گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ نوجوانی برهه سنی حساسی است. فرد در این دوران باید از کودکی به جوانی منتقل شود و بنابراین بسیاری از مولفههای مهم دوران بلوغ برای او رقم میخورد. یکی از بحرانهای احتمالی این ایام، مسئلة هویت و چگونگی هویتیابی برای نوجوان است. در ایران، نوجوانها به مدرسه میروند و از همکلاسیهای هم سنوسال خود تأثیر بسیاری میپذیرند. در سالهای اخیر نقش فضای مجازی نیز در ساخت این هویت برای نوجوان بسیار مهم شده است. ما در این نشست که با حضورآقایان رضا زنگنه، محمدحسین کاکا، محمدجواد رحمانی و عرفان رفوگران برگزار شد، راجع به چالشهای مرتبط با مسئله هویتیابی نوجوان به گفتوگو پرداختهایم. در بخش نخست این میزگرد، مشاوران از لزوم دوری از کلیشههای تربیتی و تولید محتوای مرتبط با این سن برای ما گفتند. در ادامه بخش دوم این میزگرد را میخوانید.
چرا تتلو جذاب است؟!
ما همواره در تولید آثار دیداری و شنیداری برای نوجوان دستمان بسته است. آهنگهایی که امیر تتلو میخواند مرزهای حریم اخلاق و فرهنگ را میشکند و شاید همین تابوشکنی برای نوجوان جذاب به نظر میرسد. از سوی دیگر، آثار غیرایرانی چه از جهت فرهنگی و چه از جهات دیگر، ویژگیهایی دارند که برای جامعۀ ما پذیرفته نیست. همین ویژگیها وجه ممیزۀ مهمی است که بهزعم من تعدادی از مخاطبان نوجوان را به خود جذب میکند.
تتلو از آن کیسهایی است که یک سبک زندگی یا هویتی خاص برای خودش دارد! نوجوان وقتی او را در یک مسیر خطرناک میبیند، به سمتش متمایل میشود.
زنگنه: درست میفرمایید. از طرفی این راحتی و از طرف دیگر مخاطب قرارگرفتن بدون هزینه داشتن، تأثیر زیادی دارد. وقتی به نوجوان میگوییم محتویات این آثار هم جزء ادبیاتی است که به او ارائه میشود، او ادبیات را منحصر در آن چیزی میبیند که باید کتابش را بخواند و امتحان بدهد. ما هر چیزی را از کانال سخت آموزش یا ارزشیابی به نوجوان ارائه کردهایم. حالا او میبیند که هر محصولی در نظام آموزش و تربیت، برایش تولید شده، زحمتی هم به دنبال دارد، پس ارتباط عمیقی با آن برقرار نمیکند.
رفوگران: تتلو از آن کیسهایی است که یک سبک زندگی یا هویتی خاص برای خودش دارد! نوجوان وقتی او را در یک مسیر خطرناک میبیند، به سمتش متمایل میشود.
رحمانی: به نظر من، سختی تنها دلیل دوری و عدم همراهی نوجوان نیست. شما فرض کنید که تدارک یک اردوی خیلی سخت را برای بچهها دیدهاید و آنها را با دشوارترین شرایط به یک مسافرت بردهاید. درصورتیکه او از این کار لذت ببرد، با سختترین شرایط نیز همراه میشود و از آن لذت میبرد.
یادم هست که در ایام نوجوانی ما، برنامههایی برای نوجوانها تولید میشد که محور آن برنامهها، موضوع هویت بود. در حاشیه این برنامهها حتی حرکتهایی مثل راهاندازی باشگاه هواداران نیمرخ در نسل ما وجود داشت که اصل کارش مسئولیتسپاری به نوجوانان بود.
نوجوانهای دورۀ ما هم فعالیتها، خواستهها و رفتارهایی داشتند که تفاوت چندانی با نوجوانهای امروز نداشت، فقط مجال پرداخت و نمایش در نسل ما کمتر از امروز بود.
