گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ یکی از موضوعات چالشبرانگیزی که جامعه امروز ایران، با آن دست و پنجه نرم میکند؛ مسئله مهاجرت است. مسئله مهاجرت بویژه در سالهای اخیر پررنگتر شده است؛ از یک سو بالارفتن میزان مهاجرت و از سوی دیگر جنجالسازی رسانهای پیرامون آن، باعث شدهاند تا در صدر مسائل جامعه ایرانی هم از نظر مسائل اجتماعی و هم از نظر مسائل حکمرانی قرار گیرد. پس از اتفاقات آبانماه ۱۳۹۸بود که بار دیگر موضوع مهاجرت بیش از پیش مورد توجه رسانهها قرار گرفت. در این زمان خبری منتشر شد که کلمه مهاجرت در گوگل جزو موضوعات پرجستجو بوده است. آنگونه که اخبار منعکس میکردند؛ جستجوی واژه مهاجرت از سوی کاربران در طول دهه اخیر در این زمان به بیشترین مقدار خود رسیده بود. در هرحال مسئله مهاجرت مسئلهای نیست که بتوان نسبت به آن بیاعتنا بود. پیامدهای افزایش بیرویه مهاجرت، در درجه اول به خود حاکمان و سیاستمداران برمیگردد و در درجه بعد تمام بخشهای جامعه را تحت تأثیرات نامطلوب قرار میدهد. به همین خاطر لازم است تا نسبت به آن مطالعه ویژهای صورت گیرد.
مهاجرت؛ انتخابی فردی یا معضلی ملی؟
یکی از مسائلی که سبب میشود مهاجرت اهمیت زیادی پیدا کند؛ تبدیل آن از یک پدیده فردی به پدیده ملی و اجتماعی است. تبدیل مهاجرت از پدیده فردی به پدیده اجتماعی، به این معناست که مهاجرت از سطح معمول خود فراتر میرود و دلایلی هم که برای انتخاب مهاجرت به عنوان یک راه پیشرفت یا ادامه زندگی مورد توجه مهاجران قرار میگیرد؛ تعداد بیشتری را در بر میگیرد. در این حالت کوچکترین بهانهای میتواند باعث مهاجرت افراد شود و به همین خاطر تعداد مهاجران افزایش بیرویهای پیدا میکند. طبیعتاً جابجایی جمعیت به طور گسترده از یک کشور به کشورهای دیگر، خسرانی را برای کشور مبدأ به وجود خواهد آورد. زیرا اساس حکمرانی و تشکیل نظام اجتماعی جمعیت است و زمانی که جمعیت در کشور مبدأ در دسترس نباشد؛ طبیعتاً توانمندی آن جمعیت و فرصتهایی که آنها میتوانند برای شهروندان به وجود آورند نیز از دسترس خارج خواهد شد.
طبیعتاً مهاجرت در سطح فردی همواره در همه دورانها، بوده و در همه کشورها نیز تا حد منطقی آن وجود داشته است؛ اما این که در کشوری نسبت به سایر کشورها تعداد مهاجران زیادتر باشد و دلایل مهاجرت نیز فهرست گستردهتری را دربر گیرد، نشان از وجود یک معضل یا چالش اجتماعی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. به همین خاطر هم هست که تا حد معقولی از مهاجرت را میتوان امری ناگزیر و جزئی از فرآیند جهانیشدن دانست. اما وقتی مهاجرت یک پدیده اجتماعی باشد و سطح گستردهای را در برگیرد؛ دیگر نمیتوان آن را یک فرآیند طبیعی قلمداد کرد.
آیا مهاجرت تنها راه ادامه زندگی است؟
در قرآن کریم، توصیه شده تا کسانی که نمیتوانند در مکانی زندگی خود را ادامه دهند؛ اقدام به مهاجرت به مکان دیگری بکنند. بنابراین، طبیعی است که کسانی تشخیص دهند که نمیتوانند در محیطی به اهداف خود دست پیدا کنند و بههمین خاطر اقدام به مهاجرت کنند. اما مسئله آنجایی حساس میشود که یک حکومت، نتواند فرصتهای مطلوب شهروندان خود را فراهم کند و به همین خاطر افراد به این تشخیص برسند که برای دستیابی به اهداف خود و رسیدن به موفقیت باید به جای دیگری مهاجرت کنند.
آنچه در سالهای اخیر رسانهها، به ویژه رسانههای بیگانه و معاند، بسیار سعی کردهاند تا ذهنیت افراد نسبت به جمهوری اسلامی و ایران را خراب کنند و مهاجرت را به عنوان راه اصلی برای رسیدن به اهداف و ادامه زندگی مطلوب معرفی نمایند
البته، لزوماً همیشه تشخیص افراد نمیتواند درست باشد. برای نمونه ممکن است برخی تصور کنند که تنها راه ادامه زندگی و رسیدن به موفقیت مهاجرت است؛ طبیعتاً ذهن افراد بر مبنای اطلاعاتی که در دریافت میکند نتیجه میگیرد و در این میان نقش رسانه میتواند بسیار پررنگ باشد. آنچه در سالهای اخیر رسانهها، به ویژه رسانههای بیگانه و معاند، بسیار سعی کردهاند تا ذهنیت افراد نسبت به جمهوری اسلامی و ایران را خراب کنند و مهاجرت را به عنوان راه اصلی برای رسیدن به اهداف و ادامه زندگی مطلوب معرفی نمایند.
