضاکنندگان این نامه هستم و منم شاکیام. کسانی که دستشان به خون مردم آلوده هست آنها نسبتی با تشکیلات و عزاداری امام حسین (ع) ندارند. چرا این اتفاق نمیافتد؟ چرا این نهضت عدالتخواهی را در طول تاریخ آنگونه که شایسته آن است استفاده نکردیم؟ چرا به بکاء و سینهزدن اکتفا کردیم؟
مانع اول عدم برپایی نهضتعدالتخواهانه: بداخلاقی مردم جامعه
محلاتی دلیل عدم برپایی هدف اصلی نهضت اباعبدالله (ع) در طول تاریخ را وجود موانعی دانست و گفت: اول مانعی که جلوی نهضت عدالتخواهانه را میگیرد همان مانعی است که روز عاشورا جلوی امام حسین (ع) وجود داشت و جلوی نهضت عدالتخواهانه امام حسین (ع) را گرفت و آن این بود که امام حسین (ع) روز عاشورا شروع به سخنرانی کرد. سپاهیان عمرسعد همهمه کردند تا جلوی سخنرانی حضرت را بگیرند. عمرسعد به سپاهیان خود گفت: آرام باشید ببینیم حسین بن علی (ع) چه میگوید. حضرت شروع به صحبت کردند. اینطور فرمودند: من چه جرمی مرتکب شدم؟ چرا من را محصور کردید و تصمیم به قتل من گرفتید؟ آدم کشتم؟ مالی از شما را نابود کردم. بگویید اتهام من چیست؟ آنها پاسخی نداشتند.
وی ادامه داد: حضرت افرادی از سپاه عمر سعد را نام بردند. شماها برای من نامه ننوشتید؟ شما به سراغ من آمدید نه اینکه من به سراغ من آمده باشم. اینجاست که نهضت عدالتخواهی به بنبست میرسد. چرا؟ برای اینکه این مردم و جامعه چنان بداخلاقی در آن نفوذ پیدا کرده که فریاد عدالتخواهانه به جایی نمیرسد. وای به حال آن جامعهای که امکان این باشد که افراد چشم در چشم هم رو در روی هم دروغ بگویند. حضرت فرمودند: به خدا قسم که شما نامه نوشته بودید.
محلاتی تصریح کرد: وقتی اخلاق در جامعه تنزل پیدا کند امر سیاست، مدیریت و تبلیغات در اختیار افرادی قرار گیرد که راحت در برابر امام (ع) دروغ گویند. چه توقع و انتظاری برای اینکه این حرکت به سرانجام خود برسد. امام (ع) فرمودند: بسیار خب نامه ننوشتید. من از کوفه بر میگردم. گفتند نه.
مانع دوم عدم برپایی نهضتعدالتخواهانه: دیکتاتوری و زور
وی در ادامه گفت: مانع دوم برای این حرکت همان دیکتاتوری، فشار و تحمیل است. گفتند امکان برگشت وجود ندارد. همین جا باید بیعت کنی و تسلیم شوی و راهی برای برگشت نیست. اینجا حضرت فرمودند: من مانند بردگان با ترس و وحشت فرار نمیکنم و بیعت هم نمیکنم. میایستم و مقاومت میکنم. حضرت هزینه این عدالتخواهی را داد. مسلم بن عقیل را در شهر کوفه وقتی عبیدالله دستور کرد یک مکالمه در دارالعماره با هم دارند. اتهام اول مسلم بن عقیل قبل از اینکه او را به قتل برسانند همین بود تو آمدهای شهر را به هم زدی و امنیت را مختل کردی. مردم را دعوت به شورش کردی. مسلم بن عقیل حرفش این بود که من غیر از دعوت به عدالت حرفی ندارم. مردم مظلوم هستند و در برابر ظلم مقاومت و ایستادگی میکنند.
مدرس حوزه و دانشگاه در پایان اظهارات خود گفت: حسین بن علی (ع) حرکت، قیام و نهضتی دارد که به لحاظ ماهوی، ماهیت عدالتخواهانه دارد. هم میتوانیم مبانی کلامی برای این موضوع براساس بحث امامت ارائه کنیم و هم شواهد تاریخی. مبانی تاریخ میگوید امامت برای عدالت است حسین بن علی (ع)، امام هست و مسئولیت امام، اقامه عدل است.
/انتهای پیام/