کاکا: بله! به نظر من هم اگر این دست کارها پرداخت خوبی داشته باشد، جواب میدهد.
زنگنه: مثلاً سریال دنیای شیرین خیلی خوب بود. داستانی برای نوجوان و از نوجوان بود که احساس خوبی به مخاطب میداد.
رحمانی: شاید همین امروز خیلیها در صدد رازگشایی از محبوبیت تتلو و آهنگهایش باشند. برخی فکر میکنند که این محبوبیت بهخاطر فحشدادن و استفاده از الفاظ رکیک است، این در حالی است که با یک سرچ ساده در فضای رپ میتوان به این نتیجه رسید که خیلیها بیشتر از تتلو فحش میدهند و آنقدر هم محبوب نیستند! مسئلۀ اصلی توجه این خواننده و بندش به نیازهای مخاطب نوجوان و بهرهبرداری از آن در موسیقی است. البته سیر دربارۀ این شخصیت یک بحث مفصل دیگری است که نیاز به یک جلسه مجزا دارد! من بعضی از آهنگهای این خواننده را زیرورو کردم. او همان زاویۀ نگاه نوجوان به مسائل مختلف را شکافته و بر اساس همان دید، آهنگش را تولید کرده است. به همین خاطر نوجوانها در مسائل مختلف و از زوایای گوناگون همراهش میشوند.
رسانه عامل متفاوت دیدهشدن
من این روزها فکر میکنم جریان هویتیابی نوجوان دستخوش تحولات بزرگ و مهمی شده است. نمیدانم فعالیتهای اینچنینی چقدر برایشان جذاب است و اصلاً نیازهایشان را پاسخ میدهد یا نه! به نظر شما، نوجوانان امروز با فعالیتهایی از این دست تا چه میزان ارتباط برقرار میکنند؟
کاکا: این مسائل نسلی نیست، بلکه بهخاطر بازتاب رسانههای جمعی در این دوره بیشتر دیده میشود. این عصیان و سرکشی در همۀ دورهها بوده است. شاید ترس امروز ما از نوجوان بهخاطر اتفاقاتی است که قلابش به نوجوان گیر میکند یا بروز رسانهای پیدا میکند.
زنگنه: نوجوانهای دورۀ ما هم فعالیتها، خواستهها و رفتارهایی داشتند که تفاوت چندانی با نوجوانهای امروز نداشت، فقط مجال پرداخت و نمایش در نسل ما کمتر از امروز بود. بخش مهمی از آن هم به اوضاع رسانه و اینترنت مربوط است. به نظر شما اگر برنامهای مثل تیکتاک در نسل ما بود، آیا شاهد چنین رفتارهایی در نوجوانان آن دوره نبودیم؟ قطعاً شاهد بودیم.
ذات نوجوانی با ناامیدی در تضاد است
من فکر میکنم اعتماد به نوجوان در بعضی مسائل، خیلی بهتر از اعتماد به بزرگسالان است؛ چون نوجوان هنوز قدرت توجیهکردن اشتباهات را ندارد و شما را فریب نمیدهد! خطای او، یک خطای سیستمی است. اما باید به این نکته هم توجه کنیم که در کاری که به نوجوان میسپاریم، مقولۀ انکار نوجوانی وجود نداشته باشد. ما فکر میکنیم فعالیت فرابرنامهای در مدرسه یعنی چیزی که برای ما بزرگسالان جذاب است و حالا باید همان جذابیت را به مدرسه ببریم! مثلاً یک فعالیت علمی فرابرنامهای یعنی اینکه یک سرفصل دانشگاهی را در مدرسه به نوجوان بگوییم! خب این فوقالعاده غلط است. این میتواند برای او توهم دانایی ایجاد کند و فهمش از مسئله را نامتوازن کند و بهطورکلی او را وارد فضایی خارج از دوران نوجوانی کند. اگر رونالدو الگوی یک نوجوان باشد، اشکالی ندارد، اما اینکه کسی در نوجوانی الگویش فلان فیلسوف باشد، به ضررش خواهد بود! من وارد کلاسی شدم و عکس هایدگر، نیچه، مارکس، هیتلر و...را روی دیوارها دیدم. گفتم بچهها اینها برای چیست؟ دانشآموزی گفت اینها همه تحتتأثیر هگل هستند؛ قهرمان فکری من! این از آن دست حرفهایی است که برای نوجوان فایدهای ندارد.
