گروه تعلیم و تربیت فرهنگ سدید- محمود کوهستانی: مدرسه جایگاه نهادی است که وظیفه دارد در فضایی آرام و صمیمی، مهارتهای آموزشی و پرورشی را در چارچوب برنامههایی مدوّن، به کودکان و نوجوانان بیاموزد تا با آموختهها و اندوختههای کافی، نقش مفید و ثمربخشی در جامعه خود ایفا کنند. به همین دلیل پیشرفت و آبادانی یک کشور را باید بازخورد عملکرد دقیق و اصولی دستگاه تعلیم و تربیت دانست که انتقال ارزشها و مهارتها را به نسل جدید بر عهده دارد.
امروز دانشآموزان ایرانی در مدارس به جای لذت بردن از دوران کودکی و یادگیری مهارتهای کاربردی زندگی ناچارند برای گرفتن مدرک تحصیلی هفتخان رستم را پشت سر بگذارند اما در کشورهای توسعه یافته، فرد از کودکی تا دبیرستان شادترین لحظات زندگی خود را در مدرسه میگذراند و نه تنها با مدرسه احساس بیگانگی نمیکند بلکه بخش بزرگی از زیست اجتماعی خود را در آن جا تجربه میکند. اما چه ضعفی در آموزش و پرورش ما وجود دارد که مدارس را برای بچهها به زندان تبدیل کرده است؟
در این گزارش سعی شده با استفاده از تجارب معلمان، خانوادهها و دانش آموزان و استفاده از نظرات کارشناسان حوزه آموزش مواردی که از اساسیترین مشکلات نظام آموزش کشور که مستقیما بر دانش آموزان تاثیر میگذارد و آنها را از مدرسه فراری میدهد بررسی شود؛ در این نوشتار به راهکارهای رفع این مشکلات نیز می پردازیم؛
بیشتر بخوانید:
ایرانیها از چه زمانی پشتکنکوری شدند؟
مشکلات اساسی نظام آموزشی
۱- فرسودگی مدارس و عدم جذابیت فضای مدرسه
کمبود و نامناسب بودن فضای فیزیکی مدرسهها دغدغه همه خانواده ها، معلمان و مسوولان بوده است. به طور تقریبی مشکل سخت افزاری در بیشتر مدرسههای دولتی کشور وجود دارد؛ شاید تصور شود در تهران به عنوان پایتخت ایران، وضعیت اندکی بهتر از دیگر شهرهای کشور باشد، اما کمبودهای فراوانی در این شهر به چشم میخورد. در منطقههای جنوبی شهر مدارس بسیاری با قدمت بین ۳۰ تا ۴۰ سال وضعیت مناسبی ندارند. از سوی دیگر نبود امکانات آموزشی و ورزشی مناسب به ویژه «هوشمندسازی کلاس» در بسیاری از این مکانهای آموزشی مشهود است.
همچنین از عواملی که موجب دلزدگی دانش آموزان از مدرسه میشود محیط خشک و بدون جذابیت آن است. در کتابهای درسی حتّی کتابهای ابتدایی آنقدر حجم مطالب نظری و بی خاصیت بالا است که تعجبآور است. یادمان رفته که آموزش تا پایان دبیرستان نه برای پر کردن مغز بچهها با انواع حفظیات که برای آماده کردن آنها برای زندگی در اجتماع است. یادمان رفته که بچهها باید بچگی کنند، شور و شوق زندگی را در مدارس یاد بگیرند، یاد بگیرند شهروند خوب بودن یعنی چه، سزای خلاف کردن و عاقبت بیراهه رفتن چیست، زندگی آپارتمانی یعنی چه.
۲- حجم بالای کتب درسی و آموزش در فضایی پر استرس
در آموزش و پرورش، حجم کتابها آنقدر بالا است که معلم و دانش آموز حتّی وقت «فکرکردن» به آنچه میآموزند ندارند. تمامی تلاش معلم صرف این میشود که به موقع کتاب را تمام کند، چون مجبور است و تمام تلاش دانش آموزان صرف این میشود که مطالب را حفظ کنند. نه فکر کردن، نه تحقیق و پژوهش، و نه آزمایش به صورت عملی و تجربه اندوزی، هیچ کدام واقعاً مورد توجه نیستند. هیچ رابطه مناسبی بین معلمان، معلم و دانش آموز، و معلم و مدیر شکل نمیگیرد. از نظر مدیران مدارس معلم خوب کسی است که تا زنگ خورد فوری سر کلاس برود، کلاسش را ساکت نگه دارد، سئوالات ساده طراحی کند و درصد قبولی حتّی بالاتر از تمامی نرمهای جهانی؟! داشته باشد.
