شکست راهبرد اسرائیل در غزه برای نابودی حماس به روایت رابرت پاپ؛
وضعیت جنگ نشان می‌دهد که شاید اسرائیل بتواند غزه را ویران کند، اما نمی‌تواند حماس را نابود کند و در حال حاضر این گروه ممکن است قوی‌تر از قبل نیز شده باشد. حملات گسترده اسرائیل به غزه، غیرنظامیان ساکن این منطقه را متقاعد نکرده است که از حمایت حماس دست بردارند. برعکس، این فقط باعث افزایش خشم فلسطینی‌ها شده است.

 گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «رابرت پاپ» [1] استاد علوم سیاسی و مدیر پروژه «امنیت و تهدیدات» دانشگاه شیکاگو و نویسنده کتاب «بمباران برای پیروزی: قدرت هوایی و اجبار در جنگ» [2] در مقاله‌ای که نشریه آمریکایی «Foreign Affairs» آن را منتشر کرده است به این مسئله می‌پردازد که راهبرد اسرائیل در جنگ غزه یعنی حملات گسترده هوایی و کشتارجمعی مردم غزه نه‌تنها به هدف نابودی حماس منجر نمی‌شود؛ بلکه نتایج ضد خود را تولید می‌کند که همان گرایش گسترده مردم فلسطین به سمت مقاومت است. در این مقاله، دلیل اصلی اصرار غربی‌ها به راه‌حل دو دولتی در حل مسئله فلسطین نیز به خوبی معلوم می‌شود. به گفته «رابرت پاپ» گسترش شهرک نشینی و حملات گسترده به غزه به قدرت بیشتر حماس و سربازگیری از میان کسانی که تشنه انتقام هستند منجر می‌شود و تنها با راه‌حل دو دولتی است که بین حماس و ملت فلسطین می‌توان فاصله انداخت و مقاومت را از نوار غزه حذف کرد.

 

مجازات جمعی ملت فلسطین

اسرائیل از ۷ اکتبر با حدود ۴۰ هزار سرباز جنگی به شمال غزه حمله کرده و این منطقه کوچک را با یکی از شدیدترین بمباران‌های تاریخ درهم کوبیده است؛ در نتیجه این حملات نزدیک به ۲ میلیون فلسطینی ساکن غزه از خانه و کاشانه خود فرار کرده‌اند. به گفته وزارت بهداشت غزه، بیش از ۱۵ هزار غیرنظامی از جمله حدود ۶۰۰۰ کودک و ۵۰۰۰ زن در این حملات کشته شده‌اند. وزارت امور خارجه آمریکا نیز می‌گوید که تلفات واقعی غیرنظامیان ممکن است حتی بیشتر باشد. اسرائیل، بیمارستان‌ها و آمبولانس‌ها را بمباران کرده و حدود نیمی از ساختمان‌های شمال غزه را نیز ویران کرده است. صهیونیست‌ها تقریباً تمام آب، غذا و برق ۲.۲ میلیون نفر از ساکنان غزه را قطع کرده‌اند. با هر تعریفی، این حرکت به‌عنوان یک اقدام گسترده مجازات جمعی علیه غیرنظامیان به حساب می‌آید.

حتی در حال حاضر، با پیشروی بیشتر نیروهای اسرائیلی در جنوب غزه، هدف دقیق این رویکرد اسرائیل چندان روشن نیست. اگرچه رهبران اسرائیل مدعی هستند که تنها نیروهای حماس را به تنهایی هدف قرار می‌دهند، اما عدم تمایز و تفکیک آشکار بین نیروهای نظامی و مردم عادی در حملات انجام شده، پرسش‌های واقعی را در مورد اینکه دولت نتانیاهو واقعاً چه می‌خواهد، ایجاد کرده است. آیا ویران کردن شمال غزه و اکنون جنوب غزه مقدمه‌ای برای فرستادن کل جمعیت این منطقه به مصر - همان‌طور که در «سند اولیه» ارائه شده توسط وزارت اطلاعات اسرائیل پیشنهاد شده - است؟ 

حماس یکی از بزرگ‌ترین بازندگان راه‌حل دو دولتی خواهد بود، زیرا توافق صلح تقریباً به طور قطع شامل ممنوعیت گروه‌های مسلح فلسطینی به غیر از رقیب اصلی داخلی حماس یعنی تشکیلات خودگردان خواهد بود.

