نگاهی به مسیر پیشرفت در گفتگو با مازیار عطاری؛
روایت‌های پیشرفت هم نمی‌تواند در مدل‌های گزارش دهی‌های سازمانی و رسمی منتشر شود؛ نه اینکه نمی‌شود، اثرگذاری خاصی برای مخاطب ندارد. روایت پیشرفت، روایت نظر، رویکرد و شرح چگونگی‌ها و مسیر است و روایتی که آینده‌نگرانه است. به‌عنوان‌مثال ما یک جنگ هشت ساله داشتیم که بعدازآن و یا همزمان مستندها، فیلم‌ها و سریال‌های فراوانی در این خصوص ساخته و پخش‌شده است؛ اما مستندهای شهید آوینی و جنس روایتگری‌های او با بقیه چه تفاوتی دارد که هنوز از این مستندها به‌عنوان گنجینه‌ای از آن دوران یاد می‌شود؟ مدل فکری، نحوه مواجه با ماجرا و خود شخص است که ماحصل کار را متفاوت می‌کند.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ روایت دستاوردها و آنچه که رسانه‌ها برای معرفی ایران باید از آن بهره ببرند، دغدغه‌ای است که تولید ادبیات پیرامون آن پررنگ از گذشته موردتوجه قرارگرفته است. «روایت پیشرفت» موضوعی بود که ما را به مازیار عطاری، پژوهشگر و داور جایزه کتاب پیشرفت، رساند. با او هم‌کلام شده‌ایم تا در خصوص معنای پیشرفت و تفاوت آن با توسعه و ابعاد مختلف روایتگری حوزه پیشرفت صحبت کنیم. به عقیده عطاری، اولویتی برای روایتگری حوزه پیشرفت وجود ندارد و اصل روایت کردن باید به‌صورت یک فرهنگ و یک توانایی تمدنی توسعه پیدا کند.

 

وقتی در خصوص واژه پیشرفت صحبت می‌کنیم، دقیقاً از چه معنایی حرف می‌زنیم؟ چون برخی آن را در برابر واژه توسعه قرار می‌دهند و اعتقاد دارند که چون ما نمی‌خواهیم از این کلمه استفاده کنیم، صرفاً واژه پیشرفت را به‌کار می‌بریم یا اینکه در به‌کارگیری این واژه معنای گفتمانی خاصی نهفته است؟

عطاری: واژه‌ها به‌خودی‌خود مهم هستند. ما اساساً از واژه‌های متفاوتی در بیان خود استفاده می‌کنیم تا همان تفاوت نظریه را مطرح کنیم و اصولاً آن چیزی که مهم است همان مفهوم و چارچوب نظریه‌ای است که پشت آن واژه نشسته می‌شود و برای پیشرفت هم ما بر اساس یک مفهوم نظری از این واژه استفاده می‌کنیم تا تفاوت آن را در مفهوم کلمه‌ای مانند توسعه بیان کنیم. در نگاه توسعه انسان میل دارد تا به همه خواسته‌های خود برسد و ما نیز در نگاه پیشرفت به دنبال همین هستیم اما در اینجا نوع نگاه و تعریف خود از این خواسته‌ها و راه رسیدن به آنها است که این مفهوم و کارکرد واژه‌ها را از هم متمایز می‌سازد. رهبر انقلاب نیز که از این کلمه استفاده کردند می‌خواستند بگویند که به‌واژه‌ها قدری متفاوت نگاه کنیم.

 

دقیقاً از چه تفاوت‌هایی صحبت می‌کنیم؟

عطاری: اصل این تفاوت‌ها از این برمی‌آید که در یک نگاه غربی، مادی و غیر الهی یک ایده‌ای وجود دارد که می‌شود به همان بهشتی که خدا وعده داده در همین دنیا رسید و از آن لذت برد. اما نگاه دیگری مبتنی بر دین‌محوری و خدامحوری وجود دارد که رسیدن به‌غایت و کمال انسانی را از همین مسیر تعریف می‌کند، البته که در نگاه دوم هم دنیا و هم آخرت برای انسان مهم و حیاتی معرفی‌شده‌اند. حالا همین دو نوع نگاه متفاوت درواقع نوعی نگاه به آینده، عاقبت و آخرت است، یعنی اینکه سرانجام بشر چه می‌شود؟ در آخر قرار است به کجا برسیم؟ و همین دو نگاه چارچوب و نظریه‌ای مستحکم برای رشد، توسعه و پیشرفت در اختیار ما قرار می‌دهد. پس درواقع محتوای اصلی پیشرفت، همان نوع نگاهی است که به آینده داریم که باعث می‌شود بر همین اساس شما به یک ارزیابی دقیقی درباره کارتان برسید که اساساً پیشرفتی حاصل‌شده یا نه، وقتی شما درباره پیشرفت صحبت می‌کنید و آن را روایتگری می‌کنید، باید بدانید که می‌خواهید در آینده به کجا برسید که بر اساس آن حال و گذشته را روایتگری کنید.