اگر رونالدو الگوی یک نوجوان باشد، اشکالی ندارد، اما اینکه کسی در نوجوانی الگویش فلان فیلسوف باشد، به ضررش خواهد بود!
مسئلۀ طرفداری و شباهتیابی، چیزی است که نوجوانان دنبالش میروند. ما خیلی جاها محصولی تولید نکردهایم و نمیگذاریم نوجوان سراغ خیلی چیزهایی که ممکن است خطرناک هم نباشد، برود. مثلاً میگوییم فوتبال را دنبال نکن! نوجوان اگر در این سن به سراغ این مسئله نرود، در سن پنجاهسالگی سراغش میرود! امروز خیلی از والدین نگران هواداری نوجوانشان از محصولات کرهای هستند، این در حالی است که دال مرکزی محتوای محصولات کرهای، مقولۀ امید است! نوجوان اگر ناامید باشد سراغ اینها نمیرود. ذات نوجوانی با ناامیدی در تضاد است، ولی ما میتوانیم این ذات را هرز بار بیاوریم! این یک جنایت هویتی است. گاهی اوقات مدرسه نهتنها به وظایف هویتسازیاش درست عمل نمیکند، بلکه به جنگ آن میرود. در این جنگ چه اتفاقی میافتد؟
رحمانی: من هم در اعتمادکردن به نوجوان با شما همراهم. اما دلیل این اعتماد بهخاطر همین انکار نوجوانی است! من انکار نوجوانی را مسئلۀ نامطلوبی نمیدانم. به نظر من این مسئله نباید از بین برود، بلکه باید از این احساس انکار استفاده کرد و به نوجوان، آزادی، انتخاب و مسئولیت داد. او از این رهگذر میتواند خودش را بشناسند.
بچههای خوب؛ والدین مشکلساز!
مصداقی از این جنگهای هویتی در ذهن دارید؟
امروز خیلی از والدین نگران هواداری نوجوانشان از محصولات کرهای هستند، این در حالی است که دال مرکزی محتوای محصولات کرهای، مقولۀ امید است! نوجوان اگر ناامید باشد سراغ اینها نمیرود.
زنگنه: بله. برخی مواقع نباید مسائل نوجوانان را با خانواده در میان بگذارید، چون ممکن است تدبیر مناسبی نداشته باشند؛ در مسائلی مثل سیگار، ارتباط با جنس مخالف یا مشکلات مربوط به دورۀ بلوغ، تجربه نشان داده که همینطور است. در این موارد هنر مشاور این است که کار به والدین نکشد؛ زیرا متأسفانه صلاحیت رسیدگی و ایدهای برای بحرانهای این سن را ندارند. در خیلی از موارد نمیشود آنها را مطلع کرد و خب این یک بحران است. شما نمیتوانید خانواده را در جریان بگذارید و همین رویکرد است که دستت را برای استفاده از خیلی راهحلها میبندد. یک مسئله مهم در ارتباط با نوجوانان، توجیه نبودن پدر و مادر است و در بسیاری از موارد اصلاً نمیتوان روی کمک آنها حساب کرد.