از دلایلی که موجب بی انگیزهگی دانش آموزان برای حضور در مدرسه میشود ایجاد استرس و اضطراب توسط روشهای نادرست آموزشی و محیط مدرسه است.
بر اساس تحقیقاتِ کارشناسان آموزشی انتظارات غیر واقعی آموزگاران از دانش آموز، ایجاد رقابتهای ناسالم بین دانش آموزان، محیط نامناسب مدرسه، مقررات خشک مدارس و عواملی که پیشتر هم بیان شد در ایجاد استرس بین دانش آموزان موثر است.
اما در کشور ما شاید بارزترین مسالهای که موجب ایجاد استرس و اضطراب در بین دانش آموزان میشود الزام به انجام تکالیف سنگین و سیستم امتحان محور است که در دوره دبیرستان در قالب امتحانات نهایی و غول کنکور بیش از پیش خود را نشان میدهد.
دانش آموز به جای یادگیری علم و مهارت، وظیفه انجام تکالیف سنگین و خواندن حجم بالایی از مطالب برای امتحانات را بر دوش دارد و استرس اجرای درست آنها همواره همراه او است.
بحث تکراریِ حذف کنکور که همچنان در گیرودار تصویب و اجرا است، اما به منظور کاهش استرس ناشی از سیستم نمرهدهی در مدارس اقداماتی برای تغییر سبک ارزشیابی در قالب "ارزیابی توصیفی" انجام گرفت، اما به اعتقاد معلمان و خانوادهها این طرح هم موفق نبوده است.
۳. برخورد نامناسب معلمان و عدم توانایی برای انتقال مهارتهای زندگی
یکی دیگر از دلایل گریزان بودن دانش آموزان از مدرسه برخورد نامناسب معلمان است.
رابطه غیر صمیمی و خشک بین معلم و دانش آموز، الزام به انجام تکالیف سنگین، بی توجهی به نظرات و احساسات دانش آموزان از جمله مسائلی است که در مدارس بسیار به چشم میآید.
اما متاسفانه مساله تنبیه بدنی هم هنوز در مدارس وجود دارد و هرازگاهی اخباری از برخورد خشن معلم با دانش آموزان شنیده میشود.
۴. شروع کلاسها در صبح زود
یکی دیگر از عواملی که موجب عدم رغبت دانش آموزان برای حضور در کلاسها و بی علاقگی آنها به مدارس میشود برگزاری کلاسهای صبح زود است که علاوه بر تاثیراتی که بر سلامتی بچهها دارد آنها را از مدرسه بیزار میکند.
در کشور ما ساعت شروع کار مدرسه ۷.۳۰ صبح است که گاهی به دلیل مسافت طولانی مدرسه تا خانه، دانش آموز باید صبح بسیار زود در تاریکی از خواب بیدار شود و به مدرسه برود.
بر اساس یک مطالعه دانشآموزان به خاطر اجبار به شرکت در کلاسهای ابتدای صبح به طور متوسط حدود ۱۰ ساعت در هفته کمبود خواب دارند. تا جایی که وجود حجم بالایی از درسهای غیر کاربردی و نبود هیچ درسی برای آموزش مهارتهای ارتباطی با همسالان و خانواده، کنترل خشم، تصمیم گیری، مقابله با مشکلات و ... علاوه بر تاثیرات بلند مدت روانشناسی و اجتماعی بر روی دانش آموزان آنها را با مدرسه بیگانه میکند.
۷. بی توجهی به تفاوتها و استعدادهای گوناگون دانش آموزان
ضعفی که از آموزش و پرورش کشور در اینجا بیان میشود بی توجهی به تفاوتها و استعدادهای گوناگون دانش آموزان است.
بچههایی که وارد مدرسه میشوند از طبقات اجتماعی متفاوت و با استعدادهای گوناگون هستند، اما در مدارس کشور امکان پرورش بسیاری از تواناییهای هنری و ورزشی دانش آموزان وجود ندارد.
همین امر سبب میشود دانش آموز با درسهای مشترکی که همه دانشآموزان وادار به یادگیری آن هستند، با بی میلی برخورد کند و در صورت توانایی مالی علاقه خود را در موسسات خصوصی دنبال کند.