 

امکان دارد درباره این ویژگی‌های پیشرفت، مصداقی‌تر صحبت کنید تا بیشتر این موضوع برای ما فهم شود.

عطاری: در کنار پیشرفت‌ها و توسعه ایران، کشورهای همسایه‌مان مثل عربستان، امارات و یا ترکیه هم در حوزه‌های مختلف درحال‌توسعه هستند و معمولاً در مقام مقایسه، آمار و عددهای این توسعه را نیز اعلام می‌کنند که به‌عنوان مثال تعداد موشک‌هایمان چقدر است، تعداد کشتی‌ها، تعداد مقالات علمی چاپ‌شده و... به چه میزان است، اما لزوماً این نمی‌تواند به شما بگوید که کشوری پیشرفته و یا توسعه‌یافته هستید. اما اگر ملاک و مسئله اصلی شما این باشد که در برابر حرف زور چقدر می‌توان ایستاد، استکبار و استعلا را نباید پذیرفت، از مظلوم باید دفاع کرد و همه این‌ها بر اساس همان گفتمان شما و تعریف شما از واژه پیشرفت می‌آید که شما و گفتمانتان را از توسعه جدا می‌کند. حوزه‌ای که باعث شده من در مسیر همان گفتمان، ادبیات و در راستای اهداف خودم جلو بروم، در برابر زور و قلدری به یاستم و حتی به این توان برسم که مانع و ترسی در دل دشمن ایجاد کنم، این همان مصداق پیشرفت است.

 

پس به قول فرمایش شما یکی از ویژگی‌های این گفتمان پیشرفت، استکبارستیزی است.

عطاری: در واقع یکی از تفاوت‌ها و تمایزات جدی پیشرفت با توسعه است در غیر آن در ظاهر امر و وقتی حوزه‌های مختلف اقتصادی، علم و فناوری، رفاه، تکنولوژی خودمان را با آمریکا و کشورهای اروپایی مقایسه می‌کنیم، قطعاً فاصله معناداری با آن‌ها داریم، اما همین کشورهای ابرقدرت چند دهه‌ای است که با یک ادبیات متفاوت با توسعه مواجه شده‌اند که حرف از ایستادگی در برابر زور می‌زند و مسیرهای دیگری را برای توسعه خودش انتخاب کرده است و همین‌هاست که چارچوب نظری و ادبیات گفتمانی ما را تشکیل می‌دهد.

 

شاید این توضیح برای پیشرفت‌های موشکی نظامی ما قابل‌قبول باشد؛ اما وقتی ما سایر حوزه‌های پیشرفت مانند نانو، پزشکی و علم و فناوری را بررسی می‌کنیم و ادعا داریم که در این حوزه‌ها جزء چند کشور برتر دنیا قرار داریم، حالا با چه ویژگی و المانی آن‌ها را وارد این ادبیات به قول شما استکبارستیزی کنیم؟

عطاری: توسعه نانو نیز اتفاقاً با همین رویکرد و گفتمان پیشرفت اتفاق افتاده است. من به‌شخصه در جزئیات این سال‌های نانو بوده‌ام این را به جرئت خدمتتان عرض می‌کنم. اینکه ایرانی می‌تواند، اینکه ما باید در مرزهای دانش حرکت کنیم و این مرزها مختص ابرقدرت‌ها نیست، رویکرد گفتمانی پیشرفت است. موضوعی که رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم نیز به آن اشاره داشتند که ما در منطقه باید مرزها و قله‌های دانش را مشخص و راهبری کنیم. اینکه ما در حوزه علمی به‌مانند سایر کشورها در این مسیر باشیم یا اینکه خودمان مرزهای دانش را تعیین کنیم دو نگاه متفاوتی است که در این حوزه وجود دارد و حالا نانو با همین رویکرد جلو رفته و اگر چیزی در این راه ارزشمند است، همین مسیر و مدل پیشرفتی است که در اینجا اتفاق افتاده است وگرنه کل اقتصاد نانو در کشور در مقایسه با سایر حوزه‌ها آن‌قدر اندک است که اصلاً قابل قیاس نیست. در واقع داستان ما در حوزه پیشرفت که آن را با توسعه متفاوت می‌کند همین مسیر و چگونگی رسیدن به این قله است.