هدف نهایی اسرائیل هرچه که باشد، ویرانی گسترده و سراسری غزه مشکلات اخلاقی عمیقی را ایجاد می‌کند. اما حتی اگر این حملات صرفاً از منظر استراتژیک قضاوت شود، رویکرد اسرائیل محکوم به شکست است و در واقع، در حال حاضر نیز شکست خورده است. مجازات گسترده، غیرنظامیان ساکنان غزه را متقاعد نکرده تا از حمایت حماس دست بردارند. برعکس، این فقط باعث افزایش خشم فلسطینی‌ها شده است. همچنین این کمپین در از بین بردن گروهی که ظاهراً هدف قرار گرفته بود، موفق نبوده است. بیش از شصت روز [تا لحظه نگارش این یادداشت] جنگ نشان می‌دهد که شاید اسرائیل بتواند غزه را ویران کند اما نمی‌تواند حماس را نابود کند. در واقع، این گروه ممکن است در حال حاضر قوی‌تر از قبل شده باشد.

اسرائیل اولین دولتی نیست که با ایمان به جادوی قدرت نیروی هوایی دچار اشتباه می‌شود. تاریخ نشان می‌دهد که بمباران گسترده مناطق غیرنظامی تقریباً هیچ‌گاه به اهداف خود نرسیده است. اگر اسرائیل به این درس‌ها توجه می‌کرد و به جای عملیات بمباران بی‌هدف که انتخاب کرده بود، به حمله ۷ اکتبر با حملات هدفمند علیه رهبران و مبارزان حماس پاسخ می‌داد، وضعیت بهتری داشت. اما هنوز برای تغییر مسیر و اتخاذ یک راهبرد جایگزین مناسب برای دستیابی به امنیت پایدار دیر نیست. رویکردی که به جای نزدیک‌تر کردن آنها به یکدیگر، بین حماس و فلسطینی‌ها شکاف سیاسی ایجاد می‌کند، برداشتن گام‌های معنادار و یک‌جانبه به سمت تشکیل دو کشور است.

 

از دست دادن قلب‌ها و ذهن‌ها

از زمان ظهور نیروی هوایی، کشورها به دنبال بمباران دشمنان برای تسلیم‌شدن و از بین بردن روحیه غیرنظامیان بوده‌اند. این نظریه می‌گوید که مردم، زمانی که به دنبال این بمباران‌ها به نقطه شکست برسند؛ کاسه صبرشان لبریز شده و علیه دولت‌های خود قیام خواهند کرد و موضع خود را تغییر خواهند داد. استراتژی مبتنی بر مجازات اجباری غیرنظامیان در جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید. تاریخ، بمباران بی‌هدف شهرها در آن جنگ را به سادگی با نام‌های محلی اهداف یادآور می‌شود: هامبورگ (۴۰، ۰۰۰ کشته)، دارمشتات (۱۲، ۰۰۰ کشته)، و درسدن (۲۵، ۰۰۰ کشته). حالا غزه را می‌توان به این لیست نفرت‌انگیز اضافه کرد. 

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که عملیات‌های نظامی اسرائیل بیش از آن که ساکنان غزه را بکشد، برای حماس نیرو تربیت می‌کند.