راهکارهای نوین برای حل معضلات مدارس
مدرسه اگر یک موجود زنده است این موجود زنده برای زندگی جدید نیاز به تفکر جدید، حرکت تازه، اهداف نو و گذر از نقصهای گذشته و جلوگیری از تکرار آنها داردکه بر اساس این طرح و با نشان دادن مصادیق یک مدرسه بی نقص برای تحقق این مصادیق و اهداف مورد نظر راهکارهای اجرایی و درونی با رویکرد تحول آفرینی در سطح کلاس و مدرسه مورد نظر و تأکید است. تا بتوان در همه ابعاد یک کلاس آموزشی، پرورشی، جسمی روحی، علمی و دینی و اخلاقی و ارزشی و..؛ و در همه زمینهها امکانات و نیروی انسانی و مشتریان و ناظران و کار فرمایان این موجود زنده نگاهی نو با باورهای نو ارائه داد و با تفکر جمعی و حمایت جمعی به آن جایگاه یعنی مدرسه بی نقص نزدیکتر شویم.
۱- آموزشها را به حد نیاز ارایه کنیم
اگر چه در دنیای پرتلاش امروز، کمکاری و سهلانگاری نتیجهای جز شکست را به دنبال ندارد، اما لازم است آموزشها در کمترین زمان و میزان ممکن، اما به بهترین و مؤثرترین شیوه ارایه شود تا دانشآموزان بیشترین بهره را از آن بگیرند.
از سوی دیگر آموزشها، به ویژه تکالیفی که به آنها ارائه میشود باید در حدی باشد که علاوه بر آن که دانشآموز به هدف نهایی خود یعنی فراگیری بهتر و موفقیت بیشتر دست یابد، امکان رشد ابعاد دیگر شخصیت او را نیز فراهم کند.
به این معنی که اگر ذهن دانشآموزان تنها به سوی آموزش، بدون پرورش و تفریح متمرکز شود، او به فردی فرسوده، خسته، عصبی، گوشهگیر و یک بعدی تبدیل شده و آنطور که باید، شکوفا نخواهد شد؛ بنابراین سعی کنید تا در حد توان، نیاز و استعداد هر دانشآموز به او آموزشها را ارائه کرده و از او طلب کنید.
۲- هدفمند شدن نظام آموزش و پرورش کشور
به طور کلی ضروریترین و مهمترین عنصر هر نظام تربیتی و آموزشی، وجود نماد، الگو و هدف مشخص و همچنین مسیر و روش روشن برای نیل به آن هدف است؛ حال آنکه در نظام کنونی آموزش و پرورش کشور، علی رغم ذکر مواردی به عنوان اهداف ، مشخص نیست که برنامههای آموزشی و تربیتی در پی کسب چه اهدافی تدوین و اجرا شده و میشوند؟
در واقع، ذکر عباراتی کلی از قبیل: تربیت انسانهایی مسلمان و متدین، پرورش افرادی مطلع و آگاه و عباراتی از این دست هرگز سمت و سوی نظام آموزشی را تعیین نخواهد کرد. به بیان دیگر، در یک نظام آموزشی و تربیتی جامع نگر، هدفهای تربیتی باید به طور شفاف و دقیق، مشخص و تعریف شوند.
۳- نخبهیابی، نخبهگزینی و نخبهپروری
بیشک موضوع تربیت و پرورش نباید به گروه خاصی از دانشآموزان محدود شود، اما طبیعتاً کادرسازی تراز انقلاب فقط در مورد افراد مستعد و واجدشرایط ممکن خواهد بود، استعدادهایی که باید شناسایی و کشف شده و با انجام اقدامات مشابهی که در این گزارش به آنها پرداخته شد، زمینه برای رشد بهینه آنها با انجام اقدامات ذیل فراهم گردد.
