گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «اندرو شنگ» [1] عضو ارشد «انستیتو گلوبال آسیا» [2] و «سنها پودار» [3] و همکار پژوهشی «مؤسسه مطالعات باز و پیشرفته جورج تاون» [4] در یادداشتی که «مؤسسه اندیشه جدید اقتصادی» [5] آن را منتشر کرده است به تفسیر نادرست آثار «آدام اسمیت» پرداختهاند به گفته این دو عدم درک درست آن چه که اسمیت در دو اثر «ثروت ملل» و همچنین «نظریه عواطف اخلاقی» خود میگوید و سادهسازی بیش از حد آنها باعث شده است که اسمیت بهعنوان تئوریسین اقتصاد ضداخلاقی که هیچگونه توجهی به اخلاق و خیر اجتماعی ندارد تلقی شود. در حالی که اسمیت به گفته این دو، حقیقتی را تشخیص داد که مطابق با آن انباشت سود و بیشینهسازی ثروت و پیگیری سود شخصی صرِف به کیفیت بالاتر زندگی منجر نمیشود.
یک سوءتفاهم رایج
ما در ۵ ژوئن ۲۰۲۳ سیصدمین سالگرد تولد پدر اقتصاد مدرن را جشن میگیریم. «آدام اسمیت» [6] استاد دانشگاه گلاسکو را بیشتر با بازارهای آزاد و ثروت ملل میشناسند تا با ارزشهای اخلاقی. او دو اثر اصلی به نامهای نظریه عواطف اخلاقی [7] (۱۷۵۹) و ثروت ملل [8] ( ۱۷۷۶) دارد که به نظر میرسد در موضوع متفاوت و متناقض هستند؛ اخلاق در مقابل منفعت شخصی! اما مطالعات عمیقتر نشان میدهد که این دو اثر به جای نسبت تضاد، مکمل همدیگر هستند. مشاهده ایدههای اسمیت از دریچه تنگ اقتصاد مدرن به عنوان خودخواهی در مقابل نوعدوستی، نه تنها تأملات عمیق او را بیش از حد ساده میکند، بلکه از اهمیت او بهعنوان قلمی برای مشوق اخلاق تجاری میکاهد. در قرن بیست و یکم، ما باید از افکار محدود فراتر برویم و به ارزیابی جامعی از این فیلسوف اخلاقی مهم جامعه اقتصادی بپردازیم.
اسمیت از پیگیری منفعت شخصی صِرف حمایت نمیکرد، بلکه معتقد بود که افراد، در تعقیب منافع شخصی خود، ناخواسته به خیر اجتماعی بیشتر جامعه کمک میکنند.
یک سو تفاهم رایج در مورد ایدههای آدام اسمیت در تفسیر مضیق «منافع شخصی» مترادف با سود نهفته است. اسمیت از پیگیری منفعت شخصی صِرف حمایت نمیکرد، بلکه معتقد بود که افراد، در تعقیب منافع شخصی خود، ناخواسته به خیر اجتماعی بیشتر جامعه کمک میکنند. «دست نامرئی» [9] او پیامد سیستماتیک ناخواسته کنش فردی است، نه بهعنوان یک نیروی بیرونی، بلکه بهعنوان یک اخلاق درونی - در درون هر فرد - که با طبیعت انسانی او همسو میشود. بسیار مهم است که بدانیم تشبیه او یعنی «دست نامرئی» که بسیاری از اقتصاددانان، آن را بهسادگی بهعنوان دست نامرئی بازار معرفی میکنند، در واقع نه فقط خارج از افراد، بلکه در درون آنهاست. اسمیت برای اولینبار از این اصطلاح در نوشتههای خود در مورد نجوم برای توضیح پدیدههای طبیعی استفاده کرد. اسمیت در نظریه عواطف اخلاقی از این استعاره برای توصیف ناظر درونی یا بیطرف هر یک از ما که احساسات اخلاقی ما را هدایت میکند استفاده میکند. آنچه نامرئی است، نتیجه طبیعت درونی خود فرد است که در نظم بیرونی ظاهر میشود. با این حال، مفاهیم «دست نامرئی» و «منافع شخصی» تقریباً همیشه فراتر از کاربردهای اولیه اسمیت، بهعنوان «لسهفر» [10] تعمیم داده میشوند.