«بنیامین نتانیاهو» - نخست‌وزیر اسرائیل - کارزار کنونی را به نبرد متفقین در جنگ جهانی دوم تشبیه کرده است. وی با رد اینکه اسرائیل امروز در حال مجازات جمعی ساکنان غزه است، خاطرنشان کرد که حمله نیروی هوایی سلطنتی انگلیس در جریان جنگ جهانی دوم به مقر «گشتاپو» در «کپنهاگ» باعث کشته‌شدن تعداد زیادی از دانش‌آموزان شد. چیزی که نتانیاهو ناگفته گذاشت این بود که هیچ یک از تلاش‌های متفقین برای تنبیه دسته‌جمعی غیرنظامیان به نتیجه واقعی نرسید. در آلمان، عملیات بمباران متفقین که از سال ۱۹۴۲ آغاز شد، تلفات گسترده‌ای بر غیرنظامیان وارد کرد و یکی پس از دیگری، مناطق شهری و در نهایت تا پایان جنگ در مجموع ۵۸ شهر و شهرک آلمان را ویران کرد. اما علی‌رغم پیش‌بینی قاطعانه مقامات متفقین، این حملات هرگز روحیه غیرنظامیان آلمانی را تضعیف نکرد و باعث قیام مردم علیه «آدولف هیتلر» نشد. در واقع، این عملیات تنها آلمانی‌ها را تشویق می‌کرد که از ترس صلح ظالمانه پس از جنگ، سخت‌تر بجنگند.

با توجه به اتفاقی که در زمان تلاش نازی‌ها برای امتحان همین تاکتیک رخ داد، این شکست نباید چندان تعجب‌آور باشد. بمباران لندن و دیگر شهرهای بریتانیا در عملیات «بلیتس» [3] از سوی نیروی هوایی آلمان در سال‌های ۴۱ - ۱۹۴۰، بیش از ۴۰ هزار نفر را کشت ولی با این حال «وینستون چرچیل» - نخست‌وزیر بریتانیا - از تسلیم‌شدن خودداری کرد. در عوض، او از تلفات غیرنظامیان ناشی از آن استفاده کرد تا جامعه را به منظور استفاده از فداکاری‌های لازم برای پیروزی بسیج کند. عملیات «بلیتس» به جای از بین بردن روحیه، انگیزه بریتانیا را برای سازماندهی تلاشی چند ساله - با متحدان ایالات متحده و شوروی - برای ضد حمله و در نهایت تسخیر کشوری که آنها را بمباران کرده بود، برانگیخت.

هیچ‌گاه در تاریخ، بمباران باعث نشده است که جمعیت موردنظر علیه دولت خود شورش کنند. آمریکا چندین بار این تاکتیک را امتحان کرده اما هیچ فایده‌ای نداشته است. آمریکا در طول جنگ کره، ۹۰ درصد تولید برق در کره شمالی را نابود کرد. در جنگ ویتنام نیز واشنگتن تقریباً به همان اندازه نیروی برق را در ویتنام شمالی از بین برد. در جنگ خلیج‌فارس نیز حملات هوایی ایالات متحده ۹۰ درصد تولید برق در عراق را مختل کرد، اما در هیچ یک از این موارد مردم علیه دولت‌های خود قیام نکردند.

جنگ در اوکراین جدیدترین مورد در این زمینه است. نزدیک به دو سال است که روسیه تلاش کرده تا اوکراین را از طریق موج گسترده حملات هوایی ویرانگر به شهرهای سراسر این کشور که منجر به کشته‌شدن بیش از ۱۰ هزار غیرنظامی، تخریب بیش از ۱.۵ میلیون خانه و آواره‌شدن حدود ۸ میلیون اوکراینی شده است، تحت‌فشار قرار دهد. روسیه به وضوح اوکراین را در هم می‌شکند، اما این مجازات عظیم غیرنظامیان به جای درهم شکستن روحیه جنگندگی اوکراین، تنها مردم این کشور را متقاعد کرده است که شدیدتر از همیشه با روسیه بجنگند.

 

یک راهبرد زیان‌بخش

چرا فلسطینی‌ها باید حماس را رد کنند و از یک روند فرضی صلح حمایت کنند؟ آن هم در صورتی که انجام این کار تنها به معنای از دست دادن بیشتر سرزمینشان است.