چرا رسانهها سعی دارند تصویری ویرانه از ایران بسازند؟
رسانهها به دو صورت این روند خود را به پیش میبرند: نخست با نشان دادن تصویری آرمانی و ایدهال از زندگی در خارج از ایران و دوم با تصویرسازی از ایران به عنوان یک کشور ویرانه و سرزمینی که در آن ادامه یک زندگی حداقلی امکان ندارد. بهشتسازی از خارج از کشور یکی از موضوعاتی است که سبب مهاجرت جمع زیادی از ایران به سایر کشورها شدهاست. براین اساس بسیاری از افراد در پی این تصور بودهاند که در هر کشور دیگری جز ایران زندگی بسیار بهتر خواهد بود و فرصت بیشتری برای پیشرفت وجود خواهدداشت. بهشتسازی از سایر کشورها گاهی تا حدی پیش میرود که برخی از افراد تصور میکنند در هیچ کشور دیگری معضلات اجتماعی و مشکلاتی نظیر فقر، فحشا، فساد و مسائلی از این دست وجود ندارد و تنها جامعه ایران است که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکند.
طبیعتاً داشتن عدم درک درست از کشوری که فرد قصد دارد به آن مهاجرت کند؛ باعث میشود که اقدام به تصمیمی کند که در نهایت با پشیمانی مواجه شود. چنان که بسیاری از افرادی که به خارج از کشور مهاجرت میکنند، پس از مدتی به دلیل آن که واقعیت را با تصوراتی که قبلاً داشتهاند متفاوت میبینند؛ تصمیم میگیرند به ایران برگردند. البته این افراد به راحتی نمیتوانند بازگردند و برای بازگشت با مشکلات متعددی مواجه خواهند بود و حتی اگر افرادی بتوانند بازگردند، فرصتهای بسیاری را از دست دادهاند.
ویرانهسازی از ایران با انگیزهها و دلایل مختلف صورت میگیرد. اولین انگیزه، سیاستزدگی در مواجهه با مسائل اجتماعی است. براین اساس بسیاری از رسانهها به واسطه این که علیه جمهوری اسلامی قصد اقدام دارند و سعی دارند مردم را نسبت به نظام سیاسی بدبین سازند و القای ناکارآمدی جمهوری اسلامی را داشته باشند؛ سعی میکنند دید مردم ایران را نسبت به کشور خود بد نموده و در عوض توجه آنها را به سایر کشورها معطوف سازند
در سالهای اخیر نیز مستندهای زیادی، ساختهشده که ایرانیان مهاجرت کرده؛ از مشکلات مهاجرت و زندگی در کشور مقصد میگویند به گونهای که پخش این مستندها باعث تغییر تصمیم بسیاری، از افرادی که قصد مهاجرت داشتهاند شدهاست. اما ویرانهسازی از ایران با انگیزهها و دلایل مختلف صورت میگیرد. اولین انگیزه، سیاستزدگی در مواجهه با مسائل اجتماعی است. براین اساس بسیاری از رسانهها به واسطه این که علیه جمهوری اسلامی قصد اقدام دارند و سعی دارند مردم را نسبت به نظام سیاسی بدبین سازند و القای ناکارآمدی جمهوری اسلامی را داشته باشند؛ سعی میکنند دید مردم ایران را نسبت به کشور خود بد نموده و در عوض توجه آنها را به سایر کشورها معطوف سازند. براساس مطالبی که آنها القا میکنند در ایران هیچگونه جای پیشرفت و رشدی وجود ندارد و هر کسی که در ایران بماند و به زندگی خود ادامه دهد؛ در حقیقت عمر خود را تلف کردهاست. روند اصلی که رسانههای بیگانه در طول سالهای اخیر در نسبت با مهاجرت مورد توجه قرار دادهاند، همین جمله است که متأسفانه تا حدی هم موفق بودهاند. اما باید توجه داشت که تمام مسئله به اینجا ختم نمیشود.
چرا باید مهاجرت برای نظام مسئله باشد؟
اگر چه برخی افراد ممکن است به دلایل طبیعی و انگیزههای شخصی اقدام به مهاجرت کنند؛ اما برای یک نظام سیاسی از دست دادن نیروهای توانمند و تحصیلکرده به ویژه نیروهایی که خود روی آنها سرمایهگذاری کرده و سرمایههای مالیِ زیادی را برای آنها صرف کرده یک تهدید جدی محسوب میشود. براساس این نظام سیاسی و نخبگان سیاسی باید به این موضوع توجه کنند که کدام سیاستها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، باعث افزایش مهاجرت شهروندان از ایران میشوند. همچنین دستههای مختلف مهاجرتکنندگان اعم از ورزشکاران، نخبگان، سرمایهگذاران، پزشکان و دانشجویان باید هر کدام به طور جداگانه مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند و انگیزههای هر کدام از این دسته افراد باید به طور جداگانه شناسایی و برای برطرف کردن آنها اقدام گردد.
نکته دیگر، فقدان نیروی کار و نیروی متخصص است که در میانمدت و بلندمدت منجر به کاهش کیفیت نیروی انسانی، در بخشهای مختلف نیروی انسانی میشود و نتیجه طبیعی چنین وضعیتی، کاهش کیفیت و خدمات و در نتیجه کاهش کیفیت زندگی خواهدبود. ممکن است برخی افراد ناآگاه و با دیدگاههای افراطی اعتقاد داشتهباشند که بهتر است؛ هرکس که نمیتواند در ایران با چنین ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی زندگی کند؛ از ایران برود و در کشوری که تشخیص میدهد میتواند به زندگی خود ادامه دهد، ساکن شود. اما چنین دیدگاهی، دیدگاهی سطحی و غیراصولی است و عمدتاً هم ضرر و زیان آن به خود نظام سیاسی جمهوری اسلامی بازمیگردد.
خالصسازی جمعیت از نظر ایدئولوژیک، ایدهای شکستخورده و بیسرانجام است و در نهایت هر کشور و هر نظام سیاسی که جمعیت خود را با هر ارزش فرهنگی و ملی و مذهبی و سیاسی از دست بدهد؛ به خسران دچار خواهد شد. وقتی مهاجرت افزایش بیرویه پیدا کند؛ مسئله امنیت ملی نیز با خطراتی مواجه خواهد بود. امنیت ملی از دو جنبه قابل توجه است، اول این که کشور جمعیتی را از دست میدهد و از توانمندیها و مزایای آنها خود را محروم میسازد؛ بنابراین، چنین اتفاقی در میانمدت کیفیت زندگی شهروندان را کاهش میدهد و ممکن است شهروندان ناراضی باشند و در زندگی با مشکلات زیادی مواجه شوند که در نهایت سویه اعتراض آنها به نظام سیاسی بازمیگردد.
چگونه افزایش مهاجرت، امنیت ملی را تضعیف میکند؟
مسئله امنیت ملی از آن جهت حائز اهمیت است که جمعیتی که از داخل کشور به سایر کشورها رفته، میتواند از بیرون بر داخل کشور تأثیرگذاری داشته باشد. این تأثیرگذاری در برخی جهات میتواند مطلوب باشد، اما در برخی جهات هم نامطلوب است. چنانکه در اتفاقات اخیر نیز مشاهده شد که ایرانیان خارج از کشور با تجمعات و برگزاری برنامههایی علیه جمهوری اسلامی ایران توجهات بینالمللی را علیه نظام سیاسی معطوف نمودند و از بیرون علیه جمهوری اسلامی و مردم ایران فضاسازی ترتیب دادند. بنابر این جمعیت، به عنوان یکی از ارکان اصلی هر حاکمیت، باید مورد توجه سیاستمداران قرار گیرد و به ویژه در سالهای اخیر که سیاست افزایش جمعیت مورد توجه مسئولان بودهاست؛ بیتوجهی به نرخ مهاجرت و افزایش آن، میتواند یکی از عوامل مهم در کاهش امنیت ملی بهحساب آید.
آیا هر کس از ایران رفته پشیمان شده است؟
سؤال مهم آن است که: آیا هر کس از ایران رفته پشیمان شده است؟ در برابر این سؤال میتوان پاسخهای متفاوتی داد. به نظر میرسد به جای آن که تمرکز بر تصمیم شخصی افراد باشد؛ تمرکز بر تصور شخصی آنها از مهاجرت باشد. پرداختن به این سؤال مهم است که تصور شخصی افراد از مهاجرت یا ادراکی که رسانهها برای آنها از مهاجرت میسازند؛ تا چه اندازه با واقعیت مهاجرت منطبق است. نگاهی به سرنوشت مهاجران پس از مهاجرت، میتواند تا حد زیادی اطلاعات کافی در این زمینه به افراد بدهد. پرداختن به پرسشهایی از این قبیل که چند درصد از مهاجران توانستهاند پس از مهاجرت به اهدافشان برسند و یا اینکه مهمترین چالشهایی که مهاجران در کشور مقصد با آن دست و پنجه نرم کردهاند؛ کدام بودهاند؟ میتواند دید شفافتری نسبت به پدیده مهاجرت را به افرادی که قصد مهاجرت دارند بدهد.
/انتهایپیام/