کاکا: خیلی از مواقع میبینیم که مشکل از دانشآموز نیست، بلکه از والدین است و این فرزند، انعکاسی از رفتار آنهاست. مشکل کار این است که خیلی از مواقع جلو خودت را بگیری و به نوجوان نگویی که پدر و مادرت اشتباه کردهاند. عامل بسیاری از بیانضباطیها والدین هستند و به شکل وسیعی ما نیاز به تربیت اولیا داریم!
زنگنه: به نظر من بخشی از فعالیت آموزشی در مدارس باید مختص والدین باشد. شاید این نظر من تند است، اما بسیاری از خانوادههای ما مقصرند. آنها بچه آوردهاند و یک ذره به تربیت آن فکر نکردهاند. علم ناقص ضررش از بیسوادی بیشتر است. بیش از نیمی از مشکلات ما با نوجوانان، ریشه در شخصیت والدین دارد.
ارضای کنجکاوی؛ مهمترین هدف زیست جنسی نوجوان
فراگیرترین بحرانها در خصوص نوجوانان در حال حاضر چه مواردی است؟
زنگنه: زیست جنسی نوجوان خیلی مهم است و سازوکارهایی را به همراه دارد. مهمترین مشکل ما، ساختارهای معیوب آموزشوپرورش است! ما چه سازوکاری به وجود آوردهایم که میلیونها ساعت عمر نوجوان در حال تلفشدن است؟ آموزش مجازی این را به ما نشان داد که در مدارس خبری نیست. معلم فهمید سی ساعت وقتش را هدر داده است. بزرگترین بحران، خود آموزش و پرورش است و بعد از آن پرسشهای بیپاسخ در مسئلۀ زیست جنسی و دوران بلوغ که میتواند منشأ فجایع جبرانناپذیری برای نوجوان رقم بزند. گسترۀ دید ما در مسائل نوجوان بهشدت محدود است و حرفی برای نوجوان نداریم، پس نوجوان مخاطب محصولاتی میشود که برای تغییر هنجارهای او برنامه دارد. پس از این وقایع اخیر بالاخره فهمیدیم که در مسئلۀ نوجوانان کوتاهی کردهایم و نمایشهایی راه افتاد برای اینکه باید با این نسل صحبت کرد و در همانجا هم متوقف شد.
یک مسئله مهم در ارتباط با نوجوانان، توجیه نبودن پدر و مادر است و در بسیاری از موارد اصلاً نمیتوان روی کمک آنها حساب کرد.
کاکا: دربارۀ حضور و نقشآفرینی نوجوانان در عرصۀ سیاست و خصوصاً اتفاقات اخیر نکتهای را بگویم. من مخالف ورود نوجوانان به سیاست هستم. یکی از همکاران من در یکی از کلاسهای پیشدانشگاهی با رفتارهای تندی از سوی بچهها مواجه شد، اما بدون واکنش تند، با مشاور مدرسه هماهنگ کرد و با دانشآموزان پیرامون این رفتار حرف زد و مسئله به همین راحتی حل شد. رفتارهای عجیب بچهها را میتوان مدیریت کرد، به شرطی که امکان اظهارنظر به دانشآموزان داده شود؛ در این صورت خیلی از مسائل حل خواهد شد. متأسفانه برخورد مناسب با سن و متناسب با اقتضائات نوجوانان در خیلی از موارد وجود ندارد.
رحمانی: من مسئلۀ اصلی نوجوان را در این برهه از زمان و بنا بر تجربیاتی که خودم داشته یا از همکارانم شنیدهام، کنجکاوی جنسی میدانم! نوجوان امروز به دنبال پاسخهایی برای پرسشهای جنسیاش میرود. او شاید تا حد زیادی به دنبال ارضای این نیاز هم نباشد، اما به دنبال راهی برای این حرص یا کنجکاوی است. شاید او میخواهد خودش را از این موقعیت فراری دهد.