این الگوی تاریخی در غزه در حال تکرار است. با وجود نزدیک به دو ماه [تا تاریخ نگارش این یادداشت] عملیات نظامی سنگین که عملاً توسط ایالات متحده و سایر کشورهای جهان مهار نشده، اسرائیل تنها به نتایج حاشیه‌ای دست یافته است. با هر معیار معناداری، این کارزار حتی به شکست جزئی حماس نیز منجر نشده است. عملیات هوایی و زمینی اسرائیل به کشته‌شدن تنها ۵ هزار جنگجوی حماس - به گفته مقامات اسرائیلی - از مجموع حدود ۳۰ هزار نفر رسیده است. اما این تلفات به طور قابل‌توجهی تهدید بالقوه علیه اسرائیل را کاهش نخواهد داد؛ زیرا همان‌طور که حملات ۷ اکتبر ثابت کرد، تنها چند صد مبارز حماس برای ویرانی جوامع اسرائیلی لازم است. بدتر از آن، مقامات اسرائیلی همچنین اعتراف می‌کنند که این عملیات نظامی دو برابر بیشتر از جنگجویان حماس غیرنظامیان را می‌کشد. به عبارت دیگر، اسرائیل به طور قطع بیش از کشتارهایی که انجام می‌دهد، برای حماس مبارز تولید می‌کند؛ زیرا هر غیرنظامی کشته شده خانواده و دوستانی دارد که مشتاق پیوستن به حماس برای انتقام‌گیری هستند. زیرساخت‌های نظامی حماس حتی پس از عملیات گسترده علیه «بیمارستان الشفا» [4] که ارتش اسرائیل ادعا می‌کرد حماس از آن به عنوان پایگاه عملیاتی استفاده می‌کند، به طور معناداری برچیده نشده است. همان‌طور که ویدئوهای منتشر شده توسط ارتش اسرائیل نشان می‌دهد، اسرائیل ورودی بسیاری از تونل‌های حماس را تصرف و ویران کرده است، اما این تونل‌ها در نهایت می‌توانند تعمیر شوند، همان‌طور که در وهله اول ساخته شده‌اند. مهم‌تر از آن، به نظر می‌رسد رهبران و جنگجویان حماس تونل‌ها را قبل از ورود نیروهای اسرائیلی به آنها رها کرده‌اند، به این معنی که مهم‌ترین زیرساخت این گروه یعنی جنگجویان آن زنده مانده است.

حماس یک مزیت نسبت به نیروهای اسرائیلی دارد: این گروه می‌تواند به راحتی جنگ را رها کند، با جمعیت غیرنظامی ترکیب شود و زندگی کند تا دوباره با شرایط مطلوب‌تر جنگ را از سر بگیرد. به همین دلیل است که عملیات زمینی اسرائیل در مقیاس وسیع نیز محکوم به شکست است. به طور گسترده‌تر، عملیات نظامی اسرائیل کنترل حماس بر غزه را عمیقاً تضعیف نکرده است. اسرائیل تنها یکی از ۲۴۰ گروگان گرفته شده در حمله ۷ اکتبر را نجات داده است. گروگان‌های رها شده، توسط حماس آزاد شده‌اند که این نشان می‌دهد این گروه همچنان کنترل مبارزان خود را در دست دارد. با وجود کمبود شدید برق در مقیاس بزرگ و ویرانی‌های گسترده در سراسر غزه، حماس همچنان به پخش فیلم‌های تبلیغاتی که جنایات غیرنظامیان توسط نیروهای اسرائیلی و نبردهای شدید بین جنگجویان حماس و سربازان اسرائیلی را نشان می‌دهد، ادامه می‌دهد. تبلیغات این گروه به صورت گسترده در اپلیکیشن پیام‌رسان تلگرام - جایی که کانال حماس در آن بیش از ۶۲۰ هزار عضو دارد - پخش می‌شود. بر اساس گزارش پروژه امنیت و تهدیدات دانشگاه شیکاگو (که من آن را هدایت می‌کنم)، گردان‌های قسام - شاخه نظامی حماس - از ۱۱ اکتبر تا ۲۲ نوامبر هر هفته نزدیک به ۲۰۰ ویدئو و پوستر را از طریق این کانال تلگرامی منتشر کرده است.

 

زمینی برای صلح

تنها راه برای شکست پایدار حماس، حمله به رهبران و مبارزان آن و جداکردن آنها از مردم اطرافشان است. با این حال، گفتن این کار آسان‌تر از انجام آن است، به خصوص از آنجایی که حماس مستقیماً از مردم محلی و نه از خارج کشور نیرو جذب می‌کند. شواهد و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که عملیات‌های نظامی اسرائیل بیش از آن که ساکنان غزه را بکشد، برای حماس نیرو تربیت می‌کند. در نظرسنجی ۱۴ نوامبر از فلسطینیان در غزه و کرانه باختری که توسط مؤسسه پژوهشی «جهان عرب برای تحقیق و توسعه» (AWRAD) انجام شد، ۷۶ درصد از پاسخ‌دهندگان گفتند که دیدگاه مثبتی نسبت به حماس دارند. این را مقایسه کنید با ۲۷ درصد از پاسخ‌دهندگان در هر دو منطقه که در ماه سپتامبر گفتند که حماس «شایسته‌ترین نماینده مردم فلسطین است». این مسئله‌ای نگران‌کننده است که بخش بزرگی شامل بیش از ۵۰۰ هزار مرد فلسطینی بین ۱۸ تا ۳۴ سال اکنون نیروهای آماده حماس یا دیگر گروه‌های فلسطینی‌اند که به دنبال هدف قرار دادن نیروهای اسرائیلی هستند. 

هیچ‌گاه در تاریخ، بمباران باعث نشده است که جمعیت موردنظر علیه دولت خود شورش کند. آمریکا چندین بار این تاکتیک را امتحان کرده، اما عملاً هیچ فایده‌ای نداشته است.

نتیجه این نظرسنجی درس‌های تاریخ را نیز تقویت می‌کند. برخلاف باور متعارف، اگرچه برخی قطعاً این کار را می‌کنند اما اغلب تروریست‌ها حرفه خود را به خاطر مذهب یا ایدئولوژی انتخاب نمی‌کنند. در عوض، بیشتر افرادی که تروریست می‌شوند، این کار را به این دلیل انجام می‌دهند که مالکیت آنها بر زمین خود در حال سلب‌شدن است. برای دهه‌ها، من افراطی‌ترین تروریست‌ها - یعنی تروریست‌های انتحاری - را مورد مطالعه قرار داده‌ام و مطالعه من بر روی ۴۶۲ نفر که در مأموریت‌های انتحاری از سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۳ کشته شده‌اند، بزرگ‌ترین مطالعه جمعیت‌شناختی این مهاجمان است. در این مطالعات من متوجه شدم که صدها تروریست انتحاری سکولار وجود دارد.

رهبر جهان در تروریسم انتحاری در آن دوره «ببرهای تامیل» بود؛ یک گروه آشکارا ضد مذهبی و مارکسیستی در سریلانکا که حملات انتحاری بیشتری نسبت به حماس یا جهاد اسلامی فلسطین انجام داده بود. وجه مشترک ۹۵ درصد از تروریست‌های انتحاری در پایگاه داده من این بود که آنها در حال مقابله با یک اشغال نظامی بودند که قلمروهایی را که آنها وطن خود می‌دانستند کنترل می‌کردند. از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۵، حماس و دیگر گروه‌های فلسطینی بیش از ۱۵۰ حمله انتحاری انجام دادند که طی آن‌ها حدود ۱۰۰۰ اسرائیلی را کشتند. تنها زمانی که اسرائیل نیروهای نظامی خود را از غزه خارج کرد، این گروه‌ها تقریباً به طور کامل این تاکتیک را کنار گذاشتند. از آن زمان، تعداد فلسطینی‌ها در غزه و کرانه باختری ۵۰ درصد افزایش یافته است که در درازمدت کنترل این سرزمین‌ها را برای اسرائیل سخت‌تر می‌کند. دلایل زیادی وجود دارد که فکر کنیم اشغال مجدد نظامی اسرائیل در غزه به گفته نتانیاهو برای مدت نامعلومی به موج جدید و شاید بزرگ‌تری از حملات انتحاری علیه نیروهای اسرائیلی منجر خواهد شد.