۴- کاهش اضطراب دانشآموزان
ورود به محیط جدید برای هرکسی میتواند اضطرابآور باشد، اضطراب در کودکانی که تازه به مدرسه میروند و سابقه رفتن به مهد کودک یا پیش دبستانی را ندارند بیشتر دیده میشود که رفع آن نیازمند همکاری والدین و معلمان است. اضطراب یکی از عمدهترین دلایل مشکل کودکان هنگام رفتن به مدرسه است. دلایل متعددی وجود دارد که چرا کودکان ۵، ۶ ساله از رفتن به مدرسه میگریزند، معمولترین نارضایتی آنها تمایل زیادشان برای (فقط در خانه ماندن) است. بعضی کودکان در این سن نیاز به زمان بیشتری برای سازگار کردن خود با قوانین و محیطهای جدید دارند. عدهای از بچههایی که برای سال اول به مدرسه میروند اضطراب جدایی داشته و از رفتن به مدرسه امتناع میکنند و موقع جدایی گریه کرده و حتی در موارد شدیدتر مریض میشوند. در این موارد کودک میپندارد اگر از والدین خود جدا شود ممکن است برای همیشه آنها را از دست بدهد، به همین دلیل اغلب اصرار میکند که والدین بعد از مدرسه به دنبالش بیایند و یا در طول مدتی که در مدرسه است منتظرش بمانند. اضطراب کودکان ممکن است به دلیل ترس جدا شدن از پدر و مادر خود باشد و اگر این ترس شدید باشد میتواند منجر به اختلال در تحصیل و حتی منجر به ترک تحصیل شود. برخی کودکان مدرسه را مکانی پر اضطراب و ترسناک مییابند. کودکانی که ناتواناییهایی دارند ممکن است به خوبی در نیابند که چه توقعی از آنها میرود و در نتیجه دچار انزوای ناخوشایند اجتماعی شوند و حتی ممکن است درس خواندن را مسألهای دشوار و پرتنش بیابند. شاید والدین خیال کنند که به عنوان نگهبان کودکشان باید آماده حل مشکلات باشند. ولی غالباً گوش شنوا، کلمات محبت آمیز و ابراز مهربانی میتواند بسیار مفید واقع شود. این وظیفه دشواری است و تا هنگامی که کودک شما نیاز داشته باشد باید زمان صرف آن کنید. پذیرفتن مشکل مهمترین کار است که شما اضطراب کودکتان از مدرسه را به عنوان نگرانی واقعی او بپذیرید و حداقل کمک شما این خواهد بود که او مطمئن میشود که میتواند بدون ترس راجع به مشکلاتش با شما صحبت کند. از کودک بپرسید مشکلات اساسی او چیست؟ سوال دقیق باعث میشود که کودک در بین مسائل خود جست وجو کند و نگرانیها را رفع نماید.
۵- ساخت و بازسازی مدارس توسط دستگاههای اجرایی
اکنون شرایط مطلوب سرانه آموزشی در کشور ۵.۵ متر مربع به ازای هر دانش آموز است که با برنامه ریزی اصولی باید این رقم افزایش یابد. باید راه معنوی مدرسه سازی در کشور همگانی شود، زیرا ۱۴ میلیون دانش آموز در کشور با کمبود سرانه آموزشی مواجه هستند. تلاش دستگاههای اجرایی برای رفع مشکلات زیرساختی در حوزه آموزش و پرورش بسیار مثبت است و اگر این روند با برنامه ریزی اصولی ادامه یابد این مشکل حل خواهد شد.
به طور کلی برای رسیدن به اهداف مورد نظر و تحقق مدرسه بی نقص موارد اساسی ذیل میتواند مصادیق بارز رفع معضلات باشد که برخی از مهمترین آنها را میتوان در موارد زیر برشمرد:
۱- ارتقاء کیفیت آموزشی و پرورشی در دورههای تحصیلی در ابعاد و امور مختلف
۲- ظرفیت سازی و استفاده از فرصتهای موجود در زمینه تحول در سطح کلاس و مدرسه
۳- افزایش پاسخگویی آموزش و پرورش به نیازهای جامعه و خانوادهها در ابعاد فرد و اجتماعی
۴- تقویت مدیریت مدارس در سطح کلاسهای درس وآموزشگاه
۵- ایجاد زمینه پرورش خلاقیت، نوآوری در بین دانش آموزان در دورههای تحصیلی
۶- ایجاد باور و تفکر در مدارس
۷- ارتقاء مشارکت در مدارس (دانش آموز، معلم و اولیاء)
۸- بهبود روشها و سیستم مدیریتی در مدرسه بصورت مستمر
۱۰- جذابیت محیط مدرسه، نوسازی مدارس و هوشمندسازی کلاس
۱۱- ایجاد زمینه رشد و تعالی در زمینه مسئولیت پذیری دانش آموزان
۱۲- رفع فضای پر استرس دانش آموزان و ایجاد محیط دوستانه
۱۳- حفظ منزلت و جایگاه معلمان در محیط آموزشی
۱۴- توجه به تفاوتها و استعدادهای دانش آموزان
۱۵-ایجاد زمینه و هدایت دانش آموزان به عنوان پژوهشگر و محقق به عنوان محصول مدرسه
۱۶- انتقال کافی مهارتهای اجتماعی و فردی به دانش آموزان
۱۷- تغییر کتب درسی متناسب با نیاز و استعداد دانش آموز
من به عنوان یک پایه هشتمی حدالقل از نصف درسام افتادم لطفا دوباره پایه رو تکرار کنید