رفوگران: سروکله زدن یا حرفهای بهاصطلاح مثبت هجده زدن یکی از مواردی است که به نیاز قدرتطلبی یا نمایش قدرت در وجود پسرها بازمیگردد. اگر رفتار بچهها را از ابتدای کودکی و بازیهایشان با هم رصد کنید، حتماً میبینید که این درگیریهای فیزیکی و زورآزماییها بینشان رایج است؛ پس نمیتوان این رفتارها را خیلی منفی بهحساب آورد. نوجوانها جایگاه وزارتی دارند. وظیفۀ وزیر چیست؟ این حلقۀ مفقودۀ نگاه ما به نوجوان است! ما نوجوان را بهمثابه یک دانشآموز یا یک سرباز میبینیم که باید همواره تابع دستورات باشد. حق انتخاب نوجوان کجاست؟ ما از ابتدا دست نوجوان را برای انتخاب باز نگذاشتهایم و فلذا وقتی قدرت انتخاب به دست او میرسد، نوجوان به سمت هنجارشکنی میرود؛ اینجاست که انتخابهای هنجارشکن برای او جذاب میشود.
به انتخاب نوجوان احترام بگذاریم!
مثال مهمی که در اینجا میتوانم برایتان بگویم، بیتیاس است. هواداری از این دست گروهها در زمره مسائلی است که نه به خط قرمز شرع و نه اخلاق ضربه نمیزند. این نمونهای از حق انتخاب نوجوان است که باید به رسمیت شناخته شود، اما در خیلی از محیطها محترم نیست. خیلی از اولیا و مرتبطان با نوجوان، به این انتخاب احترام نمیگذارند و این دردناک است. همین فشارهایی که به نوجوان وارد میشود او را به بلوغ زودرس میاندازد. نوجوان سنتگریز است و این به نظر من ذاتی است. نوجوان از رهگذر این مخالفتها و موقعیتهای هنجارگریز، به یک هویت همنوا میان خود و دوستانش میرسد. او هویت مستقلی دارد که بزرگترها آن را به رسمیت نمیشناسند، اما خودش از طریق مخالفخوانی آن را تعریف و بروز میدهد.
ما نوجوان را بهمثابه یک دانشآموز یا یک سرباز میبینیم که باید همواره تابع دستورات باشد. حق انتخاب نوجوان کجاست؟
زنگنه: همیشه محیط مدرسه مسالمتآمیزتر از خیابان است. ما گاهی محتوای بدی هم در آموزش نداریم، اما آن محتوای خوب را هم بهدرستی انتقال نمیدهیم و فرد هیچ حافظۀ تاریخی و دید درستی به مسائل ندارد. نوجوان امروز چیز درستی از تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی جامعهاش نمیداند. وقتی ما برای او کاری نکردهایم، چرا انتظار داریم برای دریافت این اطلاعات سراغ شبکههای خارجی نرود؟ گاهی به این فکر میکنم که نکند عامدانه برای این بچهها کاری نمیکنیم! عقل هم این را نمیگوید که نوجوان را به دست خوانندههایی مثل شاهین نجفی یا سایرین بسپاریم!
ما در حوزۀ نوجوان هیچ کاری نکردیم. بخش عظیمی از هویت نوجوان را به دانشگاه و کنکور گره زدهایم و آموزش را هم به دانشگاه مرتبط کرده و انتظار نتیجهای غیر از این داریم. ما در مدارس به دانشآموزان چه چیزی یاد دادهایم؟ در ساختار قدرت، نوجوان مخاطب کدام وزارتخانه است؟ فقط آموزشوپرورش! نهادها و سازمانهای دیگر یا کاری با نوجوان ندارند، یا با بیاهمیتی به این قشر مینگرند. کشورهای دیگر در حال گذر از مدرکگرایی هستند. ما باید دانشگاه را بهعنوان یکی از راههای موفقیت نشان دهیم و در کنار آن راههای دیگری نیز برای موفقیت به نوجوان نشان دهیم.
/ انتهای پیام /