این درک محدود از نظریه اقتصادی اسمیت از تمرکز انتخابی بر خطوط خاصی از «ثروت ملل» و اشاره منحصربهفرد او به دست نامرئی، بدون درنظرگرفتن زمینه وسیعتر آنها در روششناسی و دغدغههای اسمیت ناشی میشود. سپس این نظرات منفک از هم بهعنوان توجیهکننده بازار آزاد و دولت حداقلی تفسیر میشوند. چنین سادهسازی، اسمیت را بهگونهای نشان میدهد که همه انگیزهها را به نفع شخصی تقلیل میدهد. در نتیجه، اسمیت بهاشتباه بهعنوان تأییدکننده اقتصاد غیراخلاقی، بلکه یک اقتصاد ضداخلاقی توصیف میشود؛ گویی که مفهوم خودخواهانه بیشینهسازی سودمندی «انسان اقتصادی» [11] رایج در نظریه اقتصادی ارتدوکس معاصر، میتواند پیچیدگی انسان را به طور کامل توضیح دهد.
اسمیت این حقیقت را تشخیص داد که انباشت سود یا پول بیشتر کیفیت زندگی را افزایش نمیدهد بلکه به بدبختی منجر میشود.
حقیقتی که اسمیت تشخیص داد
تعابیر کنونی درباره دست نامرئی و منفعت شخصی، برداشتهای نادرست از آثار برجسته ایشان است. با معادلسازی اشتباه، منفعت شخصی با حداکثرکردن سود و درنظرگرفتن دست نامرئی بهعنوان یک نیروی خارجی، نظام اقتصادی بهشدت نامتعادل شده است و افراد را از به حداکثر رساندن منفعت شخصی حقیقی خود باز میدارد و منجر به خطر جمعی میشود. انباشتن سود یا پول بیشتر کیفیت زندگی را افزایش نمیدهد، در عوض، پیگیری بیامان انباشت ثروت اغلب به بدبختی منجر میشود. اسمیت این حقیقت را تشخیص داد و دریافت که وقتی کسی به راهنمایی درونی ناظر بیطرف یا دست نامرئی توجهی نمیکند، خود را در بدبختی و اضطراب گرفتار میبیند. عمل بر اساس شایستگی به معنای توجه به شهود بود. همانطور که اسمیت آن را در «نظریه عواطف اخلاقی» بیان میکند: از مشاهده این شایستگی و نزاکت، سعادت و شکوه، غفلت از آن، بدبختی و رسوایی فطرت انسان پدید آمد (قسمت ششم، بخش دوم، فصل دوم)
اسمیت در نظریه عواطف اخلاقی از استعاره «دست نامرئی» برای توصیف ناظر درونی یا بیطرف هر یک از ما که احساسات اخلاقمدارانه ما را هدایت میکند، استفاده میکند.
ما نمیتوانیم شادی خود را تنها با بیشینهسازی ثروت به حداکثر برسانیم، چرا که میزان بالای اضطراب و افسردگی در جوامع ثروتمند بهعلاوه افزایش نابرابری اجتماعی و بیعدالتیهای اقلیمی گواه این موضوع است. ما به احساسات و عواطف اخلاقی نیاز داریم تا بشریت را به هم پیوند دهیم. یکی از جنبههای مهمی که اسمیت فهمیده است، اما بسیاری از مفسران نادیده گرفتهاند، این است که شخص تنها زمانی میتواند منافع شخصی را به حداکثر برساند که خودآگاه باشد. در «ثروت ملل»، اسمیت تأکید کرد که چگونه سه طبقه مالکان، کارگران و کارفرمایان اغلب در مورد منافع شخصی واقعی خود آگاهی ندارند. او نسبت به پیشنهادهای کارفرمایان سودجو - که منافعشان همیشه با منافع جامعه همسو نیست - هشدار داد.
حکیمان هندی هم دیدگاه مشابهی داشتند. «بهاگاواد گیتا» [12]، یک متن معتبر هندی، بیان میکند که وقتی افراد از «سوآدارما» [13] (عملی در هماهنگی با ماهیت واقعی فرد) پیروی میکنند، منجر به حداکثر سود هم برای جامعه و هم برای خودشان میشود. «سوادارما» با مفهوم «دست نامرئی» آدام اسمیت همسو میشود. حکیمان هندی نیز مانند اسمیت دریافتند که مردم اغلب به اندازه کافی خودآگاه نیستند که نفع شخصی خود را به طور کامل به حداکثر برسانند. در نتیجه حکمای هندی به مردم آموزش و خودسازی را ارائه کردند. متنهایی مانند «ویگیان بهاراو تانترا» [14] ۱۱۲ روش برای خودسازی و خودآگاهی ارائه میدهند. یوگای درونی توسط قدیس هندی «سری اوروبیندو»، نمونه دیگری از متون هندی در مورد آموزش درک خود و پرورش وجود ذهنی درونی است. «انتیگرال یوگا» [15] نوشته قدیس هندی «سری آئوروبیندو» [16] نمونه دیگری از متون هندی در مورد آموزش خودشناسی و پرورش روان درونی است.
نکتهای که ما به آن اشاره میکنیم این است که دست نامرئی را نمیتوان تنها با بازارهای آزاد تقویت کرد، بلکه میتوان آن را با پرورش خرد، فضایل و خودشناسی در سطح فردی تقویت کرد. این ویژگیها میتواند افراد را آزاد کند تا از راهنماییهای درونی خود پیروی کنند و در نهایت به رفاه و سعادت نوع بشر کمک کنند. توسعه بیرونی باید با رشد درونی متعادل شود. آدام اسمیت در «نظریه عواطف اخلاقی» نوشت: ما با عمل بر اساس دستورات قوای اخلاقی خود، الزاماً مؤثرترین ابزار را برای ارتقای سعادت بشریت دنبال میکنیم. (جلد دوم صفحه ۳۱۶)
سادهسازی اندیشههای اقتصادی اسمیت، وی را بهگونهای نشان میدهد که گویا وی همه انگیزهها را به نفع شخصی تقلیل میدهد. در نتیجه وی - بهاشتباه - بهعنوان تأییدکننده اقتصاد غیراخلاقی، بلکه یک اقتصاد ضداخلاقی توصیف میشود.
بنابراین، سه قرن بعد، نوشتهها، اصول و استدلال آدام اسمیت جاودانه میماند. ایدههای او در مورد دست نامرئی و به حداکثر رساندن منفعت شخصی، هنگامی که به درستی درک شود، بینشهای ارزشمندی را در مورد رابطه بین افراد و جامعه ارائه میدهد. جوهر واقعی استدلال اقتصادی آدام اسمیت و مفهوم «دست نامرئی» در مورد سودجویی به هر قیمتی نیست، بلکه در مورد اهمیت ایجاد تعادل بین منافع شخصی با چشمانداز وسیعتر و شناخت وابستگی متقابل افراد و جامعه است. این ایدهها مجرای طمع فردگرایانه، امیال سیریناپذیر یا حسادت نیستند، بلکه در عوض راهی بهسوی جامعهای دلسوزتر و آگاهتر ارائه میدهند؛ چیزی که جهان بهشدت به آن نیاز دارد.
سیصدمین سالگرد تولد آدام اسمیت به ما فرصتی ارزشمند میدهد تا به آثار او آن طور که شایسته آن است اهمیتی بدهیم. همانطور که «آمارتیاسن» [17] اقتصاددان هندی و برنده نوبل اقتصاد میگوید: «در حالی که برخی از مردان کوچک به دنیا میآیند و برخی به کوچکی دست مییابند، واضح است که آدام اسمیت کوچکی زیادی به دنیا تحمیل کرده است.» با ارجنهادن به آدام اسمیت به خاطر درک عمیقش و تصحیح تمام تفسیرهای نادرست پیرامون آثارش میتوانیم به میراث او ادای احترام کنیم و از او عذرخواهی کنیم.
[1] . Andrew Sheng
[2] . Asia Global Institute
[3] . Sneha Poddar
[4] . Institute of Open and Advanced Studies
[5] . Institute for New Economic Thinking
[6] . Adam Smith
[7] . Theory of Moral Sentiments
[8] . Wealth of Nations
[9] . invisible hand
[10] . laissez-faire: لسهفر (Laissez-faire) اصطلاحی فرانسوی است به معنای «بگذار انجام دهد». لسهفر در حوزه علم اقتصاد، رویکردی است که طبق آن تراکنش میان افراد باید عاری از هر گونه دخالت حکومت باشد. این اصطلاح عنوان دیگری برای فرضیه «اقتصاد کلاسیک» به شمار میرود و مبتنی بر این اصل است: چنانچه دولت یا هر قدرت دیگری دیگر در اقتصاد مداخله نکند، مشکلات خود به خود حل خواهند شد.
[11] . homo Economicus: مفهومی در متون اقتصادی که انسان را موجودی ذاتاً عاقل و به شدت درپی منافع شخصی تعریف می کند که اهداف ذهنی خود را به شکل بهینه پیگیری است.
[12] . Bhagavad Gita
[13] . Swadharma
[14] . Vigyan Bhairav Tantra
[15] . Integral Yoga
[16] . Sri Aurobindo
[17] . Amartya Sen
/انتهای پیام/