 

مشکل شهرک نشینی

اگرچه ابعاد زیادی در مناقشه اسرائیل و فلسطین وجود دارد، اما یک واقعیت به روشن‌شدن تصویر پیچیده فعلی کمک می‌کند. تقریباً هر سال از اوایل دهه ۱۹۸۰ و حتی در سال‌های روند صلح اسلو در دهه ۹۰ میلادی، جمعیت یهودیان در سرزمین‌های فلسطینی افزایش یافته است. رشد شهرک‌ها به معنای از دست دادن زمین برای فلسطینی‌ها و افزایش نگرانی‌ها در مورد مصادره زمین‌های بیشتر برای اسکان یهودیان بیشتر در سرزمین‌های فلسطینی است. «یوسی داگان» [5] عضو شهرک نشینی حزب نتانیاهو نیز خواستار ایجاد شهرک‌های جدید در غزه - جایی که آخرین شهرک‌هایش در سال ۲۰۰۵ حذف شدند - شده است.

رشد جمعیت یهودی در سرزمین‌های فلسطینی عامل اصلی در دامن‌زدن به درگیری است. در سال‌های بلافاصله پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷، تعداد کلی یهودیان ساکن کرانه باختری و غزه تنها به چند هزار نفر می‌رسید. در این دوره حملات انتحاری کمی رخ می‌داد؛ اما پس از آنکه دولت دست راستی به رهبری حزب لیکود در سال ۱۹۷۷ به قدرت رسید و وعده گسترش شهرک‌سازی‌ها را داد، اوضاع تغییر کرد. تعداد شهرک‌نشینان از حدود ۴ هزار نفر در سال ۱۹۷۷ به ۲۴ هزار نفر در سال ۱۹۸۳ و به ۱۱۶ هزار نفر در سال ۱۹۹۳ افزایش یافت. تا سال ۲۰۲۲ حدود ۵۰۰ هزار شهرک‌نشین یهودی در سرزمین‌های فلسطینی به جز بیت‌المقدس شرقی که ۲۳۰ هزار یهودی دیگر در آن ساکن بودند، زندگی می‌کردند.

با رشد شهرک‌ها، هارمونی نسبی بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها از بین رفت. نخست ایجاد حماس در سال ۱۹۸۷، سپس انتفاضه اول ۹۳ - ۱۹۸۷ و انتفاضه دوم ۲۰۰۵ - ۲۰۰۰ رخ داد و از آن زمان تا کنون چرخه درگیری‌ها همچنان ادامه دارد. رشد تقریباً مستمر شهرک‌های یهودی یکی از دلایل اصلی این است که چرا ایده راه‌حل دو دولتی از دهه ۱۹۹۰ اعتبار خود را از دست داده است. اگر قرار است در آینده مسیری جدی برای تشکیل یک کشور فلسطینی وجود داشته باشد، این رشد باید به پایان برسد. به هر حال، چرا فلسطینی‌ها باید حماس را رد کنند و از یک روند فرضی صلح حمایت کنند، در صورتی که انجام این کار تنها به معنای از دست دادن بیشتر سرزمینشان است؟ 

با وجود نزدیک به دو ماه عملیات نظامی سنگین، اسرائیل تنها به نتایج حاشیه‌ای دست یافته است. با هر معیار معناداری، این جنگ حتی به شکست جزئی حماس نیز منجر نشده است.

در درازمدت، تنها راه شکست حماس ایجاد شکاف سیاسی بین این گروه و مردم فلسطین است. تنها راه‌حل دو دولتی به امنیت پایدار برای اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها منجر خواهد شد. این تنها رویکرد عملی است که واقعاً حماس را تضعیف می‌کند. حماس یکی از بزرگ‌ترین بازندگان راه‌حل دو دولتی خواهد بود، زیرا توافق صلح تقریباً به طور قطع شامل ممنوعیت گروه‌های مسلح فلسطینی به غیر از رقیب اصلی داخلی حماس یعنی تشکیلات خودگردان می‌شود که احتمالاً از حمایت مجدد و مشروعیت دوباره برخوردار خواهد شد. اسرائیل می‌تواند آشکارا اعلام کند که قصد دارد به وضعیتی دست یابد که در آن فلسطینی‌ها در کشوری زندگی کنند که در کنار آن یک دولت یهودی اسرائیلی وجود داشته باشد. اسرائیل هم می‌تواند اعلام کند که قصد دارد فرایندی را برای دستیابی به آن هدف مثلاً تا سال ۲۰۳۰ ایجاد کند و در ماه‌های آینده نقاط عطفی برای رسیدن به آن هدف تعیین خواهد کرد.

البته دولت فعلی اسرائیل هیچ نشانه‌ای از پیگیری این طرح را نشان نمی‌دهد. با این حال، این روند می‌تواند تغییر کند، به خصوص اگر آمریکا تصمیم بگیرد از نفوذ خود استفاده کند. به‌عنوان‌مثال، کاخ سفید می‌تواند فشار خصوصی بیشتری را به دولت نتانیاهو اعمال کند تا حملات بی‌رویه را در حوزه عملیات هوایی علیه غزه کاهش دهد. اما شاید مهم‌ترین گامی که واشنگتن اکنون می‌تواند بردارد آغاز یک بحث عمومی بزرگ درباره رفتار اسرائیل در غزه باشد، بحثی که به استراتژی‌های جایگزین اجازه می‌دهد تا عمیقاً مورد بررسی قرار گیرند. کاخ سفید می‌تواند ارزیابی‌های دولت آمریکا را درباره تأثیری که عملیات نظامی اسرائیل در غزه بر حماس و غیرنظامیان فلسطینی می‌گذارد، منتشر کند. کنگره می‌تواند جلساتی را با محوریت یک سؤال ساده برگزار کند: آیا این عملیات‌ها بیشتر از کشتن انسان‌ها، جنگجو برای حماس پرورش نمی‌دهد؟ شکست رویکرد فعلی اسرائیل روز به روز آشکارتر می‌شود. بحث عمومی پایدار در مورد این واقعیت، همراه با بررسی جدی جایگزین‌های هوشمندانه، بهترین فرصت را برای متقاعدکردن اسرائیل به انجام آنچه در نهایت به نفع اوست، ارائه می‌دهد.

 

[1] . ROBERT A. PAPE

[2] . Bombing to Win: Air Power and Coercion in War

[3] . Blitz

[4] . Al-Shifa hospital

[5] . Yossi Dagan

/انتهای پیام/ 

ارسال نظر
captcha

جنگ پنهان هویتی در درون اسرائیل

چرا قوانین داخل خانه تغییر نمی‌کند؟

قتل و ترور، یقه سیاستمدار غربی را گرفته است!

راست افراطی با اروپا و آمریکا چه می‌کند؟

سواری‌گرفتن مخاطب از سلبریتی!

نابودی هژمونی لیبرال غربی در دانشگاه‌های آمریکا

عرفی شدن، نخستین گام جنسیت‌زدگی

در برابر عادی‌سازی شرارت و بی‌عدالتی اسرائیل مقاومت کنید

عصر کاهش جمعیت؛ چالش‌ها و راهکارها

دانشگاه‌های آمریکا، بازوهای دولت پلیسی

علم؛ قدرتی که آمریکا دارد از دستش می‌دهد!

مسئله نافهمیِ تحلیل‌های اجتماعی: کجا ایستاده‌ایم و چگونه برویم؟!

چگونه با اطلاعات نادرست مقابله کنیم؟

مدیریت مُد در بن‌بست؛ نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم؟

چه چیزی باعث خشونت سیاسی در آمریکا می‌شود؟

جنگ غزه مرا در هم شکست

«هاروارد» بی‌طرف نیست!

چرا ترامپ به سمت رمزارزها متمایل شد؟

قصه‌هایی از بیم و امید زنان فراری از مصائب اعتیاد!

جهان در کنار عدالت می‌ایستد یا قانون جنگلی که آمریکا از آن حمایت می‌کند؟

پرونده ها