روایت‌های پیشرفت هم نمی‌تواند در مدل‌های گزارش دهی‌های سازمانی و رسمی منتشر شود؛ نه اینکه نمی‌شود، اثرگذاری خاصی برای مخاطب ندارد. روایت پیشرفت، روایت نظر، رویکرد و شرح چگونگی‌ها و مسیر است و روایتی که آینده‌نگرانه است. به‌عنوان‌مثال ما یک جنگ هشت ساله داشتیم که بعدازآن و یا همزمان مستندها، فیلم‌ها و سریال‌های فراوانی در این خصوص ساخته و پخش‌شده است؛ اما مستندهای شهید آوینی و جنس روایتگری‌های او با بقیه چه تفاوتی دارد که هنوز از این مستندها به‌عنوان گنجینه‌ای از آن دوران یاد می‌شود؟ مدل فکری، نحوه مواجه با ماجرا و خود شخص است که ماحصل کار را متفاوت می‌کند. حالا شما می‌توانید این داشته‌ها و روایت‌ها را با همین توضیحات ارزیابی کنید که آیا این روایت‌ها در مسیر واقعی پیشرفت قرار دارد یا نه. نکته دیگری که در اینجا مطرح است این است که در بسیاری موارد شکست‌های شما نیز به‌عنوان مصداقی از موفقیت شما به‌حساب می‌آید. روایت پیشرفت به معنای روایت موفقیت‌ها نیست بلکه روایت حرکت است و در این راه شما هم موفقیت دارید و هم شکست و آنجاست که شکست‌های شما هم می‌تواند عین پیشرفت قلمداد شود، چون شما دارید مسیر این راه و چگونگی‌ها را روایت می‌کنید.

 

حاکمیت و دولت‌ها مدعی‌اند که در حوزه‌های مختلفی پیشرفت صورت گرفته، اما گویا ذهنیت مردم با حاکمیت در خصوص معنای پیشرفت یکی نیست و یک شکاف معنایی دراین‌باره به وجود آمده است؟ این را قبول دارید و اگر بله چه دلایلی باعث این ماجرا شده است؟

عطاری: اینکه ما واقعاً در حوزه‌های مختلف پیشرفت داشته‌ایم یا صرفاً تصویری از این پیشرفت‌ها ارائه داده‌ایم، فرق می‌کند. حتی ممکن است ما این سؤال را داشته باشیم که آیا پیشرفت واقعی داشته‌ایم؟ اتفاقاً علاوه بر مردم، احتمالاً بسیاری از مسئولان ما نیز از این پیشرفت‌ها یا بی خبراند و یا ذهنیت‌های متفاوتی دارند. حالا این وسط دشمنان نظام و دشمنان این گفتمان و ادبیات با دارا بودن نظام رسانه‌ای دنیا و با انتشار روزانه محتواهای رسانه‌ای خود در قالب‌های مختلف مدیا، سعی دارند تا تصویر متفاوتی از جامعه شما را نشان دهند؛ تصاویری که سعی می‌کند نه تنها هیچ اشاره و گذری به پیشرفت‌های کشور نداشته باشد، بلکه با مقایسه مدام حوزه‌های مختلف ایران با دوران پهلوی و یا کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، اقدامات حال حاضر کشور را به چشم مردم بی‌اثر و یا کم اثر جلوه دهد. اما با همه این توضیحات، به عقیده من نگاه اکثر مردم به پیشرفت‌های کشور، نگاه مثبت و معناداری است، ولی این را هم نمی‌شود منکر شد که مشکلات روز کشور و همان نظام رسانه‌ای که عرض کردم، باعث شده تا شکافی معنایی و اعتراضی به وجود آید که می‌شود با روایت گری‌هایی از جنس هنرمندانه، صادقانه و بدون غرض قدری از این شکاف موجود را کم کرد.

 

آیا از بین حوزه‌های مختلف پیشرفت، اولویتی برای این روایت گری وجود دارد؟

عطاری: خیر؛ به نظرم اولویتی وجود ندارد و اصل روایت کردن یک واکنش کاملاً زیرساختی، اساسی و فراگیر است و شاید موضوع روایت، می‌تواند اولویت این کار را تعیین کند، وگرنه اصل روایت کردن باید به‌صورت یک فرهنگ و یک توانایی تمدنی توسعه پیدا کند. تمدن غرب به دلیل قوت خود در روایت کردن، امروز روایت اول را بر عهده دارد.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha